* محور صحبتهای ما بحث تاییدات رهبر انقلاب است که نسبت به دولت مطرح کردند و تفسیر صحبتهایی که اخیراً علیه دولت میشود. با توجه به این مسائل و با توجه به صحبتهای اخیر رهبر انقلاب، آیا میشود از بیانات معظم له، مهر تایید گفتمان احمدینژاد و مهر باطل به جریان انحرافی را برداشت کرد؟
** بسمالله الرحمن الرحیم الحمدلله والصلات علی رسولالله و آله آل الله، رهبر معظم انقلاب دولت نهم را اینگونه توصیف کردند که شعارهای انقلاب را، شعارهای امام را احیا کرد. بعد از تشکیل دولت دهم گروهی مسیر خود را در حمایت از دولت آقای احمدینژاد تغییر دادند. حامیان ایشان بودند در دولت نهم اما با یک تغییر محسوس و علنی از حمایت دولت دهم دست کشیدند. گفتند ما پایدار و استوار میمانیم بر آنچه در سوم تیر اتفاق افتاد ما پایداریم برگفتمان دولت نهم اما دولت دهم در همان مسیر دولت نهم حرکت نمیکند بلکه مسیر دولت دهم تغییر کرده و عوض شده است.
علت تغییر، اطرافیان رئیس جمهور هستند، به ویژه یکی از افرادی که بر جناب احمدینژاد مؤثر است و آن شخص مهندس مشایی است و دولت دهم به بیراهه رفته و منحرف شده است برای همین ما دیگر از دولت دهم حمایت نمیکنیم. این جریان که خود را جریان پایداری مینامید بر این نکته پافشاری میکرد و این پافشاری روز به روز شدت میگرفت. این جریان در آغاز زبان به نصیحت آقای دکتر احمدینژاد گشود تا شاید بتواند رئیس جمهور را با برداشتهای خود همراه کند. اما وقتی از همراه کردن رئیس جمهور با برداشتهای خود ناامید شد رئیس جمهور را هم داخل در حوزه انحراف نامید. نخست با اتهامی همچون مسحور شدن؛
در سه سال پیش بحث سحر شدن رئیس جمهور از سوی این گروه مطرح شد و گذشت و سرانجام به اینجا رسید که رئیس جمهور نیز داخل در حوزه انحراف شده است. سال گذشته در شهریور ماه، هفته دولت وقتی که دولت آقای احمدینژاد خدمت مقام معظم رهبری رسید، رهبر معظم انقلاب دوباره تأکید کردند بر آنچه در دولت نهم گفته بودند، که این دولت شعارهای امام را آن چه را ما از انقلاب آموختیم و از امام آموختیم زنده کرد. بعد از عباراتی دیگر ایشان گفتند علت مخالفت با شما اصرار شما بر همین شعارهاست به ویژه در این 3 سال اخیر که سه سال اخیر در سال گذشته یعنی عمر دولت دهم که از عمرش سه سال میگذشت و امسال هم سال چهارم و سال پایانی دولت است.
وقتی که رهبر معظم انقلاب بر این نکته تصریح کردند و تأکید و تکیه دولت بر شعارهای انقلاب، آرمانهای امام را در سه سال اخیر یعنی سه سال دولت دهم با صراحت بیان کردند کسانی که دولت را منحرف مینامیدند پاسخی در برابر فرمایش رهبر معظم انقلاب نداشتند که چرا دولت دهم را حمایت نکردند، چرا گفتند دولت دهم از مسیر خارج شده، چرا گفتند دولت دهم به بیراهه و انحراف کشیده شده است.خیلی تلاش شد برای این که این گروه به صورت جدی در معرض این مطالبه و پرسش قرار بگیرند که آنچه شما گفتید چه تناسبی با فرمایش رهبر معظم انقلاب دارد. پاسخی نبود به جز یک چیز که من یافتم و آن اینکه رهبر معظم انقلاب کلیت دولت را گفتند و ما انگشت روی شخص احمدینژاد گذاشته بودیم که او به انحراف رفته است. که این جواب اینقدر سخیف و ضعیف بود که قابل اشاعه نبود چرا که حیثیت یک دولت به ریاست جمهور است چون وزرا، معاونان او هستند.
یعنی خط را او میدهد، رئیس جمهور است که معاونان خودش را نصب یا عزل میکند البته در نصب، نخست پیشنهاد میدهد به مجلس در صورت آوردن رأی اعتماد ولی بالاخره پیشنهاد، پیشنهاد اوست یا عزل میکند یا سرپرست برای وزارتخانه میگذارد. یعنی جهتگیری یک دولت به وسیله رئیس جمهور انجام میشود. نمیشود رهبر معظم انقلاب دولت را تایید کنند بدون اینکه رئیس جمهور را تایید کرده باشند. بسیار بیمعناست که ما بگوییم دولت تایید شد ولی رئیس جمهور تایید نشد.
به هر حال آن روز پاسخی وجود نداشت بلکه تلاش بر این بود که این پرسش از جبهه پایداری خیلی منتشر نشود، مصلحت پوشی روی سخنان رهبر معظم انقلاب گذاشته شود، نمیگویم که چه کسانی تلاش میکردند اما گویی بیانات رهبر معظم انقلاب که همیشه اینقدر تبلیغ میشد، اما این فرمایش تبلیغ نشد. بیانات ایشان که پیوسته در این سایت و آن سایت، این روزنامه و آن روزنامه، در رسانههای گوناگون منتشر میشد اما این فرمایش، این قسمت از این فرمایش بنا بود منتشر نشود. به هر حال همانهایی که کمر همت بسته بودند تا دولت دهم را دولتی خارج از مسیر دولت نهم معرفی کنند توجیهات دیگری هم برای منحرف نشان دادن دولت بیان میکردند. از جمله یکی از آن کارهایی که انجام میشد این بود که دولت در این دو سال اخیر مسیر را کج کرده به سمت دیگری دارد حرکت میکند.
یعنی نخست از آغاز دولت دهم مطرح شد که دولت مسیرش کج شده است بعد با این تاییدات از سوی رهبر معظم انقلاب امر به یک سال و یک سال و نیم و حداکثر دو سال اخیر محدود شد.سخن رهبر معظم انقلاب در پایان عمر این دولت در چند روز پیش مهر تایید چند بارهای بود بر عدم خطا و لغزش این دولت در مسیر نورانی انقلاب اسلامی. ایشان تأکید کردند من بارها تکرار کردم این معنا را، این جمله که من بارها تکرار کردم گویای نکاتی است. یعنی من بارها خط مشی دولت را نظاره کردهام.
به ویژه شما را یادآور این جمله رهبر معظم انقلاب میشوم که فرمودند من اجازه نمیدهم انحرافی در انقلاب رخ بدهد و امروز میفرمایند من بارها گفتهام که دولت نهم و دهم (حتی این بار تصریح کردند: دولت نهم و دهم) ارزشهای انقلاب را سر دست گرفت. این بار یک عبارت اضافه گفتند. پیشتر میفرمودند که ارزشهای انقلاب را احیا کرد این بار فرمودند سر دست گرفت، به آن افتخار کرد و در جهان مطرح کرد. خب وقتی میفرمایند من بارها گفتم یعنی بارها این خط را نظاره کردم از پیش هم تأکید کردند که من اجازه انحرافی نمیدهم.
این یعنی دقت رهبر معظم انقلاب، دقت بالایی است. هیچ انحرافی رخ نداده چون رهبر انقلاب ایستادهاند که هیچ انحرافی رخ ندهد بارها هم که گفتهاند ارزشهای انقلاب توسط این دولت احیا شده است.با کنار هم قرار دادن این جملات شما به این نتیجه میرسید که دولت نهم و دهم هیچ انحرافی از مسیر نداشته و کوچکترین لغزشی در طریقت نداشته است و این تأکید گویای این است که در دولت دهم هیچ انحرافی رخ نداده و کسی منحرف نیست. وقتی رهبر انقلاب میفرمایند که من ایستادهام انحرافی رخ ندهد یعنی اینها که میگویند انحراف رخ داده است کلامشان باطل است چون آنها چیزی را ادعا میکنند که من متولی آن هستم. من ایستادهام که انحرافی رخ ندهد و اگر انحرافی رخ بدهد من جلویش را میگیرم.خب مصداقی را نشان دهید که رهبر معظم انقلاب جلوی انحراف را گرفته باشند و گفته باشند اینجا انحرافی رخ داده است.
وقتی رهبر انقلاب میفرمایند من ایستادهام تا انحرافی رخ ندهد یعنی حواس من جمع است. یعنی تولیت این کار با من است. خب ما میبینیم فضای بسیاری از رسانهها پر است از واژه جریان انحرافی.آنها که واژه جریان انحرافی را ابداع کردند و منتشر کردند به چند سؤال باید پاسخ دهند. 1- آیا آنها متولی تشخیص انحراف هستند؟ در حالی که رهبر معظم انقلاب متولی تشخیص انحراف هستند و خود را معرفی میکنند.2- آیا تشخیص آنها متفاوت با تشخیص رهبر معظم انقلاب است؟ چون آقا هیچ جا از انحراف سخن نگفتند جالب است بدانید جبهه پایداری میگفت مبدع واژه جریان انحرافی رهبر معظم انقلاب است، آنجا که گفت من ایستادهام تا هیج انحرافی رخ ندهد. مغالطه واضحتر و صریحتر از این ممکن نیست.آیا رهبر معظم انقلاب فرمودند انحراف رخ داده است؟ یا فرمودند من ایستادهام تا انحرافی رخ ندهد؟ وقتی میفرمایند من ایستادهام تا انحرافی رخ ندهد یعنی آقایانی که میگویید جریان انحرافی و میگویید انحراف رخ داده است، انحرافی وجود ندارد، من ایستادهام شما داد نزنید، من ایستادهام، پس وقتی ایشان اعلام رخ دادن انحرافی را نکرده است هر که از وجود جریان انحرافی و پیدایش انحراف در دولت سخن بگوید تشخیصی برخلاف رهبر معظم انقلاب داده است.
در حقیقت وقتی ایشان میگویند من ایستادهام که انحرافی رخ ندهد یعنی هرکسی میگوید انحرافی رخ داده است دارد جلوتر از رهبر انقلاب حرکت میکند، دارد کاری را که باید رهبر انقلاب تشخیص دهند به زعم خودش تشخیص میدهد. خب بر چه اساس؟ اگر ما در هدایت مسیر جامعه تابع رهبری هستیم پیش از آنکه ایشان اعلامی کنند بر رخ دادن انحراف، چرا واژهای به نام جریان انحرافی ساخته شد؟ چرا پیوسته از پیدایش و نفوذ و تاثیر جریان انحرافی سخن گفته شد؟
* یعنی اگر انحرافی وجود داشته باشد رهبر انقلاب صراحتاً به آن اشاره میکنند؟
** دقیقاً میخواهم این را عرض کنم که ایشان وقتی میگویند بارها گفته که دولتهای نهم و دهم ارزشهای انقلاب را احیا کرده و سر دست گرفته یعنی انحرافی رخ نداده است. در حقیقت احیای ارزشهای انقلاب یعنی عدم انحراف. فکر میکنید انحراف، یعنی انحراف از چه چیز؟ از مسیر انقلاب منظور است. پس دوباره عرض میکنم وقتی ایشان میفرمایند بارها گفتهام که دولتهای نهم و دهم ارزشهای انقلاب را احیا کرده و سر دست گرفته یعنی انحرافی رخ نداده است. آنها که بارها و سالها گفتند انحراف رخ داده است آیا وقت توبه نرسیده؟ وقت پشیمانی نرسیده؟ که باز بعد از این فرمایش اخیر بعضی میگویند ما کی گفتیم دولت منحرف شده است؟ ما میگوییم شخص منحرفی در دولت وجود دارد به اسم مهندس مشایی که از اول میگفتیم این شخص منحرف است نه کلیت دولت.
اولاً دروغ میگویند بخاطر اینکه گفتند دولت منحرف شده و آقای احمدینژاد تابع مشایی است. این تبعیت تا حد سحر هم معرفی شد تا حدی معرفی شد که هر چه او بگوید احمدینژاد انجام میدهد. هیچ کس نگفت مشایی منحرف است ولی هیچ تاثیری در احمدینژاد ندارد هیچ کس این را نگفت که اگر میخواستند این را بگویند چه اهمیتی دارد بحث در مورد یک فرد منحرفی که هیچ تاثیری روی دولت ندارد؟ پس این همه داد و بیداد برای چه بود؟ پس جناب حبیبی سخنگوی موتلفه که میگویید ما از اول گفتیم مشایی. اگر مشایی هیچ تاثیری روی احمدینژاد ندارد پس برای چه به کسی که تصمیم و حرفش هیچ تاثیری روی دولت و شخص آقای احمدینژاد نداشت گفتید منحرف و سالها فضای رسانه، گویش جنابعالی و امثال شما را پر کرد؟ و وقت کشور را صرف کسی کنید که هیچ تاثیری بر کسی ندارد. دروغ میگویید.این نیست، شما میگفتید مشایی اثر کرده، دولت را به انحراف کشانده و آقای احمدینژاد را تابع خودش کرده است. و امروز با فرمایش رهبر معظم انقلاب مواجه میشوید هیچ توجیهی برای این فرمایش ندارید.
افزون بر اینکه خود آقای احمدینژاد بارها گفته که من و مشایی یکی هستیم وقتی خود فرد میگوید ما یکی هستیم قطعاً شما نمیتوانستید بگویید اینها از هم جدا هستند و احمدینژاد یک مسیر میرود و مشایی یک مسیر دیگر را میرود. خود ایشان بارها گفته من و مشایی یک روح هستیم در دو بدن، این اواخر هم که گفت مشایی احمدینژاد است و احمدینژاد مشایی و بارها هم از آقای مشایی تعریف کرده است. مگر خود شما نبودید که وقتی آقای احمدینژاد از مشایی تعریف میکرد، تمجید میکرد به احمدینژاد میتاختید و ثانیاً شما افکار و اندیشههای آقای احمدینژاد را بگذارید وسط و افکار و اندیشههای آقای مشایی را هم بگذارید وسط ببینید آیا همانها نیست که به جرم آنها آقای مشایی را منحرف نامیدید؟ چه بود؟ کرامت انسان، مگر آقای احمدینژاد از دولت نهم سخن از کرامت انسان نمیگفت؟ انسان را چگونه میگفت تکریم کنید؟ آقای مشایی هم اینها را گفت، شما گفتید مشایی منحرف و اومانیست است چون جرأت نمیکردید بگویید رئیس جمهور اومانیست است.
ولی آقای احمدینژاد از اول همین را میگفت: مگر آقای احمدینژاد از اول از ایران نمیگفت؟ مگر آقای احمدینژاد چفیه را گردن مجسمه کورش نینداخت؟ مشایی که این کار را نکرد، احمدینژاد انداخت. شما به همین جرم مشایی را منحرف نامیدید، لیبرالیست نامیدید، بعد گفتید این خوی لیبرالیستی از مشایی به احمدینژاد تاثیر کرده است. منتها زیاد اول نمیگفتید، ما میدانیم چه اتفاقی افتاد. شما در چهار سال اول جرات نداشتید از احمدینژاد چیزی بگویید در چهار سال دوم شروع شد، آرام آرام از مشایی گذشت، رسید به احمدی نژاد.
بنابراین باز انصاف آنها که دیگر سکوت کردند اگرچه منصف نیستند آنهایی که بعد از این فرمایش اخیر رهبر انقلاب از آنها پرسیده شد درباره این فرمایش رهبری چه میگویید؟ گفتند در جلسهایم، وقت نداریم هنوز بیانات رهبر انقلاب را مطالعه نکردیم چطور میشود که امام جمعه یا فلان رئیس هنوز فرمایش رهبر انقلاب را مطالعه نکرده باشد. اصلاً مطالعه چیست همین که شنیدند دولت با رهبری جلسه دارند از یک ساعت پیش پای تلویزیون بودند ببینید رهبر انقلاب چه میگویند منتها چون دیگر حرفی برای توجیه نیست گفتند ما نشنیدهایم هنوز، خب حالا بروید بخوانید و بعداً حرفتان را بگویید. نه باید بخوانند و خودشان را آماده کنند، یک مغالطه دیگر، یک تحلیل غلط دیگر تا بتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند.
چرا منصفی پیدا نمیشود که بگوید خطا کردیم و سالها یک بنده خدا را منحرف نامیدیم، ذهن یک جامعه را پر کردیم از این واژه، غلط کردیم، اشتباه کردیم، عذر میخواهیم. هیچ راهی برای توجیه وجود ندارد هیچ مفری وجود ندارد یعنی از هر طرف بخواهند فرار کنند بنده آنها را گیر میاندازم با بیانات رهبر معظم انقلاب اگر توانستند یک توجیه ارائه کنند و بگویند میخواهیم این یک توجیه را بگوییم و جواب بدهید آن وقت من به آنها آفرین میگویم. امکان توجیه وجود ندارد با این تصریحات رهبر معظم انقلاب با دقتی که از این تصریحات برداشت میشود وقتی میگویند من بارها گفتهام یعنی پیوسته دارم این مسیر را رصد میکنم به ویژه وقتی میگویند من ایستادهام و نمیگذارم انحرافی رخ دهد و در پایان هم میفرمایند همانطوری که از آغاز آمده بودید ادامه دادید و به پایانش هم رسیدید و بازهم ادامه دهید اینها همه گویای این مطلب است که هیچ انحرافی رخ نداده و گفتند قابل تحسین است.
یعنی انحرافی که رخ نداده هیچ شتاب هم داشته است یعنی یک حرکت شتابان بدون آن که میلیمتری در آن لغزش و انحراف رخ داده باشد. معلوم است ایشان میفرمایند جای تحسین دارد. و بازهم عرض میکنم فرار نکنند توجیه گران، نگویند ما میگفتیم شخص آقای مشایی. این شخص آقای مشایی از نگاه شما تأثیری روی دولت و شخص آقای احمدینژاد داشت یا نه؟ اگر نداشت چرا گفتید؟ اگر داشت امروز بگویید اشتباه کردیم چون آقا فرمودند این رئیس جمهور و این دولت شعارهای انقلاب را از آغاز آمدنش تا پایان سر دست گرفت، احیا کرد پس در این رئیس جمهور و در این دولت انحرافی رخ نداده است.
این نکته آخر بسیار مهم است و هر کس خواست فرار کند و بگوید که ما منظورمان شخص مشایی است باید این پرسش را از او پرسید که مشایی شخص اثرگذاری بود یا نبود؟ و هر جوابی بدهند متهم هستند و محکوم. اگر بگویند اثرگذار بود که آقا میگویند هیچ انحرافی نبوده در دولت، پس آثاری که آقای مشایی گذاشته بر دولت آثار خیر بوده است نه آثار شر چون این دولت بر شتابش در مسیر انقلاب افزوده شده است یعنی آقای مشایی هم یک بازوی قدرتمند برای شتاب حرکت در مسیر انقلاب بوده است و اگر بگویند فرد مؤثری بر دولت نبود برای چه اینقدر هزینه کردید برای اینکه از انحراف بگویید و انحراف را نشان دهید؟ به علاوه اینکه وقتی آقای احمدینژاد میگوید او من است و من او هستم. این یعنی ما همفکر هستیم، پس نمیتوانید بگویید احمدینژاد یک فکر داشت و مشایی یک فکر دیگر.برخی میگویند اینکه رهبر معظم انقلاب گفتهاند تا زندهام اجازه انحراف نخواهم داد یعنی در این دولت میخواسته انحرافی صورت بگیرد و رهبری از آن ممانعت کردهاند. و همین را دلیل بر وجود انحراف در دولت میدانند. این مطلب را چطور ارزیابی میکنید.آنچه که خرده میگیرند از رخ دادن انحراف است. چون گفتند جریان انحرافی آمده، حلقهای رئیس جمهور کشیده و او را منحرف کرده است.
آنچه که شما از قول برخی طرح کردید یک توجیهی است که به مدعا نمیخورد. میگویند قرار بوده یک انحرافی رخ دهد خب اولاً اثبات کنید ثانیاً با ادعای شما ناسازگار است. ادعای شما رخ دادن انحرافات است نه انتظار یک انحراف. یکی دیگر از مواردی که اشاره میکنند بحث معروف مجلس است و اقدام آقای احمدینژاد را در آن جریان معروف روز یکشنبه، انحراف میدانند. آیا آن اقدام آقای احمدینژاد دال بر انحراف بود؟ سوای اینکه تذکرات رهبر انقلاب مختص آقای احمدینژاد نبود چون رئیس مجلس هم با اشاره به بحث عکسهای منقول از سوی برادر رئیس جمهور و نسبت دادنش با اسم جریان انحرافی به دولت، در حقیقت هم تهمت زد و هم ادعای اثبات نشده را مطرح کرد به عبارت دیگر یعنی 75 میلیون نفر در ایران که هیچ کدام بیخطا نیستند با این تعریف منحرف محسوب میشوند. خطا که مساوی با انحراف نیست. مطلب روشن است و آقا گفتند که نقاط ضعفی هم هست آیا نقاط ضعف یعنی انحراف؟
* اینکه میگویند رهبر انقلاب در مورد انحراف دولتهای گذشته نیز صحبت نکردهاند و اگر صحبتی بوده در هنگام آن دولتها نبوده است و مربوط به بعد از آن است پس عدم صحبت رهبری در مورد انحراف در آن برهه عدم انحراف آنها را نیز نتیجه میدهد. لطفا در این باره قدری توضیح دهید.
** آقا پیوسته از تجملگرایی سالهاست نالیدهاند در دولتهای قبلی آقا از تجملگرایی بسیار نالید میتوانید مراجعه کنید به سایت آقا حتی تهدید کردند تا جایی این نالیدن ادامه پیدا کرد که سران سه قوه برای حل این معضل مکلف شدند البته این تجملگرایی بحثی بود که از زمان آقای هاشمی شروع شده بود.
* این صحبت رهبر انقلاب بعد از دولت آقای خاتمی بود؟ و اگر بعداً بوده ممکن است بگویند ممکن است رهبری بعداً در مورد امروز دولت احمدینژاد صحبتی دال بر وجود انحراف بیان کنند.
** خیر فرمان رهبر انقلاب در هنگام دولت آقای خاتمی بود و این بحث تجملگرایی آغازش از دولت آقای هاشمی بود. اما در دولت آقای خاتمی به اوج رسید. یعنی آقا دیگر به قولی طاقتشان به سر آمد و بنا بر دستور ایشان سران سه قوه یک شورایی تشکیل دادند برای مقابله با تجملگرایی، وقتی مدتی گذشت و این شورا نتوانست با تجملگرایی مقابله کند آقا تهدید کردند و فرمودند اگر شما نتوانید کاری کنید خودم پا در میدان میگذارم. این تصریح ایشان است.
* اینکه گفتید تجملگرایی و فاصله طبقاتی از دولت آقای هاشمی شروع شد را لطفاً قدری بسط میدهید و اینکه مصداقی هم برایش بیاورید.
** فاصله طبقاتی و تجملگرایی از دولت آقای هاشمی شروع شد در حقیقت تفکر تجملگرایی از دولت سازندگی آغاز شد نه دولت آقای خاتمی و بحث طبقاتی شدن جامعه در زمان دولت آقای هاشمی تا جایی پیش رفت که نزدیک بود شهر را هم طبقاتی کنند نه فقط افراد. یعنی میگفتند تهران فقط برای طبقهای از مردم باشد. من نمیدانم آیا اصلاً همچین چیزی در دنیا داریم یا نه که طبقاتی شدن به شهر هم بینجامد که ما یک شهری داشته باشیم که تنها یک طبقه بتواند در آن زندگی کند و دیگر طبقات شهر نتوانند در آن زندگی کنند. بله همین آفات بود که رهبر انقلاب نهایتاً در دولت آقای خاتمی دستور دادند با این مقابله شود.
بنده دارم عرض میکنم ایرادهایی که آقا گفتند کم نبود ایرادهایی که از سنخ انحراف است. ببینید آقا تذکر به همه دولتها دادهاند من دیدم در یک مجلهای طبقه بندی کردند تاییدات آقا و تذکرات آقا از دولت آقایان هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد. خب آنها را باید نگاه کنیم که کدام ایرادها از سنخ انحراف است؟ یعنی ایراد به انحراف است و کدام از باب ایراد به ضعف است. ببینید تجملگرایی انحراف از خط امام است اصلاً خط امام خط احیای مستضعفان بود. امام پیوسته از مستضعفان و کوخ نشینان و محرومان میگفتند. آرزوی امام با تصریح خودشان تشکیل حزب جهانی مستضعفان بود. امام تا آخر عمر شریفشان ابراز شرمندگی کردند که ما نتوانستیم برای مستضعفان آن کاری را که میخواستیم انجام دهیم مراجعه کنید تا پایان عمر شریفشان ابراز شرمندگی کردند و گفتند ما نتوانستیم رفع استضعاف کنیم.
تجملگرایی یعنی خط مقابل امام. امام میگفتند مستضعفین و کوخ نشینان را از محرومیت در بیارید، تجملگرایی یعنی یک قشری رو به رفاه و رو به تجمل بیاورند و قشر دیگر در طبقات پایین و زیر دست ضعیف زندگی کنند. برای همین داد آقا را در آورد. تجمل گرایی، انحراف از انقلاب بود حالا اینها را داشته باشیم این حرف را من نمیگویم این را آقا میگویند که احمدینژاد قطار انقلاب را به ریل خویش بازگرداند مفهوم این سخن یعنی قطار انقلاب از ریل خود خارج شده بود. این یعنی انحراف، ریل یعنی مسیر و طریق، وقتی قطار از ریل خارج شود یعنی انحراف رخ داده است یعنی آقایان جبهه پایداری انحراف مربوط به قبل بود. آقای احمدینژاد قطار انقلاب را به ریل برگرداندند تا آخر.
* یعنی تا آخرین لحظه دولت آقای خاتمی، هیچ اقدامی از سوی دولت برای مبارزه با اشرافیگری نشد؟
** این انحراف که از زمان آقای هاشمی شروع شد ادامه داشت تا دولت آقای خاتمی و ایشان برای این منظور هیچ کاری نکرد. یعنی قطار انقلاب در دولت سازندگی از ریل خارج شد و آقای خاتمی برای بازگرداندن این قطار به ریل اقدامی نکرد یعنی آقای خاتمی تلاش نکرد با تجملگرایی مقابله کند غیر از این که یک ایرادات دیگری هم به دولت آقای خاتمی گرفته میشود ولی من هماکنون نمیخواهم وارد ایراد دولتها بشوم ما هماکنون داریم درباره واژه انحراف و ایراد بحث میکنیم که کجا ایراد انحراف است و کجا ایراد انحراف نیست. وقتی آقا میگویند دولت احمدینژاد قطار انقلاب را به ریل بازگرداند مفهوم این سخن این است که قطار انقلاب از ریل خارج شده بود. خروج قطار انقلاب از ریل یعنی انحراف، این نشان میدهد که در دولت سازندگی و اصلاحات انحراف رخ داده است. حرف صریح است چون میفرمایند احمدینژاد برگرداند دقت کنید به حرف.
یعنی خروج رخ داده بوده انحراف رخ داده بوده تا پایان دولت آقای خاتمی هم بازگشتی در کار نبوده و احمدینژاد برگردانده به ریل یعنی چی؟ یعنی احمدینژاد راه درست و راست را رفت. خب آیا احمدینژاد در دولت دهم به بیراهه رفت؟ آیا قطار انقلاب را از ریل خارج کرد؟! اوایل سخنم این بود که آنچه را به احمدینژاد نسبت دادهاند در انحراف غیر واقعی بود، بهتان دروغ بود چون آقای احمدینژاد تا پایان این قطار را روی ریل جلو برد و بلکه شتاب و سرعت این قطار را بیشتر کرد روی این ریل، برد در جهان و سردست گرفت، این سخن رهبر انقلاب است. این یعنی این دولت افزون بر اینکه روی ریل قرار گرفت شتاب هم داد به این حرکت. خب باید هماکنون جوابگو باشند. انحراف مربوط به کی بوده است؟ حالا خیلی سخت است یکی بیاید انحراف را از بین ببرد و خودش متهم شود به انحراف. باید توبه کنند آنها که مارک انحراف را روی دولت زدند، روی احمدینژاد زدند به شخص مشایی زدند. باید توبه کنند که چرا مشایی را منحرف نامیدند. مشایی که یار صدیق احمدینژاد بود، مشایی که به گفته احمدینژاد گفت در همه تصمیمهای مدیریتی ما مشایی شریک من بود در مشورت مشاور صدیق من بود.
* حالا رهبر معظم انقلاب دارند احمدینژاد را تایید میکنند یعنی مشایی را هم دارند تایید میکنند چون آقای احمدینژاد قبلاً گفته بود در همه تصمیمهای مدیریتی مشایی مشاور صدیق من بود و مشایی در حرف زدنها هم مثل احمدینژاد است. از کرامت انسان و از ایران گفت. جالب است که اگر آمار سخن را بررسی کنید آقای احمدینژاد بیشتر از آقای مشایی از ایران و کرامت انسان سخن گفته است. چون آقای مشایی در سایه بوده و آقای احمدینژاد بیشتر گفته است منتها جرات نمیکردند در آغاز آقای احمدینژاد را منحرف بنامند ولی کم کم جسارت کردند و حیا کنار رفت و احمدینژاد را هم منحرف نامیدند و نمیدانم دیگر با فرمایش اخیر رهبر انقلاب چه حرفی برای گفتن دارند؟
** دقت کنید اینکه ایشان در فرمایش اخیر فرمودند این دولت شعارهای انقلاب را در جهان مطرح کرد تا کسی احساس شرم از انقلابی بودن نکند. خب در کدام دولت احساس شرم شد؟ خودشان پاسخ دهند در کدام دوره بود و آن هم در چه ردههای بالایی، احساس شرم میکردند که مطالب انقلاب را در دنیا مطرح کنند. ولی آقای احمدینژاد از گفتن مطالب انقلاب که شرم نکرد هیچ بلکه نام ولی عصر و انسان کامل را هم در دنیا جار زد.
* در بحثها در همین حوزه، افرادی که تهمت انحراف به دولت میزنند، نهایتاً این را مطرح میکنند که ممکن است رهبر انقلاب در آینده از انحراف احمدینژاد سخن بگویند. این حرف چه جایگاهی دارد؟
** اینها همه تخمین است فعلاً جواب تا همین جا را آقایانی که اتهام زدهاند. و ذکر این نکته را لازم میبینم که توبه ازاین گناهی که کردهاند ممکن نیست.
* خب مگر خدای متعال امکان توبه را همواره نگذاشته است؟
** من تأسف میخورم برای آنهایی که در این مسیر اتهام زنی و بهتان زنی تاختند، برایشان تأسف میخورم و به آنها اعلام میکنم امکان توبه برای این افراد وجود ندارد. به این جهت امکان وجود ندارد که نمیتوانند همه ذهنها را که آلوده ساختند پاک کنند. شاید خیلی از آنهایی که ذهنشان آلوده شد از دنیا رفته باشند، چهار سال است از اتهام زنی میگذرد. آنهایی که مردند را چگونه میخواهند زنده کنند و ذهنشان را پاک کنند؟ حتی همین زندگان آیا دستشان به همه آنها میرسد ذهنشان را پاک کنند؟ آیا این قدر قدرت دارند که صدای توبه خود را به گوش همگان برسانند؟ نهایت اینکه بروند و از همان کسی که به او بهتان زدند حلالیت بخواهند، خب چرا نمیخواهند؟ تازه باید این حلالیت را اعلام کنند. ذهن کسی که از این تهمتها مغشوش شده را باید صاف کنند.
* یکی دیگر از شبهات مطروحه این است که چرا رهبر انقلاب در مورد انحرافات افرادی مثل گنجی و سروش بهطور مستقیم سخن نگفتهاند؟
** بله شبههای است بیپایه و ضعیف. چون آقای گنجی تاثیری روی آقای خاتمی نداشت و در دولت خاتمی نبود. آقای سروش در دولت آقای خاتمی نبود ولی همه این حرف بر این بود که آقای مشایی در دولت احمدینژاد چه مقامی داشت و چقدر نفوذ داشت؟ به آن اندازه که همه تصمیمها را او میگیرد و وزیرها را او عزل میکند. مثلاً یکی از همین عزیزان گفته بود ما به خاطر مخالفت با آقای مشایی عزل شدیم. اسم آن آقا را نمیبرم که برای مشایی چه جایگاهی قائل شدند، جایگاهی بالاتر از رئیس جمهور که همه تصمیمات را او میگیرد. پس اصلاً قابل قیاس با امثال سروش و گنجی نیست.
* در مورد آیتالله مصباح و مواضعشان نسبت به تاییدات اخیر رهبری بحث به چه صورت است؟ با توجه به اینکه رهبر انقلاب صفات مثبتی از جمله بصیر در مورد ایشان به کار بردهاند.
** وجود فضیلتها در یک فرد دلیل آن نمیشود که هیچ خطایی نکند به ویژه اینکه انسانهای غیر معصوم متغیرند، به همین دلیل است که ملاک، وضع موجود افراد است. یعنی زمانی شما را فردی تایید کند و زمانی دیگر تایید نکند ملاک، وضع موجود افراد است میخواهم بگویم بحث من این است که ما خط کشی داریم به نام بیانات رهبر معظم انقلاب، همه باید با این خطکش خود را بسنجند. مبادا جبهه پایداری حساب برخی افراد را جدا کند و بگوید آنها لازم نیست با این معیار خود را بسنجند که من فکر میکنم برخی افراد جبهه پایداری این تفکر را دارند که همه الا بعضی خود را باید با این خطکش بسنجند. که اگر این را بگویند بسیار تفکر خطرناکی دارند.
* یعنی اظهار نظر علما، مراجع و بزرگان هم باید با این خط کش سنجیده شود؟
** هیچ فرقی نمیکند ما یک مشورت داریم یک نظر داریم و یک اعلام داریم و جریانسازی داریم، ایراد ندارد که کسی نظرش را بگوید ولی نباید جریان پدید بیاورد در جامعه.
* به عنوان آخرین سؤال علت این هجمهها مثل انحرافی خواندن دولت ریشه در چه دارد؟ آیا این افراد از ابتدا با احمدینژاد نبودند یا اینکه از اول بودند ولی امر به آنها، مشتبه شده بود؟
** برخی نقاط مشترکی داشتند در بعضی جاها، با احمدینژاد اشتراک داشتند ولی نه در آرمان ها. خب یا احمدینژاد را درست نمیشناختند یا توقع داشتند بتوانند احمدینژاد را آن گونه که میخواهند هدایت کنند. که احتمال فرضیه دوم نسبت به خیلیها بیشتر است. یعنی فکر میکردند احمدینژاد مثل مهرهای خواهد شد در دست آن ها. ولی احمدینژاد همانطور که رهبر انقلاب فرمودند شجاع بود. احمدینژاد شجاع است و برای اینکه تغییر نکند هراس به دلش راه نمیدهد و پاک دست است تطمیع نمیشود. و وقتی دیدند کاری نمیتوانند بکنند نغمههای مخالف خوانی آغاز شد.