يوسف خاكيان / خبرنگار
کوچکترین نهاد اجتماعی هر جامعهای خانواده است، شاید بتوان گفت این نهاد با همه کوچکیاش بزرگترین مامن و پناهگاه برای تکتک افراد خانواده است، پناهگاهی که افراد موجود در آن بدون هیچ ترسی میتوانند خود را در آن رها کرده و به آرمش برسند. همانگونه که میدانیم اولین پایههای تشکیل یک خانواده را یک پسر و یک دختر جوان تشکیل میدهند، جوانانی که به مرحلهای بلوغ فکری، روحی و جنسی رسیدهاند و تصمیم گرفتهاند که پس از این برای رفع نیازهای مختلف شریک زندگی برای خودشان انتخاب کرده و با او در کنار او به آرمش برسند و در کنار احساس آرامش بتوانند به رشد و تعالی نیز دست یابند.
صاحب نظران علوم اجتماعی برای خانواده تعاریف فراوانی ارائه کردهاند؛ از جمله آنها میتوان به دو تعریف زیر اشاره کرد.
- خانواده، سازمان اجتماعی و نهاد سازندهای است که از طریق ازدواج که یک قرار داد اجتماعی است، تشکیل میشود.
- ازدواج و تشکیل خانواده، خدمتی است برای پدید آمدن یک کانون آسایش و خوشبختی و نشاط طبیعی، ارضای غریزه جنسی، لذت بردن از زندگی، بهرهمندی از محبت و تعاون و مددکاری و سرانجام امتزاج دو روح در افق محبت و همآهنگی و اتصال دو دریا از نیرو و قدرت، برای رسیدن به هدفی متعالی.
اهمیت ازدواج
امام صادق(ع) میفرماید: مردی نزد پدرم امام باقر(ع) آمد، حضرت به او فرمود: «همسرداری؟ گفت: نه. فرمود: دوست ندارم دنیا و آنچه در آن است از من باشد و یک شب را بدون همسر بسر برم. آنگاه پدرم گفتارش را ادامه داد و فرمود: دو رکعت نمازی که مرد همسردار میخواند، بهتر از قیام شب مرد عزب به عبادت و روزه گرفتنش در روز است! آنگاه پدرم هفت دینار به آن مرد داد و فرمود: با این پول و وسایل ازدواج را فراهم کن که حضرت رسول فرمودهاند: همسر انتخاب کنید که باعث وسعت رزق و روزی است. رسول خدا(ص) فرمود: هر کس در اوایل جوانی ازدواج کند شیطان فریاد زند: فریاد از او! فریاد از او! دو سوم دینش را از دستبرد من نگاه داشت. پس باید عبد خدا در نگهداری یک سوم دیگرش جانب تقوا را رعایت کند.
زنی حضور امام ششم(ع) شرفیاب شد و عرض کرد: خدایت صلاح و سداد افزاید، من زنی هستم تارک دنیا. فرمود: منظورت از ترک دنیا چیست؟ عرض کرد: شوهر اختیار نکردهام. فرمود: چرا؟ گفت: برای اجر و ثواب. فرمود: برگرد، اگر مجرد ماندن فضیلت بود، فاطمه زهرا(س) از تو سزاوارتر بود. کسی نمیتواند در فضایل بر حضرت زهرا(س) پیشی گیرد.
هویت
دکتر علیرضا آزمندیان، روانشناس معتقد است: در میان موجودات جهان، هیچ موجودی به اندازه انسان، نیازمند شناخت و تفسیر نیست. چرا که وی ناشناختهترین موجود هستی است. انسان با آن همه قابلیتها، امکانات و استعدادهائی که از خدای رحمان الهام گرفته است، با آن همه عواطف و احساسها، با آن همه خرد و دانائی و با آن هوش سرشار که یکتا بخشنده بخشایشگر در وجودش به ودیعه نهاده است، آنچنان سیستم پیچیدهای است که درک و تجزیه و تحلیل آن، علم و دانایی بسیار میطلبد. اینکه انسان کیست یا چیست، چه ماهیت و چه شخصیتی دارد، چه افکار و باورها و چه ایدهها و اندیشههائی در سر و چه رویاها و آروزهایی در دل میپرورد، چه میخواهد، چه میکند و... همه و همه در بحثی به نام بحث «هویت» پاسخ داده میشود و این باورهای شکل گرفته در انسان است که به همراه احساس و روحیه او، هویت وی را تشکیل میدهد. هویت توست که در هر لحظه تعیین میکند که تو، که باشی، چه بکنی، چه بخواهی، کجا بروی، چه بگوئی، چه واکنشی نشان بدهی و...
هویت توست که در هر لحظه اندیشه تو را میسازد. آری، اندیشهها از هویت تو دستور میگیرند و زندگی تو را شکل میدهند. بنابراین لازمه زندگی در مسیر کمال، داشتن هویتی کمالطلبانه است تا در تو اندیشههای کمالجویانه را خلق کند. پس انسان است و هویت او! من کیستم؟ یا تو کیستی؟ پاسخ به این سوال، موضوع ما در در برابر زندگی و هر آنچه همه روزه با آن مواجه هستیم، روشن میکند پاسخ به این سوال است که راه تو را بر سر دوراهیها زندگی معلوم میکند. به من بگو تو کیستی تا به تو بگویم کجا میروی، چه ارزشهایی داری، جهانبینی تو چیست. به من بگو تو کیستی تا به تو بگویم چه اعتماد به نفسی داری. در کارت، در زندگیات و در روابطت چقدر پیشرفت میکنی، از فرصتهایت چگونه استفاده میکنی، خدایت را چگونه میشناسی و لحظه لحظههای زندگیات را چگونه صرف میکنی و چه حاصلی میگیری.
هویت توست که هر لحظه تعیین میکند که کجا بایستی، چه موضوعی اتخاذ کنی، در کدام جبهه بجنگی، با کدام سلاح، مبارزه کنی، به کدامین افق بنگری، منتظر چه باشی و...
هویت توست که به تو، جهانبینی و ایدئولوژی میدهد، ارزشها و ضد ارزشهای تو را تعیین میکند و راه را به تو نشان میدهد. پس، همه چیز انسان در هویت وی که مجموعه باورها و روحیهای اوست، خلاصه میشود. باورهای هر انسان، چون موج در محیط اطرافش منتشر میشود و متناسب با نوع باورهایش، پیامهای مثبت یا منفی به کائنات ارسال میکند و این چنین است که ارتباط تو با مردم و جامعه، برقرار میشود که البته نوع این ارتباط، به جنس باورها بستگی دارد. تو پدیده پیچیدهای هستی که کسی را جز خودت راهی به دنیای درون تو نیست. تنها توی که میتوانی خودت را کشف کنی، پس به خودت آی و غفلت روا مدار. آیا وقت آن نرسیده که به کاخ با شکوه وجودت که سالهاست کسی دروازههای عظیم آن را نگشوده، سری بزنی و غبار تیره فراموشی و غفلت را از گوشه گوشه آن بزدائی؟ آیا زمان آن فرا نرسیده که دریایی تو ویرانهای متروک نیستی که در آغوش تاریکیها خفته باشد؟ هستی به سوی بیگانگی و یکپارچگی پیش میرود و مبادا که تو از این قافله جا بمانی. زیرا تا خود را نشناسی و با خویشتن خویش. به یگانگی و هماهنگی نرسی، نغمه شورانگیز هستی ونتهای هماهنگ حیات را که کائنات در دستگاه آفرینش مینوازند، نخواهی شنید.
ای نسخه اسرار الهی که تویی
وی اینه جمال شاهی که تویی
بیرون ز تو نیست آن چه در عالم هست
از خود بطلب هر آن چه خواهی که تویی
آری، ای محرم تمامی اسرار الهی! خود را بشناس تا گوهر گرانمایه عمرت را در عالیترین امور، سرمایهگذاری کنی، پس، بکوش تا به مصداق «من عرف نفسه، فقد عرف ربه» به درون خویش سفرکنی و از آنجا به کمال خداوندی برسی. خود را بشناس تا خدایت را بشناسی، خود را بشناس و گنجهای بیپایان درونت را در یاب تا درک کنی که کیستی و چه پدیدهای هستی که قرار است قدم به راه کمال بگذاری تا به ذات نور و گوهر شعور، بپیوندی. اگر به خود اشرافیابی، آنگاه این مسیر در هر قدم با تورازها دارد و چون در آن پای بگذاری، خود، راه را به تو خواهد نمود.
تو پای به راه درنه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
پایگاه اجتماعی
پیش از آنکه به تعریف پایگاه اجتماعی بپردازیم، باید به تعریف نقش اجتماعی بپردازیم چرا که این دو رابطه تنگاتنگی با هم دارند و در واقع در تعریف یکدیگر در جامعه نقش بسیار موثری دارند.
نقش اجتماعی را میتوان فعالیتی دانست که در جامعه برعهده فرد یا گروهی قرار دارد و چون آنچه را که در جامعه، برعهده فرد است انتظارات در دیگران بوجود میآورد، بنابراین در تعریفی دیگر نقش اجتماعی را به معنای انتظاراتی میدانند که باید دارنده موقعیت یا پایگاه اجتماعی آنرا بر آورده سازد. حال که مفهوم نقش اجتماعی برایمان آشکار شد به تعریف پایگاه اجتماعی میپردازیم.
پایگاه اجتماعی، ارزشی است که یک گروه اجتماعی برای یک نقش اجتماعی قائل است. به عبارت دیگر وقتی نقش اجتماعی فرد در گروه یا جامعه، با نقشهای دیگر مورد ارزشگذاری و مقایسه قرار گیرد و بر حسب درجه اهمیت رتبهبندی گردد، پایگاه و موقعیت آن نقش معلوم میشود. پس پایگاه اجتماعی یک نقش، ارزشگذاری اجتماعی آن نقش است که هر جامعهای مطابق مقتضیات خود آنها را رتبهبندی میکند. مثلا نقش یک آموزگار، دبیر، استاد دانشگاه، پزشک، کارگر، دهقان یا یک راننده با هم فرق دارد و پایگاه اجتماعی آنها متفاوت است. برخی مهمتر و از پایگاه اجتماعی بالاتری برخوردار هستند و برعکس. که البته عواملی در این مورد موثر هستند، چون هر کس عهدهدار نقشهای گوناگون است، از این رو، پایگاههای اجتماعی متعددی را هم احراز میکند. نظریه مجموعه نقشها بیانگر آن است که هر پایگاه اجتماعی فقط با یک نقش همراه نیست، بلکه با دستهای از نقشها پیوسته است. از این رو، هر پایگاه اجتماعی، مناسبات معینی را به همراه دارد. بنابراین پایگاه اجتماعی مقامی است که از لحاظ اجتماعی شناخته شده و در واقع یک محل مع��ن در فضای اجتماعی است که در مقابل فضای جغرافیا قرار دارد و میتوان آن را به عهده واجدان شرایط قرار داد و دارای حقوق و وظایف خاصی است.
برای بررسی ارتباط موضوع جوان، هویت و پایگاه اجتماعی به سراغ دو تن از جامعهشناسان کشورمان رفتهایم و نظر آنها را در این رابطه جویا شدیم. دکتر حسین با هر جامعهشناس و استاد دانشگاه در گفتگو با آفتاب یزد در خصوص مبحث جوان، هویت و پایگاه اجتماعی بیان کرد: جوان برایند عوامل مختلفی است که شخصیتی را تشکیل میدهد که میتوانیم این عوامل را به چهار دسته طبقهبندی کنیم:
وارثت، خانواده، محیط اجتماعی، روندهای جهانی
بنابراین هویت یک جوان از 4 پایگاه خود، خانواده، خلق و خدا تشکیل میشود. حال باید دید که برآیندی که سخن را ندیم به کدام که از این چهار پایگاه نزدیکتر است. اگر به خانواده خواه باشد شخصیتش به پایگاه خود برمیگردد، اگر به خانواده خواه باشد به پایگاه خانواده برمیگردد، اگر در جامعه باشد و سختیهای جامعه را تحمل کند و در جامعه به سربلندی برسد به پایگاه خلق برمیگردد و اگر از مرزهای خود، خانواده و جامعه بگذرد و در سطح جهانی باشد اصطلاحا به آن خدا محور میگوییم چرا که به هستی و مبدا و معاد میاندیشد. با هر در ادامه در پاسخ به این سوال که یک جوان به چه درجهای از هویت و نقش و پایگاه اجتماعی میرسد که تشخیص میدهد که برای تشکیل زندگی زناشویی آمادگی لازم را دارد، گفت: این یک سوال دینامیک است، یعنی این موضوع در طول زمان و مکان فرق میکند پسرها به ازدواج دیدگاهی دارند که دختران آن دیدگاه را ندارند و برعکس، برای مثال دختران ترجیح میدهند با جوانی ازدواج کنند که از لحاظ مادی و معنوی قابل اتکا باشد، پسرها هم سعی میکنند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند و به اصطلاح به موضوع ازدواج زیاد نزدیک نشوند که این موضوعات سبب شده که شاهد وضعیتی به نام لغزندگی ازدواج باشیم.
اما خانم دکتر افسر نادری افشار جامعهشناس و استاد دانشگاه نیز در خصوص موضوع جوان، هویت و پایگاه اجتماعی نظراتی را بیان کرد. وی گفت: هر انسانی در جامعه پایگاههای اجتماعی متفاوتی را بر مبنای پایگاههای انتسابی واکتسابی دارد که یکی از نظر خانوادگی و دیگری از نظر اجتماعی است و این موضوع تنها مختص جوانان نیست. بنابر آنچه گفته شد پایگاه اجتماعی هر انسانی میتواند انتسابی یا اکتسابی باشد. البته این را هم عنوان کنم که معمولا پایگاههایی که در کشورهای توسعهیافته وجود دارد اکتسابی هستند به این مفهوم که فرد آن پایگاه را با تلاش و کوشش خود به دست آورده است و اینگونه نبوده که آن پایگاه به دلایل مختلفی به او داده شده باشد، چیزی که در ممکن خودمان به وفور یافت میشود. در پایگاه انتسابی این وضعیت در آمد، پیشینه خانوادگی و... است که پایگاه اجتماعی شما را تعیین میکند نه تلاش و کوششی که برای رسیدن به اهدافتان داشتهاید.
اگر در اطراف خودمان کمی دقتی کنیم خانوادههایی را میبینیم که به لحاظ مالی در شرایط خوبی هستند با کمی بررسی متوجه میشویم افراد اینگونه خانوادهها خیلی زود پلههای ترقی را طی کرده و به پایگاههای بالاتری میرسند، را راههای رسیدن به پایگاههای بالاتر توسط این افراد هم میتوان به ایجاد رابطه، خرج کردن پول، پارتی بازی و... اشاره کرد. پر واضح است که فرزندانشان هم بی هیچ تلاشی پایگاه خوبی خواهند داشت و به قول معروف در زندگی موفق خواهند بود. در مقابل کسانی مانند شاگردان ممتاز دانشگاهها هم هستند که سخت تلاش میکنند و شاید حتی از نظر نخبگی در درجه بالایی باشند اما علیرغم تلاشهایشان نهایتا پزشک میشوند، اما در آخر چه؟ برای فعالیت در پزشکی باید پول داشت، اگر پول نداشته باشد نمیتواند حتی یک مطب خشک و خالی بزند. او تلاش کرده و پایگاه اکتسابی خود را به دست آورده اما بنا به دلایلی که گفته شد قادر نیست موقعیت اجتماعی خود را به دست آورد. اما این به آن مفهوم نیست که ما هیچ جوانی نداریم که با تلاش و کوشش به پایگاه و موقعیت اجتماعی بالایی نرسیده باشد. خیر اینطور نیست. جوانانی هم هستند که با کوشش و تلاش و از راههایی غیر از راههای انتسابی به پایگاه اجتماعی بالایی رسیدهاند اما تعدادشان بسیار اندک است. متاسفانه این یک واقعیت است که در جامعه ما امکان ترقی به سمت پایگاههای اجتماعی بالا در اکثر موارد تنها با استفاده از راههای انتسابی امکانپذیر است که از نگاه جامعهشناسی از آن به عنوان ضعف آموزش یاد میشود. چرا که سازمانها به دلیل ساختاری که دارند قادر نیستند که از افراد آموزش دیده استفاده کنند که سمت دارند نه صلاحیت. حتی در برخی موارد کار فراتر از این هم میرود به صورتی که اگر حتی پست سازمانی هم برای اینگونه افراد وجود نداشته باشد به خاطر رابطهای که وجود دارد یک پست سازمانی را ایجاد میکنند. این استاد دانشگاه در ادامه در پاسخ به این سوال که یک جوان به چه درجهای از هویت و نقش و پایگاه اجتماعی میرسد که تشخیص میدهد برای تشکیل زندگی زناشویی آمادگی لازم را دارد، گفت:
در پاسخ یه این سوال باید بگویم اگر صحبت از تمایل افراد به ازدواج است که باید بگویم همه افراد تمایل به ازدواج دارند و اینگونه نیست که کسی از ازدواج بدش بیاید، اما نبودن فرد در پایگاه مناسب اجتماعی موجب میشود که تمایل جوان به ازدواج کاهش یافته و در برخی موارد حتی از بین برود. چرا که زمانی که یک جوان برای ازدواج کردن به خواستگاری میرود از او درباره پایگاه اجتماعیاش، داراییاش، در آمدش، سرمایهاش سوال میشود و او که پایگاه اجتماعی مطلوبی نداشته تا دارایی، درآمد و سرمایه خوبی را کسب کرده باشد نمیتواند ازدواج کند. برای حل این مشکلات چه باید کرد؟ به نظر من باید از نو تعریف درستی از پایگاه اجتماعی ارائه کرد و بیش از آنچه به پایگاه اجتماعی انتسابی بها داده شود باید به پایگاه اجتماعی اکتسابی بها داده شود و حتی اهمیت پایگاه انتسابی را حذف کنیم تا همه بتوانند براساس شایستگیهایشان به پایگاههای اجتماعی مطلوبی دست یابند. این اقدام حتی در ازدواج هم تاثیر خواهد داشت چرا که جوان با تلاش و کوشش و نه با روابط خویشاوندی و پارتی بازی توانسته پایگاه اجتماعی خوبی کسب کرده و قادر خواهد بود آن را به خانواده دختر عنوان کند و به خواستهاش که همان ازدواج است برسد.