گزارش های قابل استنادی وجود دارد که تک تیراندازانی که بیش از 70 تن را کشتند، در ساختمانهای دولتی که نهایتا به اشغال معترضان درآمدند، مستقر بودند وهنگامی که جهان بداند چه کسی این فرمان خونین را صادر کرد، عدالت، دولت پیشین را مجازات خواهد کرد و حکومت رسمی اوکراین نیز با توجه به اختیارات اخلاقی خود، به صورت رادیکال با عاملان کشتاربرخورد میکند. همه این موضوعات، کابوسی وحشتناک برای کرملین هستند.
اعتراضات به دلیل خودداری ویکتور یانوکوویچ، رئیس جمهوری برکنار شده اوکراین از امضای قرارداد همکاری تجاری با اتحادیه اروپا در ماه نوامبر آغاز شدند. روسیه از اینکه از این اقدام اوکراین جلوگیری کرد ، بسیار خوشحال و به دنبال این بود تا دیگر کشورهای عضو طرح «همکاری شرقی» اتحادیه اروپا همچون ارمنستان، گرجستان و مولداوی را نیز به همین ترتیب از همکاری با اروپا پشیمان کند. روسیه امیدوار است تا آنها را به همکاری در اتحاد اوراسیای خود، به جای اتحادیه اروپا ترغیب کند. فعالیت این اتحاد از ژانویه 2015 آغاز خواهد شد.
اما این امربه مراتب بدتر از آن است که بروکسل، بوروکراسی خود را تا مرزهای روسیه گسترش دهد. دموکراسی واقعی در اوکراین، تهدیدی بالفعل برای تمامی نظامی خواهد بود که پوتین از سال 2000 تاکنون در روسیه ایجاد کرده است. جالب اینجاست که اکثر روسها نیز با این نظر پوتین که اوکراین برادر روسیه است، موافقند و آن را یک کشور متفاوت نمیدانند. اوکراین و روسیه عادت دارند که پا جای پای یکدیگر بگذارند، پس اگر چنین شرایطی در کی یف به وجود آمد، چرا در روسیه تغییر ایجاد نشود؟ حالا ممکن است دومینوها در جهتی دیگر بریزند.
ممکن است میدانهای دیگری نیز در کشورهای همسایه روسیه دچار آشوب شوند. میتوان برای مثال، مولداوی را نام برد که حزب کمونیست آن که مورد حمایت کرملین است، امیدوار است تا در انتخابات نوامبر سال جاری میلادی، دوباره به قدرت برسد.پوتین که پس از انتخابات دوبارهاش در 2012 با جنبش اعتراضی رو به رو شده بود، دوست ندارد دوباره شعلههای اعتراض را ببیند.ازآن زمان تاکنون، اپوزسیون روسیه آرام است.
شمارکمی ازآنها ازاعتراضات اوکراین حمایت یااعلام کردندکه میخواهند از آن الهام بگیرند.اماپوتین بایدتصمیمات متقاعد کننده بیشتری اتخاذ کند.این گونه تبلیغات که «همه معترضان اوکراینی،ملی گراهایی دیوانه هستند و به همین دلیل، آمریکاییها از آنها حمایت میکنند و افراد جوانی که سنگ پرتاب میکنند،تنهابه دنبال کسب حقوق دگرباشان جنسی هستند»،ازنظر روسها خوشایند نیست.پس به این ترتیب دولت آینده اوکراین هرچه که باشد، برای استحکام خود پیش از اینکه روسیه از همه توانش برای شکست آن استفاده کند، زمان کمی در اختیار دارد.اما روسیه در زمینه اقتصادی دست بالا را دارد.
خزانه اوکراین تقریبا خالی است و باقیمانده آن هم توسط باقیمانده دولت سابق چپاول شد. این در حالی است که اوکراین کمتر از 18 میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد و ارزش ارز آن نیز در حال کاهش است. این در حالی است که برای پرداخت استقراضات خود نیز به بیش از 10 میلیارد دلار نیاز دارد.روسیه به پرداخت وام 15 میلیارد دلاری به اوکراین متعهد شد که البته برای افزایش نفوذ خود، آن را به چند بخش تقسیم کرد وموقعی که اپوزیسیون دست بالارادردرگیریهاداشت، آن رامعلق کرد.
این پیشنهاد،درواقع به همراه کاهش هزینه گاز صادراتی به اوکراین، برای جلوگیری از ادغام این کشور در اتحادیه اروپا مطرح شد، اما هدف واقعی روسیه از این اقدام، فراهم آوردن هزینه مورد نیاز برای حمایت از نظام نیمه خودکامه این کشور بود تا اوکراینیهایی را که هنوز به دولت وابسته بودند، کنترل کند.
پس رهبران جدید اوکراین باید صادق باشند واعلام کنند که هدف آنها تغییرچنین وضعی است. هر چند آنهاهنوز نمیتوانند اعلام کنند که قطعا پیروز شدهاند، اما به حمایت مردمی در دو یا سه سال پیش رو، که سخت هم به دست می آید، نیاز دارند و اگرغرب برای انعقادیک قراردادکمک کننده بااوکراین جدی است، باید مشکل مالی این کشور را برطرف کند. دولت سابق اوکراین دیگربرسرکارنیست که پولهای کمکی اتحادیه اروپارا تحویل بگیرد. به جای آن، این مبالغ به کمک حکومتی جدید خواهند آمد که اگر فداکار وسلامت باشد، نام خود رابه نیکی وارد کتب تاریخ اوکراین خواهد کرد. روسیه در سالهای اخیر، بارها دم از قدرت نرم خود زده است.
اوکراین جدید باید هزینههای بیشتری برای گاز وارداتی از روسیه بپردازد که معمولا به بهانه مشکلات فنی قطع میشود. «آژانس ایمنی غذایی» روسیه اعلام خواهد کرد که تمام کالاهای وارداتی از اوکراین حاوی مواد رادیواکتیو هستند. کارگرهای مهاجراوکراینی که کار بازسازی «سوچی» برای میزبانی المپیک زمستانی 2014 روسیه را انجام دادند، به اوکراین باز گردانده میشوند وبدترازهمه این است که روسیه سعی خواهد کرد درنظام جدید اوکراین نفوذ کند. روسیه همیشه ادعا میکند که میتواند حکومت های اوکراین را کنترل کند ومثال آن نیزدولت یانوکوویچ بود. آنها احزابی که عامل کرملین هستند تشکیل داده و در اوکراین نفوذ میکنند.
برای مثال،«جبهه اوکراین» در شهر شرقی «خارکوف» اتحادی نامانوس از کسانی است که یک ایدئولوژی مبهم اسلاوگرایی دارندوروسیه ازآن حمایت میکند. امامشکل غایی روسیه، همان مشکلی است که یانوکوویچ با آن رو به رو شد. این موضوع برای کرملین قابل درک نیست که به جای پول و حمایت خارجی، ایدئولوژی محرک معترضان باشد. روسیه به راحتی قادر به اعمال نفوذ در دولت سابق اوکراین بود،اما کنارآمدن با انقلابیهای فعلی،بسیارمتفاوت است. اوکراین قدم در مسیری ناهموار گذاشته است.
چرا مسکو مداخله نکرد؟
چندی قبل ازسرنگونی ویکتور یانوکوویچ،دولت وی ومخالفان با یکدیگر توافقی را امضا کردند که ظاهرا قراربود به اعتراضات مرگبار کییف،با وعده یک قانون اساسی جدید وانتخابات زود هنگام پایان دهد،اما فرستاده رئیس جمهوری روسیه به اوکراین،از امضای این توافق سرباززد،چرا که آن را حکمی از جانب مخالفان تحت حمایت غرب در اوکراین می دانست.
«دیمیتری ترنین» درمطلبی که در روزنامه نیویورک تایمز درمورد تاثیر وقایع اوکراین بر روسیه منتشر کرد،نوشت:درحالی که مسکو از پایان خشونتها در اوکراین استقبال میکرد،اما اساسا توافق امضا شده دراین کشور را یک حکم تحمیل شده از جانب مخالفان تحت حمایت غرب در اوکراین میدانست.
مخالفان اوکراینی قدرت را به دست گرفتند و مسکو نگران است این بحران مدتها ادامه پیدا کند. برخی گروههای افراطگر در اوکراین ،سلاح در دست دارند.درجامعه اوکراین اختلافات سیاسی، فرهنگی و منطقهای عمیقی وجود دارد، نخبگان سیاسی اوکراین دچار آشفتگی هستندو وضعیت اقتصادی این کشوربه سرعت روبه وخامت میرود.این آشوب تاحد بسیارزیادی،مشخصا مربوط به اوکراین است وروسیه تاکنون برخلاف آنچه که گفته شده،تاثیرچندانی بررفع آن نداشته است.
عمومیترین افسانهای که درباره نقش مسکودربحران اوکراین گفته شد،این بودکه یانوکوویچ عروسک خیمه شب بازی ولادیمیر پوتین،رئیس جمهوری روسیه است،اما درواقع، پوتین بسیارازهمتای اوکراینی خود ناخرسند بود! برای پوتین، یانوکوویچ فردی غیرقابل اعتماد بودکه تا ابد میان روسیه و اتحادیه اروپا مردد باقی میماند.اکنون وی تبدیل به یک مهره سوخته شده و از کشورفرار کرده است.مسکو به خوبی میداندمیلیاردرهای اوکراینی که اغلب آنهاازیانوکوویچ حمایت میکردند،عمدتامخالف روسیه بودند.
اگر چه آنها عملا بر اوکراین حکمرانی میکردند، اما نگران بودند که غولهای تجاری ثروتمندتری که در همسایگی آنها قرارداشتند، بر آنها غلبه کنند. حتی آن دسته از میلیاردرهایی که سرمایههای خود را در روسیه به دست آوردند،نظیر«پترو پروشنکو» ،حامی مالی اعتراضات اوکراین، ترجیح میدادند سرمایه خود را در غرب حفظ کنند.
اعتراضات اوکراین هنگامی بالا گرفت که یانوکوویچ از امضای توافقنامه به اصطلاح همکاری میان اوکراین و اتحادیه اروپا،که براساس آن قراربوداقداماتی نظیرایجاد منطقه تجارت آزاد میان دو طرف انجام شود، خودداری کرد. به رغم آنچه که یانوکوویچ ادعا کرد، این کرملین نبود که اورامجبوربه این کارکرد. ادامه دارد...