رفتوآمد «ویتکاف» و «کوشنر» به مسکو برای سنجش امکان دستیابی به توافق بزرگ میان ترامپ و پوتین، از یک شکاف بزرگ پرده برداشت؛ در حالی که کاخ سفید و مقامات آمریکایی از پیشرفت و گفتوگوهای سازنده سخن میگویند، روایت کرملین و خود پوتین تأکید میکند که بر سر مسائل اساسی، به ویژه مسائل مربوط به قلمرو، هیچ مصالحهای به دست نیامده است؛ دیدار طولانیتر و مستقیم ویتکاف و کوشنر با پوتین نیز این تصویر را تثبیت کرد. در مصاحبهای، پوتین ضمن اشاره به برنامه ۲۸ بندی آمریکا تأکید کرد، مسکو برخی مفاد آن را «غیرقابل قبول» میداند و اگر اوکراین دونباس را واگذار نکند، روسیه آماده است «این منطقه را با زور» تصرف کند. به بیان دیگر، پوتین پایان جنگ را به نوعی به رسمیت شناختن دستکم تمام دونباس و تداوم کنترل روسیه بر کریمه و سایر مناطق اشغالی گره میزند.
البته طرح صلح بیستوهشت مادهای ترامپ در متن اولیه خود بهشدت نزدیک به خواستههای راهبردی کرملین بود. شناسایی کنترل روسیه بر کریمه و دونباس، محدودسازی اندازه و توان ارتش اوکراین و متوقف کردن مسیر عضویت کییف در ناتو از این دست هستند.
اما به هر حال ترامپ فعلاً چارهای جز حفظ قالب طرح ۲۸ بندی، خرد کردن آن در چند «بسته» موضوعی، ادامه گفتوگو با روسیه و همزمان افزایش فشار سیاسی بر کییف برای پذیرش نوعی مصالحه، ولو به شکل «آتشبس موقت» یا «توافق انتقالی» ندارد.
بر این اساس، چند سناریو برای آینده این جنگ تصور میشود. اولین مورد آن است که آمریکا به دنبال یک صلح تحمیلی بر محور دونباس برود؛ اگر فشار آمریکا و خستگی جنگ در غرب به جایی برسد که کییف ناچار شود کنترل روسیه بر بیشتر دونباس و کریمه را تحمل کند و از ناتو صرفنظر کند، امکان دارد پوتین به یک آتشبس رسمی تن دهد. سناریوی محتمل بعدی، آتشبس بر اساس خطوط نبرد فعلی، ایجاد مناطق حائل و حضور ناظران بینالمللی، بدون حلوفصل نهایی مسئله مرزهاست. چنین توافقی به ترامپ اجازه میدهد ادعای «پایان جنگ» کند و به پوتین فرصت بازآرایی بدهد، اما وضعیت حقوقی خاک اوکراین را معلق میگذارد. سوم، شکست کامل روند صلح و بازگشت به جنگ فرسایشی است؛ یعنی مسکو با اطمینان از ضعف جبهه دیپلماتیک، حملات برای تصرف کامل دونباس را تشدید کند و غرب در واکنش، کمکهای نظامی را افزایش دهد. در این حالت، خطوط نبرد ممکن است در میانمدت دوباره تثبیت شود، اما هزینه انسانی و اقتصادی برای همه طرفها بالا میرود، بدون آنکه افق سیاسی روشنی شکل بگیرد.
اینکه کدام سناریو به واقعیت تبدیل شود، به فاکتورهای زیادی، از جمله وضعیت میدان، توازن نیرو در سیاست داخلی آمریکا، انسجام نظر اروپاییها در برابر روسیه و همچنین تصمیمات خود کییف درباره خطوط قرمزش مربوط میشود؛ اما آنچه از گفتوگوهای اخیر در مسکو برمیآید، این است که هنوز فاصله میان خواستههای حداکثری کرملین و حداقل خواستههای اوکراین و غرب آنقدر زیاد است که پایان واقعی جنگ، بیش از آنکه در اتاقهای دربسته مسکو و میامی رقم بخورد، همچنان در میدان جنگ و در سیاست داخلی پایتختهای غربی تعیین خواهد شد.