جنگ به منزلۀ بخشی از طبیعت بشر شناخته می شود که در تاریخی به قدمت تاریخ خود بشر، فراز و نشیبها داشته و با رویکردهایی مختلف تقسیم شده است. شناخته ترین نوع آن تقسیم بندی، بر اساس شدت جنگ است که آن را به منازعات کم شدت، شدید و تمام عیار، صورتبندی میکند. در نوع دوم، جنگ را از نظر بهکارگیری سلاح به طیفهای جنگ گرم و سرد تفکیک میکنند. همچنین جنگ از حیث علنی یا مخفی بودن منازعه، به جنگ آشکار، نیمه پنهان و پنهان تقسیم شده است. نوع دیگر دسته بندی از حیث موضوع جنگ است که به سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی دسته بندی شده است. در نهایت طیفشناسی جنگ، براساس "ابزار و روش تحمیل اراده" است. بر اساس این شاخص جنگ شامل جنگ نرمو جنگ سختاست. این نوع تفکیک ابتدا در مورد تفکیک قدرت به نرم و سخت توسط ژوزف نای انجام شد. او در سال 1990 م در مجله "سیاست خارجی" شماره 80 امریکا، مقالهای در مورد قدرت نرم منتشر کرد، که در دو دهه اخیر نیز توسط برخی از اندیشمندان دیگر توسعه یافت.
گفتمانهای امنیتی نرم اخیر موجب تحول در مفهومقدرت، امنیت و تهدید گردیده است. در گفتمان سنتی، امنیت با نبود عاملی دیگر که از آن به تهدید یاد میشود، تعریف شده است. این گفتمان دارای پیشینه تاریخی طولانی است. شاخص بارز آن، تأکید بر بعد نظامی در تحلیل امنیت و تهدیدات است. بر این اساس، برای مقابله با تهدید، بر مؤلفه قدرت نظامی تأکید میشود و راهبرد آن، افزایش قدرت نظامی میباشد. در گفتمان نوین امنیت ملی، تهدیدات و قدرت چند وجهی و دارای ابعاد مختلف است. به عبارت دیگر امنیت، تهدید و قدرت پدیدهای متأثر از پدیدههای مختلف مادی و ذهنی، و دارای وجوه نرمافزاری و سختافزاری است. بنابراین تهدیدات، در این رویکرد شامل تهدیدات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و... میباشد. همچنین قدرت دارای ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی ، نظامی و ... است. بنابراین امنیت بر پایه ملاحظات نرمافزارانه در محیط ملی و جهانی میباشد و به عبارت دیگر قدرت نرم بنیاد، زیرساخت و جوهر اصلی امنیت همه جانبه یک نظام سیاسی خواهد بود (نک، افتخاری، 1388).
گروهی از محققان با مطالعه سیر تطور و تکوین تاریخی انواع جنگها، آنها را به لحاظ شدت، شکل و ابزار رسیدن به هدف و اعمال قدرت، دستهبندی کرده و با عناوین مختلف نامگذاری کردهاند. این محققان و نویسندگان معتقدند شناخت جنگ نرم، عرصهها و مصادیق آن، نیازمند بررسی سیر تکوین تاریخی جنگها یا به عبارت دیگر بررسی سیر تطور تاریخی نظامهای سلطه است. از نظر آنان، برای اعمال اراده و تأمین منافع و اهداف حیاتی نظامهای سلطه بر جهان، سه مقطع تاریخی را میتوان برشمرد این سه مقطع عبارت است از: 1- استعمار کهن (دوره تهدیدات سخت)؛ 2- استعمار نو (دوره تهدیدات نیمه سخت)؛ و 3- استعمار فرانوین (دوره تهدیدات نرم). این گروه معتقدند، در طول تاریخ ماهیت و استراتژی سلطه متفاوت بوده، و در هر دوره متناسب با اهداف و منافع و شرایط، مصادیق، ابزار و شیوههای متفاوتی جهت اِعمال اراده و تأمین منافع به کار رفته است.
برای مثال منصوری(1386) سه دوره استعمار کهن، فرانو و فرانوین را برشماری نموده، ابزارها و روشهای مختلف اعمال جنگ را در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی توسط نظامهای سلطه در دورههای مختلف تاریخی نام برده است. وی از دوره استعمار فرانوین با عنوان دوره جنگ نرم یا دوره جنگهای سیاسی – فرهنگی یاد میکند. احمدیان و عباسی(1385) جنگ با به لحاظ ماهیت و سیر تاریخی به سه جنگ سخت، نیمه سخت و نرم تقسیم نموده است. او معتقد است جنگ سخت عبارت است از اعمال قدرت نظامی برای تحمیل اراده و تأمین منافع. در این نوع جنگ هدف اشغال سرزمین است. جنگ سخت متکی به روشهای فیزیکی، عینی "سختافزارانه" و همراه با اعمال و رفتار خشونتآمیز، براندازی آشکار، حذف دفعی، اشغال و الحاق سرزمینها است. ظهور این جنگها مربوط به دوره استعمار کهن بوده که نظام سلطه با استفاده از لشکرکشی، کشتار، تصرف سرزمینها و الحاق آن (ایجاد مستملکات و مستعمرات) اراده خود را تحمیل و منافع خود را تأمین نموده است. جنگ نیمه سخت عبارت است از اعمال قدرت سیستم سیاسی – امنیتی با در دست گرفتن بخش حکومت و سیاست در یک کشور جهت تحمیل اراده و تأمین منافع.
در این نوع جنگ هدف اشغال بخش حکومت و حوزه سیاست است. جنگ نیمه سخت متکی به کاربرد سیستم اطلاعاتی – امنیتی و نفوذ در دولتها است که روشهای آن ترکیبی (سخت افزارانه – نرمافزارانه) است. ظهور این جنگها مربوط به دوره استعمار نو میباشد که نظام سلطه با استفاده از کاربرد قدرت امنیتی و بدون استفاده از لشکرکشی و اشغال فیزیکی سرزمین عملاً سیستم حکومت و سیاست یک کشور را در اختیار خود قرار داده، از این طریق به تحمیل اراده میپردازد و منافع خود را تأمین میکند. در نهایت جنگ نرم عبارت است از: اعمال اراده و تأمین منافع نظام سلطه، بدون منازعه و از طریق اشغال اندیشه و الگوهای رفتاری همه جانبه یک کشور در حوزههای مختلف اجتماعی. جنگهای نرم متکی به روشهای نرمافزارانه، نامحسوس و تدریجی است.
این نوع جنگ بدون عکسالعمل فیزیکی بوده و نوعی اشغال همهجانبه، نامرئی و پایدار تلقی میشود. در این جنگ، عرصههای مختلف اجتماعی (فرهنگی، اقتصادی و سیاسی) از طریق تحمیل فرهنگ، اندیشه و الگوهای رفتاری نظام سلطه به اشغال کامل در میآید. در واقع هدف جنگ نرم، "مردم" است. در صورتی که در جنگ سخت هدف "سرزمین" و در جنگ نیمه سخت هدف "حکومت" است. ظهور جنگ نرم مربوط به دوره استعمار فرانوین یا جهانیسازی فرهنگ میباشد (نک، نائینی، 1388).
هدف تهدید با ابزار سخت، تصرف سرزمین با زور و اجبار (نیروی مسلح) است.
هدف در جنگ نیمه سخت، تصرف حکومت با ترکیبی از قدرت سخت و نرم است.
هدف جنگ نرم، تصرف مردم (ذهن و قلب) از طریق قدرت نرم می باشد.
گروهی دیگر از صاحبنظران، جهانیسازی را مترادف با جنگ نرم میدانند. جهانی شدن از مفاهیمی است که از دهه 80 میلادی تقریباً همه حوزههای اجتماعی را تحت تأثیر خود قرار داده است. از این مفهوم تعابیر و تعاریف مختلفی ارائه شده و آراء و اندیشههای مختلفی توسط نظریهپردازان علوم اجتماعی، علوم سیاسی، روابط بینالملل و فرهنگشناسان شکل گرفته است. هر کدام از صاحبنظران بر وجهی از فرآیند جهانی شدن متمرکز شدهاند و به زمینهها، ابعاد، آثار و پیامدهای آن پرداختهاند. گروهی از نویسندگان و محققین با مطالعه و بررسی این پدیده، فرآیند جهانی شدن را به عنوان جهانیسازی مترادف با جنگ نرم برای کشورهای آماج و هدف میدانند. گیدنز فرآیند جهانی شدن را چیزی جز گسترش تجدد و فرهنگ لیبرال - دمکراسی نمیداند. مارکس و انگلس هم درک تاریخ جهانی شدن و آغاز این فرایند را مستلزم درک و شناخت تاریخ سرمایهداری میدانند. چون از دیدگاه آنان نظام سرمایهداری همواره دستاندرکار یکپارچهسازی اقتصادی و فرهنگی جهانی بوده است. (تامیلسون،1381)،پس با توجه به این دیدگاه، جهانی شدن را باید همزاد "سرمایه داری"، "غربیسازی" و "یکپارچگی" و "یکسان سازی اطلاعات و عقاید" و در نهایت "سبک زندگی مشترک" دانست.
این گروه از نویسندگان براین باورند که، پدیده جهانی شدن، برای کشورهای ضعیف و بازیگران منفعل تهدید به شمار میآید. این فرآیند نوعی سلطه نوین است. کشورهای برخوردار، چوناز قدرت نرم بالایی هم برخوردارند، برای کشورهای رقیب خود "تهدید" تلقی میشوند. از نظر "ژوزف نای" نظریهپرداز قدرت نرم،کشوری که واجد این سه نوع جذابیت "فرهنگ"، "ایده سیاسی" و "سیاست خارجی" باشد، میتواند بر فرهنگ، سیاستها و الگوهای اجتماعی و سیاسی کشورهای دیگر تأثیر بگذارد و اراده خود را به صورت غیر مستقیم بر آنها تحمیل کند بنابراین جهانی شدن فرآیندی برنامهریزی شده، تحمیلی و طرحی است برای بازسازی اجتماعی جوامع در سطح کلان. سیستمی که ایدئولوژی نئولیبرالیستی سرمایهداری غربی را تبلیغ و تحمیل میکند و درصدد است الگوی زندگی غربی(به ویژه امریکایی) را ترویح کند.
بنابراین، این گروه معتقدند جهانی شدن یک پروژه طرحریزی شده توسط کانونهای قدرت برای تحمیل یک الگوی رفتاری مشخص، فراگیر و یکسویه است که موجب سیطره فرهنگ و ارزشهای غربی و انفعال سایرین میشود. و دارای آثار و پیامدهایی از جمله فروپاشی دولت – ملت، دگرگونی الگوی حکومت و رفتار سیاسی، به خطر افتادن هویتهای ملی – دینی، تسلط نظام لیبرال – دمکراسی ظهور و گسترش یک فرهنگ جهانی است (نک، نائین، 1387). از این منظر میتوان گفت، فرآیند و مفهوم جهانی شدن اگر به مثابۀ روشی برای سلطه و با ماهیت جهانیسازی فرهنگ و الگوی رفتاری لیبرال دمکراسی در نظر گرفته شود،بدون تردید منطبق بر ماهیت و چیستی جنگ نرم است و همه ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را در بر میگیرد و دامنه قدرت، میزان کارآمدی، مشروعیت و اعتبار دولت های ملی را تقلیل میدهد.
برخی از محققان کارکرد انقلابهای رنگی را با کارکرد جنگ نرم مترادف میدانند. بیتردید،"انقلابهای مخملی"یا انقلاب های رنگییکی از شیوههای براندازی جنگ نرم است که نوعی دگرگونی و جابهجایی قدرت همراه با مبارزه منفی و نافرمانی مدنی را شامل میشود. نکته¬ای که توجه مضاعف به این موضوع را ضروری میسازد، مربوط به تلاشی است که برای تبدیل آن به الگوی تغییر ساختار سیاسی در کشورهای در حال گذار،مخالف و معارض توسط غرب به ویژه امریکا صورت میگیرد. نوع دگرگونی و تغییر ساختارهای سیاسی که از آن با نام انقلابهای رنگین یاد میشود، واجد ویژگیهای مشترک در علل و شکل تحول میباشد. همگی آنها (بجز قرقیزستان) بدون استفاده از ابزارهای خشونتآمیز و طی راهپیمایی خیابانی به پیروزی رسیدند. تمامی این تحرکات با شعارهایی مبتنی بر دمکراسیخواهی و لیبرالیسم انجام گرفتند. ثقل زمانی در انجام انقلابهای رنگین دورۀ برگزاری انتخابات است بدین صورت که با اعلام تقلب در انتخابات از سوی مخالفان دو هدف عمده شامل ابطال انتخابات و برگزاری مجدد آن تحت نظر ناظرین بینالمللیپیگیری میشود. تلقی از انقلابهای رنگین به عنوان نوعی جنگ نرم، همانند نظریه جهانیسازی فرهنگی که دامنه قدرت، میزان کارآمدی، مشروعیت و اعتبار حکومت را تقلیل میدهد. و مدل سیاسی موجود و نظام مستقر را به چالش میکشد، به عنوان مدلی برای براندازی نرم، تلقی درستی به نظر میرسد. لیکن در این برداشت جنگ نرم محدود به جنگ نرم سیاسی، از طریق سازماندهی حرکتهای اعتراضی در بسترهای مدنی همچون انتخابات، خواهد شد این برداشت از جنگ نرم، همه ابعاد به ویژه بعد فرهنگی جنگ نرم را که با دگرگونیهای زمانبر آمیخته است، در بر نمیگیرد (نک، نائینی، 1388).
چند ویژگی مشترک در دهههای اخیر در ساختار نظام قدرت مشاهده میشود که میتوان آنها را بدین ترتیب صورتبندی کرد:
1. لزوم تجدیدنظر در بنیادهای کلاسیک و سنتی روابط بینالملل و مطالعات امنیتپژوهی؛
2. در دوران جدید، فرهنگ تکیهگاه اصلی تحولات سیاسی و بینالمللی است و محیط سیاسی در نظام بینالمللی فرهنگی شده و نوعی یگانگی از یکسو و گوناگونی از سوی دیگر به همراه آورده است؛
3. در جهان امروز بازیگرانی ظهور یافتهاند که هویت فرهنگی دارند و اساساً نظام بینالملل را تحت تأثیر خود قرار دادهاند که مدیریت آن با ساختارهای پیشین به طور کامل متفاوت است؛
4. نرمافزارگرایی و به عبارت دیگر فرهنگگرایی شاخصه اندیشههای نوین است و نقش اساسی در تحولات اجتماعی دارد؛
5. قدرت نرم در نگرشهای جدید، نقش تعیینکننده در شکلگیری جهان حال و آینده دارد؛
6. در بررسی رویکردها و نظریهها، وارد شدن به یک دوران جدید، موضوع و مسئلهای مشترک و فراگیر است. هر چند خصوصیات دوران جدید با اختلافنظرهای متفاوت تبیین شده است، لیکن شبکهای شدن ارتباطات و جهانی شدن اطلاعات پیش از هر چیز با آنچه تحت عنوان جهانیسازی فرهنگ یا استعمار فرانوین توضیح داده شد، مطابقت بیشتری با مفهوم جنگ نرم و ابعاد مختلف آن دارد.
امروزه، رهیافت تقابلگرایی و خشونتمحور با محوریت اقدامات نظامی در نظام بینالملل جای خود را به رویکرد نرمافزاری و جنگ نرم داده است. این رهیافت از سوی مراکز مطالعاتی و مؤسسات وابسته به بنیانهای غرب اشاعه یافته، و توسط مؤسساتی همچون کمیته خطر کنونی ، بنیاد اعانه ملی برای دمکراسی ، موسسه هوورو بنیاد دفاع از دمکراسیهاترویج شده است، ( عبدالله خانی، 1385، ص 39). نظریه پردازان امریکایی معتقد به رویکرد جنگ نرم با جمهوری اسلامی بر این باورند که هرگونه اقدام خشونتآمیز علیه ایران (به ویژه اقدام نظامی)، نفرت ایرانیان از امریکا و دولت آن را برای سالیان دراز ریشهدارتر خواهد کرد. استفاده از اقدام خشونتآمیز علیه ایران، امکان روی کار آمدن یک دولت هوادار امریکا را در این کشور با مشکلات زیادی روبهرو خواهد کرد. افزون بر این، کاربرد نیروی نظامی علیه ایران، بیثباتی و ناامنی را در خاورمیانه افزایش خواهد داد. این گروه معتقدند ایران به علت برخورداری از پیشینۀ دمکراسی و وجود نهادهای مردمسالار و همچنین پتانسیلهای موجود برای حرکتهای مردمی و غیردولتی از استعداد بالایی برای تغییر نظام سیاسی به روشهای غیرخشونتآمیز برخوردار است. در صورتی که عملیات جنگ نرم در براندازی جمهوری اسلامی به موفقیت برسد پیامدهای ناشی از روشهای رویکرد تقابلگرا(جنگ سخت) را با خود همراه نخواهد داشت (عبدالله خانی، 1385، ص 27). همانگونه که تعداد زیادی از نظریهپردازان و سیاستمداران غربی بر این باورند که راهبرد نظامیِ پیشگیرانه در افغانستان، عراق و لبنان کاملا ناکارآمد بود (دیکمن، 2009، ص 25).
نمونههای فراوان از کاربرد جنگ نرم در صفحات تاریخبه ویژه علیه انقلاب اسلامی در دو دهه اخیر وجود دارد. حمایت آشکار از صداهای مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران توسط بالاترین سطوح تصمیمگیری در امریکا، مخدوش و بدنام کردن چهره جمهوری اسلامی در خارج از کشور از راههای گوناگون، تلاش برای مشروعیتبخشی، گسترش و توانمندسازی سازمانهای غیردولتی حاضر در ایران که مخالف جمهوری اسلامی ایران هستند، دخالت گسترده در امور داخلی ایران در زمینه انتخابات، حقوقبشر، زنان، رسانهها و مذاهب، تبلیغ و ترویج دوگانگی حاکمیت در ایران و فعالسازی و حمایت از شبکههای رسانهای ضدایرانی بخشهایی از سند امنیت ملی امریکا در سال 2006 است (راهبرد امنیت ملی آمریکا، 2006). تأمل در اهداف و محتوای رسانههای فارسی امریکایی و سایر کشورهای غربی، آشکار میسازد که آنان با بهرهگیری از ساز و کارهای روانشناختی و جامعهشناختی، در پی آن هستند تا فرهنگ، روابط و نهادهای اجتماعی، احساس دلبستگی و انسجام ملی، وحدت سیاسی و مذهبی و جز آن را آماج فشار و تهدید قرار دهند و زمینه "تغییر رفتار" و " فروپاشی از درون" را فراهم سازند (ضیایی پرور، 270:1383-285).
تاریخ انقلاب از آغاز تاکنون گواهی میدهد که دولتهای استکباری غربی تمامی اشکال براندازی سخت از جمله شورش، کودتا و جنگ نظامی را در دهه اول تجربه کردند. در جریان براندازی و مقابله سخت، گرچه انرژی و سرمایههای انسانی، مادی و معنوی بسیاری از دست رفت، لیکن ایستادگی و مقاومت ملت ایران تحت رهبری حضرت امام رضوانالله علیه قدرتهای مستکبر را به این واقعیت رساند که استفاده از گزینه سخت و نظامی نمیتواند در برابر ایمان و اعتقاد این مردم کارآمد باشد، بلکه برعکس اسباب اتخاد و همبستگی هر چه بیشتر ملت ایران را فراهم میآورد. و بر بدبینی و کینه بیشتر مردم ایران نسبت به غرب و دولت های غربی میافزاید. چنین شد که این قدرتها به ناچار بر شکست خود در راهبرد مقابلۀ سخت با نظام جمهوری اسلامی اعتراف کردند. پس از آن، آنان با رویکرد جدید و در قالب بهرهگیری از روشهای نرم اهداف خود را پیگیری کردند. امری که رهبری معظم انقلاب از همان آغاز دهه هفتاد با ادبیات و تعابیر مختلف نظیر تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی و شبیخون فرهنگی و اخیرا جنگ نرم خطر آن را گوشزد کرده، مسئولین نظام را به چارهاندیشی در برابر آن فراخواندند.
شواهد زیادی وجود دارد که آشکار میسازد، از آغاز چهارمین دهۀ پیروزی انقلاب اسلامی، دنیای غرب بر دامنه و شدت جنگ نرم خود در هر یک از سه قلمرو اقتصادی، سیاسی و فرهنگی افزوده است. از همین رو ضروری است با تدبیر از پیش اندیشیده شده، دامنه و سطح این نوع جنگ، و نیز مبانی و ابعاد آنها، باز شناخته شود؛ چه، تنها با چنین اقدامی است که میتوان برای از میان بردن آن گام فراسو نهاد. مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنهای در دو دهه پس از دوران دفاع مقدس هشت ساله ملت ایران، مهمترین راهبرد دشمن علیه جمهوری اسلامی را، جنگ نرم معرفی کردهاند و با ادبیات بسیار عالی و روشنگرانه به خوبی این جنگ را تبیین فرمودهاند. این مقاله تلاشی است در جهت شناخت چیستی و چگونگی شکلگیری، اهداف و ویژگیهای جنگ نرم از دیدگاه مقام معظم رهبری. بدیهی است، شناخت بیشتر جنگ نرم میتواند؛ به مفهومسازی و شناخت بیشتر این پدیده و همچنین بهبود مدیریت امنیت ملی کشور در خصوص تهدیدات نرم علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران کمک نماید. به طور قطع افزایش شناخت و آگاهی محافل و مراکز راهبردی و نخبگان کشور منجر به افزایش هماهنگی، انسجام و همافزایی در مواجهه با جنگ نرم خواهد شد.
تعریف جنگ نرم
در پاسخ به چیستی جنگ نرم، صاحبنظران و محققان پاسخهای متفاوتی عرضه کردهاند. به طور کلی مفهوم جنگ نرم که در مقابل جنگ سخت مورد استفاده واقع شده، دارای تعریف واحد که مورد پذیرش همگان باشد نیست و تا حدی تلقی و برداشت افراد، جریانها و دولت های گوناگون از جنگ نرم متفاوت است. همانگونه که اشاره شد، جنگ نرمدر مقابل جنگ سخت تعریف میشود. و در حقیقت شامل هر گونه اقدام روانی، تبلیغاتی، رسانهای و فرهنگی است که جامعه و گروه هدف را نشانه میگیرد و بدون درگیری نظامی و اِعمال خشونت، رقیب را به انفعال یا شکست وامیدارد. جنگ نرم در پی از پا در آوردن اندیشه و تفکر جامعۀ هدف است تا حلقههای فکری و فرهنگی آن را سست کند و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام سیاسی – اجتماعی حاکم تزلزل و بیثباتی پدید آورد (ماه پیشانیان، 1387). .و با این اوصاف طیف وسیعی از اقدامات از جنگ رایانهای و فعالیتهای اینترنتی تا راهاندازی شبکههای رادیویی و تلویزیونی و شبکهسازی در فضای مجازی و موارد دیگر، ذیل عنوان جنگ نرم میگنجند. به احتمال یکی از تعاریف قابل قبول، تعریف ذیل است.
«جنگ نرم عبارت است از مجموعه تحولاتی که موجب دگرگونی در هویت فرهنگی و الگوهای رفتاری مورد قبول نظام سیاسی گردد» (نک، نائینی، 1387).
جنگ نرم "سلطه کامل و همه جانبه" در ابعاد سه گانۀ: حکومت، اقتصاد و فرهنگ است که از طریق استحاله الگوهای رفتاری در این حوزهها و جایگزینی الگوهای رفتاری مهاجم محقق میشود. بی تردید، کشور، نیازمند یک برداشت و تعریف بومی از این پدیده متناسب با شرایط خاص خود است. رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنهای در دو دهه اخیر، مهمترین راهبرد دشمن علیه جمهوری اسلامی را، جنگ نرم معرفی کردهاند. ایشان در این مورد با هدف شناخت بیشتر جامعه و نخبگان، با ادبیات مختلف، جنگ نرم را معرفی و به خوبی تبیین فرمودهاند. برخی از بیانات ایشان در این خصوص ذکر میشود:
1. جنگ نرم، یک تهاجم فرهنگی، بلکه یک شبیخون، غارت و قتل عام فرهنگی است، (دیدار با فرماندهان گردانهای عاشورای نیروی مقاومت بسیج؛ 22 تیر 1371).
2. جنگ ارادهها و عزمها، سیاستها و تدبیرهاست (پیام رهبری به حجاج بیت الله الحرام با 23 اسفند 1378).
3. جنگ نرم، یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم (دیدار با جمع زیادی از بسیجیان کشور 04 آذر 1388).
4. جنگ نرم، یعنی جنگ به وسیلة ابزارهای فرهنگی و پیشرفته امروزی (دیدار با جمع زیادی از بسیجیان کشور 04 آذر 1388).
5. جنگ نرم، یعنی جنگ به وسیله نفوذ، دروغ و شایعهپراکنی (دیدار با جمع زیادی از بسیجیان کشور 04 آذر 1388).
6. جنگ نرم، یعنی تهاجم به مرزهای ایمانی، عقیدتی و فرهنگی، (دیدار با خانوادههای شهدای استان کردستان؛ 22 اردیبهشت 1388).
7. جنگی است برای ناامید ساختن مردم از مبارزه (دیدار با کارگران و فرهنگیان کشور به مناسبت روز کارگر و روز معلم؛ 15 اردیبهشت 1372).
دفتر نشر مقام معظم رهبری از تعاریف یاد شده در نمودار درختی نقشه راهبردی جنگ نرم، تعریف «جنگ نرم، یعنی جنگ به وسیلۀ ابزارهای فرهنگی» را برگزیده است. با توجه به تعریفهای یاد شده، جنگ نرم را از دیدگاه مقام معظم رهبری میتوان در چند بُعد شناسایی کرد: و از این مختصر نیز میتوان نتیجه گرفت که این جنگ، نرمافزارانه و با کاربرد روشهای غیرخشنونتآمیز، تحمیل اراده دشمن و اهداف او محقق میشود. از این تعاریف چنین پیداست که:
جنگ نرم یک اقدام تعمدی و تدبیر شده است؛
ماهیت و منطق درونی جنگ نرم، تلاش برای تأثیرگذاری بر "دل وü ذهن"، " باور و ارزش" و یا "مرزهای ایمانی، عقیدتی و فرهنگی" مورد قبول کشور هدف است؛
منظور و کاربرد این تأثیرگذاری، "دگرگونی هویت فرهنگی" و "ناامیدü ساختن مردم از مبارزه و نظام سیاسی" است.
شیوه و سیاست پیشبرد هدف در جنگü نرم، "نفوذ، دروغ و شایعهپراکنی" است؛ و ابزار تحمیل اراده در جنگ نرم،"ابزارهای فرهنگی و پیشرفته امروزی" است.
ضرورت و اهمیت جنگ نرم
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنهای از ابتدای دهه هفتاد، در ضرورت و اهمیت تهاجم فرهنگی و جنگ نرم دشمن علیه جمهوری اسلامی تبیینهای فراوانی داشتهاند. ایشان آرایش تهاجمی فرهنگی دشمن را علیه انقلاب بسیار خطرناک معرفی کرده، در اهمیت جنگ نرم، خطر آن را "برابر با جنگ نظامی" معرفی میکنند (دفتر نشرمقام معظم رهبری، 1389). همچنین معظم له معتقدند: « امروز فوریترین هدف دشمنان، تسخیر پایگاههای فرهنگی در کشور است.» (پیام کنگره جامعه اسلامی دانشجویان در مشهد، شهریور 1380). در اینجا به چند مورد از مهمترین بیانات معظم له در ارتباط با ضرورت و اهمیت جنگ نرم اشاره می شود:
تهاجم فرهنگی را نباید انکار کرد، وجود دارد. به قول امیرالمومنین(صلوات الله علیهم)، «من نام لم ینم عنه»، اگر شما را در سنگر خواب برد، معنایش این نیست که دشمنت هم در سنگر مقابل خوابش برده است، تو خوابت برده، سعی کن خود را بیدار کنی (دیدار با اعضای شورای انقلاب فرهنگی؛ 20 آذر1370).
من یک وقت گفتم اینها دارند شبیخون فرهنگی میزنند. این راست است و خدا میداند که راست است، بعضی نمیفهمند، یعنی صحنه را نمیبینند. کسی که صحنه را میبیند ملتفت است که دشمن دارد چه کار میکند و میفهمند که شبیخون است و چه شبیخونی هم هست! (دیدار با کارگران و فرهنگیان کشور به مناسبت روز کارگر و روز معلم، 15 اردیبهشت 1372).
اینکه ما مکرر گفتهایم و میگوییم که توطئه فرهنگی در جریان است و من آن را به عیان در مقابل خودم مشاهده میکنم، متکی به استدلال است. شعار نمیدهم، من این را مشاهده میکنم. امروز دشمن با شیوۀ بسیار زیرکانهای در داخل، در حال یک جنگ و مبارزۀ تمامعیار فرهنگی علیه ماست (بیانات در دیدار با مسئولین و کارگزاران نظام؛ 23 مهر1380).
وقتی انسان، تجهیز، صفآرایی، دهانهای با حقد و غضب گشوده شده و دندانهای با غیظ فشرده شده علیه انقلاب، امام خمینی و آرمانهای نظام اسلامی را میبیند وجود این جنگ نرم را باور میکند هرچند ممکن است عدهای اینها را نبینند (دیدار با جمعی از شعرا؛14 مهر 1388).
امروز آرایش تهاجمی فرهنگی بسیار خطرناکی علیه انقلاب به وضوح مشاهده میشود، زیرا جهان اسلام بیدار و هوشیار شده است. از این رو تهاجم فرهنگی دشمن با گذشته تفاوت بسیار دارد و شکل جدیدی پیدا کرده است وبرای مقابله با آن باید با شناخت و آگاهی کامل عمل کنیم (دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ 20 آذر 1370).
حقیقت آن است که امپراتوری بینالمللی زر و زور، به سردمداری امریکا، با همه توان خود در برابر تأثیر جمهوری اسلامی ایران بر جهان اسلام، به جدّ و جهد مشغول است. رژیم امریکا و شبکه بینالمللی صهیونیزم با مأیوس شدن از مقابلهنظامی و اقتصادی با ایران اسلامی، اینک بر تلاش تبلیغی و سیاسی خود افزودهاند و (پیام رهبری به حجاج بیت الله الحرام؛ 28 اسفند 1377).
منشاء و پیشینۀ جنگ نرم
کمیته خطر جاری عنوان کمیتهای است که در دهه 1970 و در اوج جنگ سرد توسط گروهی از سناتورهای امریکایی، مسئولان ارشد وزارت خارجه، اساتید برجسته علوم سیاسی، مؤسسه مطالعاتی امریکن اینتر پرایز و گروهی از مدیران با سابقه سیا و پنتاگون تأسیس شد. هدف از تأسیس این کمیته، خروج از بنبستی بود که در دوران جنگ سرد میان دو ابرقدرت زمان یعنی ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروی در توازن هستهای به وجود آمده بود. اعضای این کمیته با منتفی دانستن جنگ سخت بین دو ابرقدرت، تنها راه به زانو درآوردن رقیب را در جنگ نرم و فروپاشی از درون طراحی و به اجرا درآوردند. راهکارهای "دکترین مهار، نبرد رسانهای و ساماندهیِ نافرمانی مدنی"، به عنوان راهبردهای جنگ نرم در این دوره توسط این کمیته معرفی شد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، فعالیت این کمیته برای یک دهه به حالت تعلیق درآمد و پس از حادثه 11 سپتامبر، بار دیگر عناصری از این کمیته گرد هم آمدند و با تجزیه و تحلیل فرصتها و تهدیدات فراروی دولت امریکا این کمیته را فعال کردند. یکی از اقدامات این کمیته تدوین راهبرد امنیت ملی امریکا، جهت یک دوره چهار ساله برای دولت بوش در ارتباط با ایران است.
در گزارش این کمیته آمده است که ایران به لحاظ وسعت سرزمین، کمیت و کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و هارتلند نظام بینالملل، به قدرتی بیبدیل تبدیل شده است که دیگر نمیتوان با یورش نظامی آن را سرنگون کرد. بنابراین، به زعم پالمر و اعضای کمیته، تنها راه سرنگونی جمهوری اسلامی ایران پیگیری جنگ نرم با استفاده از "سه تاکتیک دکترین مهار، نبرد رسانهای و ساماندهی نافرمانی مدنی" ممکن است. متن این گزارش که با عنوان "ایران و امریکا، رهیافت جدید" تنظیم شده است، محورهای پانزدهگانهای را برای چگونگی اجرایی نمودن راهبردهای سهگانه پیشنهاداتی ارائه میدهد.
در مجموع میتوان گفت ماهیت تهدید پس از فروپاشی شوروی، تهدید نرم و تهدیدات هنجاری و فرهنگی است. از دیدگاه نظریهپردازان جدید غرب، جهان اسلام و رشد اسلام سیاسی در آن، به مثابه گفتمان غالب در خاورمیانه، چالش اصلی فرهنگ لیبرالدمکراسی است. در این چارچوب و به استناد گزارش کمیته خطر جاری در مورد نحوه برخورد با جمهوری اسلامی ایران میتوان گفت، جلوگیری از روند رو به رشد اسلامگرایی و عمق استراتژیک قدرت نرم جهان اسلام در مقابل قدرت نرم جهان غرب بخشی مهم از محتوای سند استراتژی امنیت ملی امریکا میباشد که جایگزین استراتژی سد نفوذ شوروی شده است. از این دیدگاه، تهدید امنیت ملی امریکا، تهدیدات نرم، نامتقارن و ترکیبی است که منابع آن در کشورها و رژیمهای ضدامریکایی و غیرلیبرال خاورمیانه معرفی شده است.
هدف اصلی درجنگ نرم علیه جمهوری اسلامی، مقابله با عناصر و مؤلفههای قدرت نرم و مقّومهای نظام جمهوری اسلامی است. به طور دقیق، این هدف بر مقابله با عوامل موفقیت ما در مبارزه با رژیم شاهنشاهی و دشمن خارجی در دفاع مقدس، متمرکز است. این تهاجم به صورت پیچیده و نامحسوس در دوره هشت ساله سازندگی شروع شد، هر چند درک آن برای بسیاری از خواص و نخبگان مشکل بود.مقام معظم رهبری با بهرهگیری از تجارب تاریخی، صحنه این نبرد را کالبدشکافی کردند. با کمال تأسف، در این دوره هشدارهای رهبری مورد توجه قرار نگرفت. در دوره سازندگی روشنفکران غربگرا در حوزه نظری، دهها مقاله و نشریه با هدف به چالش کشیدن عناصر قدرت نرم نظام جمهوری اسلامی منتشر کردند. متاسفانه نه تنها هیچ عکسالعمل و مقابلهای در این دوره انجام نشد، بلکه برخی از سیاستها و رفتار دولتمردان در این دوره بسترساز تهاجم فرهنگی شد. در دوره اصلاحات جنگ نرم آنچنان وضوح و شدت یافت.
که با جسارت، تمام باورها و ارزشهای انقلابی و مقدسات اسلامی مورد تاخت و تاز و اهانت قرار گرفت و متأسفانه بسیاری از کسانی که در دوره اصلاحات مسئول بودند نه تنها به وظایف خود عمل نکردند بلکه بخشی از رسانهها به ویژه مطبوعات کشور، مجلس ششم، بخشهایی از دولت هفتم و هشتم، در نقش پایگاه و یگانهای دشمن عمل کردند و با آنان همراهی نمودند. به طور قطع، یکی از پیچیدهترین جلوههای جنگ نرم علیه نظام جمهوری اسلامی در سال 1388 ظاهر شد که به عنوان "فتنه" توسط مقام معظم رهبری نامگذاری شد دشمنان انقلاب اسلامی پس از ناکامی در مقابله سخت در دهه اول با جمهوری اسلامی ایران، با برنامهریزی دقیقتر به بهرهگیری از راهبرد تهدید و جنگ نرم روی آوردند. چرا؟ زیرا؛
1. انقلاب اسلامی گفتمان نوینی را پدید آورد؛
2. هویتی نوین و عمیق در مردم ایران شکل گرفت؛
3. بُعد نرم وü فرهنگی آنبر سایر ابعاد ترجیح یافت؛
4. این بعد، منبع اصلی قدرت و رمزü ماندگاری و نفوذ نظام شده؛
5. هرروز بر عمق، عظمت و پیچیدگی آن افزودهü شد؛
6. از سه دهه تجربه مقابله با دشمن برخوردار شد؛
بنابراین؛ احتمالü تکرار برخورد سخت تضعیف گردید؛ و دشمن برای مقابله با نظام روشهای خود راü پیچیدهتر نمود.
در این بخش به پیشینه، منشاء و فرآیند شکلگیری و تکوین جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی اشاره شد. در ادامه به برخی از فرمایشات مقام معظم رهبری در این خصوص اشاره میشود:
امروز یک جبهه عظیم فرهنگی در برابرجمهوری اسلامی به وجود آمده، که البته خود این ناشی از عظمت جمهوری اسلامی است؛ خود این ناشی از اقتدار شماست. اگر جمهوری اسلامی یک موجود ضعیف و غلبهپذیری بود و میتوانستند راحت از میدان بیرونش کنند، این جبهه عظیم را در مقابلش به وجود نمیآوردند ( دیدار با مسئولان فرهنگی، بهمن 1387).
آنچه برای مردم مهم است، این است: امریکا در موضع یک چهره مهاجم، در باطن فهمیده است نقشههای قبلی او در این منطقه فایدهای ندارد. نقشه قبلی، تهاجم نظامی بود؛ اما قضیه افغانستان و عراق نشان داد که در این منطقه با تهاجم نظامی نمیشود طرفی بست و کاری کرد؛ مشکلات فراوانی به وجود میآید. به خصوص وقتی طرف مقابل، کشوری باشد مثل ایران بزرگ؛ ملتی باشد ملت شجاع و مؤمن ما؛ منطقهای باشد با این همه عمق فرهنگی، با احساسات سرشار برخاسته از ایمان در میان مردم و با دولتی که متکی به آراء مردم است؛ این جا کار برای آنها به مراتب مشکلتر است. قبلاً به تهاجم نظامی تهدید میکردند؛ و الان اعتراف میکنند که نقشه قبلیشان غلط بوده است. آنها میگویند نقشه باید این باشد که ما بتوانیم از درون، ملت ایران را استحاله کنیم؛ آنها دنبال این هستند (بیانات رهبری در نماز جمعه تهران؛ 23 آبان 1382).
امروز ملت ما در مقابل خود یک جبهۀ گستردهای را ملاحظه میکند که با همۀ توان خود در صدد این است که انقلاب اسلامی را از خاصیت و اثر ضد استکباری بیندازد. از اول پیروزی انقلاب، همان جبهه سعیاش این بود که نگذارد جمهوری اسلامی که مولود انقلاب است، پا بگیرد؛ همۀ تلاش خودشان را کردند که جمهوری اسلامی را از بنیان نگذارند رشد کند، و البته نتوانستند. اقدام سیاسی کردند، محاصره اقتصادی کردند، جنگ تحمیلی را هشت سال بر این ملت تحمیل کردند، دشمنان این ملت را تجهیز کردند، وسوسههای درونی را به جان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی انداختند، نتوانستند.... آنها به این نتیجه رسیدهاند که باید از محتوای نظام هر چه میتوانند کم کنند. این تهاجم فرهنگی که بنده چند سال قبل گفتم، این شبیخون فرهنگی که انسان در بخشهای مختلف علائم آن را مشاهده میکرد و امروز هم انسان آن را در بخشهای مختلفی میبیند، به این نیت است؛ با این قصد است؛ انقلاب را از محتوای خود، از مضمون اسلامی و دینی خود، از روح انقلابی خود تهی کنند و جدا کنند. این، از همان نقاط حساسی است که هوشیاری مردم را میطلبد (دیدار با مردم آذربایجان شرقی؛ 28 فررودین 1387).
همه این را امروز فهمیدهاند و دانستهاند که مواجهۀ استکبار با نظام جمهوری اسلامی، دیگر از نوع مواجۀ دهۀ اول انقلاب نیست. در آن مواجهه، زورآزمایی کردند؛ شکست خوردند. مواجهۀ سخت بود؛ ایجاد جنگ بود، کودتا بود. در اول انقلاب کودتا راه انداختند. شکست خوردند؛ شورشهای قومی راه انداختند، سرکوب شدند و شکست خوردند؛ جنگ تحمیلی را به راه انداختند که هشت سال به طول انجامید، شکست خوردند؛ پس دنبال این راهها نخواهند رفت، یعنی احتمالش ضعیف است. البته باید همیشه هشیاری نسبت به همه جوانب باشد. اما این، اولویت استکبار در مواجهۀ با نظام اسلامی نیست. اولویت، آن چیزی است که امروز به آن میگویند جنگ نرم! یعنی جنگ به وسیلۀ ابزارهای فرهنگی، به وسیله نفوذ، به وسیلۀ دروغ، به وسیله شایعهپراکنی با ابزارهای پیشرفتهای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطیای که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم (دیدار با جمع زیادی از بسیجیان کشور؛ 04 آذر 1388).
این حرکت عظیمى که با انقلاب اسلامى شروع شد، یک حرکت تمام شده نیست؛ مطلقاً تمام شده نیست، آن حرکت ادامه دارد. همینى که حالا معمول شده که در بیانها و در تلویزیون و توى تبلیغات و توى دادگاه و توى زبان همه، میگویند: جنگ نرم؛ راست است، این یک واقعیت است؛ یعنى الان جنگ است. البته این حرف را من امروز نمیزنم، من از بعد از جنگ - از سال 67 - همیشه این را گفتهام؛ بارها و بارها. علت این است که من صحنه را میبینم؛ چه بکنم اگر کسى نمیبیند؟! چه کار کند انسان؟! من دارم میبینم صحنه را، میبینم تجهیز را، میبینم صفآراییها را، میبینم دهانهاى با حقد و غضب گشوده شده و دندانهاى با غیظ به هم فشرده شده علیه انقلاب و علیه امام و علیه همۀ این آرمانها و علیه همۀ آن کسانى که به این حرکت دل بستهاند را؛ اینها را انسان دارد میبیند، خب چه کار کند؟ این تمام نشده. چون تمام نشده، همه وظیفه داریم. وظیفه مجموعه فرهنگى و ادبى و هنرى هم وظیفه مشخصى است: بلاغ، تبیین؛ بگویید، خوب بگویید. من همیشه تکیه بر این میکنم: بایستى قالب را خوب انتخاب کنید و هنر را بایستى تمام عیار توى میدان بیاورید؛ نباید کم گذاشت، تا اثر خودش را بکند. (سیر و تاریخچه تهاجم اعتقادی به انقلاب اسلامی؛ 22 اردیبهشت 1382).
از همان سالهاى هفتاد و سه، هفتاد و چهار، هفتاد و پنج و هفتاد و شش روزبهروز این تقابل شدیدتر شد. رخنهافکنى در مبانى اعتقادى و ارزشى نظام در سطوح مختلف شروع شد. حتّى در خود انقلاب و حتّى در ریشههاى عمیقترِ انقلاب مانند اسلام، عاشورا، تشیّع و جدا نبودن دین از سیاست که جزو مبانى مسلّم فکرى در نظر متصدّیان انقلاب و روشنفکران کشور و پیشروان این حرکت عظیم بود، شبههافکنى و تردیدافکنى به شکل همه جانبه و عمیق شروع شد. سمینارها تشکیل دادند، کنگرهها تشکیل دادند، نشریات تخصصى در این زمینه در خارج از کشور بهوجود آوردند و هرچه هم توانستند در داخل کشور از پایگاههایى که ممکن بود در اختیار آنها باشد و در اختیارشان بود، استفاده کردند (29 خرداد 1385).
آنها [امریکا] در آن دوره ده ساله اول [پیروزی انقلاب]، با توطئه براندازى سخت - جنگ تحمیلى و تحریم اقتصادى - شروع کردند؛ اما نتوانستند کارى بکنند. جنگ تحمیلى و تحریم اقتصادى، هر کدام به نحوى براى ملت ایران و جمهورى اسلامى یک فرصت شد. این ابرهاى تیره¬اى که آنها روى سر ملت ایران راه انداختند، در دل خود، براى ملت ایران بارانهاى نافعى داشت. جنگ، ما را مصمم و استوار کرد؛ تحریم اقتصادى، ما را به فکر اتکاى به خود انداخت و همه این برکات را براى ما آورد. در دوره بعد، براندازى نرم را دنبال کردند - تهاجم فرهنگى و شبیخون فرهنگى - که آن هم به جایى نرسید و بعد از سالهاى متمادى، نتیجه این شد که حالا یک دولت متکى به اصول و با شعار اصول سرکار مى¬آید، که پیداست تهاجم فرهنگى نتوانسته آن کارى که آنها مى¬خواستند، بکند. بعد از این هم توطئه¬هاى دیگر در راه است، که ما باید خودمان را مصون کنیم (29 خرداد 1385).
در جمعبندی چرایی و منشاء جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی میتوان گفت، مقام معظم رهبری بر دو دلیل اصلی به عنوان منشاء جنگ نرم و چرایی به وجود آمدن جبهه عظیم فرهنگی در برابرجمهوری اسلامی تأکید دارند، که عبارت است از:
1.شکست دشمن در مواجهۀ سخت با نظام اسلامی؛ و
2.عمیقتر و پیچیدهتر شدن ریشههای نظام اسلامی.
بر اساس دلایل یاد شده میتوان نتیجهگیری کرد که با توجه به ناکامی دشمن در مقابله سخت(شورشهای قومی،کودتا و جنگ تحمیلی) با نظام جمهوری اسلامی، همچنین عظمت و اقتدار نظام در ابعاد مختلف و سه دهه تجربه آن در مقابله با دشمن، احتمال تکرار برخورد سخت تضعیف شده و دشمن برای مقابله با نظام روشهای خود را پیچیدهتر نموده است. همچنانکه ریشههای نظام جمهوری اسلامی عمیقتر و پیچیدهتر شده است.
ویژگیها و شاخصها
جنگ نرم امروزه مؤثرترین، کارآمدترین، کمهزینهترین و در عین حال خطرناکترین و پیچیدهترین نوع جنگ علیه ارزشها و امنیت ملی یک کشور است، چون میتوان با کمترین هزینه، با حذف لشکرکشی و از بین بردن مقاومتهای فیزیکی به هدفها رسید. این جنگ نبردی خاموش است و از آن رو که افراد مورد تهاجم بیدفاع و غافلگیر و دچار غفلت میشوند، خطرناکتر است؛ زیرا با باورها، ارزشها، عواطف و احساسات یک ملت در بلند مدت ارتباط دارد. نمونههای فراوان از کاربرد جنگ نرم در صفحات تاریخ وجود دارد. برای شناخت هر پدیده بهتر است ویژگیهای متمایز کننده آن مشخص شود. ویژگیهای ذیل ناظر بر نقاط افتراق جنگ سخت و نرم است که میتواند در شناخت چیستی جنگ نرم از دیدگاه مقام معظم رهبری یاری رساند.
ذهنی و غیر محسوس بودن
جنگ نرم برخلاف جنگ سخت، از ماهیت انتزاعی و ذهنی برخوردار است. بنا براین تشخیص به موقع آن دشوار است. لیکن جنگ سخت، محسوس و همراه با عکسالعمل و برانگیختن است. در جنگ نرم کشف بازیگران، آرایش وگسترش دشمن مشکل بوده و کمتر موجب برانگیختن و عکسالعمل میشود.
در تهاجم نظامی شما طرفتان را میشناسید، دشمنتان را می بینید؛ اما در تهاجم معنوی، تهاجم فرهنگی، تهاجم نرم، شما دشمن را در مقابل چشمتان نمیبینید (22 اردیبهشت 1388).
جنگ نرم؛ راست است، این یک واقعیت است؛ یعنى الان جنگ است. البته این حرف را من امروز نمیزنم، من از بعد از جنگ - از سال 67 - همیشه این را گفتهام؛ بارها و بارها. علت این است که من صحنه را میبینم؛ چه بکنم اگر کسى نمیبیند؟! چه کار کند انسان؟! من دارم میبینم صحنه را، میبینم تجهیز را، میبینم صفآراییها را، میبینم دهانهاى با حقد و غضب گشوده شده و دندانهاى با غیظ به هم فشرده شده علیه انقلاب و علیه امام و علیه همه این آرمانها و علیه همه آن کسانى که به این حرکت دل بستهاند را؛ اینها را انسان دارد میبیند،
بهره گیری از ابزارهای قانون گرایی، حقوق بشر و طرفداری از مردم؛ (دیدار با دانش آموزان در آستانه سیزده آبان؛ 12 آبان 1388).
تدریجی و آرام بودن.
جنگ نرم طی یک فرایند تدریجی، خزنده و آرام اعمال میشود. به عبارت دیگر تحولات فرهنگی و تغییر هویت و ویژگیها و خصائص ملی زمانبر و گاهی با تغییرات نسلی همزاد است. تهاجم فرهنگى، مثل خودِ کار فرهنگى، اقدامِ آرام و بى سر و صدایىست (21 مرداد 1371).
تغییر هویت واقعى نظام به تدریج و آرام حاصل میشود (24 آذر 1387).
پر شمول و فراگیر.
جنگ سخت اغلب گروه محدودی از افراد جامعه، معمولا نظامیان را آماج قرار میدهد. در حالیکه جنگ نرم بر تمامی گروههای جامعه تأثیر میگذارد. مرجع امنیت، در حوزه جنگ سخت، سرزمین و دولتهااست. در حالی که در جنگ نرم مردمان و نخبگان کشور هدف است. تهاجم فرهنگی عرصههای متنوع دارد. طبعا مقابله با آنها نیز متنوع است (22 اردیبهشت 1382).
غلبه بعد فرهنگی جنگ نرم بر سایر ابعاد.
گر چه جنگ نرم همه ابعاد یک سیستم، به ویژه در سه بُعد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد، لیکن بعد فرهنگی آنها برجستهتر از سایر ابعاد است و با دگرگونی هویت فرهنگی نظام سیاسی موجود ناکارآمد گردیده و زمینههای فروپاشی آن فراهم میشود. اساس کار جنگ نرم بر پایه یک حرکت فرهنگی و روانی است (23 اسفند 1378).
جنگ نرم، یعنی جنگ به وسیله ابزارهای فرهنگی (دیدار با جمع زیادی از بسیجیان کشور؛ 04 آذر 1388).
امروز هیچکس نمیتواند انکار کند که فوریترین هدف دشمنان جمهوری اسلامی، تسخیر پایگاههای فرهنگی در کشور است (پیام به کنگره جامعه اسلامی دانشجویان در مشهد؛ شهریور 1380).
جنگ نرم کارزاری فکری، فرهنگی و سیاسی است (دیدار با گروه کثیری از معلمان و مسئولان امور فرهنگی کشور 12 اردیبهشت 1369).
ریشهای و عمیق بودن.
جنگ سخت، جز در موارد معدودی، اثرات کوتاه مدتی بر جامعة هدف برجای میگذارد، در حالی که اثرات جنگ نرم، به ویژه در بعد فرهنگی، اثرات عمیق دارد. چه، ممکن است موجب دگرگونی و تغییر هویت، روح وسیرت یک نظام سیاسی شود.
این تهاجم فرهنگی که بنده چند سال قبل گفتم، این شبیخون فرهنگی که انسان در بخشهای مختلف علائم آن را مشاهده میکرد و امروز هم انسان آن را در بخشهای مختلفی میبیند، به این نیت است؛ با این قصد است؛ انقلاب را از محتوای خود، از مضمون اسلامی و دینی خود، از روح انقلابی خود تهی کنند و جدا کنند. این، از همان نقاط حساسی است که هوشیاری مردم را میطلبد.
پیچیدگی
جنگ نرم پیچیده، چند لایه و چند وجهی است. این جنگ لایههای شناختی، عاطفی، هیجانی، اجتماعی، معنوی، روانی و حتی جسمانی مخاطبان را آماج قرار میدهد. از همین روی تشخیص آنها کار دشواری است. جنگ نرم محصول پردازش ذهنی نخبگان، و اندازهگیری آن مشکل است در حالی که جنگ سخت عینی، واقعی و محسوس است و میتوان آن را با ارائه برخی از معیارها، اندازهگیری کرد.
امروز آرایش رسانهاى و فرهنگى که در مقابل جمهورى اسلامى قرار دارد، بسیار آرایش پیچیده، متنوع، متکثر، کارآمد و فنى و پیشرفته است. مبارزهای پیچیدهتر و سختتر از مبارزه با دشمنان است (دیدار با دانشجویان و استادان استان قزوین؛ 26 آذر 1382).
امروز دشمن با شیوه بسیار زیرکانهای در داخل، در حال یک جنگ و مبارزه تمامعیار فرهنگی علیه ماست (بیانات در دیدار با مسئولین و کارگزاران نظام؛ 23 مهر 1380).
هدفمند و سازمانیافته
جنگ نرم با سناریوی از پیش تدوین شده و با طرح و نقشه قبلی و همراه با خصومت و دشمنی به سامان میرسد. از این روی باید مصادیق جنگ نرم دشمن، از آسیبهای داخلی که ناشی از ناکارآمدی یا ضعف سیستم است، تفکیک شود.
در تهاجم فرهنگى، هدف، ریشهکن کردن فرهنگ ملى و از بین بردن آن است (19 تیر 1374).
کسی که صحنه را میبیند ملتفت است که دشمن دارد چه کار میکند و میفهمند که شبیخون است و چه شبیخونی هم هست (دیدار با کارگران و فرهنگیان کشور به مناسبت روز کارگر و روز معلم؛ 15/2/ ).
جنگ نرم حمله همه جانبه و سازماندهی شده است (دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران؛ 23 مرداد 1370).
جنگ نرم یک اقدام برنامهریزی شده است (دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری؛ 8 اسفند 1374).
سازمان یافته و بسیار هنرمندانه (دیدار با اعضای شورای انقلاب فرهنگی؛ 4 بهمن 1376)
فتنهآمیز بودن
مخلوط کردن کلمه حق با کلمه باطل (دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون؛ 22 آذر 1388).
تبدیل نقاط قوت به ضعف (دیدار با دانشجویان و نخبگان علمی؛ 3 شهریور 1388).
در جنگ نرم دشمن به صورت دوست جلوه میکند (دیدار عمومی با مردم چالوس و نوشهر؛ 15 دی 1388).
حقیقت را به شکل باطل و باطل را در لباس حقیقت نشان دادن (دیدار عمومی با مردم چالوس و نوشهر؛ 15 دی 1388).
ضربه زدن از نقاطی که مردم قدرت تحلیل ندارند (دیدار با فرماندهان نیروی مقاومت بسیج؛ 30 آبان 1372).
اهداف جنگ نرم
هدف نهایی در جنگ نرم همان هدف در جنگ سخت یعنی مهار و فروپاشی یک نظام سیاسی است. لیکن ابزار و روشهای این براندازی متفاوت است. اگر در جنگ سخت با اشغال سرزمین، براندازی یک نظام سیاسی محقق میشود و سیستم دفاعی و امنیتی یک کشور فرو میریزد، در جنگ نرم تلاش میشود با تأثیرگذاری بر باورها و ارزشهای یک ملت، اندیشه و الگوی اداره کشور که هویت دهندة نظام سیاسی است به چالش کشیده شود. در صورتی که دشمن در براندازی نرم موفق شود، در واقع با پروژه بیاعتبارسازی و اعتمادزدایی از نظام سیاسی، براندازی به نتیجه خواهد رسید. جنگ نرم روشی برای تحمیل اراده و تأمین منافع است که با غلبه بر طرف مقابل، بدون استفاده از قدرت نظامی و روشهای خشونتآمیز اعمال میشود. ابزار اصلی این جنگ, قدرت نرم به ویژه، قدرت اقناعگری و همراهسازی است که عمدتا با بهرهگیری از ابزار ارتباطی و رسانه و دانش روانشناختی تلاش میشود، در هویتهای فکری و فرهنگی تردید ایجاد شود. حوزه عمل این جنگ افکار، اعتقادات، باورها، ارزشها، علایق و گرایشهای جامعه هدف است که مهاجم برای اشغال آن برنامهریزی میکند و در نهایت با تصرف اذهان و قلوب مردمان کشور هدف، تغییر در ساختارها پدید میآید. به عبارتی جنگ نرم، جنگ تخریب مدل است. مهاجم در این جنگ با ایجاد تردید در مبانی و ارزشهای اساسی یک نظام سیاسی، الگو و مدل یک نظامرا در عرصههای مختلف اجتماعی ناکارآمد میسازد.
کرمی (1387)، ساندرس (1382)، میچل (2008) و الیاسی (1388) مهمترین اهداف جنگ نرم امریکا و دنیای غرب در سایر کشورها را، تغییر ایدئولوژِی حاکم، کاهش مشارکت سیاسی مردم، القای ناکارآمدی حکومت، تغییر هویت دینی و ملی شهروندان با تخریب پیشینه تاریخی آنان، دستکاری افکار عمومی در جهت خواستههای خود و علیه نظام حاکم، کاهش انسجام اجتماعی، کاهش انسجام درحاکمیت، تغییر ارزشهای جامعه و ایجاد استحاله فرهنگی، تغییر الگوی سیاسی حاکم و تشدید و تقویت واگرایی قومی برشمردهاند. شناسایی اهداف مرجع در بحث امنیت نرم دارای اهمیت است. ایدئولوژی دولت، مشارکت سیاسی، کارآمدی حکومت، هویت، انسجام اجتماعی و افکار عمومی برخی از مهمترین اهداف مرجع در چارچوب امنیت نرم به شمار میآید. اهداف جنگ نرم از دیدگاه مقام معظم رهبری عبارت است:
1.بی اعتقاد کردن نسل نو به دین و اصول انقلابی (دیدار با وزیر، معاونان، مشاوران و مدیران کل وزارت آموزش و پرورش؛ 25 دی1370).
2.کشاندن نسل جوان جامعه به ابتذال و فساد اخلاقی (دیدار با اعضای عالی شورای انقلاب فرهنگی؛ 19 آذر 1371).
3.حذف تفکر فعالی که غرب و قلمرو قدرت آن را به خطر انداخته (دیدار با وزیر، معاونان، مشاوران و مدیران کل وزارت آموزش و پرورش؛ 25 دی1370).
4.تضعیف فرهنگ ملی و اسلامی ایران (دیدار با فرماندهان گردانهای عاشورای نیروی مقاومت بسیج. 22 تیر 1371).
5.منحرف کردن جوانهای مؤمن از پایبندی متعصبانه به ایمان و باورهای خود (دیدار با وزیر، معاونان، مشاوران و مدیران کل وزارت آموزش و پرورش؛ 21 مرداد 1371).
6.عوض کردن ذهن مردم از اسلام (دیدار با کارگران و فرهنگیان کشور به مناسبت روز کارگر و روز معلم؛ 15 اردیبهشت 1372).
7.ناامید کردن جامعه در مبارزه علیه نظام سلطه (دیدار با کارگران و فرهنگیان کشور به مناسبت روز کارگر و روز معلم؛ 15 اردیبهشت 1372).
8.جایگزین کردن فرهنگ بیگانه به جای فرهنگ، ارزشها و باورهای مردم (دیدار با دانشگاهیان استان آذربایجان شرقی؛ 9 مرداد 1372).
9.خاموش کردن روحیه جهادی در صحنههای انقلاب و سازندگی (دهمین گردهمایی سراسری ائمه جمعه؛ 21 شهریور 1373).
10.پشیمان کردن مجاهدان از مجاهدتهای گذشته (دهمین گردهمایی سراسری ائمه جمعه؛ 21 شهریور 1373).
13. هدف قراردادن فرهنگ اسلام ناب، که انقلاب اسلامی بر اساس آن بنیاد نهاده شده است (دیدار با خانوادههای شهدای استان خوزستان؛ 18 اسفند 1375).
15. ناامید کردن شیفتگان حاکمیت اسلامی در جهان (دیدار با خانوادههای شهدای استان خوزستان؛ 18 اسفند 1375).
16. سست کردن همت جوانان در داخل کشور (پیام رهبری به حجاج بیت الله الحرام؛ 23 اسفند 1378).
17. ایجاد تصویری تاریک از آیندۀ کشور برای مردم (بیانات رهبری در خطبههای نماز جمعه تهران؛ 23 اردیبهشت 1379).
18. از حیثیت و اعتبار انداختن مقاومت در میان ملت ایران (بیانات در دیدار با خانوادههای شهدای نیروهای مسلح ؛ 4مهر 1380).
19. ایجاد استحاله درونی در ایران (بیانات رهبری در نماز جمعه تهران؛ 23 آبان 1382).
20. تضعیف روحیه و ایجاد انفعال در ملت ایران (دیدار با دانشجویان دانشگاههای یزد؛ 13 دی 1386).
21. ایجاد اختلاف و به جان هم انداختن فعالان سیاسی (دیدار با دانشآموزان و دانشجویان و تشکلهای مختلف دانشگاهی در آستانه سالروز سیزده آبان؛ 8 آبان 1387).
22. تهی کردن انقلاب از محتوای اسلامی، دینی و روح انقلابی (بیانات رهبری در خطبههای نماز جمعه تهران؛ 29 خرداد 1388).
23. گرفتن اعتماد، مشارکت و مشروعیت (بیانات رهبری در خطبههای نماز جمعه تهران؛ 29 خرداد 1388).
26. تضعیف باورهای سیاسی، عادات حسنه و فرهنگ اسلام ناب (دیدار با خانوادههای شهدای استان خوزستان؛ 18 اسفند 1375).
27. ایجاد انفعال در مقابل دشمن (دیدار با خانوادههای سرداران شهید استان تهران؛ 17 اردیبهشت 1372).
28. ایجاد شکاف میان ایران و دوستداران انقلاب اسلامی ایران (پیام رهبری به حجاج بیتالله الحرام؛ 23 اسفند 1378).
30. استحاله تفکر شیعی (دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری؛ 27 بهمن 1379).
31. تصرف پشت جبهة انقلاب، یعنی مردم (دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران؛23 مرداد 1370).
32. تردید افکنی در کار مسئولین رسمی کشور (دیدار با دانشآموزان در آستانه سیزده آبان 12 آبان 1388).
در نمودار درختی جنگ نرم، پنج هدف به عنوان مهمترین اهداف دشمن در جنگ نرم و سه محور به عنوان خطوط اصلی جنگ نرم از دیدگاه مقام معظم رهبری مطرح شده، که بدین شرح است:
1. اهداف دشمن در جنگ نرم
ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم
انهدام سنگرهای معنوی
تبدیل نقاط قوت ما به نقاط ضعف
تبدیل فرصتهای ما به تهدید
تخریب پایههای نظام
2.خطوط اصلی جنگ نرم دشمن
بدبین کردن مردم نسبت به هم و ایجاد اختلاف در جامعه
خدشه در نشانههای امید و القای یأس به جامعه
انصراف ذهن مردم از دشمنی دشمن
اهداف سیاسی و فرهنگی جنگ نرم
اهداف جنگ نرم را میتوان در دو سرفصل کلیِ اهداف سیاسی و فرهنگی از منظر مقام معظم رهبری، تقسیم نمود:
الف. اهداف فرهنگی جنگ نرم
1. بیاعتقاد کردن نسل نو به دین و اصول انقلابی
2. کشاندن نسل جوان جامعه به ابتذال و فساد اخلاقی
3. تضعیف فرهنگ ملی و اسلامی ایران
4. منحرف کردن جوانهای مؤمن از پایبندی متعصبانه به ایمان و باورهای خود
5. عوض کردن ذهن مردم از اسلام
6. جایگزین کردن فرهنگ بیگانه به جای فرهنگ، ارزشها و باورهای مردم
7. هدف قراردادن فرهنگ اسلام ناب، که انقلاب اسلامی بر اساس آن بنیاد نهاده شده است
8. سست کردن همت جوانان در داخل کشور
9. ایجاد استحالة درونی در ایران
10. تضعیف روحیه و ایجاد انفعال در ملت ایران
11. تهی کردن انقلاب از محتوای اسلامی و دینی
12. استحاله تفکر شیعی
13. تصرف پشت جبهة انقلاب، یعنی مردم
ب. اهداف سیاسی جنگ نرم
1. حذف تفکر فعالی که غرب و قلمرو قدرت آن را به خطر انداخته
2. ایجاد تصویری تاریک از آینده کشور برای مردم
3. ناامید کردن شیفتگان حاکمیت اسلامی در جهان
4. خاموش کردن روحیة جهادی در صحنههای انقلاب و سازندگی
5. پشیمان کردن مجاهدان از مجاهدتهای گذشته
6. ناامید کردن جامعه در مبارزه علیه نظام سلطه
7. از حیثیت و اعتبار انداختن مقاومت در میان ملت ایران
8. ایجاد اختلاف و به جان هم انداختن فعالان سیاسی
9. گرفتن اعتماد، مشارکت و مشروعیت
10. تهی کردن انقلاب از روح انقلابی
11. تضعیف باورهای سیاسی
12. ایجاد انفعال در مقابل دشمن
13. ایجاد شکاف میان ایران و دوستداران انقلاب اسلامی ایران
14. تردیدافکنی در کار مسئولین رسمی کشور
شاخصهای جنگ نرم
همانگونه که اهداف یاد شده نشان میدهد جنگ نرم از منظر مقام معظم رهبری عمدتاً معطوف به دو مؤلفه فرهنگی و سیاسی است. از همین روی با بهرهگیری از مجموعة فرمایشات معظمله میتوان مهمترین شاخصهای جنگ نرم را به شرح مندرج در جدول زیر خلاصه کرد:
شاخصهای فرهنگی شاخصهای سیاسی
1. تهی شدن انقلاب از محتوای اسلامی و دینی.
2. تضعیف فرهنگ ملی و اسلامی ایران.
3. تضعیف باورها، عادات حسنه.
4. تضعیف روحیه و ایجاد انفعال در مردم.
5. گرایش نسل جوان جامعه به ابتذال و فساد اخلاقی.
6. بی اعتقاد شدن نسل نو به دین و اصول انقلابی.
7. استحاله تفکر شیعی.
8. کاهش پایبندی متعصبانة جوان مؤمن به ایمان و باورهای خود.
9. سست شدن همت جوانان در داخل کشور.
10. اظهار پشیمانی مجاهدان از مجاهدتهای گذشته.
11. تغییر ذهن مردم از اسلام (القاء ناکارامدی دین در اداره جامعه).
12. خاموش شدن روحیة جهادی در صحنههای انقلاب و سازندگی.
13. جایگزینی فرهنگ بیگانه به جای فرهنگ، ارزشها و باورهای مردم.
14. تغییر هویت واقعى نظام.
15. مشتبه شدن حق و باطل و به وجود آمدن محیط فتنهآلود.
16. تبدیل نقاط قوت نظام به ضعف .
17. کاهش قدرت تحلیل نخبگان و مردم .
18. گرایش به رسانههای غربی.
19. از بین رفتن فروغ و امید در دلها (کاهش خودباوری ملی).
20. تحقیر جریان ادب، هنر و فرهنگ انقلابی.
21. انزوای عناصر فرهنگی، ادیب و هنرمند.
22. بزرگنمایی از توانمندیهای غرب و جهان استکباری.
23. گرایش به تئوریسازی براساس اندیشة فرهنگی غرب.
24. ارائه تصویر تاریک از آینده کشور .
25. وجود تردید در مسئولان نسبت به حقایق روشن.
26. زیر سؤال رفتن عقاید و تفکر سیاسی اسلام در کتابها و کلاسهای درسی.
27. بهرهگیری دشمن از محیط فتنه.
28. آلوده شدن پسران و دختران پاک ایرانی.
29. اختلافات مذهبی در بین مسلمانان.
30. تیره و تار و مبهم نمایاندن افق آینده برای جوانان.
31. از کار افتادن پویایی افراد نخبه، مبتکر، جوان و با نشاط جامعهتضعیف باورهای سیاسی .
32. ناامید شدن شیفتگان حاکمیت اسلامی در جهان.
33. وجود تردید در کار مسئولین رسمی کشور.
34. تصرف پشت جبهه انقلاب، یعنی مردم.
35. تردید در تفکر فعالی که غرب و قلمرو قدرت آن را به خطر انداخته.
36. ناامید شدن جامعه در مبارزه علیه نظام سلطه.
37. شکاف میان ایران و دوستداران انقلاب اسلامی ایران.
38. انفعال در مقابل دشمن.
39. کاهش مشارکت و مشروعیت.
40. تهی شدن انقلاب از روح انقلابی.
41. اختلاف و به جان هم افتادن فعالان سیاسی.
42. از حیثیت و اعتبار افتادن مقاومت در میان ملت ایران.
43. ناامید شدن شیفتگان حاکمیت اسلامی در جهان.
44. بحران اعتماد و کارآمدی نظام .
45. رواج و نشر دروغسازی و شایعهپراکنی با ابزارهای پیشرفته ارتباطی.
46. انتشار لحظه به لحظه اخبار ضد نظام.
47. زیر سؤال رفتن تفکر سیاسی اسلامی در مطبوعات، مجلات و کتب.
48. رویگردانی ملت و دولت ایران از اهداف انقلابی.
49. بدبینی و شکاف بین مردم و دولتمردان .
50. تشنج، اغتشاش و ناامنی در جامعه.
51. غفلت نخبگان از دیدن دشمن(نداشتن تحلیل و درک صحیح).
ابزار و شیوههای جنگ نرم.
ابعاد مختلف و زمینههای گوناگون جنگ نرم گسترة ابزار و شیوههای آن را وسعت بخشیده است. علاوه بر این، خصلت نوآوری، فناوریهای نوین، ابزار و صنایع فرهنگیِ جدید شیوه و روشهای جنگ نرم را متنوع و پیچیده نموده است. به عبارت دیگر، خاصیت این نبرد به گونهای است که از کمتر ابزار و فناوری میتوان به مثابة ابزار اختصاصی جنگ نرم نام برد. مهمترین و مؤثرترین شیوههای جنگ نرم سه روش اصلی گفتاری، رفتاری و شبکهای (دیجیتالی و الکترونیکی) است.
عملیات روانی، عملیات ادراکی، دیپلماسی عمومی و فریب تاکتیکی را میتوان در مقولة روشهای اصلی گفتاری جنگ نرم قرار داد. اعتراض، نافرمانی مدنی، عدم همکاری و تحصن، مداخلة غیرخشونتآمیز و جذب مخالفان از جمله مهمترین روشهای رفتاری است. همچنین مهمترین و مؤثرترین ابزارهای جنگ نرم را میتوان در سه مقولة صنایع فرهنگی، رسانهها و فضای مجازی (فناوریهای نوین ارتباطی) شناسایی کرد. سینما، پویانمایی(انیمیشن)، ماهواره، اسباببازی، بازیهای رایانهای و موسیقی مهمترین صنایع فرهنگی به شمار میرود. همچنین، رسانه شامل مطبوعات، رادیو، تلویزیون و خبرگزاریها میشود. سرانجام امروزه ابزارهای جنگ نرم در فضای مجازی شامل: اینترنت (سایتهای خبری، شبکههای اجتماعی، وبلاگها، ایمیل و...)، تلفن همراه (سرویس پیام کوتاه، بلوتوث و ام.ام.اس) است.
اگر جنگ نرم را فرآیند رقابت بر سر قدرت بسیج اجتماعی میان دولت و گروههای غیردولتی معرفی کنیم هر عاملی که بتواند میزان قدرت بسیج دولت را به نفع گروههای خواهان تغییر سیستم سیاسی کاهش دهد ابزار براندازی نرم به شمار میآید. نکتة محوری در خصوص ابزارهای جنگ نرم نقش و جایگاه هر کدام از متغیرهای یاد شده در پروژة جنگ نرم است که در میان آنها سازمانهای مردمنهاد از اهمیتی بیشتر برخوردارند. سازمانهای غیردولتی بهترین عامل برای کسب قدرت بسیج اجتماعی و تغییر و دگرگونی به حساب میآیند، زیرا بدون حساسیت در سیستم سیاسی حاکم شروع به فعالیت میکنند و دامنة فعالیتهای خود را گسترش میدهند. این ابزار عبارت است از: (نک، مرادی1387)
1.سازمانهای غیردولتی همگرا؛
2.رسانهها (اینترنت، شبکههای ماهوارهای، مطبوعات)؛
3.نخبگان سیاسی، علمی، اجتماعی؛
4.پتانسیل واگرایی موجود در جامعه ( مانند اقوام و اقلیتهای مختلف اجتماعی)؛
5.جنبشهای اجتماعی مانند جنبش زنان، دانشجویان و...؛ و
6.اپوزیسیون خارج از حاکمیت به عنوان عوامل ابزاری و موقتی.
غرب در جنگ نرم خود علیه ایران افزون بر روشهای پیش گفته از روشهای متعدد دیگری نیز استفاده میکند. برخی از آن روشها عبارت است از: تأثیرگذاری بر نخبگان، افزایش مطالبات دانشجویان، برجستهسازی کاستیهای اجتماعی، اقتصادی، ایجاد انشقاق مذهبی، برجستهسازی فعالیت گروههای اپوزیسیون، حمایت از مخالفان نظام با عنوان پروژة ترویج دمکراسی، هنجارشکنیهای اجتماعی (نظیر روابط پسر و دختر پیش از ازدواج )، برجستهسازی گسست نسلی، ترغیب فرار مغزها و انتساب آن به نارضایتی سیاسی آنان، تلاش برای شکلگیری اجماع جهانی علیه ایران و سیاهنمایی آینده کشور ( نک الیاسی،1388). در محوریابی و بررسیهای به عمل آمده در فرمایشات مقام معظم رهبری بر شیوهها و ابزارهای ذیل تأکید شده است:
1.فریب با استفاده از سادهلوحی و هوی و هوس (دیدار با دانشآموزان در آستانه سیزده آبان 12 آبان 1388).
2.زیر سؤال بردن تفکر سیاسی اسلام (دیدار با اعضای عالی شورای انقلاب فرهنگی؛ 19 آذر 1371).
3.کشاندن نسل جوان جامعه به ابتذال و فساد اخلاقی (دیدار با اعضای عالی شورای انقلاب فرهنگی، 19 آذر 1371).
4.منصرف کردن جوانهای مؤمن از پایبندیهای متعصبانه به ایمان (دیدار با وزیر، معاونان، مشاوران و مدیران کل وزارت آموزش و پرورش؛ 21 مرداد 1371).
5.بزرگنمایی از توانمندیهای غرب (دیدار با فرماندهان نیروی مقاومت بسیج؛ 30 آبان 1372).
6.کشتن فروغ و امید در دلها (دیدار با مردم؛ 15 شعبان 1375).
7.تئوریسازی براساس اندیشة فرهنگی غرب (دیدار با وزیر و معاونان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ 31 اردیبهشت 1378).
8.تحقیر جریان ادب، هنر و فرهنگ انقلابی در ایران (دیدار با وزیر، معاونان، مشاوران و مدیران کل وزارت آموزش و پرورش؛ 21 مرداد 1371).
9.انزوای عناصر فرهنگی، ادیب و هنرمند (دیدار با وزیر، معاونان، مشاوران و مدیران کل وزارت آموزش و پرورش؛ 21 مرداد 1371).
10.القای رویگردانی ملت و دولت ایران از اهداف انقلابی (پیام رهبری به حجاج بیتالله الحرام؛ 23 اسفند 1378).
11.سست کردن همت جوانان در داخل کشور (پیام رهبری به حجاج بیتالله الحرام؛ 23 اسفند 1378).
12.ناامید کردن شیفتگان حاکمیت اسلام در سراسر جهان (پیام رهبری به حجاج بیتالله الحرام؛ 23 اسفند 1378).
13.ارائه تصویر تاریکی از آینده کشور و ناامید کردن مردم (بیانات رهبری در خطبههای نماز جمعه تهران؛ 23 اردیبهشت 1379).
14.ایجاد بدبینی و شکاف بین مردم و دولتمردان (بیانات رهبری در خطبههای نماز جمعه تهران؛ 23 اردیبهشت 1379).
15.تیره و تار و مبهم نشان دادن افق آینده برای جوانان (دیدار با مدیران و کارکنان صدا و سیما؛ 28 اردیبهشت 1382).
16.ایجاد تشنج، اغتشاش و ناامنی در جامعه (دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون؛ 22 آذر 1388).
17.ایجاد اختلافات مذهبی در بین مسلمانان (دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون؛ 22 آذر 1388).
18.بهرهگیری از محیط فتنهآلود (دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون؛ 22 آذر 1388).
19.ایجاد تردید در مسئولان نسبت به حقایق روشن (دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون؛ 22 آذر 1388).
20.ایجاد اختلافات بین ملت ایران و ملت ایران با مسلمانان دیگر (دیدار با اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی؛ 1 فروردین 1386).
21.شایعهسازی و شایعهپراکنی نسبت به مسئولین (دیدار با دانشآموزان در آستانه سیزده آبان؛ 12 آبان 1388).
22.از کار انداختن پویایی افراد نخبه، مبتکر، جوان و با نشاط جامعه (دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری؛ 2 مهر 1388).
23.ایجاد غفلت نسبت به تهاجم فرهنگی دشمن (دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام؛ 14 آذر 1369).
24.انکار تهاجم فرهنگی و نادیده گرفتن آن (دیدار با اعضای شورای انقلاب فرهنگی؛ 20 آذر 1370).
25.استفاده از سلاح عملیات روانی (پیام رهبری به حجاج بیتالله الحرام؛ 12 اسفند 1379).
26.صدها سایت اصلی و هزاران سایت فرعی در اینترنت (دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری؛ 27 بهمن 1379).
27.دروغسازی و شایعهپراکنی با ابزارهای پیشرفته ارتباطی (دیدار با جمع زیادی از بسیجیان کشور؛ 04 آذر 1388).
28.بهرهگیری از سلاح تبلیغات و ارتباطات رسانهای (دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری؛ 2 مهر 1388).
29.بهرهگیری از هالیوود و قدرت اثرگذار هنر در غرب (دیدار با جمعی از نخبگان علمی کشور؛ 06 آبان 1388).
30.انتشار لحظه به لحظة اخبار ضد نظام (دیدار عمومی با مردم چالوس و بوشهر؛ 15 مهر 1388).
راهکارهای مقابله در جنگ نرم
1.ایجاد احاطة ذهنی و تسلط بر کارزار نبرد
الان یک کارزار فکری و فرهنگی و سیاسی در جریان است. هر کس بتواند بر این صحنة کارزار و نبرد تسلط پیدا کند، خبرها را بفهمد، احاطة ذهنی داشته باشد و یک نگاه به صحنه بیندازد، برایش مسلم خواهد شد که الان دشمن از طریق فرهنگی، بیشترین فشار خود را وارد میآورد (دیدار با گروه کثیری از معلمان و مسئولان امور فرهنگی کشور؛ 12 اردیبهشت 1369).
دشمن را نباید کوچکتر از آنی که هست گمان کرد، چون انسان آن وقت ضربه خواهد خورد. اما نباید دشمن را بزرگتر از آن که هست جلوه داد. یعنی همان کاری که امروز دستگاه تبلیغاتی صهیونیستها و مستکبرین، خودشان انجام میدهند: از امریکا و از قدرتها غولی درست کردهاند که اگر کسی تجربه نداشته باشد، خیال میکند به یک اشارة اینها، همه جا دود خواهد شد و از بین خواهد رفت (دیدار با فرماندهان نیروی مقاومت بسیج؛ 30 آبان 1372).
یک شطرنج باز ماهر هر حرکتی را که میکند، تا سه تا چهار تا حرکت بعد از او را هم پیشبینی میکند. شما این حرکت را میکنی، رقیبت در مقابل او آن حرکت دیگر را خواهد کرد؛ باید فکرش باشی که تو چه حرکتی خواهی کرد. اگر دیدی در آن حرکت دوم، تو در میمانی، امروز این حرکت را نکن؛ اگر کردی، ناشی هستی – حالا تعبیر بهترش این است- توی این کار، توی این بازی، توی این حرکت، ناشی هستی، ناواردی. اینها نمیفهمند چه کار میکنند؛ یک حرکتی را شروع میکنند، ملتفت نیستند که در حرکات بعد و بعد و بعد، چطور در خواهند ماند؛ مات خواهند شد (دیدار با جمعی از نخبگان علمی کشور؛ 06 آبان 1388).
2.شناخت و آگاهی ملت ایران به ویژه عناصر فرهنگی
ملت ایران به همان نسبت که دشمن، روشهای خود را در توطئه علیه ایران اسلامی پیچیدهتر میکند، باید بر هوشیاری و آگاهی خود بیفرایند و با آمادگی معنوی، فکری و سیاسی و حفظ وحدت و اتصال و ارتباط با یکدیگر، چهرة دشمن را در هر لباسی که هست، شناسایی کند 12 آبان 1380).
اکنون دشمن در سطح وسیعی ابزارهای متعدد خود را در تهاجم به بنیانهای فرهنگی و اعتقادی ملت به کار گرفته است و تحقیر جریان ادب، هنر و فرهنگ انقلابی در کشور و در نتیجة آن انزوای عناصر فرهنگی، ادیب و هنرمند و نیز منصرف کردن جوانان مؤمن از پایبندیِ متعصبانه به ایمان و اعتقادات خود، یکی از اهداف مهم تهاجم فرهنگی است. لذا برای مقابله با آن، بیداری و هوشیاری ملت ایران به ویژه عناصر فرهنگی کشور یک ضرورت حیاتی است (دیدار با وزیر، معاونان، مشاوران و مدیران کل وزارت آموزش و پرورش؛ 21 مرداد 1371).
امروز آرایش تهاجمی فرهنگی بسیار خطرناکی علیه انقلاب به وضوح مشاهده میشود، زیرا جهان اسلام بیدار و هوشیار شده است. از این رو تهاجم فرهنگی دشمن با گذشته تفاوت بسیار دارد و شکل جدیدی پیدا کرده است وبرای مقابله با آن باید با شناخت و آگاهی کامل عمل کنیم (دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ 20 آذر 1370).
3.بهرهگیری از روش و ابزارهای فرهنگی - هنری
نبرد فرهنگی را با مقابله به مثل میشود پاسخ داد. کار فرهنگی و هجوم فرهنگی را با تفنگ نمیشود جواب داد. تفنگ او، قلم است (دیدار با گروه کثیری از معلمان و مسئولان امور فرهنگی کشور؛ 12 اردیبهشت 1369).
من راجع به هنر واقعاً هر چه بگویم، کم گفتهام. من بارها هم گفتهام که به هنر باید اهمیت داد و بایستی آن را روز به روز اعتلا بخشید و باید شکل فاخر هنر را انتخاب کرد. بدون هنر، حرف عادی جای خودش را حتی در ذهن کسی پیدا نمیکند، چه برسد به این که جذابیت داشته باشد و جایگیر و ماندگار شود. هنر مهمترین وسیله است برای گسترش یک فکر درست یا نادرست. هنر، وسیله، ابزار و رسانه است؛ رسانهای بسیار مهم (دیدار با مدیران و کارکنان صدا و سیما؛ 28 اردیبهشت 1382).
دشمنان جمهوری اسلامی ایران باورهای سیاسی و دینی و نیز عادات حسنة ملت ما را با تکیه بر ابزارهای فرهنگی هدفگیری کردهاند و این کار را بسیار دقیق انجام میدهند و اکنون فرهنگ اسلام ناب که انقلاب اسلامی بر اساس آن بنیان نهاده شده است، دقیقاً هدف تهاجم دشمنان اسلام قرار دارد؛ بنابراین برای مقابله اصولی و برنامهریزی شده با این تهاجم دشمن، لازم است مدیریت متمرکز و هدایتکنندهای در امور فرهنگی به وجود آید و با توسل به ابزار و نیروی فرهنگی، تهاجم دشمن را علاج و تأثیر آن را خنثی کنند (دیدار با خانوادههای شهدای استان خوزستان؛ 18 اسفند 1375).
یک سخن قوی، محتوای متقن و بیان نافذ به مخاطب مستلزم استفاده از شیوههای هنری، تسلط بر مخاطب، روحی و روانی و بهره گرفتن از شرایط زمان و مکان است. شیعه باید مدرنترین شیوههای تبلیغ را برای رساندن پیام حق خود به دیگران مورد استفاده قرار دهد (دیدار با علما و طلاب حوزة علمیه اهواز؛ 18 اسفند 1375).
جایگزین کردن فرهنگ بیگانه به جای فرهنگ عمومی مردم و نیز حمله به ارزشهای نظام جمهوری اسلامی و باورها و اعتقادات ملت مسلمان ایران دو محور اساسی و مهم در تهاجم فرهنگی دشمن محسوب میشود و برای مقابله با آن ایجاد سنگرهای فرهنگی و نیز بهره گرفتن از توان تمامی افراد مستعد این کشور اقدامی ضروری است (دیدار با دانشگاهیان استان آذربایجان شرقی؛ 9 مرداد 1372).
4. غفلتزدایی از مدیریت فرهنگی
امروز به نظر من، از همه خطرناکتر در داخل، روشهای فرهنگی است. از اساسیترین مسائل ما، مسائل فرهنگی است و من احساس میکنم که در زمینة اداره فرهنگی اسلامی این جامعه داریم دچار یک نوع غفلت و بیهوشی میشویم- یا شدهایم- که بایستی خیلی سریع و هوشیارانه آن را علاج کنیم (دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام؛ 14 آذر 1369).
ما با یک تهاجم و جنگ حقیقی سازمان یافته مواجه هستیم که از راههای مختلف و بسیار هنرمندانه به اجرا گذاشته شده است و کسانی که نسبت به مسائل فرهنگی حساسیت داشته باشند، متوجه مسئله تهاجم فرهنگی خواهند شد و نشانههای بارز و بیشماری را در این زمینه مشاهده خواهند کرد. بنابراین، کار فرهنگی در ایران مسئلهای است که نمیتوان لحظهای از آن غفلت کرد (دیدار با اعضای شورای انقلاب فرهنگی؛ 4 بهمن 1376).
یکی دیگر از کارها، رسیدگی به مسائل فرهنگی است. واقعاً امروز مسائل فرهنگی کشور زمین افتاده است. همه خودشان را فرهنگی میدانند، همه نسبت به مسائل فرهنگی اظهار شوق و علاقه میکنند و آن را در بیانات و اظهاراتشان مهم نشان میدهند؛ اما حقیقتاً کار فرهنگی در کشور، متناسب با پیشرفت و ریشه دواندن انقلاب در جامعه نیست.
در حال حاضر و به خصوص پس از شکست کامل مارکسیزم، استکبار غرب برای گسترش سیطره سیاسی و الحادی خود بر ملتهای انقلابی، عمدتاً از محورها و شیوههای فرهنگی بهره میگیرد. معارضه شایسته با تهاجم فرهنگی غرب در ابعاد مختلف، باید در صدر برنامههای رسانههای عمومی قرار گیرد. بیتفاوتی و مسامحه در برابر این تهاجم فرهنگی، که گاه با قلم عناصر مطرود و خودباختة داخلی صورت میگیرد، زیانهای جبرانناپذیری در برخواهد داشت (حکم انتصاب آقای اصغری به سمت نمایندگی ولی فقیه و سرپرستی مؤسسه کیهان 2 مهر 1370).
5. عکسالعمل سریع، هشیارانه و اقدام جهادی
جهاد انواعی دارد. یکی از سختترین جهادها این است که در مقابله با هجوم افکار و فرهنگهای غلط و انحرافی و درک غلط جمعی از مردم، انسانی که حق را میشناسد، بایستد و بخواهد از حق دفاع کند و با بیان، با فکر، با منطق و با سلاح زبان و قلم، ذهنها را به سمت آنچه درست است هدایت کند. این، از آن جهادهای بسیار دشوار است (دیدار با کارگران و فرهنگیان کشور به مناسبت روز کارگر و روز معلم؛ 15 اردیبهشت 1372).
این خیلی مهم است که انسان در مقابل دشمن، دچار انفعال نشود... انفعال در مقابل دشمن، غلطترین کار و بزرگترین اشتباه است (دیدار با خانوادههای سرداران شهید استان تهران؛ 17 اردیبهشت 1372).
6. منفعل نشدن در مقابل دشمن
این خیلی مهم است که انسان در مقابل دشمن، دچار انفعال نشود. تمام سعی امروز دنیای مادی مستکبر-یعنی همین دولتهای استکباری که زمام مسائل اقتصاد و تسلیحات و حتی در موارد بسیاری، فرهنگ خیلی از کشورها را هم در دست دارند- این است که هر جا مقاومتی هست، آن را از طریق منفعل کردن خُرد کنند.انفعال در مقابل دشمن، غلطترین کار و بزرگترین اشتباه است (دیدار با خانوادههای سرداران شهید استان تهران؛ 17 اردیبهشت 1372).
7. تأکید بر نقش زبدگان و نخبگان
جنگ فرهنگی کار آسانی نیست؛ کار زبدگان است. لذا زبدگان مینشینند فکر میکنند و نسخه مینویسند و متأسفانه عدهای هم در داخل همانها را رله میکنند؛ آنها حرفهایی را میزنند، عدهای هم فارسی آن را میگویند و شکل بومی به آن حرفها میدهند! باید مراقب اینها بود (دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیر کبیر؛ 9 اسفند 1379).
ببینید عزیزان! شماها میدانید- چون دیدم در بیانات شماها هم هست- امروز جمهوری اسلامی و نظاماسلامی با یک جنگ عظیم مواجه است، لیکن جنگ نرم- که دیدم همین تعبیر "جنگ نرم" توی صحبتهای شما جوانها هست و الحمدلله به این نکات توجه دارید؛ این خیلی برای ما مایة خوشحالی است- خوب، حالا در جنگ نرم، چه کسانی باید میدان بیایند؟ قدر مسلّم نخبگان فکریاند. یعنی شما افسران جوانِ جبهة مقابله با جنگ نرمید (دیدار با دانشجویان و نخبگان علمی؛ 2 شهریور 1388).
8. بهرهگیری از سرمایههای اجتماعی
دشمنان ما بیش از آن که به منابع طبیعی ما چشم طمع داشته باشند، به منابع انسانی- که منابع قدرت ما هستند- چشم طمع دارند. آنها میدانند اگر این سرمایههای اجتماعی از دست یک ملت گرفته شود، اگر یک ملت غیرت ملی و وحدت و همبستگی خود را از دست بدهد، اگر نشاط کار و ابتکار را از دست بدهد، اگر حرکت علمی رو به پیشرفت خود را از دست بدهد، کاملاً در دسترس دشمنان قرار خواهد گرفت؛ میتوانند راحت به او زور بگویند، میتوانند بر او سلطه پیدا کنند، میتوانند منابع طبیعی و مادی او را هم غارت کنند (دیدار با مردم استان همدان؛ 15 تیر 1382).
9. رشد اعتماد به نفس ملی در کشور
دشمن در پی ناکامیهای گستردة خود در مقابل ملت ایران، به دنبال شیوهها و حیلههای جدید است و مردم و به ویژه نخبگان باید با هوشیاری کامل، این عوامل تضعیف کننده را نفی و روند رشد اعتماد به نفس ملی را دنبال کنند (دیدار با دانشجویان دانشگاههای یزد؛ 13 دی 1386).
علم مصونیت میآورد، اقتدار میآورد. مراقب باشید تو دانشگاهشما، تو کلاس شما، تو مرکز تحقیقات شما، تو کار پژوهشی شما، اختلال ایجاد نکنند. اگر دیدید دستی دارد اختلال ایجاد میکند، به آن دست بدبین بشوید. اقتدار شما را، آیندة شما را هدف گرفتهاند (دیدار با جمعی از نخبگان علمی کشور؛ 06 آبان 1388).
امروز یکی از شگردهای مهم دشمن، تزریق و القاء احساس عقبماندگی و ناتوانی است... ما به هیچ وجه نباید این احساس را داشته باشیم، و جوان ما نباید احساس کند که عقبمانده است؛ باید احساس کند که دارد حرکت میکند، میتازد و جلو میرود؛ عملاً به این کار، به این پیشرفت، به این تازش و به این رو به جلو حرکت کردن تشویق شود (11/9/1383).
10. طراحی جامعو کلان
فرماندهان این جبهه باید با شناخت مسائل کلان، شناسایی دشمن و کشف اهداف او، طراحی کلان انجام دهند و بر اساس این طراحی حرکت کنند (دیدار با دانشجویان دانشگاههای یزد؛ (13 دی 1386).
11. ایجاد امید به آینده و روشنبینی نزد ملت
عزیزان من! شرط اصلی فعالیت درست شما در این جبهه جنگ نرم، یکیاش نگاه خوشبینانه و امیدوارانه است. نگاهتان خوشبینانه باشد. ببینید، من در مورد بعضیتان به جای پدربزرگ شما هستم. من نگاهم به آینده، خوشبینانه است؛ نه از روی توهم، بلکه از روی بصیرت. شما جوانید- مرکز خوشبینی- مواظب باشید نگاهتان به آینده نگاه بدبینانه نباشد؛ نگاه امیدوارانه باشد، نه نگاه نومیدانه. اگر نگاه نومیدانه شد، نگاه بدبینانه شد، نگاه «چه فایده ای دارد» شد، به دنبالش بیعملی، به دنبالش بیتحرکی، به دنبالش انزواء است؛ مطلقاً دیگر حرکتی وجود نخواهد داشت؛ همانی است که دشمن میخواهد (دیدار با دانشجویان و نخبگان علمی؛ 3 شهریور 1388).
امروز یکی از شگردهای مهم دشمن، تزریق و القاء احساس عقبماندگی و ناتوانی است... ما به هیچ وجه نباید این احساس را داشته باشیم، و جوان ما نباید احساس کند که عقبمانده است؛ باید احساس کند که دارد حرکت میکند، میتازد و جلو میرود؛ عملاً به این کار، به این پیشرفت، به این تازش و به این رو به جلو حرکت کردن تشویق شود (11 آذر 1383).
12. بصیرت؛ قطبنمای جنگ نرم
ملتی که بصیرت دارد، مجموعة جوانان یک کشور وقتی بصیرت دارند، آگاهانه حرکت میکنند و قدم برمیدارند، همة تیغهای دشمن در مقابل آنها کند میشود. بصیرت این است. بصیرت وقتی بود، غبارآلود فتنه نمیتواند آنها را گمراه کند. آنها را به اشتباه بیندازد. اگر بصیرت نبود، انسان ولو با نیت خوب، گاهی در راه بد قدم میگذارد. شما در جبهة جنگ اگر راه را بلد نباشید، اگر نقشهخوانی بلد نباشید، اگر قطبنما در اختیار نداشته باشید، یک وقت نگاه میکنید میبینید در محاصرة دشمن قرار گرفتهاید؛ راه را عوضی آمدهاید، دشمن بر شما مسلط میشود. این قطبنما همان بصیرت است (دیدار عمومی با مردم چالوس و بوشهر؛ 15 مهر 1388).
در زندگیِ پیچیدة اجتماعی امروز، بدون بصیرت نمیشود حرکت کرد. جوانها باید فکر کنند، بیندیشند، بصیرت خودشان را افزایش بدهند. معلمان روحانی، متعهدان موجود در جامعة ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهی و حوزوی، باید به مسئله بصیرت اهمیت بدهند؛ بصیرت در هدف، بصیرت در وسیله، در شناخت دشمن، بصیرت در شناخت موانع راه، بصیرت در شناخت راههای جلوگیری از این موانع و برداشتن این موانع؛ این بصیرتها لازم است. وقتی بصیرت بود، آن وقت شما میدانید با کی طرفید، ابزار لازم را با خودتان برمیدارید (دیدار عمومی با مردم چالوس و بوشهر؛ 15 مهر 1388).
اینی که ملاحظه میکنید بنده مکرر در دیدار جوانها، دانشجویان، قشرهای مختلف مردم، بر روی بصیرت تکیه میکنم، برای این است که در وضع بسیار مهم امروز دنیا و موقعیت استثنایی کشور عزیز ما- امروز که در دنیا که موقعیت ممتازی است- هر گونه حرکت عمومی به یک بصیرت عمومی احتیاج دارد (دیدار با دانش آموزان در آستانه سیزده آبان؛ 12 مهر 1388).
13. دقت و گزینش در پذیرش کالاها و امواج فرهنگی دشمن
نمیشود بی قید و شرط، هر چه را که از آن سوی مرزها میفرستند، پذیرفت- اعم از کالا، کالای فرهنگی و همچنین امواج تبلیغی و فرهنگی. دشمن در کمین است. به خصوص در کمین جوانها. شما در این تبلیغاتی که میکنند، نگاه کنید یک کلمه در جهت رشد و ترقی اندیشة مردم اقدامی و حرفی زده نمیشود. تبلیغات دشمن درجهت ویرانگری و فاسد کردن است. در جهت معطّل کردن نیروی کار و فکر و جسم جوانان است. باید با احتیاط با آن برخورد کرد.
14. احیاء امر به معروف و نهی از منکر در جامعه
امر به معروف و نهی از منکر که یکی از ارکان اساسی اسلام و ضامن برپاداشتن همه فرایض اسلامی است، باید در جامعه ما احیا شود و هر فردی از آحاد مردم، خود را در گسترش نیکی و صلاح و برچیده شدن زشتی و گمراهی و فساد، مسئول احساس کند.
15. حفظ توأمان ظواهر و شعائر و محتوای اسلام
دو چیز بایستی در کنار هم، روز به روز قویتر در کشور تحقق پیدا کند: اوّل، حفظ آثار و شعائر و ظواهر و نمای اسلامی جامعه است. این، خیلی مهم است. دشمنان سعی میکنند که این حرفها را بمباران تبلیغاتی کنند؛ لیکن گوش به حرف دشمن ندهید. دشمن، دشمن است. ظواهر اسلامی جامعه باید حفظ شود. این جامعه، جامعه اسلامی نمونه است. زنان باید مواظب باشند. مردان باید مواظب باشند. کسانی که مأموریت دارند، بیشتر باید مواظب باشند. کسانی که در لباس انقلابند- مثل روحانیون و دیگر کسانی که لباسهای وابسته به انقلاب را دارند- بیشتر از دیگران باید مواظب باشند. همة آحاد جامعه باید سعی کنند که صورت جامعه را یک صورت اسلامی قرار بدهند. .... دوم، این است به موازات آن باید محتواهای اسلامی- یعنی علم- جدی گرفته شود. شما که دانشجو هستید و دیگر کسانی که مشغول تحصیلند، به درس خواندن در محیط دانشگاه، کار عملی و تحقیقی و شکوفا کردن و رشد دادن استعدادها اهمیّت بدهید.
نتیجهگیری:
در این مقاله سعی شد، به منظور درکی اساسی از مقوله جنگ نرم غرب علیه جمهوری اسلامی از منظر مقام معظم رهبری، چیستی، اهداف، ابعاد، و ویژگیهای آن مورد بررسی قرار گیرد. اشاره شد جنگ نرم مجموعه تحولاتی است که هویت فرهنگی و الگوهای رفتاری مورد قبول نظام سیاسی را دگرگون سازد. جنگ نرم "سلطه کامل و همهجانبه" در ابعاد سه گانه حکومت، اقتصاد و فرهنگ است که از طریق استحاله الگوهای رفتاری در این حوزهها و جایگزینی الگوهای رفتاری مهاجم محقق میشود. رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله العظمی خامنهای در دو دهه اخیر، مهمترین راهبرد دشمن علیه جمهوری اسلامی را جنگ نرم معرفی کرده، و آن را جنگ به وسیلة ابزارهای فرهنگی و پیشرفته امروزی تعریف نمودهاند. برای شناخت بیشتر جنگ نرم، ویژگیهایی از منظر مقام معظم رهبری برشماری شد. نامحسوس بودن، تدریجی و آرام بودن، ابهامآمیز و پیچیدگی، پر شمول و فراگیر بودن و غلبة بعد فرهنگی بر سایر ابعاد و پیچیدگیها را مهمترین ویژگیهای جنگ نرم معرفی گردید. در ادامه فهرستی از اهداف و شاخصها برای شناخت بیشتر جنگ نرم از دیدگاه رهبر معظم انقلاب عرضه شد.
بصیرت و روشنگری در جامعه به قطبنمای مقابله با جنگ نرم، توجیه جوانان دانشجو و دادن قدرت تحلیل به آنان، دادن توان کار، اعتماد به نفس، خودباوری و فضای امید ایجادکردن، رساندن کشور به نقطهای از لحاظ علمی، اقتصادی و امنیتی که امکان آسیبپذیریاش نزدیک به صفر باشد، احیاء امر به معروف و نهی از منکر در جامعه، دقت و گزینش در پذیرش کالاها و امواج فرهنگی دشمن و تأکید بر نقش زبدگان و نخبگان بخشی از روشها و راهبردهای مورد تأکید مقام معظم رهبری بود. نمودار درختی تهیه شده توسط دفتر نشر آثار مقام معظم رهبری تحت عنوان " نقشه راهبردی جنگ نرم"، بخشهای زیادی از مطالب ارائه در این مقاله را نشان میدهد.