مصطفی یاسینی
انقلاب اسلامی ایران هر چند به صورت اخص بر شیعیان بیشتر تاثیرگذار بوده است، ولی به صورت اعم، به دلیل ماهیت ضدامپریالیستی و ظلمستیزی خود و همچنین به تبع احترام و اهمیتی که برای وحدت مسلمین و دین اسلام در حوزههای مختلف قائل است، مورد توجه امت اسلامی در فرق و مذاهب مختلف بوده است. علاوه بر افکار عمومی مسلمانان جهان که به شدت از انقلاب اسلامی ایران و رهبری آن، حضرت امام خمینی (ره) متاثر میباشند، جنبشهای اسلامی حکام و نخبگان مسلمان در سایر کشورهای جهان نیز تحت تاثیر انقلاب اسلامی ایران قرار گرفتهاند. انتفاضه مردم فلسطین و جبهه مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) نمونههای موفقی از الگو گرفتن مسلمانان از انقلاب اسلامی در مبارزه با امپریالیسم و صهیونیسم جهانی هستند. تاثیرگذاری انقلاب اسلامی بر اجتماع و سیاست در جهان اسلام در عرصههای نظری و عملی از ابعاد مختلف قابل توجه استکه به اختصار به برخی از آنها اشاره مینماییم.
1- بیداری اسلامی: تکیه انقلاب اسلامی بر وحدت مسلمانان بود و پرهیز از تفرقهگرایی و این درست همان چیزی بود که مواجهه با انقلاب اسلامی را دشوارتر میکرد. اگر بعدها از هلال شیعی و اسلام شیعی بحث به میان آمد و خطر طالبانیسم برجسته شد، این همه تلاشهایی برای مقابله و مواجهه با تشیع و دامن زدن به تفرقه در میان مسلمانان بود. در واقع طرح موضوع هلال شیعی، راهبرد متقابل وحدتی بود که انقلاب اسلامی بر حفظ آن همت گماشت. درست از ناحیه همین تاکید انقلاب اسلامی بود که تاثیرات انقلاب شیعی ایران دامن سراسر کشورهای اسلامی جهان را گرفت و مسلمانان فارغ از مذهبی که بدان اعتقاد داشتند، با آرمانهای انقلاب اسلامی همراه شدند.
انقلاب اسلامی حلقه پایانیای بود بر مبارزهها و تلاشهای چندین قرن در میان مسلمانان. اگر سیدجمالالدین اسدآبادی، مصر و هند را به هم دوخت و بنای مبارزه با فرهنگ استعماری و استبداد و بیدار کردن مردم را گذاشت، اگر عبده، کواکبی، و اقبال هر یک به نوبه خود راه اصلاح را پیش گرفتند و به شیوهای به مقابله برخاستند، اگر مراجع و بزرگان زیادی در عالم اسلام آمده بودند و رفته بودند، بار سنگینی انگار برجا بود، باری که تنها امام راحل آن را از زمین برداشت.
موج انقلاب اسلامی میرفت تا سراسر جهان را فرا بگیرد. حرف از صدور انقلاب بود، نه تنها شیعیان که همه مستضعفان جهان اخبار روز ایران را دنبال میکردند. این همه بر نگرانی و ترس اربابان قدرت جهانی میافزود و طبیعی بود که آنان را به فکر چاره بیندازد. انقلاب اسلامی در مصر، سودان، الجزایر، تونس، لیبی، یمن و...
باز تولید میشد و این همه برای غرب خطرناک بود. تاثیر انقلاب اسلامی بر جهان اسلام به طور اعم، فوقالعاده بوده و این ناشی از اسلامی بودن انقلاب ایران است. بهترین اثری که انقلاب بر جهان اسلام گذارد، بیداری اسلامی بود. مسلمانانی که برای مدت بیش از چهار قرن از خود بیگانه شده و علی رغم داشتن همه ابزار قدرت اعم از امکانات مادی و معنوی به خواب طولانی رفته و سلطه و سروری استعمارگران غربی را پذیرا بودند و راه سعادت و خوشبختی را در الگو گرفتن از اربابان غربی میدیدند، با پیروزی انقلاب اسلامی، از خواب غفلت بیدار شده و جبههای عظیم و گسترده علیه مستکبران و زیاده خواهان بهوجود آوردند.
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، عموم جنبشهای آزادی بخش، یا مارکسیست بودند و یا ناسیونالیست و ملیگرا؛ یا چپ بودند و یا راست گرا؛ اما با ظهور انقلاب اسلامی قالبی جدید از مبارزه عرضه شده بود. تا آن زمان نظریه غالب، ناسیونالیسم بود و پان عربیسم، پان ایرانیسم و پان ترکیسم در میان ایدئولوژیهای رایج، جایگاه برتر و والاتری داشتند. با پیروزی انقلاب اسلامی، همه این اندیشههای سکولار و مادیگرا به تاریخ سپرده شده و اسلام گرایی، مکتب رایج همه جنبشهای آزادیبخش شد. بدین ترتیب، پیشبینی آرنولد توین بی، مورخ معروف انگلیسی علی رغم میل باطنیاش تحقق یافت.
2- بازگشت به خویشتن خویش: انقلاب اسلامی هرگز خود را در چارچوب جغرافیای ایران محدود نمیدید، بلکه خود را انقلابی جهانی تلقی میکرد و با رسالتی جهانی میگفت: «خرمشهر آمدیم، کربلا میآییم، قدس خواهیم آمد». افق، افقی بلند بود و آرمان، آرمانی انقلابی. همین نوع نگاه بود که در روزهای قدس و در مراسمهای حج نیز تبلور پیدا کرد. امام راحل (ره) از تمامی ظرفیتها برای ایجاد امتی یکپارچه علیه استکبار بهره میبرد. امام در پیام خود به حجاج در سال 1358، همه را به قیام و شکستن بتها فراخواندند. ایشان نوشتند: «ای مسلمانان جهان، چه شد شما را که در صدر اسلام با عده
بسیار کم، قدرتهای بسیار عظیم را شکستید و امت بزرگ اسلامی- انسانی ایجاد کردید. اکنون با قریب یک میلیارد جمعیت و دارا بودن مخازن بزرگی که بالاترین حربه است در مقابل دشمن، این چنین ضعیف و زبون شدید؟ آیا میدانید که تمام بدبختیهای شما در تفرقه و اختلاف بین سران کشورهای شما و بالنتیجه بین خود شماست؟ از جای برخیزید و قرآن کریم را بدست گرفته و به فرمان خدای تعالی گردن نهید تا مجد خود و عظمت اسلام عزیز را اعاده کنید. بیایید و به یک موعظه خداوند گوش فرا دهید؛ آنجا که میفرماید: قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی. همه قیام کنید و برای خدا قیام کنید؛ قیام فرادی در مقابل جنود شیطانی باطنِ خودتان و قیام همگانی در مقابل قدرتهای شیطانی. اگر قیام و نهضت الهی و برای خدا باشد، پیروز است. ای مسلمانان جهان و ای مستضعفان عالم، دست به دست هم دهید و به خدای بزرگ روآورید و به اسلام پناهنده شوید و علیه مستکبران و متجاوزان به حقوق ملتها پرخاش کنید. ای زائران خانه خدا در مواقف و مشاعر الهی به هم بپیوندید و از خداوند تعالی، نصرت اسلام و مسلمین و مستضعفان جهان را بخواهید»(صحیفهامام، ج10، ص 338).
پیش از این، برادران مسلمان تحت تاثیر انقلاب اسلامی علیه لائیسم و سکولاریسم قیام کرده و در فلسطین، الجزایر، ترکیه و ... به اسلام سیاسی روی آورده و با استفاده از سازوکارهای موجود توانستند بر جنود استکبار غلبه کرده و قدرت خود را به رخ جهانیان بکشند. تحولات اخیر جهان اسلام به صورتی معجزهآسا و پیدرپی برخاسته از خیزش و قیام عمومی مردم مسلمان در کشورهای اسلامی که از تونس آغاز و عموم کشورهای اسلامی شمال آفریقا و حوزه خلیج فارس را در بر گرفت موجب سقوط دیکتاتور تونس، مصر، یمن و لیبی گردیده، بلا تردید نشات گرفته از بیداری اسلامی بعد از انقلاب اسلامی میباشد. بیداری اسلامی که آرزوی دیرینه امام راحل (ره) و البته پیشبینی محتوم ایشان از سرنوشت حکومتهای جائر حاکم بر برخی کشورهای مسلمان بود.
در خصوص تاثیر انقلاب اسلامی در سطح نظام بینالملل باید گفت که انقلاب اسلامی در زمانی شکل گرفت و به پیروزی رسید که نظام وستفالیایی دولت- ملت و دوقطبی بر جهان حاکم بود و این نظام، علیرغم خوی سلطهگرانهاش مورد قبول عموم ملتها و جوامع قرار داشت. هیچ اتفاقی در جهان بعد از جنگ جهانی دوم رخ نمیداد مگر اینکه در چارچوب قانونمندی این نظام تعریف شده بود، حتی حرکتهای انقلابی نیز عمدتاً ذیل جنبشهای کمونیستی میگنجیدند. تنها انقلاب اسلامی بود که در تقابل با این نظام و بیاعتنا به رقابتهای موجود میان دو قطب، برخاست و دست رد بر سینه هر دو ابرقدرت و قدرتهای دیگر زد.
انقلاب اسلامی با تکیه بر شعار «نه شرقی نه غربی» به پیروزی رسید و با وجود تمامی توطئههای شرق و غرب، نهتنها تداوم یافت، بلکه خود بنیانگذار نظام جدیدی شد که هم از نظر شکل و هم از نظر محتوا با نظامهای وستفالیایی تفاوت بنیادین دارد و آن شکلگیری دو اردوگاه، یکی اردوگاه سلطهگران متشکل از دولتهای سلطهگر و دیگری اردوگاه سلطهستیزان مرکب از ملتهای به پا خاسته سراسر جهان فارغ از مرزهای جغرافیایی، نژادی، مذهبی و قومی و زبانی میباشد که در مقابل یکدیگر صفآرایی کرده و یک منازعه همه جانبه فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی را با شیوههای خاص خود و با الگوگیری از انقلاب اسلامی آغاز کردهاند. این تقابل را میتوان به روایت قرآنی، جنگ میان مستکبران و مستضعفان نامید.
انقلاب اسلامی نه تنها داعیهدار اداره حکومت بر مبنای شیوهای جدید را داشت، بلکه از اداره جهان سخن میگفت و برای خود رسالتی جهانی قائل بود. انقلاب اسلامی مرزهای جغرافیایی را نمیدید بلکه مرزهای انسانی و عقیدتی را برمیتافت. درست از همین رو بود که سراسر جهان موطن انقلاب اسلامی شد. نفی دو قدرت جهانی توسط انقلاب اسلامی خود بر جاذبههای این انقلاب میافزود. انقلاب اسلامی تقسیمات آن روز را به هم زد و هر دو تئوری اداره جهان را به چالش کشید. اگر پیش از این، دو قطب راست و چپ در دنیا به مصاف هم میرفتند و بر سر منافع با یکدیگر میجنگیدند، با ظهور انقلاب اسلامی، تقسیمبندی جدیدی ایجاد شد که طی آن، مستضعفین و مستکبرین، مظلومین و سلطهگران در مقابل هم قرار میگرفتند.