علی مطهری در گفتوگویی با ایسنا با تاکید بر اینکه باید اجازه داده شود منتقدان سخن بگویند و پاسخ دریافت کنند، گفت: اساسا در یک حکومت مذهبی باید چنین فضایی حاکم باشد، به اعتقاد شهید مطهری در یک حکومت مذهبی اگر خلوص نیتها کم شود، آن حکومت خیلی زود استحکامش را از دست میدهد، چون نگاه افکار عمومی به چنین حکومتی این است که افراد با ادعای خدا و پیغمبر وارد میدان سیاست شدهاند، اما جنگ قدرت در حکومتهای غیر مذهبی که ادعای خدا و مذهب ندارند آسیب چندانی به آنها وارد نمیکند.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در بخش دیگری از این گفتوگو، فضای سیاسی کشور را این گونه تشریح کرد: فضای سیاسی کشور با توجه به نزدیک شدن به انتخابات مجلس نهم باید بهتر از اینها باشد، با توجه به حوادث انتخابات سال 88 لازم است انگیزه و شوق شرکت در انتخابات در مردم افزایش یابد، باید مشوقهایی برای سیاسیون و افرادی که تمایل به کاندیدا شدن دارند ایجاد شود، فضای سیاسی کشور بازتر شود، اجازه داده شود افراد اظهارنظر کنند و منتقدان نظام سخن بگویند و پاسخ دریافت کنند تا این احساس در سیاسیون و دلسوزان نظام ایجاد شود که میتوانند در روند سیاسی کشور مؤثر باشند. وی گفت: البته با افرادی که به اموال عمومی آسیب زدند و اقدام عملی بر ضد نظام انجام دادند، باید برخورد شود.
مطهری با بیان این که هر کس قانون اساسی را قبول دارد و اقدام عملی علیه نظام انجام نداده است نباید مشکل رد صلاحیت داشته باشد، افزود: کسی که میگوید «مرز التزام به ولایت فقیه را احکام حکومتی میدانم» چرا به صرف برخی انتقادات و مخالفتها رد صلاحیت شود؟
وی تاکید کرد: اگر فضای سیاسی حالت امنیتی و پلیسی نداشته باشد و مردم با مشارکت بالا در انتخابات شرکت کنند، تودهنی محکمی به آمریکا و کشورهای غربی زده میشود، غربیها از ابتدا تصمیم به نابودی انقلاب اسلامی داشتهاند و مترصد حمله به ایرانند، اگر انتخابات آزاد با مشارکت بالا مثلا 70 درصد برگزار شود اثرش از شلیک صدها موشک به سوی مراکز حساس آنها بیشتر خواهد بود و اصلا جلوی حمله نظامی احتمالی به ایران گرفته میشود ولی اگر به پیاده کردن افراد و گروهها از قطار انقلاب ادامه داده شود، مشارکت مردمی کاهش مییابد و کشورهای غربی احساس خواهند کرد که پایگاه اجتماعی انقلاب ضعیف شده، از این رو بر حجم تهدیداتشان میافزایند. وی سپس به تشریح معنای اصولگرایی پرداخت و افزود: اصولگرایی به معنای اعتقاد و التزام عملی به اصول و مبانی مشخص مثل ولایت فقیه، آزادی بیان، استقلال فرهنگی، اخلاق و معنویت و نظام خانوادگی اسلام است، جمعی از اصولگرایان منتقد خواستار تفصیل و روشنتر شدن مبانی اصولگرایی شدند، از این رو بنده را مامور تدوین منشور تفصیلی اصولگرایی در تفسیر منشور جامعتین کردند، بنده نیز 15 اصل را تعیین، تعریف و تشریح کردم. مطهری با برشمردن اصول 15گانه از مبانی اصولگرایی، گفت: اصل ولایت فقیه، عدالت اجتماعی، آزادی، مردمسالاری دینی، استقلال فرهنگی، امر به معروف و نهی از منکر، جایگاه روحانیت، رهبری نسل جوان، سادهزیستی و پرهیز از تجملگرایی و اشرافیگری، پیشرفت علمی و صنعتی، وحدت اسلامی، نقش زن در اجتماع مدنی، اخلاق در سیاست، قانونگرایی، دفاع از مستضعفین در صحنه بینالمللی 15 اصل تعریف و تشریح شده است که این مبانی را تقریبا همه قبول دارند، مهم برداشت واحد از این مبانی است. وی افزود: مثلا همه ما میگوییم ولایت فقیه، ولی هر کدام برداشت خاص خود را داریم و یا همه به «آزادی بیان» و «عدالت» اعتقاد داریم ولی برداشتمان با یکدیگر متفاوت است، در حقیقت بر برخی مشترکات لفظی توافق داریم ولی هر یک معنای خاص خود را در نظر داریم. برداشتهای مختلف از یک اصل، در نهایت موجب اختلاف و انشقاق میشود.
نماینده مردم تهران در مجلس تاکید کرد: اصولگرایی زمانی به سامان میرسد که از اصول و مبانی، برداشتهای واحد شود. شهید مطهری درباره «آزادی بیان» میگویند «در جمهوری اسلامی حتی احزاب غیر اسلامی آزادند و میتوانند حرف خود را بزنند ولی باید با تابلوی خودشان به عرصههای مختلف وارد شوند، به این معنا که مثلا یک حزب مارکسیست نمیتواند با تابلوی اسلام و با عکس امام خمینی تجمع برپا کند تا مردم فریب بخورند، بلکه باید با تابلوی مارکسیسم و با عکس مارکس و لنین تظاهرات کنند.» این برداشت یک برداشت از آزادی بیان است و در نقطهی مقابل، برخی از گروههای اصولگرا قائل به محدود کردن فضا هستند. وی در بخش دیگری از سخنان خود با تاکید به این که نمیتوان تاریخ انقلاب را پاک کرد،گفت: به عنوان مثال هر چه باشد آقایان منتظری و بازرگان بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی را تشکیل میدهند، اگر بخواهیم زندگینامه شهید مطهری را بنویسیم باید بگوییم شهید مطهری و آقای منتظری 11 سال با یکدیگر همدرس و همبحث بودند و ایشان از نزدیکترین دوستان شهید مطهری بود و همین طور مهندس بازرگان. انتقادات فکری و سیاسی یک مطلب است و واقعیات تاریخی مطلب دیگر. اما وقتی این مطلب را میگویم برخی اصولگرایان ناراحت شده و بنده را از بیان آن برحذر میدارند.
مطهری «عدالت» را از دیگر اصولی دانست که در جریان اصولگرا برداشتهای متفاوتی از آن میشود، سپس خاطرنشان کرد: در خصوص عدالت باید تعریف واحد داشته باشیم، ما میگوییم جامعه اسلامی جامعه بدون تبعیض است نه جامعه بدون تفاوت، تفاوتهایی که ناشی از اختلاف کوشش و اختلاف استعدادها باشد به رسمیت شناخته میشود ولی برداشت برخی از عدالت همان نگاه سوسیالیستی است که معتقد به برابر بودن برخورداری افراد از مواهب طبیعت بدون در نظر گرفتن اختلاف استعدادها و اختلاف تلاش افراد است. برداشت برخی دیگر توزیع یکسان پول بین مردم است، برخی نیز عدالت را در سرمایهگذاری در زیرساختها و افزایش تولید میدانند و توجه چندانی به شکافهای طبقاتی ندارند. مطهری در بخش دیگری از گفتوگوی خود با ایسنا، با بیان این که طرح سؤال از رئیسجمهور در مجلس یک «دور» به اصطلاح فلسفی ایجاد کرده است، گفت: وقتی هیات رئیسه مصمم نباشد، برخی نمایندگان امضاکننده متزلزل میشوند و وقتی از سوی دولت یا حتی خود هیات رئیسه تحت فشار قرار میگیرند، امضایشان را پس میگیرند، از سوی دیگر وقتی برخی امضاکنندگان طرح امضایشان را پس میگیرند، هیات رئیسه متزلزل میشود و این دو، یکدیگر را تشدید میکنند. مطهری گفت: ولی اگر هیات رئیسه مجلس از همان ابتدا که طرح سؤال از رئیسجمهور را با 100 امضا دریافت کرد، به کمیسیونهای تخصصی ارجاع میداد، چرخه معیوب فعلی اتفاق نمیافتاد اما وقتی طرح را در کشوری میز اتاقشان نگه میدارند، برخی از امضاکنندگان احساس میکنند هیات رئیسه به دلیل ترس یا هر دلیل دیگری مایل نیست طرح را به جریان اندازد و یا تصور میکنند از دفتر رهبری ندایی رسیده است. مطهری با اشاره به برخی مخالفتها با مطرح شدن طرح سوال از رییسجمهور، متذکر شد: اگرچه برخی افراد وابسته به دولت نقل قولهایی از مخالفت رهبری با طرح سؤال از رئیسجمهور بیان میکنند ولی براساس نشانههایی که از مقام معظم رهبری مشاهده کردهام، ایشان نظر مخالفی در این خصوص ندارند، ایشان همزمان با مباحثی که در مجلس در خصوص طرح سؤال از رئیسجمهور مطرح بود، در کرمانشاه تأکید کردند «رهبری اساسا در این گونه مسائل دخالت نمیکند.» احساسم این است که این سخن ناظر به طرح سؤال از رئیسجمهور بود.
مطهری در بخش دیگری از این گفتوگو با واکاوی دلایل تسخیر سفارت انگلیس در تهران گفت: اشغال سفارت انگلیس در شرایطی که تحت فشارهای خارجی هستیم، اقدام درستی نبود و در مجامع بینالمللی به ضرر ایران تمام شد، در حالی که قانون کاهش روابط با انگلیس، قانون خوب و حسابشدهای بود. اشغال سفارت اثر خوب این قانون را از بین برد. این اقدام خلاف قانون، به نفع کشورهای غربی و انگلیس تمام شد. مقایسه این اقدام با تسخیر سفارت آمریکا در سال 1358 مقایسه درستی نیست. در آن زمان دولت موقت سر کار بود، انقلاب هنوز استقرار نیافته بود و این گونه رفتارها قابل توجیه بود. مطهری افزود: در آن زمان نیز طولانی شدن تسخیر سفارت آمریکا به ضرر ایران تمام شد، اصل تسخیر قابل توجیه بود ولی گروگانگیری 444 روزه کارکنان سفارت به ضرر ایران تمام شد، مسئولان ایران 444 روز به دشمنان قسمخورده فرصت دادند تا وجهه انقلاب اسلامی را نزد افکار عمومی جهان تخریب کنند و با این کار زمینه حمله عراق به ایران را نیز فراهم کردند. مطهری با یادآوری حادثهای مشابه نظیر تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در سال 1358، گفت: در زمان حیات شهید مطهری چریکهای فدایی در اقدامی وارد سفارت آمریکا شدند، وقتی خبر به شهید مطهری رسید، ایشان بلافاصله به عنوان رئیس شورای انقلاب به آقای مهدویکنی که آن زمان رئیس کمیتهها بود دستور داد چریکهای فدایی را از سفارت بیرون کنید، ایشان تأکید داشتند «نباید به آنان اجازه داد چهره انقلاب اسلامی، آن هم در روزهای آغازین پیروزی تخریب شده و برای کشور مشکل به وجود آورند.»
مطهری خطاب به دانشجویان حاضر در تسخیر سفارت انگلیس گفت: به جای تبعیت از احساسات و هیجانات باید تحت سلطه عقلتان تصمیمگیری کنید. البته افرادی هم که دانشجویان را تحریک کردند مقصرند. یکی از نمایندگان روحانی مجلس در زمان اشغال سفارت انگلیس جلسه کمیسیون فرهنگی را به قصد شرکت در تجمع دانشجویان و تشویق آنها ترک کرد و بعد شنیدیم که در آنجا امامت نماز جماعت هم کرده است. مطهری ماجرای تسخیر سفارت انگلیس را قابل پیگرد قضایی دانست و اظهار کرد: تحریککنندگان و عاملان این قضیه مقصرند. این افراد باید پشت سر مجلس که قائل به اقدام گام به گام است حرکت میکردند. میشد اقدامات اثرگذارتری انجام داد تا در عمل به دولت انگلیس لطمه وارد کنیم. مثلا روابط اقتصادی را به حداقل برسانیم. با تسخیر سفارت بیش از آن که به انگلیس ضربه وارد شود به خودمان لطمه زدیم. مطهری با یادآوری اشغال سفارت ایران در لندن در سال 1359، گفت: قرائن نشان میدهد که اشغال سفارت ایران در لندن در سال 1359 از سوی مخالفان نظام جمهوری اسلامی که طی آن 26 ایرانی حاضر در سفارت گروگان گرفته شدند و دو نفر از آنان (دکتر لواسانی و دکتر صمدزاده) به شهادت رسیدند، بدون همکاری پلیس انگلیس امکانپذیر نبود، هرچند که بعدا پلیس اسکاتلندیارد به آنجا حمله کرد و پنج تن از شش تروریست را کشت. وی تاکید کرد: اصلا دولت انگلیس طی صد سال گذشته ظلمهای فراوانی به مردم ایران کرده است ولی راه جبران آن، اشغال سفارت انگلیس نبود.