پیروزی مردم مظلوم غزه و فلسطین قهرمان در برابر رژیم غاصب و کودک کش صهیونی بر ملت های مسلمان و آزاده جهان مبارک باد
فساد مالی و اختلاس، از جمله مفاسدی بود که در دوران حاکمیت پهلوی در ساختار بوروکراسی آن زمان بهطور سیستماتیک نهادینه شده بود و هر گوشه ساختار را که نگاه میکردی، فساد فراگیر شده بود. «حسین فردوست» یار غار شاه پهلوی که دفتر ویژه اطلاعات و بازرسی شاهنشاهی را برعهده داشت، از وجود هزاران مورد از ارتشاء و اختلاس یاد میکند که برای آنها پرونده ساخته شده بود و البته بیشتر آنها هیچگاه به نتیجه نرسید و افراد فاسد از دام قانون گریختند. وی در کتاب خاطرات خود در مورد فساد در ساخت استادیوم آزادی و کلاهبرداری که «فرمانفرمائیان» انجام داد، مینویسد:
«او پیمانکاری بود که استادیوم یکصد هزار نفره تهران و متعلقات آن را ساخت. مسئول مربوطه به دفتر اطلاع داد که شکافی در یک قسمت از پی دیده میشود. بلافاصله هیئتی از بازرسی اعزام شد و از سازمان برنامه خواسته شد که یک مهندس طراز اول را اعزام دارد که تصور میکنم آقای معینفر را فرستادند او کلنگ را برداشت و قسمتهایی از پی را خراب کرد و اظهار داشت که، چون ساختمانی به این عظمت روی پی بتونی شالوده ریزی نشده، پی تحمل نیاورده و دور تا دور آن شکاف ایجاد شده است. او سپس با کلنگ قسمتهایی از سکوها (یعنی محلی که یکصد هزار نفر باید بنشینند) را خراب کرد و به اعضاء هیئت نشان داد و گفت: «آهنها را هم با چند نمره کمتر یعنی با مقاومت کمتر کار گذارده و به جای بتون آرمه نیز خرده آجر ریخته، لذا به شاهنشاه بگویید که ممکن است در یکی از روزهای مسابقات حادثهای رخ دهد و در یک لحظه حداقل ۳۰ هزار نفر از بین بروند. مسئله به همین نحو گزارش شد.»
«محمدرضا» برخلاف رویه معمول که اصلا وقعی به گزارشات نمیگذارد. این بار به علت اهمیت موضوع نوشت: «فعلا تا دستور ثانوی استفاده نشود و صفی اصفیا کسب دستور نماید.» اصفیا پس از کسب دستور یکی از بزرگترین مهندسین فرانسوی را به ایران دعوت کرد و او بازدید به عمل آورد. ولی فرمانفرمائیان او را رها نمیکرد و پا به پای او دنبالش بود. در نتیجه این مهندس نوشت: «بد ساخته نشده» ولی در خاتمه این جمله را افزود: «در یکی از روزهای مسابقات ممکن است ناگهان قسمتی فرو ریزد و افرادی که روی سکو هستند به همراه آجر و آهن روی سر افرادی که در پایین هستند، سقوط کنند به این ترتیب عملا نظر معینفر تأیید شد. اما محمدرضا به جای تحت تعقیب قرار دادن فرمانفرمائیان دستور داد که او خودش استادیوم را تعمیر کند. او نیز به نحوی تعمیر کرد که قابل قبول واقع شد.»