تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۴۰۴ - ۰۱:۴۱  ، 
کد خبر : ۳۸۴۹۸۲
محمدپارسا نجفی در گفت‌وگو با صبح صادق مطرح کرده است

ویرانی، بدهی و تجزیه نتیجه اعتماد به واشنگتن

در حالی که جنگ اوکراین وارد مرحله تعیین‌کننده شده، «محمدپارسا نجفی» کارشناس مسائل بین‌الملل، معتقد است آنچه طی سه دهه گذشته در روابط کی‌یف و واشنگتن رخ داد، اکنون به روشنی نتیجه خود را نشان می‌دهد؛ روندی که از خلع سلاح هسته‌ای آغاز شد، به جنگی فرسایشی رسید و امروز اوکراین را در برابر پذیرش شرایط طرف مقابل قرار داده است. او در گفت‌و‌گو با ما از چرایی فروپاشی این راهبرد، پیامد‌های آن برای اوکراین و غرب، و چشم‌انداز پیش‌روی جنگ می‌گوید.

با توجه به تجربه اوکراین، به نظر شما چگونه می‌توان رفتار آمریکا با متحدانش را تحلیل کرد؟ آیا این رفتار بیشتر تابع منافع داخلی واشنگتن است یا اهداف بلندمدت استراتژیک؟
عملکرد آمریکا در جهان تابع منافع ابرثروتمندان آمریکایی است که اغلب یهودی صهیونیست هستند و حتی منافع مردم آمریکا را هم پوشش نمی‌دهد. آنچه آمریکا در اوکراین انجام داد، اثبات می‌کند هر دولتی به آمریکا امید بسته باشد با ویرانی و نابودی و درنهایت رهاشدگی و شکست مواجه خواهد شد. واشنگتن سال‌ها دولت و بخشی از مردم اوکراین را فریفت و آنها را در سراب و خیال غوطه‌ور کرد. سپس به کام یک جنگ فرسایشی طولانی فرستاد و در نهایت بدون هیچ دستاوردی آنها را بدهکار کرد و اکنون مجبورشان می‌کند که شکست و تجزیه را بپذیرند و تازه سپاسگزار کاخ سفید هم باشند. 
روسیه استان لوهانسک و کریمه را کاملاً در تصرف دارد و بخش بزرگی از استان‌های دونتسک، زاپروژّیا و خِرسون را هم به دست آورده و اگر بخواهد با توجه به ضعف نظامی و انسانی اوکراین، می‌تواند در چرنینهو و خارکُف نیز پیشروی کند. واقعیت این است که روسیه فقط شرق اوکراین را می‌خواست و الا تسخیر کی‌یف نیز برای روس‌ها میسر است.

تصمیم اوکراین برای تحویل زرادخانه هسته‌ای و اعتماد به تضمین‌های آمریکا چه پیامد‌هایی برای امنیت ملی و استقلال استراتژیک این کشور داشت؟
اوکراین بعد از استقلال دقیقاً مانند لیبی دوره قذافی فریفته تبلیغات آمریکا شد و سلاح هسته‌ای و توان راهبردی خود را به آمریکا تقدیم کرد تا نابود شود. در نهایت یک کشور بی‌دفاع ماند با آرزو‌های سراب وَش و خیالات خام.
آمریکا قول حمایت از اوکراین داده بود؛ اما حاضر نشد آن را در ناتو بپذیرد یا از دولت کی‌یف حمایت کند؛ بلکه آن را به سمت جنگ با کشور برادرش سوق داد و به بهانه کمک تسلیحاتی منابع معدنی غنی اوکراین را مطالبه کرد. اکنون اوکراین امنیت ندارد، ویران شده، هزاران کشته داده، ملتش آواره‌اند و البته به آمریکا بدهکار هم هست.

حمایت آمریکا در جریان جنگ اوکراین چگونه محدود و مشروط بود؟ این محدودیت‌ها چه تأثیری بر توان تصمیم‌گیری و اعتماد اوکراین داشت؟
وجه غالب تبلیغات آمریکا چنین است که اگر به آمریکا دخیل نبندید و آن را اطاعت نکنید، بدبخت می‌شوید؛ اما در حقیقت اگر به این طاغوت اعتماد کنید، نابود می‌شوید. 
روی کار آوردن زلنسکی رقاص، یک برنامه آمریکایی بود تا شخصی یهودی و ناآشنا با سیاست را در کانون قدرت یک کشور مطرح اروپایی قرار دهد و از این طریق برنامه راهبردی خود را در شرق اروپا به پیش برد. بنابراین، دولت کی‌یف چندان تصمیم‌گیر نیست و مانند یک مستعمره، آنچه را که از آمریکا دستور می‌گیرد، اجرا می‌کند. با این حال آمریکا حتی حاضر نشد سلاح رایگان به اوکراین بدهد و در ازای تسلیحات، منابع معدنی آن کشور را پیش خرید کرد و تسلیحات از رده خارج و کم ارزش خود را به اوکراین فروخت. این در حالی است که مردم اوکراین زیر تبلیغات غرب تصور می‌کردند که آمریکا برای دفاع از آنان وارد جنگ با روسیه می‌شود.

تصمیمات آمریکا چه پیامد‌هایی برای مردم اوکراین داشته است؟ آیا می‌توان گفت که حمایت مشروط واشنگتن، فشار‌ها و هزینه‌های انسانی و اقتصادی را افزایش داده است؟
آنچه آمریکا بر سر اوکراین آورد، دقیقاً آن کشور را نابود کرد. صنایع و منابع اوکراین از میان رفت و ملتش از هم گسیخته شدند. زنان اوکراین در خارج به بدترین کار سیاه... روی آوردند و جوانان اوکراینی در جنگی بی‌هدف و البته فرسایشی کشته و معلول می‌شوند و در نهایت اوکراینی که تجزیه شده به دستور کاخ سفید مجبور است شرایط روسیه را بپذیرد و از آمریکا سپاسگزار هم باشد. این است نتیجه اعتماد به آمریکا.

تجربه اوکراین چه درس‌هایی برای کشور‌های اروپایی و آسیایی دارد که به آمریکا به‌عنوان شریک استراتژیک اعتماد می‌کنند؟
سرنوشت اعتماد به آمریکا را در سقوط و بدبختی دولت اشرف غنی در افغانستان و عبدربه منصور هادی در یمن دیده بودیم و اکنون ولودیمیر زلنسکی را می‌بینیم. 
البته آمریکا هیچ کشوری را متحد راهبردی خود نمی‌داند. علت اختلافات دامنه‌دار برخی کشور‌های غربی با آمریکا مانند فرانسه هم به همین حس برتری‌طلبی و عدم مساوات آمریکا در بلوک غرب باز می‌گردد. آمریکا می‌خواهد بر دیگران حکومت کند نه آنکه با آنها متحد باشد. کشور‌هایی مانند آلمان، کره جنوبی، ژاپن و عراق از نظر آمریکا فقط مستعمراتی هستند که باید در خدمت اوامر کاخ سفید عمل کنند؛ هر چند یک استقلال ظاهری را در رسانه‌های جریان اصلی غرب تبلیغات می‌کنند، اما در عمل هر کشوری به آمریکا اجازه دخالت در امور داخلی خود را بدهد، به یک مستعمره تبدیل خواهد شد.

با توجه به تغییر اولویت‌های واشنگتن و اظهارات اخیر ترامپ، آینده حمایت آمریکا از اوکراین و متحدان دیگر چگونه پیش‌بینی می‌شود؟
باز هم تأکید می‌کنم که آمریکا متحد ندارد؛ بلکه مستعمره می‌خواهد. آمریکا می‌خواهد همه کشور‌ها به چیزی شبیه پورتوریکو تبدیل شوند و در مقابل آمریکا مطیع باشند. فرقی هم ندارد که در ناتو باشند یا نه. اگر مطیع کاخ سفید نشوند، ممکن است حتی در عین حضور در ناتو، تحریم هم شوند؛ مانند ترکیه.
میان مقامات آمریکا هم تفاوتی وجود ندارد و سیاست خارجی آمریکا روند یکسان و ثابتی است. فقط ترامپ آنچه را که اهداف آمریکاست، بی‌پرده بیان می‌کند. سایر مقامات آمریکا از لحن نرم‌تری استفاده می‌کردند؛ اما باید بدانیم که اوضاع اقتصادی آمریکا رو به وخامت گذاشته و هر صد روز هزار میلیارد دلار به بدهی ۳۷ هزار میلیارد دلاری آمریکا افزوده می‌شود.

با توجه به روند‌های فعلی، چه سناریو‌هایی برای پایان جنگ اوکراین محتمل است و متحدان آمریکا چگونه می‌توانند نقش مؤثرتری در این فرآیند ایفا کنند؟
شرایط به سود برنامه‌های غرب نیست و آمریکا ابتکار عمل را در اوکراین از دست داده است. ادامه جنگ اوکراین برعکس خواسته‌های آمریکا، اما به سود روسیه به پیش می‌رود و بیشتر اهداف مسکو تحقق یافته است. ادامه این وضعیت خسارت‌های اعتباری، مالی و نظامی برای غرب به همراه دارد. ناتو قصد داشت مسکو را در یک چالش نظامی مشابه افغانستان دهه ۱۹۸۰ قرار دهد که زمینه فروپاشی شوروی و انهدام بلوک شرق را فراهم کرد. 
در این راهبرد قرار بود جنگ اوکراین نقش شتاب‌دهنده و تسریع‌گری باشد تا اقتصاد روسیه ورشکست شود و با ایجاد حس شکست و ناامیدی در میان مردم روسیه آنها را علیه دولت پوتین بشوراند. سپس زمینه گام‌های بعدی مانند سقوط دولت مرکزی روسیه یا تجزیه آن کشور فراهم شود؛ اما شرایط دقیقاً برعکس شد و پوتین توانست هم میدان جنگ را به دست گیرد؛ هم توان اقتصادی، میهنی و اعتبار حکومتی روسیه را ارتقا دهد و مردم را بیش از گذشته با خود همراه کند. 
اکنون چنانچه جنگ ادامه یابد، به سود روسیه است و اگر صلح طبق شروط ۲۸ بندی ترامپ هم تحقق یابد، باز هم روسیه بیش از اهداف خود به دست آورده است.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات