مقام معظم رهبری امسال را سال جهاد اقتصادی اعلام کردند. در سوره انفال آیهای نشاندهنده حقیقی در وجود و شخصیت انسان است که خداوند میفرماید اگر 20 نفر همراه با صبر باشید بر 200 نفر غالب میشوید و اگر 100 نفر صابر باشید بر 1000 نفر غالب میشوید. این بیان یک واقعیتی در شخصیت وجود انسان است و آن اینکه در شرایط عادی انسان 10 درصد از ظرفیت خودش را مورد استفاده قرار میدهد. اگر شرایط برای او به گونهای باشد که احساس کند تمام توان و ظرفیت خودش را باید به کار گیرد، این ظرفیت به 10 برابر افزایش پیدا میکند.
گرچه این آیه در مورد جنگ نازل شده است، اما از نظر ملاک منحصر به جنگ نیست بلکه در هر عرصه و زمینهای انسان در شرایط عادی و معمولی خیلی کم از تواناییهای خودش بهره میگیرد ولی در شرایط فوقالعاده ظرفیت بالایی را نشان میدهد.
بروز استعدادها در شرایط فوقالعاده
همین امروز را اگر با دوران دفاع مقدس مقایسهای انجام دهیم، در شرایط امروز ما جوانان زیادی داریم که بیکار هستند و اگر هم کار میکنند یک کار عادی و معمولی انجام میدهند. اگر تحصیل میکنند خیلی درست درس نمیخوانند. یک آدمی که میتواند شبانه روز وقت بگذارد و با یک استراحت لازم بقیه اوقات خودش را به مطالعه و تحقیق و تفکر و نظریهپردازی بپردازد، این کار را نمیکند و از آن مقدار ظرفیت وجودیاش استفاده میکند که نمرات قبولی گرفته و مدرک را به دست آورد. همین جوان در 30 سال پیش و یا در زمان دفاع مقدس چطور از ظرفیت خودش استفاده میکرد. همان جوانانی که قبل از پیروزی انقلاب عدهای از آنها سر خیابانها علاف بودند و از اوقات خودشان را هدر میدادند، دوران دفاع مقدس به جبههها رفتند و تواناییهای خاص از خویش بروز دادند.
در قرارگاه لشکر 77 خراسان که بین اهواز و خرمشهر مستقر بود شبی مهمان فرمانده لشکر که سرهنگ ستادی مسن بود، شدیم. ایشان گفت من 24 سال تحصیلات و سوابق نظامی دارم که به درجه سرهنگ ستاد رسیدهام ولی فرو ماندهام در تواناییهای این جوان – که اشاره داشت به شهید حسن باقری افشردی. گفت من به اندازه تمام عمر او تحصیل و کار نظامی کردهام ولی در طراحیهای عملیاتی او متحیر هستم و راست میگفت. چون طراحیهای آن شهید دشمن را مات میکرد. طراحان عملیات نظامی کلاسیک آمریکایی و اروپایی و روسی را حتی به حیرت میافکند!
ما امثال شهید باقری در جبهه زیاد داشتیم؛ جوانانی که با عمر کم کارهای حیرتآور میکردند. حال این ظرفیتها کی بروز میکند؟ زمانی که انسانها در یک شرایط فوقالعاده قرار میگیرند و احساس میکنند که باید از همه توان خویش استفاده کنند.
مقام معظم رهبری که سال جاری را سال جهاد اقتصادی اعلام کردند به دنبال این بود که سال 1389 را سال همت مضاعف و کار مضاعف اعلام کرده بودند که بحمدالله در پایان سال ابراز رضایت کردند.
توفیق کشور در بحث هدفمندسازی یارانهها
نامگذاری امسال نیز به خاطر توفیق در سال گذشته بوده است و آن این بود که در سال گذشته همت مضاعف و کار مضاعف به صحنه آورده شد و اثرش را نشان داد. ایشان از این بحث هدفمندسازی یارانهها ابراز رضایت کردند که کاری بود که در سال 89 شروع شد یعنی همین یک کار کافی بود که سال 89 را موفق ارزیابی کنند. دولت و ملت در اجرای این قانون توفیق بزرگی داشتند.
تجربه آزادسازی قیمت حاملهای انرژی را کشورهای متعددی داشتهاند ولی هیچ کدام از آن تجربهها به گستردگی و عظمت کاری که در ایران انجام گرفت، نبود. بعضی کشورها قیمت دو حامل از حاملهای انرژی را آزاد کردند. ظاهرا مصداق این مورد کشور ترکیه است که قیمت بنزین و گازوئیل را آزاد کرد ولی در این آزادسازی قیمت، با یک چالش سنگین روبهرو شدند. مردم به خیابانها آمدند و ارتش وارد معرکه شد تا مردم به خانههایشان برگشتند. ما 9 قلم کالا را آزادسازی قیمت کردیم. تازه آزادسازی قیمتها در کشورهای دیگر در حد 30 درصد و 50 درصد و در اوج تغییرات قیمت 100 درصد بود و با واکنشهای اجتماعی ساقط شده دولتها مواجه شدند.
ولی در ایران هم ابعاد کار وسیع بود به طوری که 9 قلم کالا تغییر قیمت پیدا کرد و اصلاح قیمت شد، هم این تغییر، تغییر در حد 50 درصد و 100 درصد نبود، بلکه 300 درصد و 500 درصد و 700 درصد بود و تا به 1100 درصد هم رسید.
به خاطر داریم در کشور زمانی که قیمت بنزین 15-10 درصد افزایش پیدا میکرد، موج افزایش قیمتها را به دنبال داشت. حال چه اتفاقی در ایران افتاده که 9 قلم کالا تغییرات عمیق و اساسی پیدا کردند و موج افزایش قیمتها را به دنبال نداشت؟!
البته مسلم تغییرات اندکی رخ داده ولی نسبت به آنچه انتظار میکشیدیم چه شد و نسبت به بعضی از پیشبینیها چه شد. پیشبینی این بود که انتظارات تورمی پدید بیاید و طبق آن انتظارات باید 50 تا 100 درصد رشد قیمت داشته باشیم.
لذا باید این را مظهری از مظاهر همت مضاعف و کار مضاعف تلقی کرد. دولت و حاکمیت و مجلس قانونی را تصویب کردند و به اجرا گذاشتند. خداوند متعال هم لطف کرد و ملت با تمام وجود به میدان آمدند و همراهی کردند. اتحادیه و اصناف نیز همکاری کردند و به گونهای از این مرحله از کار عبور شد که آب از آب تکان نخورد. البته پارهای مشکلات جزئی به وجود آمد که به صورتی موردی رسیدگی و برطرف شد.
طبعا دولت نظارت میکرد و اگر مورد خاصی هم پیش میآمد، بلافاصله آن موارد را حل میکرد و قانون تا این مرحله بحمدالله به خوبی اجرا شد.
آثار مثبت اجرای قانون هدفمندی
این کاری که انجام شد آثاری داشت که صرف تغییر قیمت و همراهی مردم نبود. یکی از اتفاقاتی که افتاده این است که مقدار مصرف بنزین که در سال 1385 روزانه 75 میلیون لیتر بود و در حالی که تولید داخلی 40 میلیون لیتر بود و 35 میلیون لیتر وارد میکردیم و در این زمینه 7 میلیارد دلار از کشور خارج میشد تا بنزین وارد و در کشور مصرف شود. از طرفی از سال 85 تا به حال در تعداد خودروها به طور متوسط سالانه یک میلیون خودرو افزایش داشتهایم. و از آن موقع تا به حال 6 میلیون خودرو اضافه شده و اگر بنا بود همان روند مصرف قبلی را داشته باشیم الان باید 115 میلیون لیتر در روز مصرف بنزین داشته باشیم، اما آنچه در واقع رخ داده 53 میلیون لیتر مصرف روزانه است.
این اصلاح قیمت مردم را به صرفهجویی واقعی وادار کرده و از طرفی جلوی قاچاق را هم گرفته است و الان سطح قاچاق بسیار کاهش پیدا کرده است. با این حال سال گذشته و امسال علاوه بر اینکه تعداد سفرها کاهش پیدا نکرده حتی 25 درصد هم افزایش پیدا کرده است، ولی مقدار مصرف بنزین کاهش پیدا کرده است و مردم خودشان مدیریت کردهاند و این اصلاح الگو در رفتار مصرفی است.
همین اتفاق هم در مورد گازوئیل افتاده است. ما بالای 120 میلیون لیتر گازوئیل مصرف میکردیم و در شرایط عادی نیز بالای 90 میلیون لیتر گازوئیل مصرف میکردیم و الان این مقدار مصرف حدود 20 درصد کاهش پیدا کرده است.
در سال 1386 فقط 900 میلیون دلار صرف واردات گازوئیل شده است و امسال تقریبا هیچ گازوئیل و بنزینی وارد نکردهایم. حال همین اتفاق را در مورد مصرف گاز و برق در نظر بگیریم. در مورد مصرف برق وقتی به تابستان میرسیدیم مدام شرکت برق از مردم درخواست میکرد که مصرف را کاهش دهند و گرنه ناچار به خاموشی منجر میشد. آیا امسال چیزی در این باره شنیدهاید؟ و البته مازاد تولید برق هم داشتهایم. حالا آنکه سالهای گذشته واردات برق داشتیم.
تولید گاز روزانه به 500 میلیون مترمکعب رسیده است. بخشی از این مقدار را در غیر تابستان به ترکیه صادر میکردیم که بخش عمدهای نیست و بخشی دیگر به نیروگاهها و پالایشگاهها و کارخانجات اختصاص مییافت. ولی در زمستانها طی قراردادی که بود 3-4 ماه گاز به کارخانجات و... نمیدادند و آنها سراغ مصرف گازوئیل و مازوت میرفتند. همچنین برای اینکه گاز به خانهها برسد در زمستانها صادرات گاز به ترکیه هم طبق قرارداد متوقف میشد.
امسال صادرات گاز به ترکیه ادامه پیدا کرد و تزریق گاز به کارخانجات و پالایشگاهها و پتروشیمیها هم ادامه یافت و قطع نشد. این یعنی مقدار مصرف گاز چنان در خانوارها متعادل شده است که توانستهایم با 500 میلیون متر مکعب، نیاز داخلیمان را کامل پوشش داده و از طرفی صادرات هم داشته باشیم و این در حالی بوده است که پارسال و سال گذشته آن، برای مصرف خانوارها 20 میلیون مترمکعب واردات گاز داشتهایم.
این اتفاق کمی نیست که در مورد مصرف نان و آرد و دیگر حاملهای انرژی نیز افتاده و نتیجه این شده است که یک صرفهجویی بسیار بزرگی صورت گرفته است. بعلاوه اینکه این حرکت موجب شده که تولیدکنندگان و صاحبان کارخانجات و کشاورزان ما به فکر افتادهاند تا از روشهایی استفاده کنند که بتوانند با آن روشها مقدار مصرف انرژی خودشان را کاهش بدهند.
اهمیت ویژه روحیه و حرکت جهادی
مقام معظم رهبری با ملاحظه این تغییر و تحولی که در سال 89 رخ داد با بیان سال جهاد اقتصادی انتظارات خودشان را بالا بردند. یعنی ملتی که توانسته به خوبی همت مضاعف و کار مضاعف را طی کند شایسته است وارد یک مرحله بالاتر شود و معنای جهاد این است که اولا هم ظرفیت انسان و طبیعت و سرمایه به کار گرفته شود. علاوه بر اینکه جهاد یک مفهوم مقدس و کاری است که در آن خدا مدنظر مردم است و جهاد یک امر جمعی است، به این معنی که تمام ملت و دولت برخیزند. مگر دفاع مقدس ما که جهاد نظامی بود توسط چه کسانی انجام گرفت.
تمام ملت به پا خواست تا اینکه این دفاع مقدس انجام گرفت. حالا این جهاد اقتصادی هم یعنی استفاده از تمام ظرفیت ملت و کشور. این را هم باید مدنظر داشته باشیم که ما یک کشور عقب مانده نیستیم اما یک کشور پیشرفته اقتصادی هم نیستیم. برای دست یافتن به یک کشور پیشرفته اقتصادی آن هم همراه با مقیاس عدالت و نیات خداجویانه، نیازمند یک عزم ملی و جمعی هستیم. این عزم جمعی وقتی رخ میدهد که روحیه جهادی دمیده شده باشد.
بعضی از اقتصاددانان توسعه نظریهای دارند از جمله «رستو» که میگوید کشورهایی که به توسعه نیازمند هستند و میخواهند به توسعه برسند، نیازمند به یک مرحله خیز و جهش اقتصادی هستند که آن مرحله با یک حرکت معمولی نمیتواند انجام بگیرد و نیازمند یک حرکت پرشتاب است که باید طی شود.
ما نیازمند حداقل 10 سال حرکت جهادی در این مقوله هستیم که اگر چنین چیزی تحقق یابد به عقیده بنده نرخ رشد دو رقمی خواهیم داشت.
کشور چین از حدود پانزده سال قبل شروع به خیز اقتصادی کرده است. الان با نرخ رشد دو رقمی که 12 تا 15 درصد است، مقام دوم جهانی را داراست و هدفگذاری برای سال 2020 کرده است تا مقام اول جهانی شود. الان بازارهای جهانی را فتح کرده است. مقصود اینکه چین با یک حرکت خیز اقتصادی خودش توانسته است از مقام ششم در دنیا به مقام دوم ارتقاء یابد و حتما این سیر را طی میکند و به مقام اول خواهد رسید.
ملت بزرگوار ایران که در مسایل سیاسی از 32 سال قبل شروع کردهاند و امروز الگوی منطقه شدهاند و امام و پیشوای صالحان جهان در شرایط حاضر قرار گرفتهاند، آیا این ملت در زمینه اقتصادی نمیتواند به چنین جایگاهی برسد که الگوی اقتصادی کشورهای منطقه شود؟ حتما میتواند. ظرفیت انسانی ما بسیار بالاست و نخبگان بسیار توانایی داریم. مهم کشف و به کارگیری این استعدادهاست و الحمدلله از نظر علمی ملت ما نشان داد که چه ظرفیت بالایی دارد. مگر این ظرفیت قبل از انقلاب نبود؟ توی سر جوانان این ملت میزدند و میگفتند شما باید تابع غربیها باشید و اندیشه آنها را به کار بگیرید.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به شکر خدا خودباوری در جوانان ما به وجود آمد و در چند عرصه علمی بسیار پیشرفته جهانی ما داریم مقام کسب میکنیم و به سطح کشورهای پیشرفته علمی جهان در بعضی عرصهها رسیدهایم.
ضرورت تشکیل قرارگاه عملیات اقتصادی
بنده معتقدم برای جهاد اقتصادی هم همانطور که در جهاد نظامی قرارگاه عملیاتی تشکیل دادیم، این کار را بکنیم و باید فرماندهی قرارگاه راهاندازی کنیم و نگاه جهادی برای عملیاتمان داشته باشیم. چرا که باید این کار مدیریت جهادی و عملیاتی شود تا بتوانیم ظرفیتهای خودمان را به گونهای به کار بگیریم که با یک شتاب 10 ساله در بعد اقتصادی با نیات خیرخواهانه و همدلی و بدون منفعتطلبی به قله هدف برسیم.
حالا اگر میگوییم کار جهادی، این به این معنا نیست که حالا در هر زمینهای و هر شاخهای ما به دنبال این مقوله باشیم. یعنی باید تعیین کنیم کدام اولویتها، اولویت ما برای کار جهادی است. در این جهاد دشمن ما هم داخلی و هم خارجی است. دشمن داخلی ما موانع فعالیت ماست هر کاری که مانع کسب و کار و مانع تحرک سریع است، آن دشمن پیشرفت ماست و در خارج هم دشمن ما همان استکبار جهانی است که نمیخواهد ملت ایران به سطح کشورهای پیشرفته جهان برسد؛ لذا تمام همت خود را به کار گرفته که نگذارد این اتفاق بیفتد. با تحریم مالی و اقتصادی و امثالهم این هدف را دنبال میکند.
این در شرایطی است که ما مشمول تحریم علمی، هم هستیم. در بعضی از عرصههای علمی دانشجویان ما که در خارج مشغول تحصیل بودهاند اخراج شدهاند. در بعضی عرصهها هم اجازه نمیدهند دانشجویان ما وارد شوند و تحصیل کنند. این بدان معنا است که نمیخواهند ملت ایران یک ملت پیشرفته بشود و به مقامات عالی علمی و فناوری جهان برسد و همینطور نمیخواهند ملت ایران به یک رشد اقتصادی پرشتاب و بالا برسد.
لزوم اصلاح سیستم بانکی
سستم بانکی ما هم الان به عنوان یک مانع عمل میکند. این مانع را باید اصلاح کنیم و گرنه کار جهادی نمیتوانیم انجام دهیم.
چرا که پول در این سیستم پول میآفریند و میخواهد کاری کند که پول، پولآفرین باشد و این اتفاق افتاده است. بانک میگوید باید منافع همه کسانی که در حسابهای بانکی و سپردههایشان سرمایهگذاری کردهاند، را تضمین کنم برای همین آنچه اتفاق افتاده سود پول است. کسانی که در سیستم بانکی پول سپردهگذاری میکنند یک سود پول سالانه مشخصی به دست میآورند. شخصی خانهاش را فروخته و یک میلیارد تومان در سیستم بانکی گذاشته و بانک پنج ساله هر سال بابت یک میلیارد او، 170 میلیون تومان به او سود میدهد.
اگر تصور کنیم در زندگی خوب یک ثروتمند در طول یک سال 60 میلیون تومان هزینه شود، لذا بقیه این درآمد روی آن پسانداز میرود. یعنی یک میلیارد، یک میلیارد و صد میلیون تومان میشود و همینطور هر سال اضافهتر میشود و رشد میکند بدون اینکه احساس خطری هم برای سپردهگذار به وجود آید و مالیات دهد و برای این کار لازم باشد این در و آن در بزند و مشکلش را حل کند!
اما نقطه مقابل او یک سرمایهدار و ثروتمند دیگری است که میآید همین یک میلیارد را سرمایهگذاری میکند و یک کارخانه میخواهد راهاندازی کند، پدرش درمیآید. بعد هم تعدادی کارگر را میآورد مشغول به کار میکند، اما برای این کارگران باید 27 درصد حقوقشان را حق بیمه پرداخت کند. حالا اگر این پروژه سود هم نکرد میگویند مالیات خود را هم بده. ما نمیگوییم مالیات نگیرند باید گرفت، اما چطور شده که این طرف باید این هزینهها را متحمل شود اما برای آن طرف چنین هزینهای نیست! این سیستم بانکی در خدمت تولید و جهاد اقتصادی نمیتواند باشد و لذا باید اصلاح شود.
ضرورت رعایت عدالت در تمام عرصهها
علاوه بر این ما باید ببینیم که چه زمینههایی داریم که آن زمینه ما مستعد کار جهادی است و نباید غافل باشیم که هر اقدامی بخواهد صورت بگیرد باید پیوسته عدالت هم کنارش باشد. این عدالت هم عدالت در نسل حاضر و هم عدالت بین نسلی و هم عدالت در توزیع فرصتها و هم عدالت در توزیع درآمد است که خود اینها یک دنیایی از حرف پشتش دارد.
بنده چند مورد را پیشنهاد میکنم که جای کار جهادی دارد؛ یکی از این زمینهها، زمینه نفت و گاز است. ما یک کشوری هستیم که ذخایر عظیمی از نفت و گاز داریم و نفت و گاز هم سرمایه ملی ماست. از قدیم تا به حال هم گفتهاند سرمایه را نباید خورد، باید آن را تبدیل به سرمایه کرد. این سرمایه فعلا زیر زمین است. ما هم روزانه 4 میلیون و 200 هزار بشکه نفت در شرایط معمولی تولید میکنیم که 2 میلیون و 200 هزار بشکه را به صورت خام صادر میکنیم و عرض بنده همین نقطه است. باید برویم به سمت اینکه این 2 میلیون و 200 هزار بشکه را دیگر خام صادر نکنیم. معنایش این است که کنار لولههای انتقال نفت و گاز، مشتقات آنها را صادر کنیم؛ چرا که بعضی از مشتقات این فرآوردهها ارزش افزوده 10 برابر و 100 برابری دارد.
یک زمانی من اطلاعاتم در این حد بود که میگفتم از نفت 300 هزار نوع فرآورده اشتقاق پیدا میکند. بعدا متوجه شدم اطلاعاتم قدیمی است. چرا ما این مشتقات را خودمان تولید نکنیم و 10 برابر استفاده نکنیم و به دیگران آن فرآوردهها را صادر کنیم؟! ما میتوانیم کنار لولههای گاز و نفت پالایشگاههایی در ابعاد مختلف از طریق بخش خصوصی و تعاونی راهاندازی کنیم و همه تولید نفت را تبدیل را به محصول و فرآورده جدید کنیم و مازاد مصرف داخلی را صادر کنیم.
این منجر به اشتغالزایی و افزایش درآمد میشود. بنده معتقدم یکی از موارد مهم جهاد اقتصادی همینجاست. الان نفت خام ما پالایشگاههای هند و اندونزی و غیره را به کار میاندازد و نیروهای انسانی آنها را به کار میگیرد. چرا پالایشگاههای خودمان را به کار نگیریم؟! همین عسلویه پروژهای است که 28 فاز برای آن تعریف شده است تا حالا چند تا فاز آن راهاندازی شده است. از 28 فاز 18 فاز آن مانده است.
ضرورت سرمایهگذاری ملی در صنعت پتروشیمی
میگفتند گسترش سرمایهگذاری خارجی، ولی این چنین نشد. ما میدانیم آنها تا یک تاییداتی را از آمریکا و اروپا نگیرند نمیآیند این سرمایهگذاری را انجام دهند و اگر سرمایهگذاری هم کرده باشند آن را بیرون میکشند. همان کاری که تا به حال کردهاند. این پروژه عسلویه که مقام معظم رهبری در فروردین امسال به بازدید آن رفتند یکی از آن پروژههای جهاد اقتصادی است که گاز تولیدی منطقه خلیجفارس و پارس جنوبی را تبدیل به محصولات پتروشیمی میکند.
الان اوراق مربوط به سرمایهگذاری این پروژه را عرضه میکنند. سودآورترین و پرمنفعتترین سرمایهگذاری در اینجاست. این امکان برای ما وجود دارد که اگر سرمایهگذاریها در آنجا تکمیل شود سالانه 50 میلیارد دلار درآمد داشته باشیم. حالا این سرمایهگذاری هر چه دیرتر به نتیجه برسد، دیرتر سود به دست میآوریم. الان از این حوزه مشترک، کشور قطر سهم بیشتری میبرد. چرا که قطریها 20 سال زودتر از ما شروع کردند! البته آنجا تحت سرمایهگذاریهای شرکتهای خارجی است که زود هم به نتیجه میرسد. لذا ما باید اینجا سرمایهگذاری کنیم. مردم ما میتوانند به جای این خرجهای بالا و بیهودهای که در عروسیها و عزاها و مجالس بعضا دارند، در چنین پروژههایی سرمایهگذاری کنند؛ چرا که سرمایهگذاریها حرکت جهادی را به وجود میآورد و اشتغال را وسعت میدهد و رفاه نسبی جامعه را بالا میبرد.
لزوم بهرهمندی بیشتر از موقعیت جغرافیایی کشور
عرصه دیگری که به نظر بنده درباره جهاد اقتصادی صادق است، امتیاز موقعیت جغرافیایی ماست. کشور ایران از جنوب به خلیجفارس و دریای عمان دسترسی به آبهای آزاد دارد و از شمال هم دریای خزر است که یک دریای تقریبا بسته است و از طریق رودخانه ولگا به دریای سیاه راه دارد.
حرف این است که کشورهای شمالی ما به یک معنا برای انتقال کالاهای مورد نیازشان چه صادرات و چه واردات، نزدیکترین راهشان به آبهای آزاد، ایران است و از طرفی میدانید افغانستان بخش اعظمی از نیازمندیهای خودش را از طریق بندر چابهار تأمین میکند. چون به آبهای آزاد راهی ندارد. چرا که از طریق پاکستان فقط از بلوچستان میتواند که بسیار ناامن است و حالا حالاها هم معلوم نیست که امنیت پیدا کند. گاهی در شهرها و کنار میادین آن کشور هم مواد مخدر میفروشند و هم باروت و هم اسلحه و مهمات میفروشند.
آمریکاییها آمدهاند در بندر گواتر در جنوب پاکستان تا آنجا را توسعه دهند و از آنجا یک خط ترانزیت به سمت کشورهای شمال داشته باشند و این فعلا خواب و خیال است. اما بندر چابهار، بندری آماده است و این امکان وجود دارد که ما از این بندر یک خط آهن به سمت شمال بکشیم تا به سرخس برسد تا از یک طرف از مشهد جای اینکه بعضی از اینها قاچاق کنند به کار خواهند پرداخت و یک اشتغال معقول خواهند داشت و یک احساس تعلق هم به مرکز خواهند داشت و این از نظر سیاسی هم مهم است و این خود یکی از طرحهای جهادی است.
لزوم ایجاد زمینه تحصیل هر چه بیشتر خارجیها در کشور
یکی از طرحهای جهادی ممکن زمینهای است که با رشد علم در جامعه پدید آمده است و به لطف الهی ایران از نظر علمی در پی جایگاه مهمی در منطقه است. گاهی میبینیم که نیروهای متفکر و دانشمند از ایران به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند و در آنجا خوش میدرخشند. بعضی اوقات همانها به ایران میآیند و کارهایی انجام میدهند که کلی سر و صدا به راه میاندازد. ما از نظر پزشکی، علمی ظرفیتهای خودمان را تجاریسازی کنیم و این امکان را فراهم کنیم که دانشجویان کشورهای منطقه به جای اینکه به آمریکا و اروپا بروند و تحتتاثیر فرهنگ آنجا قرار گیرند به کشور ما بیایند و تحتتاثیر فرهنگ ما قرار بگیرند و اینها اگر در کشور ما تربیت شوند و به کشورهای خودشان بروند، آینده آن کشورها متفاوت از گذشته خواهد بود و رابطهشان هم با ما متفاوتتر از گذشته خواهد بود.
البته بحمدالله از نظر سیاسی وضعیت رو به بهبود است ولی باید بلندمدت اندیشید. پس باید دانش را تجاریسازی کنیم؛ چرا که طبعا بعضی از نخبگانی که به کشور ما میآیند، جذب چرخه ما هم خواهند شد. همین اتفاقی که طی 100 سال گذشته در مورد آمریکا و اروپا رخ داده است. آنها مغزهای متفکر جهان را جذب کردهاند. اگر ما این مغزها را آموزش دهیم علاقمند به ما خواهند شد و ممکن است در چرخه علمی ما باقی بمانند و هیچ بعید هم نیست.
در مورد پزشکی هم اگر ما بیمارستانهایی داشته باشیم که اینها به متقاضیان معالجات از کشورهای اطراف سرویس بدهند، شما ببینید سیلآسا خواهند آمد. چون معالجات در ایران بسیار ارزانتر از معالجات در کشورهای دیگر خواهد بود.
بنده ملاقاتی با یک ایرانی ساکن واشنگتن داشتم. ایشان گفت: کار من در واشنگتن این است که ایرانیهایی که برای درمان ناباروری میخواهند معالجاتی داشته باشند – چون آنجا هزینهاش بسیار سنگین است – به آنان میگفتم که سفر به اصفهان و شیراز در ایران به همراه معالجه فلان مبلغ میشود. و این گونه تور راه انداخته است. او بیماران را به ایران میآورد و هزینهاش هم بسیار ارزانتر از آمریکا خواهد بود و هم گردش و سیاحتی در ایران کردهاند.
زمینه دیگر جهاد اقتصادی، تولید محصولات کشاورزی است. تمام کشورهای اطراف ما کشورهای مصرفی هستند چون اینها غالبا نفت دارند و آن را صادر میکنند و درآمد نفتشان را به کالاهای وارداتی تبدیل میکنند. مثلا در عربستان 90 درصد مصرف این کشور وارداتی است و همینطور سایر کشورهای منطقه مصرفکننده هستند. منتها کالاهایی را از کانادا، آمریکای لاتین و لبنان و مصر وارد میکنند. ما یک دریا با این کشورها فاصله داریم. خیلی راحتتر میتوانیم محصولاتمان را منتقل کنیم و ارزانتر در اختیار آنها قرار دهیم. مهم این است که تولیدات ما صادراتی باشد و البته طبعا تولیدات صادراتی نیازمند به یک استانداردهایی است که نباید برگشت بخورد.
از دیگر ظرفیتهای مربوط به جهاد اقتصادی، فعالسازی ظرفیتهای گردشگری است که نقش مهمی را در سال جهاد اقتصادی میتواند ایفا کند. البته این سخن به معنای قبول فعالیتهای سازمان گردشگری و مدیریت آن نیست. کشور ما یک جایگاه مذهبی بسیار عالی در جهان اسلام و تشیع دارد. بارگاه امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) مشتاقان زیادی دارند که اینها به دنبال سفر به کشورمان هستند و لذا ضروری است که هتلهای مناسب مطابق با استانداردهای بینالمللی در کشور ساخته شود.
برخی گمان میکنند اگر گردشگری به ایران میآید تنها به دنبال ولنگاری و خوشگذرانی است. اما بنده معتقدم خانمهایی که به ایران سفر میکنند، از بعضی خانمهای داخلی حجاب بهتری دارند و استانداردهای کشورمان را بیشتر رعایت میکنند. هیچ کس در دنیا گردش در ایران را برای ولنگاری انتخاب نمیکند. باید زمینهای را فراهم سازیم تا کسانی که به ایران میآیند تحت تاثیر فرهنگ کشور ما قرار گیرند. لذا ضروری است فرهنگ مناسب گردشگری ایجاد کنیم.
پرسش و پاسخ
* لطفا درباره عواملی که مانع جهاد اقتصادی در کشور میشوند توضیح دهید.
** واقع قضیه این است که طرح موضوع از طرف مقام معظم رهبری زمینه را برای ایجاد یک فضای جدید فراهم کرده است. ما باید این فضا را نهادینه کنیم و به صورت یک فرهنگ درآوریم. من معتقدم که سیستم بانکی اگر تغییر نکند مدیران خوب را هم فاسد میکند، چون سیستم چنین اقتضا میکند.
* آقای احمدینژاد در نطق تلویزیونی گفتهاند که ما در کشور گرسنه نداریم. نظر شما چیست؟
** به نظر بنده فرض ایشان این است که به همه خانوادهها یارانه رسیده است و وقتی یارانه رسید، این یارانه حداقل زندگی معیشتی یک خانوار را تامین میکند و گرسنه نخواهند ماند. ضمنا بد نیست بدانید که مفهوم گرسنه از نظر مفاهیم اقتصادی دنیای امروز آن فردی است که روزانه زیر یک دلار درآمد دارد. این مقیاس بینالمللی برای سنجش فقر است. آن فرد یا خانوادهای که اعضای آن زیر یک دلار درآمد دارند، فقیر و گرسنه شناخته میشوند. پس واقعا چنین چیزی در کشور ما وجود ندارد. ضمنا از این نوع فقیر در نیویورک و واشنگتن به مقیاس زیاد و وسیع وجود دارند.
* نظر شما در مورد مبلغ طرح هدفمندی یارانهها چیست؟
** به نظر من اگر مبلغ یارانهها از تورم بیشتر باشد، تنش به وجود میآید، اما تصور نمیکنم چنین اتفاقی بیفتد؛ چرا که درآمد ناشی از یارانهها میتواند نسبت به خانوادههای متوسط به پایین هزینههایی را پوشش دهد و علاوه بر این با ادامه این مسیر شاهد افزایش درآمد ناشی از اصلاح قیمتها خواهیم بود. اما معتقد نیستم وجوه حاصل از افزایش قیمتها به صورت نقدی به مردم پرداخت شود؛ بلکه دولت باید براساس آنچه در قانون هدفمندی یارانهها آمده عمل نماید.