پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي/حجت‌الاسلام محمد مطهري فرزند استاد شهيد مرتضي مطهري در يادداشتي که سايت انتخاب منتشر ساخته، توضيحاتي در مورد مواضع و رفتار سیاسی برادر(علي مطهري) برآمده است. اين مساله حکايت از آن دارد که رفتار تامل برانگيز آقاي مطهري خانواده ايشان را نيز به دردسر انداخته به نحوي که برادر ايشان در اقدامی غیرمتعارف! مجبور به توضيحاتي در اين باره شده‌اند. اين نوشتار البته داراي نکته مثبت و قابل توجهي است که ضمن تقدیر از نویسنده آن بايد مورد توجه مخاطبين قرار گيرد.اول آنکه محمد مطهري با به کار بردن تعبير "فتنه"،‌ به خواننده اين اطمينان را مي‌دهد که وي اقدام جريان شکست خورده پس از انتخابات 88 را اقدامي فتنه‌گرانه مي‌داند که خطري جدي براي ضربه زدن به نظام اسلامي محسوب مي‌شده که «به لطف الهي دفع شده است»ثانيا با صراحت تاکيد دارند: «اينکه دو کانديداي معترض با اينکه بالعيان ديدند که در جنجال‌هاي پس از انتخابات، اصل نظام اسلامي به خطر افتاده و در عين حال در راه خود بي‌محابا همچنان پيش رفتند، ظلم و گناهي بود بس بزرگ» اين سخن دقيق، احتمالا به مذاق بسياري از دوستان ايشان و از جمله برادر بزرگترشان خوش نخواهد آمد، اما اگر چشم‌هاي حقيقت بيني در ميان اصحاب فتنه همچنان وا باشد و کور سويي اميدي براي فهم آن روشن مانده باشد،‌ مي‌تواند تلنگري بر کساني باشد که همچنان بر حمايت از سران فتنه تاکيد دارند و براي آزادي آنان جنجال مي‌آفرينند!در اين نوشتار آقاي محمد مطهري برادر خود را فرد شجاع و باصراحتي معرفي مي‌کند که براي دفاع از حقيقت و حقوق مردم ابايي ندارد و اهل رعايت ملاحظه و مصلحت سنجي نيست. در اين باره بايد گفت که اين خصوصيات در هر کسي باشد شايسته قدرداني و توجه است و آقاي مطهري اگر چنين خصوصياتي داشته باشد حتما بايد مورد تقدير قرار گيرد. اما مساله آنجاست که در کنار شجاعت و صراحت و قبل از آن بايد نسبت به موضوعات علم و آگاهي لازم وجود داشته باشد. وگرنه اين ابزار سودمند نتيجه عکس داده و در خدمت جهل و ناداني قرار گرفته و جز خسران براي فرد و ديگران عوائدي نخواهد داشت!بسياري از بزرگان ديني ما و از جمله رهبر معظم انقلاب اسلامي بارها به اين مساله تاکيد داشته‌اند. از جمله معظم له در جمع دانشجويان و خطاب به ايشان و همه فعالان اجتماعي و سياسي مي‌فرمايند: «اگر چنانچه چيزى را بگوئيم كه به آن علم نداريم؛ مثلاً يك شايعه است - يك نفرى يك حرفى را از قول يكى نقل مي‌كند، ما هم همان را دوباره تكرار ميكنيم - خب، اين كمك كردن به شايعه است، اين شايعه‌پردازى است؛ قول به غير علم است. قول به غير علم، خود قولش هم اشكال دارد، عمل كردن به آن امر غير معلوم و بدون علم هم اشكال دارد؛ «و لا تقف ما ليس لك به علم»(اسراء:36). «لا تقف»، يعنى چيزى را كه علم به آن ندارى، دنبال نكن، دنبال نرو. دنبال كردن، هم در زمينه‌ى عمل هست، هم در زمينه‌ى گفتار هست. وقتى شما يك چيزى را گفتيد كه به آن علم نداريد، اين هم اختفاء امرى است كه انسان به آن علم ندارد. لذا دنبالش ميفرمايد: «انّ السّمع و البصر و الفؤاد كلّ اولئك كان عنه مسئولا» (16/5/91)متاسفانه بي‌توجهي به اين رهنمود قرآني است که با انتقادات جدي دلسوزان انقلاب نسبت به رفتار و گفتار آقاي علي مطهري همراه بوده است. آقاي مطهري زود نتيجه گيري و قضاوت مي‌کند بدون آنکه به همه ابعاد مساله آگاهي و اشراف اطلاعاتي داشته باشد. و به همين خاطر است که گاه دچار اشتباهاتي در اظهار نظر مي‌شود که اين شجاعت و جسارت او نيز بر ذنب فعل او مي‌افزايد! و متاسفانه چنین شخصیتهایی هستند که با شجاع آمیخته با بی‌بصیرتیشان چشم طمع دشمنان را به سوی خود تیز می‌کنند و ناخواسته به تریبونی در خدمت غیر قرار می‌گیرند!"سنجيده" سخن گفتن نيز هم شرط عقل است و هم شرط عرف جامعه اسلامي! در سنجيده سخن گفتن هم بايد از صحت و سلامت کلام مطمئن بود و هم آنکه با موقعيت‌سنجي از به موقع بودن آن اطمينان حاصل کرد تا در نهايت بر ميزان اثرپذيري آن بر مخاطب افزوده شود. و در اين مسير صرف داشتن دغدغه و شجاعت، براي آنکه سخن سنجيده منعقد شود کفايت نمي‌کند!با توجه به همين ملاحظات است که حضرت حافظ مي‌فرمايد: «هر سخن جايي و هر نکته مکاني دارد!» و اين هنري است که متاسفانه آقاي مطهري از فقدان آن رنج مي‌برد! و حاصل آن همين سوء تفاهمات و بدبيني‌هايي در سطح افکار عمومي است که برادر ايشان را مجبور مي‌سازد تا چنين نوشتاري را براي توجيه رفتار و گفتار آقاي مطهري بر قلم آورده و انتشار دهد!آقاي محمد مطهري در ادامه به خوبي به اين حقيقت اشاره مي‌کنند که «البته طمع پيدا کردن دشمنان امري ديگر است که همه بايد نسبت به آن حساس باشند تا به تعبير اميرالمؤمنين (ع) طمع آنان به يأس تبديل شود («يئست مطامع الاعداء» خطبه 207). برخي افراد که مخالف با اصل نظام اسلامي هستند تلاش مي کنند که آقاي علي مطهري را از گروه خود معرفي کنند. اينجاست که زمينه براي طمع دشمنان فراهم مي شود و مناسب است پ��سخ درخور داده شود.»اما متاسفانه باز هم به درستي و تلويحا اشاره دارند که آقاي مطهري نسبت به اين مساله دچار تغافل هستند و اين اقدام را غيرضروري مي‌دانند! اين ويژگي از آنجايي برخاسته است که متاسفانه آقاي علي مطهري شخصيتي سياسي نيستند و از تجربه و بصيرت لازم در اين ميدان برخوردار نمي‌باشند، و همين مساله است که ايشان حاضر نيستند تبعات فعل و سخن خود را بپذيرند! لذا چه خوب که برخي دوستان نامه مشهور حضرت امام(ره) که در تاريخ 1368/1/6 صادر گرديده را بار ديگر بازخواني کرده و به توصيه‌اي حضرت امام(ره) در آن نوشته عمل نمايند.در فراز پاياني آقاي محمد مطهري نوشته‌اند که « نظام ما نه به يک علي مطهري که به علي مطهري ها نياز دارد» و اين سخن حقي است که مورد تائيد همه دلسوزان نظام اسلامي است، اما همانطور که نويسنده محترم به شايستگي اشاره کرده‌اند «اين صداي انتقاد بايد به گونه اي باشد که براي ضد انقلابي که در حقيقت نه براي علي مطهري، نه براي پدرش و نه براي کسي که پدرش را پاره تنش مي‌دانست ذره اي احترام قائل نيست، احيانا طمعي ايجاد نکند و اين با اتخاذ مواضع تکميلي ميسر است، امري که علي آقا نيازي به آن نمي بيند.»به واقع اگر آقاي مطهري و امثالهم به همين توصيه برادرانه و معيار و ملاک شايسته براي سخن گفتن در دنياي سياست عمل نمايد، بسياري از انتقادها و اعترا‌ضات به ايشان کاسته خواهد شد و کمتر شاهد مواضعي از جانب ايشان خواهيم بود که چند صباحي است دل دردمندان انقلاب اسلامي را به درد آورده است!