صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۸  ، 
شناسه خبر : ۲۶۱۳۰۳
گزارش وزارت اطلاعات از نقش شبکه تروریستی القاعده در ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی

وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در گزارشی به بررسی رویکرد ساختار تروریستی القاعده به خصوص در عراق و برنامه‌های آن برای ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی پرداخته است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وزارت اطلاعات، القاعده، نام تشکیلات بین‌المللی تروریستی بنیادگرای اسلامی است که متشکل از شبکه‌های تروریستی شبه اسلامی گوناگون است که همگی طبق آرمان‌های خود با تصور کاهش تأثیرات و دخالت‌های غیرمسلمانان بر دنیای اسلام و گسترش اسلام در جهان مبارزه می‌کنند. اکثریت اعضای شبکه القاعده را پیرو مسلک سلفی می‌دانند. از سال ۱۹۹۵نام این سازمان در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار گرفته‌است.

اصولی که این شبکه بیشتر بر آن مبتنی بوده است، تفسیر و برداشت ظاهری از اسلام، مخالفت با مذاهب و فرقه‌های غیر سلفی، مبارزه مسلحانه و جهاد می‌باشد. آنها معتقدند اتکا به صلیبیون (غرب و امریکا)، در کنار دوری از اسلام اصیل و اولیه مشکل اصلی عالم اسلام بوده و اصلی‏ترین راه رسیدن به خلافت یا حکومت اسلامی صحیح که منظور تشکیل یک امت اسلامی بدون توجه به مرزهای موجود است را نبرد و مبارزه مسلحانه می‌دانند، برای رسیدن به این تفکر نیز سعی کرده‏اند تا از گروه‌های مختلف اهل سنت در کشورهای اسلامی و اروپایی و در مواردی امریکایی، اقدام به جذب نیرو نموده و در این کشورها شعباتی را دایر نمایند. در اوایل سال ۱۳۹۰ شمسی برابر با آوریل سال ۲۰۰۱، خبر کشته شدن «اسامه بن لادن» بنیانگذار و رهبر این سازمان در یکی از شهرهای پاکستان به نام ابوت آباد، باعث وارد شدن ضربه‏ای اساسی بر پیکر تشکیلات شد، اما این موضوع نتوانست تأثیر چندانی بر توقف روند عملیات‏های تروریستی آنها بگذرد، تا جایی که شدت این حملات در اواخر سال ۲۰۱۱ و اوایل سال ۲۰۱۲ بیشتر نیز شد.

اما اصلی‏ترین تأثیری که مرگ بن‌لادن روی این تشکیلات داشت، وقوع پراکندگی و عدم تمرکز گروه‌های القاعده در مناطق مختلف بود، در واقع این اتفاق باعث شد تا استقلال گروه‌های مختلف القاعده مثل القاعده مغرب، عراق (یا بین النهرین) و جزیره‌العرب و... بیشتر شده و فرماندهان بومی و محلی آن مناطق کنترل آن را به دست گیرند. این موضوع از دو جهت قابل بررسی است؛ از یک سو این اتفاق به راحتی می‏تواند باعث سست شدن و از هم پاشیدن این شبکه گردد و از سوی دیگر، با توجه به اینکه القاعده هر منطقه، به دست فرماندهان بومی سپرده شده است، می‏تواند با اتکا به نیروهای بومی و عوامل رادیکال دیگر و البته توجه به شرایط محلی، قوی‏تر و منسجم‏تر از قبل شده و عملیات‏های مؤثرتر و بزرگ‏تری را در دستور کار خود قرار دهد.

گذشته و حال القاعده عراق

حمله به عراق و اشغال این کشور با رهبری امریکا با ایجاد زمینه برای جذب نسل دوم مبارزان به القاعده، همراه شد و به این سازمان جانی دوباره بخشید و عرصه‌ای بزرگ و مناسب برای گسترش اقدامات ایدئولوژیکی آنان به وجود آورد. اظهارات رهبران القاعده از جمله بن‌لادن، ظواهری، زرقاوی و سیف‌العادل درباره فعالیت القاعده در عراق نشان می‌دهد که آنها فعالیت سازمان در عراق به بهانه رویارویی با اشغالگران غربی و از جمله امریکایی را فرصتی طلایی و بی‌نظیر برای جنبش جهانی جهاد تلقی می‌کردند.

در فوریه سال ۲۰۰۳ بن‌لادن در نامه‌ای به مردم عراق که از طریق شبکه الجزیره پخش شد، به آنها هشدار داد «خود را برای یک جنگ صلیبی آماده کنند که هدف آن مقابله با اشغال یکی از پایتخت‌های قدیمی جهان اسلام و چپاول ثروت‌های مسلمانان و روی کار آوردن یک رژیم دست نشانده برای پیروی از دستورات واشنگتن و تل‌آویو، به منظور هموار کردن راه تأسیس یک اسرائیل بزرگ است.»

بن‌لادن به مردم عراق توصیه کرد برای یک جنگ طولانی علیه صلیبیون و به ویژه آغاز جنگی شهری و خیابانی آماده شوند و روی اهمیت عملیات‌های شهادت طلبانه‌ای تأکید کرد که ضربات و آسیب‌های بی‌سابقه‌ای را بر پیکر امریکا و اسرائیل وارد می‌کند. بن‌لادن حتی جهادگران عراق را تشویق کرد تا به دلیل «همگرایی منافع» با «کافران سوسیالیست»، مانند بعثی‌ها و دیگر گروه‌ها متحد شوند و علیه صلیبیون همکاری کنند. ارسال این پیام آشکار آن هم پنج هفته قبل از تهاجم نیروهای امریکایی و انگلیسی به عراق، با اقدامات فعالانه‌تری همراه شد.

همزمان با نزدیک شدن زمان تهاجم نیروهای امریکایی به عراق، هزاران داوطلب عرب به عراق سفر کردند. برخی از این افراد با سخنرانی‌ها و پیام‌های بن‌لادن تحریک شده بودند و از جمله سرشناس‌ترین آنها باید از «احمد فدیل الخلائیل» مشهور به «ابو‌مصعب الزرقاوی»، دستیار قدیمی بن‌لادن یاد کرد که برای آماده‌سازی زمینه‌های مقاومت در مقابل تهاجم امریکا به عراق وارد این کشور شد.

بالاخره با ورود زرقاوی اردنی الاصل به عراق، تشکیلات القاعده از سال ۲۰۰۱ میلادی کار خود را آغاز کرد. زرقاوی به همراه خود شمار زیادی از هواداران سازمان را نیز به شمال عراق آورد و به گروه «انصارالاسلام» پیوست. این گروه تجزیه‌طلبانه، با اتکا به تشکیلات کردی خود، مبنایی برای سازماندهی القاعده گردید و تا جایی پیش‌ رفت که تحلیلگران

حمله به عراق و اشغال این کشور با رهبری امریکا با ایجاد زمینه برای جذب نسل دوم مبارزان به القاعده، همراه شد و به این سازمان جانی دوباره بخشید و عرصه‌ای بزرگ و مناسب برای گسترش اقدامات ایدئولوژیکی آنان به وجود آورد

این حوزه، منشأ شکل‌گیری القاعده در عراق را این سازمان می‌دانند. فعالیت الزرقاوی پس از تهاجم نیروهای امریکایی و انگلیسی بسیار شدیدتر شد.

او در این راه یک راهبرد را دنبال کرد. وی ابتدا تلاش کرد از راه فراری دادن نیروهای خارجی از عراق، امریکایی‌ها را منزوی و تنها نگه‌دارد. این هدف با انجام حملات تروریستی نظام‌مند پیگیری شد که مهم‏ترین آنها بمبگذاری در مقر مرکزی سازمان ملل و نیز سفارت اردن در بغداد در تابستان سال ۲۰۰۳ بود. در مرحله بعد و البته مهم‏تر از مرحله اول، او راهبرد ایجاد شکاف در جامعه سیاسی عراق یعنی شکاف بین شیعه و سنی را با هدف برافروختن آتش یک جنگ داخلی در میان مردم عراق دنبال کرد. سال ۲۰۰۱ میلادی، سال افزایش بی‌رویه قدرت القاعده بود و در ادامه نیز با کمک امریکا و سایر متحدانش، از سال ۲۰۰۴ به حملات تروریستی خود افزود. این فعالیت‌ها تا سال‏های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ میلادی ادامه یافت تا جایی که این سال‏ها را می‌توان از پرکارترین سال‏های القاعده نامید. در این دو سال، القاعده با انجام عملیات‏های بمبگذاری در استان الانبار، بمبگذاری در شهرک‏های فلوجه و صدر و نهایتاً انجام حملات انتحاری در ادارات دولتی سعی در نشان دادن قدرت خود داشت.

طبق آمار، القاعده توانسته بود در این دو سال تقریباً دو برابر سال گذشته علیه غیرنظامیان حملات تروریستی انجام دهد تا جایی که مرکز ملی ضدتروریسم امریکا اعلام کرد عراق در سال ۲۰۰۷، با ۴۳ درصد حملات تروریستی و ۶۰ درصد کشته، در زمینه تعداد و فراوانی عملیات‏های تروریستی در رتبه اول قرار گرفته است. تشکیل سازمانی به نام سازمان دولت اسلامی عراق، توسط القاعده از دیگر اقدامات آنها برای سازمان دادن به گروه‌های شورشی سنی و ادغام آنها در دل القاعده بود. در سال ۲۰۰۶ و در ماه ژوئن کشته شدن زرقاوی بیشتر معادلات القاعده را به هم ریخت.

بعد از این اتفاق دولت عراق با همکاری نهادهای امنیتی امریکا توانست موافقت جمع کثیری از قبایل سنی مذهب را برای جدایی از این گروه جلب سازد، در کنار این موضوع بروز اختلافات عمیق داخلی در القاعده و پراکندگی آنان و البته ضربه خوردن مقر دیاله در سال ۲۰۰۷، همگی باعث شدند تا تعداد عملیات‏های القاعده روز به روز کمتر شده و جمعیت آنها نیز به طور قابل توجهی کاهش پیدا کند. در مورد اعضای القاعده می‌توان به آمارها رجوع کرد، در سال ۲۰۰۶‌میلادی، تعداد اعضای این گروه تروریستی به راحتی به بیش از ۱۵‌هزار نفر می‏رسید اما این تعداد در سال‌۲۰۱۱ در بهترین حالت به حدود هزار نفر بیشتر نمی‏رسید، البته باید به این موضوع نیز اشاره کرد که حدود ۱۱‌هزار نفر از اعضای این سازمان تا سال ۲۰۰۸‌‌میلادی دستگیر یا به قتل رسیده‏اند.

القاعده عراق، استراتژی‏ها و تشکیلات آن

اولین فردی که به عنوان رئیس القاعده عراق معرفی گردید، فردی به نام «ابوعمر بغدادی» بود که تا مدت زیادی تصور می‏شد این نام، نام مستعار فردی به اسم «ابو ایوب مصری» است که سعی داشته با انتخاب این نام برای خود، خود را یک عراقی اصیل معرفی کند. در آن زمان ابو ایوب مصری، پست وزارت جنگ القاعده را بر عهده داشت اما دیری نپایید که اشتباه بودن این تصور توسط نیروهای امریکایی با اعلام کشته شدن هر دوی این افراد در یکی از شهرهای عراق مشخص گردید. ذکر این موضوع خالی از لطف نیست که القاعده عراق به طور رسمی خود را « دولت اسلامی عراق» می‏نامد.

بعد از کشته شدن رهبر این تشکیلات، فردی به نام «ابوبکر بغدادی حسینی قریشی» از سوی سران القاعده به عنوان امیر دولت اسلامی عراق انتخاب گردید و «الناصر الدین الله سلیمان» به عنوان شخص دوم معرفی شد. بعدها تحلیلگران این حوزه فاش کردند که نام اصلی رهبر تشکیلات، «ابراهیم عواد ابراهیم علی بدری» است که اصالتاً اهل سامرا بوده و از نسب سادات می‏باشد. علت انتخاب فردی از سادات برای این پست، مقابله با توسل شیعیان به ائمه و اهل بیت و تأکید بر مقابله بیشتر با شیعیان بیان می‏گردد. بعد از این انتخاب‏ها و انتصابات در تشکیلات القاعده، ایالات متحده به سرعت جایزه‏ای ۱۰ میلیون دلاری را برای دستگیری یا خبر منجر به دستگیری بغدادی تعیین کرد و هر دوی این افراد را در فهرست تروریست‏های تحت تعقیب قرار داد. رئیس تشکیلات، برای بیان استراتژی‌های جدید گروهش، یک فایل صوتی را در تارنماهای گروه‌های جهادی منتشر کرد که در جای خود به آن موضوع خواهیم پرداخت.

القاعده در ابتدا، برای گسترده‏تر شدن هرچه بیشتر تشکیلات، از مجاهدین سوری، افغانی، پاکستانی و... برای عضویت استفاده می‏کرد، اما با گذشت زمان، بیشتر اعضای تشکیلات عراقی شدند و هم اکنون نیروها بیشتر بومی هستند. الزرقاوی در دوران ریاست خود بر القاعده، اهداف زیادی را در سر می‏پروراند که این اهداف را در قالب استراتژی‏هایی به مرحله اجرا می‏رساند. وی از سال ۲۰۰۴ میلادی برای اینکه بتواند ایالات متحده امریکا را مجبور به ترک خاک عراق کند، تصمیم به مورد حمله قرار دادن متحدان این کشور به منظور انزوای آنان گرفت که در این زمینه توانست تا حد قابل توجهی به اهداف خود دست پیدا کند.

تضعیف و ناتوان کردن دولت قانونی عراق با کشتن کارکنان آن و از بین بردن زیرساخت‏ها و زیربناهای حکومت از دیگر اهداف وی در این مدت بود، البته در ادامه تضعیف دولت و حکومت، او سعی داشت تا با ایجاد نارضایتی بین مردم از طریق جلوگیری از ارائه خدمات به آنان و نابود کردن پروژه‌های بازسازی عراق، اهداف خود را بیشتر به پیش ببرد، آخرین هدف او که در انجام آن کاملاً ناکام ماند، حمله به مواضع شیعی با هدف دخالت دادن امریکایی‏ها و عراقی‏ها به جنگ شیعه و سنی بود. علت اصلی ناکامی او در انجام پروژه آخرش، خویشتنداری علمای شیعه از دامن زدن بیشتر به این برخوردها بود.

علت‏های اصلی نفوذ گروه‌های مسلح القاعده به خاک عراق و قدرت گرفتن آنها را می‏توان به چند دسته تقسیم کرد؛ نخست اینکه اوضاع داخلی عراق به شدت نا بسامان و بروز هر اتفاقی در آن به راحتی اولین فردی که به عنوان رئیس القاعده عراق معرفی گردید، فردی به نام «ابوعمر بغدادی» بود که تا مدت زیادی تصور می‏شد این نام، نام مستعار فردی به اسم «ابو ایوب مصری» است که سعی داشته با انتخاب این نام برای خود، خود را یک عراقی اصیل معرفی کند

قابل پیش‌بینی بود، مورد دوم عدم کنترل صحیح مرزهای عراق و آزاد بودن آنها بود که باعث شد تا القاعده و سایر گروه‌های تروریستی به راحتی به خاک عراق وارد شده و دست به عملیات‏های خرابکارانه بزنند. مورد سوم و چهارم که از مهم‏ترین دلایل تشدید حملات القاعده می‏توان از آن نام برد، ابتدا تصمیم دولت و مسئولان عراقی برای جلوگیری از ورود بعثی‏های سابق و طرفدار صدام به قدرت سیاسی و مناصب دولتی بود که باعث شد این افراد، به راحتی به سمت گروه‌های ضددولتی و تروریست‏ها متمایل گردند و دیگری انحلال ارتش عراق و سرویس‏های امنیتی وابسته به دولت سابق بود. این عمل باعث شد تا عملاً هزاران مخالف مسلح، علیه دولت جدید موضع‌گیری کرده و دست به اقدامات تروریستی بزنند.

به هر روی، با تمام این تفاسیر و با توجه به اینکه القاعده عراق در این مدت از نظر تعداد افراد خود به شدت تضعیف شده است، اما باید در نظر گرفت که توان عملیاتی آنها همچنان پا برجا بوده و سازماندهی فعالیت‌های خطرناک علیه دولت عراق، همچنان می‏تواند از مهم‏ترین برنامه‌های آنان باشد. انتشار فایل صوتی بغدادی، نشان می‏دهد استراتژی جدید آنها اقدامات تحریک‌آمیز مذهبی و جلب نیروهای جدیدتر است.

القاعده عراق و راهکارهای تازه‏تر

همان‏طور که بیان شد، بغدادی با انتشار یک فایل صوتی ۳۰ دقیقه‏ای در سایت‏های جهادی، از استراتژی‏های جدید القاعده سخن گفت و شعارهای تکراری و معمول‏شان را مجدداً بیان کرد. او در سخنرانی‏اش اعلام کرد که به هیچ وجه تابعیتی به غیر از اسلام را نمی‏پذیرد و برای مرزهای کنونی اهمیتی قائل نیست و آنها را جعلی می‏داند. اشاره به مخالفت با میهن‌پرستی شنیع، ناسیونالیسم متعفن و رد قرارداد سایکس – پیکو از دیگر بخش‏های سخنرانی وی بوده است. اما آنچه در این سخنرانی مهم به نظر می‏رسد و می‏توان آنها را به طور جداگانه مطرح کرد، در سه نکته قابل طرح است‏:

۱- در این فایل صوتی، بغدادی از لقبی که سابقاً برای نام بردن دولت ایران از آن استفاده می‏کرد، برای دولت عراق نیز استفاده کرد. او از لفظ دولت صفوی مالکی سخن به میان آورده است، اما دلیل این امر چیست؟ این نوع حملات لفظی القاعده، به دول مخالف امری تازه نیست، اما این حرکت بنا دارد تا حرف دیگری را بزند. استفاده از این لفظ برای این است که در ذهن اهل سنت، وابستگی دولت نوری مالکی به جمهوری اسلامی ایران تلقین گردد و بحث هلال شیعی و خطر آن را در اذهان متبادر سازد. آنها سعی دارند تا با این سخنان راهبرد ضدشیعی خود را دنبال سازند.

این راهبرد از زمان تأسیس اولیه القاعده عراق، وجود داشته و الزرقاوی در انجام این استراتژی به حدی افراط کرد که «بن لادن» و «ظواهری» از دیگر رهبران القاعده در نامه‏ای از وی خواستند تا دست از این حملات بردارد چراکه این حملات بی‌رویه به شیعیان، باعث تخریب چهره القاعده در منطقه شده است، اما الزرقاوی بعد از این نامه در یک سخنرانی طولانی و شدید، این حملات احمقانه و کورکورانه اهداف شیعی را توجیه و درصدد پاسخ به آنها برآمد، اما شواهد نشان می‏دهد بعد از مرگ الزرقاوی، سران و رهبران جدید القاعده عراق نیز همین راهبرد و استراتژی را پسندیده و مفید می‏دانند و با تأکید بر ضرورت امر جهاد، برای سازماندهی مجدد این تشکیلات در عراق و روحیه دادن هر چه بیشتر به نیروهای پراکنده القاعده، تلاش می‏کنند.

۲- بغدادی، اسد و حکومت او را به شدت رد می‌کند و در این سخنرانی، از هواداران خود می‏خواهد تا با حرکت به سمت سوریه، از مخالفان حکومت اسد حمایت کرده و از اهل شام دفاع کنند. او از آنها به عنوان مجاهدین شام در این سخنرانی یاد کرده است. بغدادی می‏داند که افرادش در سوریه، در قیاس با سایر مخالفان تعداد زیادی نیستند، به همین دلیل با دعوت وی، احتمال حضور بیشتر این افراد در سوریه وجود دارد؛ همزمان با ایراد و پخش این سخنرانی و دعوت او از مخالفان اسد، گذرگاه بوکمال که بین عراق و سوریه واقع شده است، توسط تیپ الله اکبر و توحید القاعده به طور موقت تصرف گردید.

۳- او در این سخنرانی، به هواداران القاعده دستور می‏دهد تا با حملات مکرر به بازجویان، قضات، زندانبانان و مأموران قضایی، راه را برای رهایی افراد منصوب به القاعده، در لوای طرحی با عنوان «فروریزی دیوار» اقدام کنند. این راهکار برای پس گرفتن نواحی از دست رفته، مثل منطقه دیاله در شمال بغداد نیز از طرف وی بیان شد. بعد از این سخنرانی ۱۹ انفجار به طور جداگانه در این مناطق اتفاق افتاد که در آنها حدود ۴۵۰ نفر به قتل رسیدند.

نتیجه‌گیری

بعد از خروج تدریجی ایالات متحده از عراق، خلأ قدرت نسبی در عراق پدید آمده است، القاعده درصدد است تا از این شرایط استفاده کند، دولت قانونی این کشور را تحت فشار قرار داده و بار دیگر خود به صحنه قدرت باز‌گردد. عواملی همچون درگیری بین گروه‌های شیعه و سنی در عرصه سیاسی و موضع‌گیری‏های سرسختانه نوری مالکی، شرایط را برای بازگشت القاعده روز‌به‌روز فراهم‌تر می‏کند.

 بعد از مرگ بن‌لادن به عنوان سردمدار شکل‌گیری القاعده و در پی آن به وجود آمدن تحولات شدید در منطقه و رخ دادن انقلاب‏های عربی، شرایط برای استقلال القاعده‌های هر منطقه فراهم شده است، به طور مثال در این میان درگیری دولت سوریه با مخالفان خود و آشفتگی ناشی از آن باعث شده است تا عبور و مرور بین مرزهای عراق و سوریه برای این گروه فراهم گشته و فضای بسیار مناسبی برای رشد مجدد فعالیت‌های آنها به‌وجود آید، همین موضوع ایده جابه‌جایی کلی القاعده را در اذهان می‏پروراند.

هم اکنون مرکز ثقل فعالیت‌های القاعده، از پاکستان و افغانستان به سمت مناطقی همچون عراق، یمن، سومالی، شمال آفریقا و حتی عربستان منتقل شده است. در صورتی که مسلمانان (شیعه و سنی) حاضر در مناصب و قدرت، اقدامات تهدیدآمیز یا اشتباه انجام داده و در میدانی که توسط القاعده ایجاد شده است گرفتار شوند، طبق پیش‌بینی برابر خواست آنها رفتار کرده و استراتژی ایجاد اختلاف طایفه‏ای و فرقه‏ای القاعده مؤثر واقع خواهد شد، در غیر این صورت به احتمال زیاد این ایده به هیچ وجه عملی نخواهد گردید.  

برچسب اخبار
نام:
ایمیل:
نظر: