دوران هشت سال دفاع مقدس مثاثر از گفتمان «ما میتوانیم» با ابتکار و خلاقیتهای گوناگونی همراه بود. در این شماره نمونه جالب و جدیدی را به بحث میگذاریم و آن، اینکه مسئولان جبهه و جنگ در مقابل تجهیزات سنگین دشمن در انتخاب زمان و مکان با مشکل مواجه بودند؛ برای نمونه عملیاتهای رمضان، مسلمبنعقیل، والفجر مقدماتی، والفجر (۱) و (۴) به سختی انجام گرفت و فرماندهان و مسئولان شناسایی در انتخاب منطقه عملیاتی در شرایط سختی قرار گرفته بودند تا اینکه به نقطهای رسیدند و جایی را انتخاب کردند که برای دشمن باورکردنی نبود. فرماندهان در جلسات متعدد با هم اندیشی و تدبیر به این نتیجه رسیدند که در منطقه «هور» تاکنون عملیات صورت نگرفته و آن را در دستور کار خود قرار دادند، البته واقعاً هم در آن زمان فکر نو و جدیدی بود. «سپهبد شهید غلامعلی رشید» درباره اهمیت این نقطه عملیاتی میگوید: «زمینی را انتخاب کردیم که یک دریاچه بود منتهی با عمق کم، یعنی حدود ۳ تا ۵ متر و با خشکیهای خیلی محدودی که اطراف این دریاچه وجود داشت، خوب، چرا اینجا برای جنگ انتخاب شد؟ این نشان میدهد کسی که این منطقه را انتخاب کرده یک فکری در ذهنش بوده است و آن فکر فرار از نقطه قوتهای دشمن بوده است.» نقطه قوت دشمن به طور سنتی، تجهیزات و سلاحهای برتر است. این در حالی بود که ایران در آن ایام از پول و امکانات اینچنینی برخوردار نبود و در شرایط تحریم به سر میبرد. در هر حال، رزمندگان و مسئولان درگیر جنگ، در چارچوب گفتمان «ما میتوانیم» منطقه هور را انتخاب کردند، با این تدبیر که دشمن با تمام تجهیزات و پشتیبانیها نمیتواند بیاید در منطقه هور بجنگد. «دکتر محسن رضایی» فرمانده کل سپاه وقت در این باره میگوید: «در حقیقت وقتی ایران متوجه شد که به موازنه قوا با ارتش [بعثی]عراق رسیده و قادر نیست دشمن را مثل عملیاتهای گذشته با شکست مواجه کند، به این نتیجه رسید که منطقه نبرد را تغییر دهد، یعنی زمینی را برای نبرد انتخاب کند که دشمن نتواند از عمده قوایش استفاده کند؛ به همین دلیل منطقه معروف به «هور» انتخاب شد. هورالهویزه یک دریاچه بزرگ باتلاقی با عمق ۳ ـ۲ متر است که بعضی از نقاط حتی به نیم متر میرسد که گاهی نیزار است. ایران جنگ در این منطقه را انتخاب کرد که بتواند غلبه نیرویی و تجهیزاتی پیدا کند. در مناطق آب گرفتگی، تانکها چندان قابل استفاده نیستند و نیروی پیاده قابل استفاده است، در چنین شرایطی ایران با تکیه بر نیروی پیاده میخواست در حقیقت ارتش عراق را زمینگیر کند و به منطقهای بکشاند که او نتواند از همه نیروهایش استفاده کند.» در واقع رزمندگان اسلام توانستند در این منطقه یک بار دیگر حمله به دشمن را توأم با غافلگیری انجام دهند؛ لذا عملیات در منطقهای انجام شد که دشمن در آنجا سازمان مناسبی را مستقر نکرده بود. رزمندگان با نگرش استفاده از موقعیت زمین و شرایط دشمن اقدام به این کار کردند و به عبارتی کارهای انجام نشدنی را از نگاه دیگر شدنی کردند به این ترتیب، عظمت رزمندگان و شهیدان در این ماجرا باید دیده شود، که فرار از نقطه قوت دشمن راهکار بسیار مناسبی است و باید در پیش گرفت.
