احسان انصاری: جبهه اصلاحات ایران پس از انتخابات ریاستجمهوری92 و روی کار آمدن دکتر حسن روحانی وارد گفتمان جدید و درعین حال متفاوتی شده است. اصلاحطلبان ایران که با مدیریت سید محمد خاتمی در لحظات سرنوشتسازانتخابات ریاستجمهوری، خود را برنده نهایی انتخابات میپندارند، پس از انتخابات نیز به دور از هرگونه شتابزدگی، ردای اعتدال برقامت تفکر اصلاحطلبی انداخته و در یک مسیر صحیح و بدون هر گونه تنگ نظری مشی اعتدالی کابینه تدبیر و امید را حرکت در مسیری قلمداد میکنند که سید محمد خاتمی در خرداد 76آغاز کرده بود.
این سعه صدر و قدرت بالای هضم یک گفتمان غیر اصیل (اصولگرا- اصلاحطلب) در میان اصلاحطلبان نه که نشانه بلوغ ودرک بالای سیاسی و بلکه نشاندهنده اهمیت و اهتمام ویژه به سرنوشت مردم و نظام تلقی میشود. با این وجود اصلاحطلبان مسیری متفاوت نسبت به خرداد 76در پیش گرفتهاند، جایی که نه خبر از تشکیل احزاب بزرگ است و نه قرار است NGOهایی برای دگر اندیشی و رادیکالیزه کردن ساختارهای سیاسی تشکیل شود. اصلاحطلبان به جای اندیشیدن به چنین مسائلی درصددند تا تفکر و مرام اصلاحطلبی را به شکلی نرم، متعادل و همراه با عقلانیت پس از مدت زمانی هشت ساله که مورد آماج بیمحابای دولت برآمده از اصولگرایی بود دوباره زنده کنند. در عین حال با نگاه به آینده، به پایداری و قوام اندیشه اصلاحطلبی بیش از هر زمان دیگری اهمیت میدهند و از هر گونه حرکت و اقدامات زودبازده ابا میکنند.
در این زمینه و برای تحلیل، ارزیابی و رفتارشناسی اصلاحطلبان در دولت تدبیر وامید با دکتر محمد جواد حقشناس، استاد علوم سیاسی و یکی از اصلاحطلبان مطرح کشور گفتوگو کردیم. دکتر حقشناس معتقد است« برخی از وزرایی که آقای روحانی برای کابینه خود برگزیده است در رقابتهای انتخاباتی با وی همراه نبودهاند و همین همکاری ممکن است در لحظات سرنوشت ساز، دولت تدبیر و امید را با چالش مواجه سازد. عضو سابق حزب اعتماد ملی همچنین با نامناسب خواندن رفتار صداوسیما نسبت به دولت حسن روحانی تصریح میکند: رفتار صدا و سیما با دولت روحانی نه مانند دولت سید محمد خاتمی غیرحمایتگرانه است و نه مانند دولت احمدینژاد حمایت گرانه، و بلکه در یک حد وسط بین این دو قرار گرفته است. در ادامه متن گفتوگوی آرمان را با دکتر محمد جواد حقشناس از نظر میگذرانید.
* جبهه اصلاحطلبان ایران در دولت آقای روحانی به چه اهدافی میاندیشد؟آیا گفتمان اصلاحطلبی با توجه به تغییرات زمانی در دولت تدبیر و امید به تولید گفتمانی جدید خواهد پرداخت یا اینکه همان مسیری را دنبال خواهد کرد که نقطه آغازش دوم خرداد76بود؟
** وضعیت اصلاحطلبان به وضعیت خرداد 76شبیه نیست. گفتمان اصلاحطلبی همواره به«عنصر زمان» به عنوان یکی از آرمانها و شاخصهای مهم خود توجه کرده است. مصمئنا فضای سیاسی و اجتماعی که ما در سال 92 در آن حضور داریم با شرایط و فضای سیاسی و اجتماعی و حتی بینالمللی که در سال 76برکشور حاکم بود متفاوت است. حتی شرایط حاکم بر کشور با شرایط سال 84 یا 88تفاوتهای معناداری پیدا کرده است. تغییراتی که امروزدر فضای سیاسی کشور رخ داده است، اعم ازتغییراتی که در بافت هیاتمدیره کشور مانند قوه مجریه، قوه مقننه و قضاییه رخ داده یا تغییرات منطقهای و بینالمللی همگی اقتضائات خاص خود را میطلبد و طبیعتا میبایست متناسب با فضای روز، مسائل کشور را مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد. با این وجود، اصلاحطلبان دولت تدبیر و امید را دولت برآمده و نشأت گرفته از گفتمان اصلاحطلبی میدانند.
به هر حال با حمایت اصلاحطلبان این دولت روی کار آمد و بسیاری از آرایی که در جهت حمایت از آقای روحانی به صندوقها ریخته شد آرایی بود که بصورت مستقیم یا غیرمستقیم به جنبش اصلاحطلبی ایران ارتباط پیدا میکرد. نقش اصلاحطلبان در پیروزی آقای روحانی در انتخابات بسیار پررنگ بود. اصلاحطلبان اعم از نیروهای فکری، نخبگان ملی و شخصیتهایی مثل سید محمد خاتمی، دکتر محمدرضا عارف، سید حسن خمینی و به همراه نقش تعیینکننده آقای هاشمیرفسنجانی باعث تغییر در ساختار قوه اجرایی کشور و دمیدن خون اعتدال و عقلانیت در جانمایه ساختار سیاسی کشور شدند. گرچه اصلاحطلبان هیچ کدام آقای روحانی را از نظر خاستگاه فکری اصلاحطلب قلمداد نمیکنند اما دولت را دولت اصلاحطلبی میدانند چون گرایش و مشی دولت و نگاه آقای روحانی به مسائل کشور عمدتا نگاه اصلاحطلبانه است. بنابراین اصلاحطلبان بدون چشمداشت برای حضور در دولت حمایت از دولت تدبیر و امید را در دستور کار خود قرار دادهاند. در عین حال اصلاحطلبان در برخی از حوزهها و پارامترهاهم نگرانی و دغدغههایی دارند که بیتوجهی به این خواستهها ممکن است به سرمایه اجتماعی شکل گرفته در پشت سر آقای روحانی لطمه بزند.
* این دغدغهها کدامند؟
** به هر حال اصلاحطلبان خواهان این هستند که در برخی از بخشها مانند عرصه اقتصاد، فرهنگ، احزاب، فضای رسانهای و همچنین اجازه فعالیت به NGOها و گروههای سیاسی تغییراتی اساسی در کشور نسبت به رویکرد دولت آقای احمدینژاد اتفاق بیفتد. به همین دلیل از این بابت برخی نگرانیها عنوان میشود. اما به نظر میرسد که آقای روحانی با یک مشی اصلاحطلبانه که نمونه بارزش تغییرات مهم و قابل تقدیر در سیاست خارجی کشور بوده است در حال پاسخگویی به مطالبات گروههای سیاسی اعم از اصلاحطلب است. اگر دولت بتواند موفقیتها در عرصه سیاست خارجی را به عرصههای فرهنگ، جامعه، سیاست داخلی و اقتصاد گسترش بدهد هم میتواند توفیقات بیشتر دولت را درپی داشته باشد و هم قادر خواهد بود کشور را از وضعیت بحرانی و بن بستی که در 8سال گذشته گرفتار آن بوده است نجات دهد. طبیعتا با چنین توفیقاتی و در یک فضای مطلوب، هم منافع ملی، هم منافع جریانی و جناحی و هم منافع آحاد مردم ایران تضمین میشود.
* مهمترین چالشهای پیش روی دولت آقای روحانی را چه مواردی میدانید؟
** آقای روحانی پس از اینکه در انتخابات پیروز شدند بصورت ناخودآگاه باید به مطالبات گستردهای که سوی طیفهای مختلف مردم و همچنین گروههای سیاسی مطرح میشود پاسخگو باشند. به همین دلیل ما باید چالشهای دولت آقای روحانی را به دودسته تقسیمبندی کنیم. نخستین چالش به طیفها و گروههایی باز میگردد که در رقابتهای انتخاباتی از آقای روحانی حمایت کردند و به ایشان رأی دادند. دسته دیگر اما به گروههایی مربوط میشود که در رقابتهای انتخاباتی از کاندیدای دیگری به جز آقای روحانی حمایت کردهاند و به ایشان رأی ندادهاند. دستهای که به آقای روحانی رأی دادهاند متوقع هستند که آقای روحانی به وعدههایی که در رقابتهای انتخاباتی مطرح کردهاند جامه عمل بپوشاند و طبیعتا تا پایان دوره چهارساله این توقع و خواستهها با ایشان همراه است.
در عین حال در منظر حامیان و رأیدهندگان ایشان هم قرار دارد. توقعات این دسته شامل توجه به حقوق شهروندی، ارتقای سطح آزادیهای مدنی و سیاسی و آزادی زندانیان سیاسی است. بخش دیگری از مطالبات این دسته، درخواستهای فرهنگی و اجتماعی است که شامل احترام به حریم خصوصی شهروندان و همین طور عدم دخالت در حوزههای خصوصی شهروندان مانند مشکلات ناشی از دخالت افراد غیر مسئول یا برخی ماموران در مباحث اجتماعی مربوط به جوانان و زنان است. و نهایتا مطالبات مهمی در حوزه مباحث فرهنگی و نخبگان وجود دارد که این عده خواستار کاهش و رفع ممیزیها درحوزههای مختلف فرهنگی شامل سینما، تئاتر، شعر، هنرهای تجسمی، کتاب و مباحثی از این دست هستند. این نوع دغدغهها البته از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است به شکلی که در نهایت عیار دولت را مشخص میکند. به همین دلیل این مسائل دغدغه بسیاری از صاحبان اندیشه، هنرمندان و نویسندگان است. امیدوارم که دولت بتواند به این خواستهها توجه کند و در این زمینه اهتمام جدی از خود نشان بدهد. چالش دوم دولت آقای روحانی اما به دسته و گروههایی باز میگردد که به وی رأی ندادهاند و دوست داشتند شخص دیگری رئیسجمهور باشد.
این گروه از دولت متوقع هستند که به نوعی به نظرات و آرمانهای آنها در طول مدت ریاستجمهوری آقای روحانی توجه بشود. این دغدغهها شامل دیدگاههایی است که شما بعضا میبینید در حوزههای علمیه مطرح میشود یا افرادی که علاقهمند هستند آقای روحانی سیاستهایی که در زمان دولت آقای احمدینژاد دنبال میشده است را همچنان دنبال کند. به هر حال چالش مهم آقای روحانی کسانی هستند که به ایشان رأی ندادهاند. بدون شک یکی دیگر از مهمترین چالشهایی که آقای روحانی به عنوان رئیس قوه مجریه برای پیشبرد سیاستهایش حداقل در 2سال آینده با آن مواجه خواهد بود مجلس است. مجلس شورای اسلامی را ما نمیتوانیم یک مجموعه یکپارچه قلمداد کنیم. به نظر میرسد که هیات رئیسه مجلس و مشخصأ آقای لاریجانی و نواب رئیس و همین طور مرکز پژوهشهای مجلس تاکنون نشان دادهاند که قصد دارند حرکت مجلس را با حرکت دولت هماهنگ کنند و به این همراهی دولت و مجلس به عنوان یک نکته کلیدی و راهبردی توجه دارند. در مقابل سیاستی که آقای روحانی دنبال کرده است هم دقیقا روی همین نکته کلیدی تاکید دارد. روحانی تاکنون نشان داده است به هیچوجه دنبال تنش با مجلس نیست.
از این رو ما میبینیم که حتی در انتخاب وزرا با وجود توقع و انتظاری که میرفت ایشان به دغدغه اصولگرایان در مجلس توجه میکند و حداقل چند تن از وزرای کلیدی کابینه را از میان اصولگرایان انتخاب میکند که رأی این وزرا در انتخابات، آقای روحانی نبوده است. روحانی در انتخاب کابینه به دنبال این بود که به یک بالانس و تعادل برسد که امکان کنترل مجلس فراهم بشود. در عین حال بخشی که تحرک جدی و انگیزه بالایی برای تداوم برخورد با دولت روحانی دارد بخشی نیست که مربوط به اکثریت میانه روی مجلس که نماد بارز آنها علی لاریجانی یا ابوترابی یا آقای کاظم جلالی باشد. بلکه جریان موسوم به جبهه پایداری است که در دوران آقای احمدینژاد با حمایت وی وارد مجلس شد. این عده توسط دوستان اصولگرا هم در همان مقطع ملقب به«وکیلالدوله» بودند و هیچ ابایی هم از این القاب نداشتند و اتفاقا به خود به خاطر این قضیه میبالیدند. طبیعی است که این عده تلاش میکند نسبت به روند و سیاستهای دولت آقای روحانی بویژه در کوتاهمدت مقابله کنند. این عده حتی در تنگناها تلاش میکند از میان اکثریت اصولگرای میانه رو مجلس یارکشی هم بکند و بتوانند آرای آنان را جلب و به خود نزدیک کند.
اینگونه اقدامات سبب رفتار سینوسی در مجلس میشود، به شکلی که ما شاهد فراز و فرود شدید در تصمیمات نمایندگان در مصوبات مختلف هستیم. نمونه این رفتار نیز بازمی شود به طرحی که توسط نمایندگان برای ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان مطرح شد که تفکر همین جریان بود. این طرح با گمانه زنیها و حاشیههایی که این گروه به وجود آورد در آغاز امکان داشت دو سوم آرای مجلس را به خود اختصاص دهد. اما وقتی که محتوای این طرح تفهیم و تعمیق شد ما میبینیم که با تلاشی که توسط حوزه پارلمانی دولت و همچنین جریان میانه روی خردگرا در مجلس صورت میگیرد این طرح بهشدت ریزش میکند و رأی نمیآورد. این نشان میدهد که تعدادی از نمایندگان به هر حال و بنا به دلایلی مانند رودربایستی، عدم ثبات رأی یا وجود برخی بدهکاریها به هر درخواستی پاسخ منفی نمیدهند. بدون شک اینگونه رفتار سبب مشکل شدن کار دولت در آینده خواهد شد. نهایتا به نظر میرسد که مجلس تاکنون توسط هیات رئیسه به خوبی اداره شده است. همچنین با توجه به حمایتی که رهبر بزرگوار انقلاب از دولت داشتهاند بعد ازاین هم به نظر میرسد هر چه دولت به پیش برود و ثبات بیشتری پیدا میکند تلاشهایی که این گروه باانگیزه در مخالفت با دولت دنبال میکند از موفقیت کمتری برخوردار باشد.
* چه انتقاداتی را در طول مدتی که از تشکیل کابینه تدبیر و امید میگذرد به دولت آقای روحانی وارد میدانید؟
** به نظر من دولت تاکنون از موفقیت نسبی خوبی برخوردار بوده است. در عین حال معتقدم دولت در برخی از زمینهها میتوانسته است عملکرد بهتری داشته باشد. شاید ترکیب کابینه میتوانست متناسبتر انتخاب شود یا هماهنگیهایی که لازم است در بین اعضای کابینه وجود داشته باشد میتوانست عمیقتر صورت بگیرد. همچنین میبایست کانونی در ستاد ریاستجمهوری برای پیگیری وعدههایی که آقای روحانی در رقابتهای انتخاباتی مطرح کردهاند شکل میگرفت. به هر حال ایشان در مصاحبهها، مناظرهها و تریبونهای مختلف، برنامههایی را به مردم و دوستدارانشان وعده دادهاند و مردم با توجه به همین برنامهها ایشان را به عنوان منتخب خود برگزیدهاند. مردم هشیارند و اینها را در ذهن دارند و فراموش نمیکنند. به همین دلیل آقای روحانی باید از وزرای محترم بخواهد که روند اجرایی شدن این خواستهها را به ایشان منعکس کنند. حتی به نظر من نیاز است که یک مقام جدید برای دولت تعریف شود تا تحقق این خواستهها را از طریق وزرا دنبال کند. در عین حال باید این نکته مهم را نیز متذکر شوم که برخی از وزرا با توجه به اینکه در زمان انتخابات با آقای روحانی همراه نبودهاند و دیدگاههایشان با وعدههایی که آقای روحانی به مردم در زمان انتخابات داده است همخوانی ندارد، از انگیزه لازم برای اجرایی کردن این وعدهها برخوردار نیستند.
به همین دلیل این نقیصه در میان مدت یا بلندمدت ممکن است موجب ریزش آرای آقای روحانی بشود. من از این بابت نگرانم که به هر حال اقبالی عمومی برای پیروزی آقای روحانی در کشور شکل گرفته است و این اقبال طبیعتا یک سرمایه اجتماعی است که دولت از آن برخوردار است و نباید خدشهای به آن وارد شود. در زمانی که دولت ممکن است با چالش جریان افراطی که به هر حال مقتدر هم هست روبه رو شود، یکی از حوزههایی که میتواند برای اقتدار دولت تاثیرگذار باشد همین اقبال و آرایی است که در قالب صندوقهای انتخاباتی توسط مردم به ایشان داده شده است. به نوعی میتوان گفت دولت اعتماد خود را از مردم گرفته است. ما علی القاعده باید مراقبت کنیم که این آرا با ریزش تدریجی روبه رو نشود و مشکلاتی را بعدا برای دولت ایجاد نکند. آقای روحانی ممکن است به خاطر گرفتاریها و حجم عظیم مشکلاتی که از دولت قبل باقی مانده است خیلی متوجه این بخش از ماجرا نباشد، اما ممکن است دولت از همین نقطه ضربه بخورد و کم کم به دیگر بخشها هم سرایت کند.
* نقش آقای هاشمیرفسنجانی را در مقطع سیاسی کنونی چگونه ارزیابی میکنید؟
** آقای هاشمیرفسنجانی در 35سال گذشته یکی از مهمترین و محوریترین افراد تاثیرگذار در حوزه سیاست و قدرت در کشور بوده است. موقعیت ایشان حتی به قبل از پیروزی انقلاب باز میگردد. درزمانی که حضرت امام(ره) برای پایان دادن به اعتصاب کارکنان شرکت نفت برای یک گروه پنج نفره حکمی را صادر کردند نام آقای هاشمی برای نخستین بار برای عموم مردم مطرح شد. با حضورآقای هاشمی در شورای انقلاب در سال57 عملأ ایشان به یکی از مهمترین عناصر پیروزی انقلاب تبدیل شدند. از آن زمان تاکنون آقای هاشمی همواره یکی از چند شخصیت تاثیرگذار در هرم قدرت کشور محسوب میشده است. ایشان در 16سال گذشته با تمام ناملایماتی که از سوی گروههای مختلف سیاسی به ایشان وارد شد، با رویکرد اعتدالی که داشتند جایگاه خودشان را همچنان حفظ کردند. حتی در سالهای اخیر توانستند در پایههای هرم قدرت سیاسی کشور هم جایگاه بسیار خوبی به دست بیاورند.
به گونهای که با پیش بینیها و نظرسنجیهایی که صورت گرفت ما مشاهده کردیم ایشان با ثبت نام در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 آرایی نزدیک به 75درصد انتخابات را با توجه به مطالبات و درخواستهای مردم در اقصی نقاط کشور به دست خواهند آورد که این در نوع خود یک رکورد تاریخی محسوب میشد. در هر حال این حق از ایشان سلب شد. اما آقای هاشمی نشان داده است که مردی نیست که با برخوردها و تنگ نظریهایی که با شخصیت ایشان صورت میگیرد صحنه قدرت و سیاست کشور را ترک کند. همچنین به نظر میرسد برخی از اصول بدیعی مانند مجموعه جمهوری اسلامی، سرنوشت انقلاب، منافع ملی و از همه مهمتر سرنوشت مردم هیچگاه برای ایشان کم اهمیت نشده و نخواهد شد. ایشان با توجه به رویکردی که داشتند، تلاششان این بود که بتوانند بخشی از فرایند تخریبی که در 8سال گذشته به کشور آسیب جدی زده را اصلاح کنند یا به اصلاح این امور کمک کنند تا کشور بتواند به جایگاه مناسب خود بازگردد. با این وجود و با توجه به نزدیکی و قرابت فکری که آقای روحانی با آقای هاشمیرفسنجانی دارند، من از تعبیر پدرخوانده استقبال نمیکنم اما به نظر میرسد که نقش ایشان نقشی بسیار پررنگ در حمایت و کمک به دولت تدبیر و امید باشد.
همچنین بخش قابل توجهی از وزرای آقای روحانی که در گذشته از همکاران آقای هاشمی بودند نیز میتواند به پیوند هاشمیرفسنجانی با دولت کمک و رابطه این دو را عمیقتر کند. در حوزههای دیگر هم به نظر میرسد آقای هاشمی افکار و سیاستهای خود را جدا از دولت پیش میبرد. در حوزهای مثل دانشگاه آزاد که ایشان خردمندانه عمل کردند یا در دیدارهایی که ایشان با گروههای سیاسی دارند همچنان مشی متعادل خود را دنبال میکنند. از این منظر من فکر میکنم که آقای هاشمی به عنوان یک چهره کلیدی تمام تلاش خود را انجام میدهد که ساختار سیاسی کشور برمبنای اعتدال و براساس منافع ملی و همین طور ارشاداتی که رهبری دارند سازماندهی شود. در کنار آقای هاشمیرفسنجانی، من باید ازآقای خاتمی یاد کنم که یکی از سرمایههای اجتماعی و سیاسی مردم وکشور تلقی میشود. بنده معتقدم که حضور پررنگ آقای خاتمی در فضای کنونی کشور بطور حتم به کمک دولت خواهد آمد. بنده براین باورم که شخصیتی مانند آقای خاتمی هم در عرصه ملی، هم در عرصه بینالمللی وهم در حوزه مباحث فرهنگی دارای توانمندی و موقعیتی است که میتواند بخشی از چالشها و کاستیهای احتمالی که پیرامون دولت به وجود میآید را جبران و ضمانتی برای تداوم توفیقات دولت اعتدال باشد.
* بسیاری ازدست اندرکاران دولت و از جمله آقای روحانی به رویکرد صداو سیما نسبت به دولت تدبیر و امید انتقاد داشتند. به نظر شما صداو سیما چه رویکردی نسبت به دولت اعتدال در پیش گرفته است؟
** سرویس و خدماتی که صدا و سیما به آقای احمدینژاد در طول 8سال گذشته به عنوان یک رئیسجمهور داده است با خدماتی که به آقای روحانی میدهد فاصله زیادی دارد. اما اگر بخواهیم رفتار صدا و سیما با دولت روحانی را با رفتاری که صدا وسیما در دوران آقای خاتمی با دولت اصلاحات داشت مقایسه کنیم، باید بگویم رفتار صداو سیما با دولت تدبیر و امید در حد وسط رفتار صداو سیما با دولت خاتمی و دولت احمدینژاد قرار میگیرد. دولت آقای روحانی دقیقأ دراین وسط ایستاده است.
* یعنی رفتاری که صدا وسیما با دولت آقای خاتمی داشت خیلی بدتر از رفتار با دولت آقای روحانی بود؟
** بله، اصلا قابل مقایسه نیست. به هر صورت میخواهم بگویم که آقای روحانی در وسط ایستاده است. البته اینکه این امکان فراهم شده است که آقای روحانی و وزرایش برنامههای خود را به صورت زنده با مردم در میان میگذارند امری مثبت و مدنی است. با این وجود صداویما به طرفداران دولت قبل هم این اجازه را میدهد که در برنامههای زنده تلویزیونی حضور بیایند و آقای روحانی و دولتش را نقد کنند. این انتقادات همچنین در فضایی شکل میگیرد که در نقطه مقابل شخص انتقادکننده طرفداران دولت آقای روحانی حضور ندارند که این نقطه منفی عملکرد صدا وسیما محسوب میشود. البته بخشی از انتقادات به ساختار اطلاعاتی جامعه ما باز میگردد. چون این ساختارها انحصاری هستند و طبیعتا وقتی که انحصاری است شما امکان ورود به باطن قضیه را پیدا نمیکنید و مشکلات عمیق درمان نمیشود و در نتیجه ساختارها همچنان بیمار باقی میماند. علی القاعده طبیعی است که اینجا باید حوزههای مکمل رسانهای به جز صداوسیما به کمک دولت بیایند. من فکر میکنم ما نباید به ضرورت وجود فضای نقد و بررسی که توسط رسانههای غیرحاکمیتی صورت میگیرد بیتفاوت باشیم. این فضا هم در حوزه مجازی و هم نشریات مکتوب فضایی قابل توجه است که گرچه قابل مقایسه با امکاناتی که در اختیار صدا وسیما است نیست اما به هر حال این فضا هم مخاطبان خاص خود را دارند و میتواند از این جهت مورد توجه قرار بگیرد.
* اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات مجلس دهم چه برنامهای دارند؟
** طبیعی است که تمام گروهها و جناحهای سیاسی بعد از انتخابات ریاستجمهوری در اندیشه انتخابات مجلس هستند. انتخابات مجلس آینده البته از دو منظر قابل بررسی است. جریان اصولگرا که به هر حال در انتخابات ریاستجمهوری شکست خورده است تلاش دارد که شکست خود را در انتخابات مجلس جبران کند. از سوی دیگر جریان اصلاحطلب و اعتدال گرایی که پیروز نهایی انتخابات ریاستجمهوری بوده است تلاش دارد که پیروزی خود را تکمیل کند. چرا که مجلس و دولت در کنار یکدیگر میتوانند ضامن موفقیت یکدیگر باشند. این یک نکته بدیعی است که با توجه به حمایت قاطع اصلاحطلبان از دولت اعتدال گرا، اگر یک مجلس اصلاحطلب هم وجود داشته باشد، طبیعتا مشکلات دولت اعتدال کمتر خواهدبود.