صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۰:۱۴  ، 
شناسه خبر : ۲۶۴۵۷۹
اشاره: سرویس خارجی- بحران فزاینده‌ مالی و پیامدهای آن برای کشورهای اصلی اتحادیه اروپا، سبب تغییر نگرش در رهبرانی شده است که تا پیش از تشتت‌های کنونی اقتصادی، تصور گسست در مناسبات آن‌ها نمی‌رفت. شاید یکی از مهمترین این تغییرات در روابط آلمان و فرانسه صورت گرفته باشد که تا قبل از کنار رفتن سارکوزی، دو محور اصلی نگاه دارنده ثبات در اتحادیه بودند. در این بخش از مقاله، به مرور به مناسبات دگرگون شده برلین ـ پاریس می‌پردازیم.

در کش و قوس مذاکرات و رایزنی های دیپلمات های اروپایی بر سر بودجه اتحادیه اروپا، تحلیل های متفاوتی در خصوص علل ناکامی این گفتگوها ارائه شد. در این میان می توان به تحلیل های برخی رسانه های انگلیسی اشاره کرد که سردی روابط پاریس و برلین را به عنوان مهمترین عامل بر هم خوردن قواعد بازی و دگرگونی روند تصمیم سازی و رهبری اروپا قلمداد کردند.

بر اساس گزارش رویتر، سردی روابط کشورهای دو سوی رودخانه «راین» با گذشت چندین ماه از ورود نامزد سوسیالیست های فرانسه به کاخ الیزه، موجب بر هم خوردن قواعد بازی قدرت و تصمیم سازی در اروپا شده است. در این پیوند، سوق یافتن روابط سنتی برلین و پاریس به سمت رکود و سردی، بخشی از سیاست های «فرانسوا اولاند» رییس جمهور سوسیالیست فرانسه محسوب می شود که با هدف تغییر در رویکردهای مدیریت اتحادیه اروپا صورت گرفته است، زیرا اولاند با این تصمیم خواسته است به تفاوت ها و اختلاف های خود با صدراعظم محافظه کار آلمان، بروز و ظهور بیشتری بخشد. علاوه بر این، رویکرد جدید اولاند معطوف به ایجاد یک توازن جدید در اتحادیه ای است که آلمان در تحولات و تصمیم گیری های سیاسی و اقتصادی آن نقش نخست را ایفا می کند.

بر مبنای تحلیل هایی از این دست و با وجود اظهارات و مواضع رهبران دو کشور مبنی بر تلاش برای همکاری های بیشتر و همگرایی عمیق تر که چندی پیش در پنجاهمین سالگرد پیمان دوستی فرانسه و آلمان موسوم به قرارداد «الیسی» بر آن تاکید شد، مولفه های تنش در روابط دو کشور تا موعد برگزاری انتخابات پارلمانی آلمان در سپتامبر آینده، به شکلی فزاینده قابل رویت خواهد بود.

در این بین مرکل تلاش خواهد کرد تا با ابقای خود به عنوان صدراعظم آلمان، سیاست های زمان حاضر دولت برلین را با جدیت پیگیری کند و در سوی دیگر، سوسیالیست های فرانسه به پیروزی احزاب چپگرا به عنوان رقبای سرسخت ائتلاف راست گرایان محافظه کار آلمان امیدوار خواهند بود و حتی از دوستان سوسیالیست خود در انتخابات آلمان اعلان حمایت کرده اند.

رویتر تاکید دارد که اولاند در ماه های اخیر تلاش کرده تا فاصله آشکاری را با رییس جمهور راستگرای پیشین فرانسه یعنی نیکلا سارکوزی به نمایش بگذارد؛ رییس جمهوری که طی دوران رهبری اش بر فرانسه، در مسیر همگرایی و همراهی با مرکل، ائتلاف پاریس- برلین را نزد برخی تحلیل گران به ائتلاف «مرکوزی» موسوم ساخت.

هدف اولاند از این تصمیم، در درجه نخست جامه عمل پوشاندن به شعارهاو و عده های سوسیالیست ها در دوره رقابت های انتخابات ریاست جمهوری فرانسه است و اینکه وی قصد دارد با این رویکرد، از پیامدهای نامطلوب تصمیمات «مرکوزی»بر بحران بدهی های حوزه یورو دوری جوید.آنچه در این میان از نگاه ارائه دهندگان تحلیل هایی از این دست به شکلی تعمدی دور مانده، نقش آفرینی لندن در اختلافات موجود بر سر تصمیم گیری های اروپایی است.

از این رو چنین القا می شود که به رغم تلاش های مرکل برای متقاعد ساختن نخست وزیر انگلیس به پذیرش نظرات برلین در بودجه اروپایی، این فرانسه است که نمی تواند با آلمان به تفاهم دست یابد و نمود این موضوع را می توان در نقطه نظرات متفاوت دو کشور در زمینه میزان یارانه های بخش کشاورزی در بودجه اتحادیه مشاهده کرد.به دلیل اینکه محافظه کاران انگلیسی نظرات نزدیک تری با آلمان در خصوص موضوع هزینه های اروپایی داشته و در این میان با فرانسوی ها بیشترین تعارض دیدگاه و منافع را به تصویر کشیده اند، منطقی به نظر می رسد که مسئولیت این افتراق اروپایی را متوجه رهبران سوسیالیست پاریس سازند.

از این رو اینچنین چنین ادعا می شود که آلمان از سوی فرانسه در موضوع تصویب بودجه اتحادیه اروپا در تنگنا قرار گرفت، زیرا فرانسوی ها خواهان در نظر گرفتن بودجه بیشتری برای بخش هایی نظیر کشاورزی بودند و در مقابل انگلیسی ها طرفداران اصلی کاهش عمیق تر در مصارف عمومی اتحادیه به شمار می روند. در این میان رهبری مانند سارکوزی می توانست شریک مناسب تری برای مرکل در حل و فصل اختلافات موجود باشد و به جای افزودن بر دردسرهای موجود، پیرامون ایجاد یک اجماع اروپایی در زمینه سازی این اجماع ،همراهی بیشتری با برلین نشان دهد.

جدیدترین موضوعی که در حوزه تحولات داخلی آلمان و تاثیر آن بر آینده سیاست خارجی برلین به ویژه در حوزه اتحادیه اروپا زیر ذره بین تحلیلی گران انگلیسی قرار گرفته، همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، انتخابات بوندستاگ است.

سوسالیست های فرانسه حتی پیش از انتخاب «پیر اشتاینبروک» به عنوان نامزد حزب «سوسیال دمکرات» آلمان ، حمایت خود را از این حزب دست چپی اعلام و مطلوبیت شکست محافظه کاران به رهبری مرکل در انتخابات پارلمانی آلمان را علنی ساخته بودند. این موضوع از دید برخی ناظران رسانه هایی چون رویتر و «بی .بی .سی»، به عنوان یکی از مهمترین مولفه های تاثیرگذار بر مناسبات دولت کنونی برلین با پاریس، آسمان روابط دو کشوررا مه آلودتر خواهد کرد.

با وجود اشتراک نظر رییس جمهور پیشین فرانسه با صدراعظم آلمان، اختلاف نظر اولاند و مرکل در بسیاری از حوزه ها به ویژه اقتصاد و مسائل مالی اروپا موضوعی آشکار به نظر می رسد. بر خلاف مرکل که بیشتر بر انضباط سخت مالی و پیشبرد پروسه ریاضت اقتصادی در کشورهای عضو اتحادیه اصرار دارد، اولاند اعتقاد دارد که سیاست های ریاضتی بدون ایجاد فضای رقابتی و تلاش برای رشد بیشتر اقتصادی با ناکامی روبرو خواهد شد.

اولاند در زمینه سیاست های مالی اتحادیه بارها اعلام کرده که بانک مرکزی اروپا به مراتب نقش مهمتری از بانک مرکزی آلمان در ساماندهی به معضلات پولی و مالی اتحادیه دارد و بدین ترتیب، رهبران برلین نبایستی خود را یگانه رهبر و منجی کشورهای اروپایی برای خروج بحران کنونی تصور کنند .با وجود این، مساله ای که بیش از پیش وحدت درونی اتحادیه و تصمیمات مشترک مربوط به رهبری اروپا را متاثر می سازد، نواختن ساز مخالف از سوی کشوری چون انگلیس است؛

دولتی که در اولویت بندی های سیاست خارجی خود بر خلاف آلمان و فرانسه، سهم و اهمیت بیشتری را برای روابط فراآتلانیکی اش قائل شده و ابایی از اعلان مواضع خود مبنی بر احتمال خروج از اتحادیه اروپایی و لزوم واگرایی بیشتر از همپیمانان اروپایی خود ندارد.اختلاف دیدگاه های اولاند و مرکل پیرامون تصمیمات اروپایی مساله ای دور از ذهن نیست، اما نبایستی از این واقعیت گذشت که در ماه های اخیر، آلمان و فرانسه هیچگاه همدیگر را در موقعیت بن بست قرار نداده اند.

مواضع اولاند بیشتر به عنوان اهرمی برای تلطیف رویکردهای خشک ریاضتی و انضباط مالی مرکل عمل کرده تا مانعی سخت برای دستیابی به تصمیمات مشترک. به رغم دیدگاه های معطوف به سردی روابط برلین-پاریس و بر هم خوردن قواعد بازی اروپایی، برخی تحلیل ها نیز بر این بستر ارائه شده که با وجود اختلاف نظر و دیدگاه های رهبران فرانسه و آلمان و نیز رقابت های پیدا و پنهان، لزوم همراهی هر چه بیشتر و تلاش مشترک برای خروج از بحران، همچنان جایگاه ویژه ای در اندیشه و عمل رهبران برلین و پاریس دارد و این امر مانع از واگرایی دو کشور در شرایط کنونی خواهد شد.

فرانسه کانون بعدی بحران است؟

از دیگرسو،ارائه چشم اندازهای منفی از وضعیت اقتصادی فرانسه، نگرانی هایی را در این کشور و همچنین مجموعه اتحادیه اروپا در خصوص تبدیل فرانسه به کانون جدید بحران اقتصادی در قاره سبز برانگیخته است .نشریه اقتصادی «اکونومیست» گزارشی در خصوص ابعاد جدید مشکلات و چالش های مالی و اقتصادی فرانسه منتشر ساخت و تاکید کردکه این کشور در زمان حاضر به شکل یک بمب ساعتی در قلب اروپا به چشم می آید.

بر اساس برآوردهای کنونی از وضعیت جاری و آینده اقتصاد اروپا می توان گفت که با وجود فروکاهش نسبی بحران دربرخی کشورهای اروپایی، احتمال فروپاشی ساختار یورو وجوددارد و اتحاد اقتصادی اروپا در طول سال های آتی با خطرات بالقوه زیادی روبرو خواهد بود.          ادامه دارد... 

نام:
ایمیل:
نظر: