پایگاه بصیرت:حوادث تلخی در مصر در حال رقم خوردن است و آینده تحولات این كشور نامعلوم است. مصر بر روی ریل بی‌ثباتی داخلی قرار گرفته و مجموعه اوضاع داخلی این كشور با توجه به عوامل مداخله‌گر خارجی، به گونه‌ای است كه نمی‌توان دوره زمانی بی‌ثباتی آن را پیش‌بینی كرد. برخی از كارشناسان حتی از مبتلا شدن مصر به سرنوشتی شبیه كشور سوریه سخن می‌گویند. در مورد تحولات كنونی مصر از جهت چیستی و چرایی، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد. محمد مرسی و دیگر رهبران اخوانی از كودتای نرم ارتش با حمایت و پشتیبانی آمریكا‌یی‌ها، صهیونیست‌ها و برخی از دولت‌های عربی از جمله عربستان و امارات متحده عربی می‌گویند و معتقدند كه از پشت خنجر كسانی را خوردند كه به عنوان دوست به آنان تكیه كرده بودند. تحلیل حوادث مصر از سوی اخوانی‌ها، این اعتراف را در پی دارد كه آنان در تعیین دوستان و دشمنان خود دچار اشتباه راهبردی شدند. اخوانی‌ها به عنوان یك جریان اسلام‌گرای سیاسی پس از هشت دهه مبارزه برای رسیدن به قدرت و تشكیل حكومتی مبتنی بر شریعت، به محض تسلط بر قدرت سیاسی مصر به عنوان بزرگ‌ترین و مهم‌ترین كشور اسلامی ـ عربی، آمریكا را به عنوان دوستی مطمئن برای پیشبرد اهداف خود برگزیدند. مرسی و اخوانی‌ها، آمریكایی‌ها را در حالی به دوستی برگزیدند كه اسناد نشان می‌دهد آنان در طی سه دهه اخیر بیشترین اقدامات خصمانه علیه اسلام و مسلمانان را به عمل آورده‌اند. جریان اخوان‌المسلمین در مصر به دنبال اتخاذ این راهبرد در عرصه سیاست خارجی، با قرار گرفتن در چارچوب سیاست‌های آمریكا، با متحدان این كشور در منطقه مانند رژیم صهیونیستی و عربستان به طور كامل دوست و همراه شد. دوستی اخوانی‌ها با آمریكا‌یی‌ها و متحدانش و اعتماد به آنان، سبب فاصله گرفتن این جریان از مجموعه كسانی شد كه می‌توانستند دوستان واقعی برای‌شان باشند. تصور كنید اگر اخوانی‌ها پس از به قدرت رسیدن در مصر، باب دوستی در سطح راهبردی را با جمهوری اسلامی و متحدان جمهوری اسلامی در منطقه گشوده بودند، آیا اینك گرفتار چنین بحرانی می‌شدند؟ متأسفانه این جریان به دلایل غیر موجه، نه تنها با دوستان واقعی خود همراه نشد، بلكه در مواردی مانند دولت سوریه و حزب‌الله لبنان به دشمنی پرداخت. محمد مرسی در جایگاه رئیس‌جمهوری مصر انقلابی، در موضوع سوریه، همان موضعی را اتخاذ كرد كه آمریكایی‌ها و صهیونیست‌ها اتخاذ كرده بودند. جرم سوری‌ها این است كه بیش از 60 سال است در مقابل سیاست‌های ظالمانه آمریكایی‌ها و صهیونیست‌ها ایستاده‌اند و از ملت مظلوم فلسطین و جریان مقاومت حمایت می‌كنند. بنابراین بحران‌آفرینی در سوریه از سوی آمریكایی‌ها و صهیونیست‌ها و دیگر متحدان این جرثومه‌های فساد و تأكید آنان بر اینكه بشار اسد باید از قدرت كناره‌گیری كند، امری دور از انتظار نبوده و نیست؛ لكن تصریح و تأكید مرسی بر اینكه بشار اسد باید از قدرت كناره‌گیری كند، امری دور از انتظار و توقع بود. مقابله آمریكایی‌ها، صهیونیست‌ها و برخی از دولت‌های عربی مرتجع و وابسته به نظام سلطه با حزب‌الله لبنان، امری دور از انتظار نبود، لكن اتخاذ سیاست‌های خصمانه از سوی برخی از اخوانی‌ها در مقابل حزب‌الله لبنان، امری دور از انتظار بود. تلاش آمریكایی‌ها، صهیونیست‌ها و متحدان آنان برای ایجاد اخلال‌های امنیتی در ایران از طریق دامن زدن به تحریكات قومی و حمایت از جریان‌ها و سازمان‌های سیاسی واگرای قومی، دور از انتظار نبوده و نیست؛ لكن برگزاری برخی از نشست‌ها در قاهره پس از به قدرت رسیدن محمد مرسی با رویكردی مداخله‌گرایانه در امور اقوام ایرانی به ویژه اعراب خوزستان، امری به دور از انتظار و توقع بود. به هر حال اخوانی‌ها در وضعیت كنونی، چوب اعتماد بی‌جا به دشمنان‌شان و بی‌اعتمادی بی‌جا به دوستان‌شان را می‌خورند. آیا با آشكار شدن پیامدهای ناگوار این تصمیمات نادرست طی یك سال گذشته، اخوانی‌ها اصلاح مسیر خواهند كرد و در تشخیص دوستان و دشمنان واقع‌نگر خواهند شد، این پرسشی است كه آینده به آن پاسخ خواهد داد. اما بدون تردید می‌توان گفت، آینده موفق اخوانی‌ها، در گرو داشتن نگاهی واقع‌بینانه به دوستان و دشمنان است. آمریكایی‌ها، صهیونیست‌ها و حكومت‌های مرتجع در منطقه كه ماهیتی چون حكومت حسنی مبارك در مصر دارند، نمی‌توانند دوستانی برای جریانی باشند كه طی دهه‌های اخیر فلسطین و رهایی قدس، یكی از آرمان‌های‌شان بوده است.اخوانی‌ها با اصلاح رویه و دوری جستن از جریان‌های دست‌پرورده استكبار جهانی چون وهابیت و القاعده، باید به كسانی روی آورند و تكیه كنند كه وفاداری خود به آرمان فلسطین و رهایی قدس شریف را با ایستادگی پر هزینه در مقابل آمریكا و رژیم صهیونیستی به اثبات رسانده‌اند.
متشکرم ، بنظرم اگر بیداری اسلامی به حال خود واگذار گردد تمامی کشورها در چنبره دیو یهودی عقب نشینی کرده و هضم خواهند شد حضور فعال جمهوری اسلامی مورد نظر است.