در ۳۰ میسال ۱۴۹۸ میلادی، «کریستف کلمب» برای سومین بار راهی آمریکا شد. او در این سفر پیش از رسیدن به هیسپانیولا، وارد جزیره «ترینیداد» شد (۳۱ ژانویه) و بخشهایی از ریزشگاه رودخانه «اورینوکو» در خاک اصلی آمریکای جنوبی را پیمود. اوضاع در مهاجرنشین اسپانیایی ناآرام بود. مهاجرانی که وعدههای کلمب را شنیده و به طمع ثروتهای بیپایان دنیای نو، راهی آمریکا شده بودند، اکنون ناخشنود از وضعیت خود، برکناری وی را میخواستند. کلمب که درگیر سرکوب بومیان بود، برای مقابله با این فتنه جدید، شدت عمل نشان داد و چند نفر از افرادش را به جرم نافرمانی اعدام کرد.
«جک ودرفورد» استاد اسبق انسانشناسی «کالج مکلستر» در مقالهای با عنوان «مداقه در شهرت کریستف کلمب» مینویسد: «هنگامی که کریستف کلمب دید که نمیتواند به امپراتوری چین، تاجران هند و بازرگانان ژاپن برسد، تصمیم گرفت که هزینه سفرش را با تنها کالای مهمی که دور و برش فراوان بودندـ یعنی جان انسانهاـ تأمین کند. او ۱۲۰۰ سرخپوست تاینو را از جزیره «هیسپانیولا» به اسارت گرفت و آنها را تا جایی که در کشتیهایش جا میشد، سوار و راهی اسپانیا کرد؛ این سرخپوستان با اندامهای برهنه در خیابانهای «سویل» نمایش داده شده و به عنوان برده فروخته میشدند. «کریستف کلمب» با این کار، بچهها را از والدینشان و زوجها را از یکدیگر جدا میکرد. در عرشه کشتیهای بردهداری کریستف کلمب، صدها نفر جان میباختند؛ دریانوردان اجساد این سرخپوستان را به اقیانوس (اطلس) میانداختند. از آنجایی که تعداد بردههای سرخپوستی که کریستف کلمب اسیر کرده بود، از ظرفیت کشتیهایش بیشتر بود و او نمیتوانست همه آنها را به اسپانیا بفرستد، تصمیم گرفت آنها را در معادن و مزارعی که همراه با پیروانش در سراسر «دریای کارائیب» ایجاد کرده بودند، به کار گمارد».
ودرفورد میگوید: «بهرهکشی کریستف کلمب و همراهانش از بومیها تنها محدود به این موارد نبوده است و آنها حتی به قصد تفریح و سرگرمی هم از بومیها استفاده میکردند. دار و دسته غارتگر وی برای تفریح و سرگرمی و همچنین منفعت، سرخپوستان را شکار میکردند. آنها سرخپوستان را کتک میزدند، از آنها سوءاستفاده جنسی میکردند، آنها را شکنجه میکردند و سپس اجسادشان را طعمه سگهای شکاریشان میکردند. «کلمب» و افرادش در چهار سال اول ورودشان به آمریکا از کل جمعیت بومیهای آمریکا یک سوم آنها را کشته یا به نقاط دیگر فرستاده بودند».