مثل یک مرد پَر کشیدی تا...آسمان را به بَر کشیدی تا...تا که باران به شهر برگرددباز هم چشم تر کشیدی تا...روزها رنگ شب به خود دارندروز را تا سحر کشیدی تا...سینه ات داغدار فردا بود»آه« را بیشتر کشیدی تا...  در همان کوچه های بی غیرتسینه ات را سپر کشیدی تا...حرف امروز نیست جان دادنروی دیوار در کشیدی تا...ارث مادر رسیده است به تو مثل یک مرد پَر کشیدی تا...  شاعر: قم -حامد حجتی