* زمانی که امام(ره) متن منشور روحانیت را بیان کردند شما در حوزه مشغول به تدریس بودید. فضای حوزه چگونه بود که امام ضرورت صدور این پیام را احساس کردند؟
** زمانی که امام خمینی(ره) این پیام را صادر کردند، تقریبا نزدیک به یک دهه از انقلاب گذشته بود و جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشته بودیم. به دلیل شرایط موجود در کشور روحانیت در مسایل اجتماعی و سیاسی حضور پیدا کرده بودند به همین دلیل امام(ره) میخواستند از یک طرف جایگاه روحانیت را برای عموم مردم تبیین کنند و از طرف دیگر رسالتها و مسوولیتهای روحانیت را بار دیگر به این مجموعه تذکر دهند و در واقع به اهمیت نقش روحانیت تاکید کنند که کل این منشور با همین روحیه تهیه شده است.
قبل از اینکه این پیام صادر شود، تحرکی از ناحیه بعضی از حوزویان آغاز شده بود. نگاه و روحیه آنان این بود که بعد از گذشت 10 سال از انقلاب و با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی کشور، باید نقش و رسالتهای حوزه مورد بازخوانی قرار گیرد و براساس همین بازخوانی بار دیگر حوزه را تعریف کنیم تا بتوانیم نسبت به نیازهایی که نه تنها در کشور بلکه در کل جهان با آن مواجه هستیم به نحو بهتری پاسخگو باشیم. در آن زمان تلاش شد اجلاسی برگزار شود تا از امام(ره) درخواست شود پیامی صادر کنند و رهنمودی نسبت به چنین اجلاس و تحرکی داشته باشند. مقام معظم رهبری که در آن زمان ریاست جمهوری کشور را برعهده داشتند، رابطه میان حوزه و امام(ره)در چنین مسایلی بودند و این مطالب از طریق ایشان منتقل میشد. این جریان به دلایلی در حوزه با تاخیر مواجه شد و زمانی گذشت تا دست اندرکاران حوزوی آمادگی خود را برای برگزاری چنین اجلاسی اعلام کنند.
در این شرایط امام(ره) خودشان اهمیت تبیین جایگاه و نقش حوزه را تشخیص داده بودند و نمیتوانستند منتظر این باشند که یک اجلاسی در حوزه شکل بگیرد و ایشان پیامی برای آن اجلاس داشته باشند به همین دلیل این پیام تحت عنوان منشور روحانیت صادر شد. کسانی که از بیرون به سیر زمانی این پیام نگاه میکنند به نظرشان میرسد که این پیام به صورت ناگهانی صادر شده، اما در واقع یک جریانی در داخل حوزه، زمینه این پیام را ایجاد کرده بود و امام(ره) نیز این نیاز را احساس کردند و با توجه به روحیه پیشگامی که داشتند، به میدان آمدند و پیام را به همگان ابلاغ کردند.
در 10 یا 11 خرداد سال 68 یعنی در فاصلهای تقریبا سه ماه بعد از بیان متن منشور روحانیت، اجلاسی در قم برگزار شد که در واقع این متن و پیام منشا برگزاری آن اجلاس بود. در واقع امام(ره) با پیام خود به حرکتی که قرار بود شکل بگیرد سرعت و جهت بخشیدند و زمینه برگزاری آن اجلاس را فراهم کردند. روز آخر آن اجلاس جمعه 13 خرداد بود و روز بعد از آن یعنی 14 خرداد، امام(ره) ساعت 22:20 از دنیا رفتند و در واقع آخرین لحظات زندگی حضرت امام(ره) با این اجلاس مصادف شد. پیام امام(ره)در آن اجلاس سه روزه تبدیل به یکسری تصمیمات و اقداماتی شد که در ادامه بخشهایی از آن در حوزه تحقق پیدا کرد.
* در قسمتی از متن، امام(ره) به طور جد تاکید کردند که روحانیون همراه با سرمایهداران نشوند. همراهی روحانیون و سرمایهداران چه آسیبهای را به دنبال دارد؟
** یکی از آفتهای بزرگی که همواره مبلغان دینی و به صورت خاص راهبران و عالمان اسلامی را تهدید میکند، آفت دنیازدگی است، آفتی که امام(ره)به شدت نسبت به آن هشدار میدادند و حتی در منش و روش شخصی خودشان آن را به وضوح نشان میدادند؛ زمانی که شاگردانشان اندک اقدامی انجام میدادند که امکان داشت برداشت شود که آنان تمایلی به سمت دنیا و دنیازدگی پیدا کردهاند، امام(ره)در برابر آنان عکسالعمل نشان میدادند و با آنان برخورد میکردند. نکته مهمی که در این قضیه وجود داشته و همیشه در کلام اهل بیت(ع) و فرهنگ اسلامی و قرآنی تبلور پیدا کرده این است که عالمان دینی که مسوولیت هدایت امت را برعهده دارند باید در طول تاریخ راه مستقیم را برای مردم ترسیم کنند. شخصیتهای اقتصادی در بسیاری از موارد به دنبال منافع شخصی خودشان هستند و حاضرند سایر امور را برای منافع شخصی خود فدا کنند.
به همین دلیل اگر راهبران و مبلغان دینی تحت تاثیر این هواهای دنیایی قرار بگیرند، دین با آفت بزرگی مواجه میشود. عالمان دینی که گرفتار دنیا شدند مصداق همان عالمانی هستند که فاسد شده و پس از آن «اذا فسد العالم» یعنی جامعه به فساد و تباهی کشیده میشود. این مساله در طول تاریخ و حتی در فرهنگهای غیر اسلامی نیز اتفاق افتاده و شاهد هستیم هر زمان که عالمان دینی به سمت دنیا و دنیاداران حرکت کردند، تحت تاثیر آنان قرار گرفتهاند. البته ذات دارایی امر بدی نیست؛ اینطور نیست که هر کسی که امکانات اقتصادی دارد شخص نا مطلوبی محسوب شود. مقصود کسانی هستند که دل به دنیا میدهند و فریفته دنیا میشوند. کسی که امکانات مالی فراوانی دارد و در عین حال دلبستگی به دنیا ندارد، این خود یک فضیلتی است که خداوند به او داده تا با آن امکانات مالی بتواند گرهگشای مشکلات دیگران باشد.
کلمه سرمایه دار که در عبارت امام (ره) آمده مقصود ثروتمند بودن نیست چرا که شخصیتهای برجستهای در طول تاریخ حضور داشتند که از امکانات مالی فراوانی برخوردار بودند. حتی بعضی از معصومین(ع) نیز زندگیهایی با امکانات گستردهای داشتند و این امکانات را دائم در اختیار دیگران قرار میدادند بنابراین در عبارت امام (ره) منظور ذات سرمایهدار یا ثروتمند بودن نیست بلکه مقصود دلبستگی به دنیا و دنیازدگی است که آفت هر انسان مسلمان است، اما به صورت خاص عالمان دینی و روحانیون وقتی دنیا زده شوند و منافع دنیایی را بر منافع و مصالح دینی ترجیح دهند اینجاست که زمینههای فساد بزرگ در جامعه فراهم میشود و آفت بزرگی است که میتواند انحرافات جدی در جامعه ایجاد کند.
* امام(ره)به ضرورت عملی شدن فقه در تمام زمینههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و... اشاره دارند اما در عمل و در بسیاری از زمینهها مانند بانکداری و مقولات اقتصادی سوالات بیپاسخ بسیاری دیده میشود. با این شرایط چگونه میخواهیم توصیههای امام (ره) را اجرایی کنیم و بگوییم فقه برای همه مسایل و موضوعات پاسخ دارد؟
** یک بحث نظری وجود دارد که آیا فقه برای تمام مسایل و موضوعات پاسخ دارد؟ جواب این است که بله. ما معتقدیم بر اساس مبانی اسلامی، فقه در همه زمینهها رهنمودهای روشن و مسلمی برای انسان دارد. سوال دوم این است که آیا تمام این رهنمودها توسط فقها و دانشمندان دینی تبیین شده؟ جواب این است که خیر. همه رهنمودهای دینی در تمام زمینهها تبیین نشده چون در واقع دین یک منبعی است که عالمان دینی به تناسب سوالات و نیازهایی که در روزگار خودشان با آن مواجه بودند به این منبع مراجعه کرده و میکنند و سعی دارند برای این مسایل پاسخهایی از دین بیاورند.
* آیا عالمان دینی تلاش خود را برای اینکه دین را در ابعاد و عرصههای مختلف تبیین کنند، انجام دادهاند؟
** این مطلبی است که بدون شک باید بر آن تاکید کرد. امام (ره) در همین منشور بر نقش بزرگ عالمان دینی در طول تاریخ در صیانت از ارزشهای دینی و الهی تاکید کردند.
* پس چرا در برخی از زمینههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آن طور که باید دیدگاههای دینی تبیین یا عملی نشده است؟
** از آنجایی که برخی از سوالاتی که ما با آن مواجه هستیم سوالات نو پیدایی است که زمینه آنها در گذشته نبوده، پاسخگویی به این سوالات نیاز به زمان و تئوریهای راهنما داشته تا بتوانند نحوه دستیابی به پاسخهای صحیح را از منابع دینی روشن کنند که البته در طول این سالها چنین اتفاقاتی افتاده است. امام (ره) سال 67 منشور روحانیت را صادر کردند؛ در سال 68 من به عنوان یک طلبه نظریه اندیشه مدون را برای اولین بار منتشر کردم. این نظریه یک راهنما برای پاسخگویی دین در حوزههای مختلف اقتصاد، سیاست، مدیریت، هنر، اخلاق و فرهنگ است. در طول این 24 سال سعی کردم این نظریه را در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی و مدیریتی تبیین کنم. این یک فعالیت نظری بوده و برای تبدیل شدن به یک هنجار عمومی علمی نیاز به گذشت زمان دارد و باید مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم، این است که همان بخشهایی از دیدگاههای دینی که در حوزههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تبیین شده و ما احساس میکنیم آن طور که باید در مقام عمل پیاده نشده -که البته شاید در بعضی از موارد این احساس درست نباشد- با دو مشکل مواجه بودیم. یکی از این مشکلات موانع بیرونی بوده است. کشور به لحاظ فشارهایی که از سوی دشمنان وارد میشد، در تنگناهای مختلف قرار میگرفته و در واقع زمینه بعضی از فعالیتها را با مشکل مواجه میکرد و فرصت و دغدغه مسوولان را به سمت و سوی دیگر میبرد. عامل دیگر موانع درونی است. گاهی اوقات اهتمام لازم نسبت به دستیابی و تکمیل راهحلهای اسلامی وجود نداشت یعنی کارگزاران نظام به دلایل مختلف آن گونه که باید از حوزههای علمیه و اندیشمندان حوزوی که نظریه پرداز هستند و تفکر تازهای دارند، حمایت نکردند تا بتوانند با استفاده از آن نظریات و تفکرات حوزوی راه حلهای اسلامی قابل تطبیق در شرایط فعلی را بیابند و آن راه حلها را اجرا کنند.
چرا که این یک مسالهای است که به معنا و اصطلاح امروزی به نوعی سرمایهگذاری نیاز دارد. امروز وقتی ما با یک مساله اقتصادی مواجه میشویم، یکی از راه حلهای آن این است که بلافاصله به نسخههایی که در دنیا برای حل این مشکل پیچیده شده دقت کنیم. این نسخهها آماده هستند و هزینه، زمان و سرمایهگذاری خاصی نمیخواهند و به راحتی میتوانیم از همان نسخهها استفاده کنیم. این نسخهها معمولا یا سوسیالیستی هستند یا سرمایهداری. با توجه به شکستهایی که سوسیالیست در تاریخ خود خورده معمولا نسخههای سرمایهداری پذیرفته و مورد عمل واقع میشوند و بعضی از اوقات هم این نسخهها با رنگ و لعاب اینکه صبغه عقیدتی و فکری ندارند، عرضه میشود، اما در همین فضا وقتی با یک مشکل مواجه میشویم اگر مسوولان ما واقعا دغدغه، اعتقاد و باور آن را داشته باشند که باید راه حل اسلامی آن را پیدا کند، اگر هم آن راهحل اسلامی در کوتاه زمان قابل دسترسی نباشد، میتوانند موقت از راه حلهای دیگران استفاده کند و در نهایت به دنبال این باشند که به راه حل اسلامی دست یابند.
در این صورت است که بر روی تفکراتی که بتواند راه حلهای قابل تطبیق در شرایط فعلی منطبق با مبانی و معیارهای اسلامی را عرضه کند، سرمایهگذاری میکنند، اگر این حمایتها صورت بگیرد قطعا در یک دوره زمانی قابل قبول به راه حلهایی خواهیم رسید که در جریان تجربه تصحیح خواهند شد و آرام آرام میتوانند راهحلهای قابل اعتماد و اجرا و در عین حال منطبق بر شرایط و موازین اسلامی باشند که البته این اقدام یک سرمایهگذاری، اهتمام و صبوری جدی میطلبد. فعالیت علمی و پژوهشی این نیست که در زمان کوتاه به آثار عینی و اجرایی برسد، اما اگر این فعالیتها در طول دوره بعد از انقلاب و حتی بعد از صدور پیام منشور روحانیت امام خمینی(ره) که بیش از دو دهه از آن میگذرد، به صورت جدی پیگیری میشد قطعا ما پیش از این در بسیاری از زمینهها راه حلهای فراوان و قابل اجرایی را منطبق با موازین اسلامی پیدا میکردیم.
امروز در حوزههای مختلف نیازمند اهتمام جدی مسوولان کشور هستیم که نه تنها در اقتصاد بلکه در حوزه سیاست، مدیریت، فرهنگ و شعبهها و شاخههای آنها و در نهایت در مسایل اجتماعی سرمایهگذاری کنند. من در نظریه اندیشه مدون مطرح کردم که اسلام در هر یک از این زمینهها یک نظام جامع را با مفاهیم و معیارهایی که قابل تطبیق با هر شرایطی است، عرضه کرده که با استفاده از آن میتوانیم راه حلهای جدیدی نه تنها برای امروز ایران بلکه برای امت اسلامی و کل بشریت داشته باشیم، اگر این سرمایهگذاری صورت بگیرد و آن اهتمام به صورت درستی در مقام عمل تحقق پیدا کند قطعا ما از این طریق میتوانیم ارزشها و مفاهیم اسلامی را در سطح دنیا به صورت جدی توسعه دهیم و در واقع زمینه استحکام و تداوم ارزشهای اسلامی را در جهان فراهم کنیم.
* امام(ره) همواره به وحدت میان طلاب تحت هر شرایطی و حتی با وجود اختلاف نظر تاکید کردند. آیا تا به امروز روحانیون در تحقق این سفارش موفق بودهاند؟
** جمعیت حوزوی، جمعیتی علمی است و بین علما اختلاف نظر همیشه بوده، هست و به صورت طبیعی ادامه خواهد داشت. این اختلاف در واقع کمک میکند که یک مساله از ابعاد مختلف دیده شود و جوانب آن مورد مطالعه قرار گیرد. وقتی این جمعیت با مسایل اجتماعی و سیاسی ارتباط پیدا میکند، این اختلافات به نحوی توسعه مییابد چرا که در مسایل اجتماعی و سیاسی به جهات مختلف، زمینه تفاوت دیدگاهها بیشتر میشود و در نتیجه نوعی تفاوتهای فراوانتر را شاهد هستیم. این تفاوتها و مجموعه کاستیهایی که به صورت طبیعی در عمل پیدا میشود مسایلی هستند که میتواند زمینه نوعی اختلاف باشد. امام(ره) همواره تاکیدشان این است که باید تفاوتها را بپذیریم؛
این تفاوتها را نمیتوانیم و نباید سعی کنیم به صورت قهری و جبری رفع کنیم چون تلاش برای رفع تفاوت دیدگاهها و سلیقهها به صورت قهری و جبری نه تنها این اختلافات را کاهش نخواهد داد بلکه موجب تنش و افزایش این اختلافات میشود، اگر ما این اختلافات و تفاوتها را به صورت طبیعی بپذیریم و سعی کنیم آن را در یک محدوده قابل قبول و منطقی با رعایت اخلاق اسلامی سامان دهیم، دیدگاههای مختلف، زمینه طرح پیدا میکنند و در عین حال مورد نقد قرار میگیرند. معنای اینکه هر دیدگاهی مطرح شود این نیست که آن دیدگاه به صورت ضروری پذیرفته شود، اما لازم است هر شخصی اجازه داشته باشد در محیط مناسبی به شکلی دیدگاه خود را عرضه کند و در نتیجه به شکل مناسبی مورد نقد و بررسی قرار گیرد. نقد، بررسی و عرضه دیدگاهها باید به گونهای باشد که تمام ابعاد کشور چه علمی و اجرایی را در بر گیرد. ما باید ظرفیت نقد سازنده را در جامعه ایجاد کنیم و سعی کنیم از اختلاف نظرهای مختلفی که در زمینههای گوناگون وجود دارد برای یافتن بهترین راهحلها استفاده کنیم.
* آیا تا به امروز در میان روحانیت نقد سازنده و همفکری که به آن اشاره کردید تحقق یافته است؟
** در کل که نگاه کنیم علی رغم تفاوتهای دیدگاهی و سلیقهای که وجود داشته، اکثریت روحانیت در طول تاریخ بعد از انقلاب مانند گذشته تاریخی خودشان سعی کردند وحدت خود را حفظ کنند. حوزههای علمیه و علمای بزرگ حوزهها همیشه منادیان وحدت و شخصیتهایی بودند که با سعهصدر نسبت به مسایل برخورد و سعی کردند کمترین تنش و مشکل را در جامعه ایجاد کنند؛ از این جهت قطعا پرونده حوزه درخشان است. در طول تاریخ، حوزههای علمیه علیرغم همه تفاوتها و اختلاف دیدگاههایی که وجود داشته جریان عمومی آنان یک جریان متحد بوده است. معنای اتحاد این نیست که همه نظراتشان با یکدیگر یکسان باشد، بلکه با وجود اختلافنظر، احترام و حرمت یکدیگر را حفظ میکردند، دیدگاههای یکدیگر را تحمل کرده و در عین حال نقدهای جدی بر نظرات یکدیگر وارد میکردند؛
نقدهایی که مبانی طرف مقابل را به صورت جدی به چالش میکشید. وقتی به تاریخ حوزهها مراجعه میکنیم مناظره میان مرحوم وحید بهبهانی و مرحوم صاحب حدائق را میبینیم که در واقع نمایندگان دو جریان متفاوت فکری یعنی فکر اصولی و اخباری در زمان خودشان هستند، در این مناظره تجلی اخلاق اسلامی میان این دو بزرگوار مشهود است. به عبارت دیگر آنان علی رغم اینکه به صورت جدی بر مبانی خودشان اصرار دارند و مبانیشان نیز با یکدیگر تنافی جدی دارد، اما نوعی همکاری میان آنان به چشم میخورد. نتیجه این همکاری این است که حوزههای علمیه در فرایند علمی خود، در مسیر یک اجتهاد پویا و توانا قرار میگیرند؛
این مسیر ادامه پیدا میکند و شخصیتهای برجستهای مانند شیخ انصاری و در ادامه شخصیتهای بزرگ دیگر تا زمان ما ظهور مییابد. بنابراین از این جهت کارنامه حوزه کارنامه درخشانی است اما آیا بهتر از این نمیشد؟ آیا ما در مجموعه کشور نمیتوانستیم بهتر از این زمینه تنوع دیدگاهها را فراهم کنیم؟ به نظر من میشد. من نمیگویم آنچه که هست بهترین حالت ممکن است، نمیگویم ایدهآل است. هر چند که کارنامه خوب و درخشانی است، اما قطعا اوضاع بهتر میتوانست باشد، اگر بعضی از تندرویها، افراطها و تنگنظریهایی که گمان میکنند با آنها میتوانند مصالح انقلاب و اسلام را بهتر حفظ کنند، نبود و به جای آن با سعه صدر در برابر دوستان، همان سعه صدری که اهل بیت(ع) حتی در برابر دشمنان خودشان داشتند، قطعا میتوانستیم شرایط بهتری را فراهم کنیم و از ظرفیتهای موجود در سطح کشور و به صورت خاص در حوزه علمیه و در بین روحانیت بهتر استفاده کنیم.
* اگر امام(ره) امروز میخواستند منشور را صادر کند به چه نکاتی اشاره میکردند؟ آسیبهایی که امروز مورد توجه روحانیت و حوزه است و باید از آنها در امان باشند معطوف به چه مسایلی است؟
** به نظر من بعضی از نکاتی که آن روزگار امام(ره)به آنها اشاره کردند، هنوز زنده هستند و حقیقت و ارزششان باقی مانده است. دنیازدگی آفتی است که در گذشته، در زمان صدور این منشور، امروز و همچنین در آینده حوزه را تهدید میکند. وحدت حوزههای علمیه ضرورتی است که در زمان بیان منشور، امام(ره)بر آن تاکید کردند و امروز هم باید این وحدت حفظ شود. البته این وحدت به معنای این نیست که اختلافات و تفاوت دیدگاهها نفی شود. امام(ره)خودشان در بستر تفاوتها، انقلاب را سامان دادند، مدیریت کردند و با جریانات مختلف فکری همکاری، همراهی، هدایت، نقد و در بعضی از موارد به تناسب موردی که وجود داشت، برخورد کردند.
امام(ره) در این منشور به یکسری ابعاد نظری نیز اشاره کردند، ایشان فرمودند حوزههای علمیه به دیدگاههای تئوریک و نظری و دانشگاهها به دیدگاههای اجرایی، عملی و کاربردی گرایش دارند. این دو گرایش باید با یکدیگر همکاری کند و مکمل هم باشد. این مساله واقعیتی است که ظرافت بیان، تیزبینی و اشراف امام(ره) به مسایل را نشان میدهد. امروز ما همچنان نیاز داریم که دیدگاههای عمیق که معمولا در حوزههای علمیه گرایش به آنها وجود دارد با نگاههای کاربردی که در دانشگاهها و مجامع علمی دیگر غیر از حوزهها مورد توجه هست، با یکدیگر همراه و همگام شوند و نوعی همکاری و ادغام صورت گیرد تا وحدت حوزه و دانشگاه که در شعارهای اصلی انقلاب بوده و هست و یکی از معیارهای حفظ انقلاب اسلامی است، تحقق یابد. وحدتی که ما به لحاظ علمی میتوانیم ایجاد کنیم این نیست که حوزهها دانشگاه شوند، دانشگاهها حوزه شوند، سازمانهای اداری و گرایشها و منشها تغییر کند بلکه مهم این است که این دو نهاد بتوانند در یک ساختار جامع علمی با یکدیگر مشارکتی کاملا سازنده داشته باشند. البته این مساله نیاز به زمینههای تئوریک دارد یعنی باید یک بستر نظری وجود داشته باشد که جایگاه علوم حوزوی و سایر علوم را به صورت درستی تبیین کند تا شکل همکاری آنها روشن شود که این اقدام در نظریه اندیشه مدون انجام شده است.
یکی از آثار این نظریه که بیش از 24 سال قبل ارائه شده، تبیین جایگاه حوزه و دانشگاه و نحوه همکاری آنهاست. به اعتقاد من تمام آنچه در متن منشور روحانیت امام خمینی(ره) آمده امروز قابل استفاده و اجراست. قطعا مسایل دیگری که به تناسب شرایط فعلی با آن مواجه هستیم نیز وجود دارد که باید به آنها هم توجه شود از جمله آنها مسایلی است که امروز جهان با آنها مواجه است و نقشی که کشور باید در بسیاری از معاملات و معادلات جهانی داشته باشد. حوزهها باید برای بخشی از این مسایل زیرساختهای تئوری و فکری ایجاد کنند.