بزرگترین غارت منابع این سرزمین در دوران قاجار و پهلوی به دست انگلیسیها رقم خورد، آنگاه که تسلط خود را بر مهمترین ذخایر طلای سیاه گستراندند و نفت جنوب را در لوای قرارداد دارسی متعلق به خود کردند. این تسلط استیلایی همهجانبه بود و انگلیسیها نفت ایران را سهمالارث پدری خود میخواندند که هیچگاه به ملت ایران بازنخواهد گشت!
«فخر روحانی» در کتاب «اهرمها: سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی» مینویسد:
«گذشته از شبکه وسیعی از تأسیسات که در جنوب کشور ایجاد کرده بود و همه در دست شرکت بود، سیستم حمل و نقل و توزیع که در تمام شهرها و روستاهای ایران گسترش یافته بود، به همه افراد این مملکت حالی میکرد که شرکت نفت انگلیس و ایران در اقتصاد ملی یک موجود بیگانه است.
حروف انگلیس (BP) در همه جا در روی پیتهای نفت پارچها یا سطلهای خانهها و مغازهها به چشم میخورد. به قول دکتر مصدق در دادگاه تجدیدنظر نظامی رضاشاه فقید را انگلیسیها آوردند و ۳۲ سال نفت را تمدید کردند.
انگلیسیها در این وقت در ایران فقط تسهیل کارهای خود را میخواستند تا به میل خود صد هزار کیلومتر مربع میدانهای نفتی خوزستان را استخراج کنند. در سال ۱۹۵۰ تولید نفت به سی میلیون تن رسید.
ولی آنچه به تهران میپرداختند، از ده میلیون لیره تجاوز نمیکرد. این مبلغ معادل یک سوم مبلغی بود که شرکت نفت انگلیس و ایران، بابت مالیات بر درآمد، به خزانهداری انگلستان میپرداخت!
راه دیگری که دولت انگلستان با توسل به آن، وسایل تضییع حقوق ملت ایران را فراهم میآورده، خرید نفت مورد نیاز دریاداری انگلستان از شرکت نفت انگلیس و ایران به قیمت خیلی نازلتر از بازار دنیا بوده است.
تنها تا سال ۱۹۲۴ به گفته چرچیل در مجلس عوام انگلستان دریاداری انگلستان بیش از ۷ میلیون و نیم لیره از این راه صرفهجویی نموده است.
شرکت نفت با استفاده از حساب سازیهای تقلبآمیزی همواره سعی داشته است که حق ایران را بیش از پیش پایمال کرده و تا آنجا که مقدور است از حق الامتیاز دولت ایران کسر نماید این را یک فرد انگلیسی دارد میگوید!»