پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي/ ظهور امام خميني (ره) در اوايل دهه چهل، منشاء دو تحول عظيم در تاريخ معاصر ايران شده است. از يک سو ايشان سکوتي را که از نهضت مشروطيت به اين سو بر فضاي حوزه علميه قم سايه افکنده بود، شکست و با تحريم تقيه و کشاندن مبارزه به کانون اصلي فعاليت هاي مذهبي (حوزه علميه قم) براي هميشه به انگاره جدايي دين از سياست خط بطلان کشيد و از سوي ديگر، با طرح انديشه غير التقاطي و خالص ديني خود، بدون آنکه حزب و سازماني تشکيل دهد، توده مردم را به برپايي دولتي دعوت کرد که به لحاظ ساختار و ماهيت، با سلطنت تفاوتي آشکار داشت. در حقيقت امام خميني (ره) با نفي تز استعماري جدايي دين از سياست و با صدور فرمان تحريم تقيه، نقطه عطفي در فرهنگ سياسي کشور ايجاد کرد که پايان دوران از خودبيگانگي را بشارت مي داد. منشاء و خاستگاه قيام پانزده خرداد، انديشه هاي روحانيت مبارزشيعه به رهبري حضرت امام خميني (ره) بوده است. در انديشه ها و تفکر آن حضرت، تشکيل حکومت اسلامي و اجراي احکام اسلامي جايگاه خاصي داشت. بر اين اساس، پياده شدن قوانين اسلام در حوزه هاي سياست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع از انگيزه هاي اصولي نيروهاي مذهبي محسوب مي شد. اما با توجه به تخطي رژيم شاه از حدود الهي و عدم اجراي احکام اسلام، امر به معروف و نهي از منکر، دفاع از سنت ها و ارزشهاي اسلامي، مقابله با برنامه هاي استعماري آمريکا و رژيم صهيونيستي، مبارزه با حاکميت و گسترش فرهنگ غربي که منافي با معيارهاي فرهنگ اسلام ناب محمدي بود از انگيزه هاي نسل جديد روحانيت، براي ورود به عرصه سياسي کشور و وقوع قيام پانزده خرداد به شمار مي رفت. گام به گام تا قيام 15 خرداد گام اول: حدود چهل روز بعد از قضاياي لغو لايحه انجمن‏هاي ايالتي و ولايتي و در 19 دي ماه 1341 شاه در اجتماع عده اي از کشاورزان در استاديوم آزادي براي اولين بار اصول انقلاب سفيد را اعلام کرد و افزود اين اصول ششگانه را به رفراندوم مي‏گذارم . پس از اعلام همه پرسي از سوي شاه، بر اثر انتشار اعلاميه امام خميني و ساير مراجع مبني بر تحريم رفراندوم، در روز 6 بهمن که زمان اخذ رأي ملّت بود، شهرهاي قم، تهران، مشهد و بسياري از استان‏هاي کشور به صورت يکپارچه به حالت تعطيل درآمد و مردم به عزاي عمومي پرداختند. امام در پيامي که دوم بهمن 1341 صادر فرمود و مخاطب آن برخي متدينين تهران بودند فرمود: « به نظر مي‏رسد اين رفراندوم اجباري مقدمه اي براي از بين بردن مواد مربوط به مذهب است. با افشاگري‏هاي امام خميني موج اعتراض مردم به حرکت درآمد، بازار تهران تعطيل گرديد و مردم به خيابان‏ها آمدند و فرياد زدند: رفراندوم قلّابي مخالف اسلام است گام دوم: اگرچه رژيم روز رفراندوم( ششم بهمن 1341) را روز موفقيت‏آميزي اعلام نمود و آن را انقلاب سفيد شاه و مردم ناميد امّا روحانيان و نيروهاي مذهبي آن را برتابيدند و به دنبال رفراندوم، به پيشنهاد امام خميني مردم تصميم گرفتند ماه رمضان آن سال را که از روز بعد رفراندوم آغاز مي‏گرديد به عنوان اعتراض به دولت ظالم از رفتن به مساجد خودداري کنند. گام سوم: در 28 بهمن 1341 علماي قم اعلاميه نه امضايي را صادر کردند که در ذيل آن نام شخصيت هايي چون آيات گرام امام خميني(ره)، علامه طباطبايي، ميرزا هاشم آملي، سيد محمد رضا گلپايگاني و مرتضي حائري ديده مي‏شد .در فرازي از اين اعلاميه آمده بود: با اين اختناق جان فرسا و سخت‏گيري دستگاه انتظامي که حتي براي طبع يک ورقه مشتمل بر نصيحت و راهنمايي يا پخش آن، اشخاصي به حبس کشيده و مورد اهانت و شکنجه واقع مي‏شوند، روحانيت ملاحظه مي‏کند که دولت مذهب رسمي کشور را ملعبه خود قرار داده (است)... اينک که (دولت) به وسيله حبس، زجر و اهانت به طبقات مختلف ملت، از روحانيين و متدينين، تسلط خود را بر ملت احراز نموده، بدون اعتنا به قوانين اسلام و قانون اساسي و قانون انتخابات، دست به کارهايي زده که عاقبت آن براي اسلام و مسلمين خطرناک و وحشت آور است. خداوند ان شاء اللّه دولت‏هاي ما را از خواب غفلت بيدار کند و بر ملت مسلمان و مملکت اسلام ترحم فرمايد.» گام چهارم:امام خميني هفتم اسفند 1341، مطابق اول شوال 1382 هـ.ق به مناسبت فرا رسيدن عيد سعيد فطر در جمع طلاب، روحانيان، اهالي قم و زائران حرم حضرت فاطمه معصومه(س) سخناني ايراد فرمودند که در فرازي از آن آمده بود: آقايان محترم... با کمال متانت و استقامت در مقابل کارهاي خلاف شرع و قانون بايستيد... اين سرنيزه‏ها به زودي خواهد شکست، دستگاه حاکمه با سرنيزه نمي‏تواند در مقابل خواست يک ملت بزرگ مقاومت کند و دير يا زود شکست مي‏خورد اکنون هم درمانده...است. چرا بايد شاه مملکت اين قدر از ملت جدا باشد که وقتي پيشنهادي (رفراندوم) مي‏دهد با بي‏اعتنايي و عکس العمل منفي مردم مواجه گردد. خوب است که قدرت عبرت بگيرند و بيدار شوند و در سياست خود تجديد نظر کنند گام پنجم: شاه در 23 اسفند 1341 ش در پايگاه وحدتي دزفول طي سخناني، نسبت به مقام مراجع و روحانيت اهانت‏هايي روا داشت و تهديد کرد به زودي مخالفان را به شدت سرکوب مي‏کند. نوروز سال 1343 با سالروز شهادت امام صادق(ع) مصادف بود و امام طي ارسال پيام‏هاي جداگانه خطاب به علماي بلاد فرمود امسال ما عيد نداريم و عيد را عزاي عمومي اعلام کرد و از آنان خواست از فرصت بدست آمده استفاده کرده، مردم را ازجنايات و خلاف کاري‏هاي شاه مطلع سازند. مراجع تقليد و علماي اعلام، اعلاميه‏هايي مبني بر نداشتن عيد در اين سال منتشر نمودند. در مدرسه فيضيه که در جوار حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه بود، مجلس عزاداري با حضور طلاب، زوّار حرم و اقشار گوناگون مردم قم، برقرار گرديد. در اين حال حدود هزار نفر مأمور مسلّح به طلاب حمله ور شدند و با فريادهاي جاويد شاه به هر کس مي‏رسيدند او را به قصد کشت مي‏زدند.روحانيون به دفاع برخاستند و با آجر به اين هتاکان متجاوز يورش بردند،گروههاي پنج يا شش نفري به حجره‏هاي طلاب يورش مي‏بردند و قرآن، مفاتيح و کتب حديث، لباس طلبه‏ها و امکانات ديگر را به آتش مي‏کشيدند گام ششم: با شروع ماه محرم در دوم خرداد 1342 مجالس سوگواري با شکوه هرچه تمام‏تر برگزار شد، اين ايام بهترين فرصت را براي روحانيت فراهم نمود تا در شرايط فقدان وسايل تماس با مردم، بتوانند از طريق منابر مردم را از وقوع اين رويدادهاي تلخ و خونين باخبر کنند. امام تأکيد مي‏نمود سخنراني جهت روشن کردن مردم نسبت به حقايق روز باشد وخطاب به گويندگان مذهبي اعلاميه‏اي صادر نمود که در فرازي از آن آمده بود:از سيد مظلومان فداکاري در راه شريعت را فرا گيريد. از توهم چند روز حبس و زجر نترسيد. سکوت در اين ايام، تأييد دستگاه جبّار و کمک به دشمنان اسلام است. اگر به واسطه سکوت شماها به اسلام لطمه‏اي وارد آيد نزد خداي تعالي، ملّت مسلمان مسؤول هستيد از ارعاب سازمان‏ها و دستگاه شهرباني هراسي به خود راه ندهيد...» اما دستگاه ستم که هرگونه افشاگري و روشنگري را به ضرر خود مي‏ديد، برخي از واعظان را به سازمان‏هاي امنيتي مي‏برد و به آنان اخطار مي‏کرد در ايام محرم و صفر جز ذکر مصائب چيزي نگوئيد و از بازگويي مطالبي در سه محور زير امتناع کنيد: 1ـ عليه شاه چيزي بر زبان نياوريد 2ـ عليه اسرائيل چيزي نگوييد 3ـ به مردم نگوئيد اسلام در معرض خطر است. همچنين ساواک موظف گرديد به روحانيت توصيه کند درباره اين موضوعات سخنراني کنند: 1ـ تجليل از شيعه اثني عشري که اعليحضرت حامي آن است 2ـ وقف و املاک سلطنتي 3ـ دولت اسلامي منافع و مصالح دُول مسلمان را در نظر دارد گام هفتم: با فرا رسيدن ماه محرم سال 1383 هـ.ق امام کلاس سراسر انقلاب را افتتاح کرد و در اعلاميه‏اي از وعاظ خواست همراه ذکر مصائب شخصيت‏هاي ديني از مصيبت‏هاي امروزي هم سخن گويند و موضع حسين زمان را در برابر يزيديان کنوني به درستي بشناسند.، ساير علما در اين ارتباط اعلاميه‏هايي منتشر نمودند و حتي علماي عراق هم در اين جوشش مقدّس حرکتي وسيع از خود بروز دادند. در عاشوراي سال 1342 و هم زمان با سخنراني امام در قم، جمعيت مؤتلفه اسلامي با همکاري تعدادي از هيأت‏هاي عزادار، راهپيمايي بزرگي را در تهران برنامه ريزي کردندشب همان روز دانشجويان نيز طي تظاهراتي پرشور حمايت خود را از نهضت امام اعلام کردند تظاهرات گسترده ديگر نيز در شهرهاي بزرگ در جريان بود. گام هشتم: سخنراني تاريخي امام در عصر روز عاشورا:چند روز قبل از عاشورا، بين مردم انتشار يافت که امام در روز عاشورا در قم سخنراني خواهند داشت، امام با علماي طراز اول به مشورت نشست تا هرچه بيشتر عاشورا را به نقطه اوج نهضت برسانند و پيشنهاد نمود روز عاشورا علما به مدرسه فيضيه بروند و براي مردم که از اطراف و اکناف به قم آمده‏اند، سخنراني نمايند که همه پذيرفتند.. مأموران ساواک از سوي شاه، امام را تهديد کردند که در صورت حضور و سخنراني در فيضيه کماندوهاي رژيم آنجا را به آتش و خون مي‏کشند پاسخ قاطع و کوبنده امام، آنان را در موجي از هراس فرو برد: ما هم به کماندوهاي خود دستور مي‏دهيم که فرستادگان اعليحضرت را تأديب کنند. و با کمال صراحت گفت وظيفه خود را چنين تشخيص داده‏ام که حقايق را براي مردم بازگو کنم و رژيم هرچه مي‏خواهد بکند.سرانجام امام ساعت چهار بعد از ظهر عاشوراي 1383 (13 خرداد 1342) در معيت تني چند از روحانيان رهسپار مدرسه فيضيه سخنراني امام عصر روز عاشورا با اشاره به فلسفه شهادت امام حسين(ع) آغاز گرديد و مکان سخنراني جايي بود که خاطره خونين 25 شوال 1382 (2 فروردين 1342) را به منزله سند جنايات شاه به همراه داشت. در اين بيانات آتشين که به زباني ساده و قابل درک براي عموم مردم صورت گرفت براي اولين بار از سوي شخصيت بلند پايه حوزه، شاه مورد سؤال، انتقاد، سرزنش و يورش قرار گرفت و حملات کوبنده امام عليه محمد رضا پهلوي با جملاتي صريح، ترس و وحشت مردم نسبت به دستگاه امنيتي را زايل ساخت. امام پس از اشاره به وقايع عاشورا و اسارت اهل بيت امام حسين(ع) توسط بني اميه خاطرنشان ساخت: «اسرائيل نمي‏خواهد در اين مملکت دانشمند باشد، اسرائيل نمي‏خواهد در اين مملکت قرآن باشد، اسرائيل نمي‏خواهد در اين مملکت علماي دين باشند. اسرائيل نمي‏خواهد در اين مملکت احکام اسلام باشد. سپس رفراندوم شاه را غلط و خلاف مصالح ملت ايران تلقي نمود و به حوادث مدرسه فيضيه وضع طلاب اشاره کرد، در ادامه شاه را نخست نصيحت کرد و سپس به وي اخطار نمود: «امروز به من اطلاع دادند که بعضي از اهل منبر را برده‏اند در سازمان امنيت و گفته‏اند شما سه چيز را کار نداشته باشيد ديگر هرچه مي‏خواهيد بگوئيد؛ يکي شاه را کار نداشته باشيد، يکي هم اسرائيل را کار نداشته باشيد، يکي هم نگوئيد دين در خطر است اين سه تا امر را کار نداشته باشيد خوب اگر اين سه تا امر را ما کنار بگذاريم ديگر چه بگوئيم؟! ما هرچه گرفتاري داريم از اين سه تاست امام تأکيد نمود شاه تحت تأثير فرقه ضاله بهائيت قانون تساوي حقوق زنان و مردان را مطرح کرد و اضافه نمود:«رابطه بين شاه و اسرائيل چيست که سازمان امنيت مي‏گويد از اسرائيل حرف نزنيد، از شاه حرف نزنيد، اين دو تناسبشان چيست؟ مگر شاه اسرائيلي است؟ به نظر سازمان امنيت شاه يهودي است؟... گام نهم: يازدهم محرم 1383 (14 خرداد 1342) راهپيمايي ديگري در تهران انجام شد، شرکت کنندگان در حالي که عکس امام را با خود حمل مي‏کردند در مقابل دانشگاه تهران توقف کردند. بعد از ظهر همين روز اجتماع ديگري در مسجد هدايت تشکيل شد. پس از سخنراني و عزاداري جمعيت از مسجد خارج و در حالي که به حمايت از امام و ضد ستمگران و دشمنان اسلام شعارهايي مي‏دادند به سوي لاله زار و بازار حرکت کردند گام دهم : دستگيري امام خميني؛ از ابتداي سال 1342 ش جمع آوري مدارک و اسناد ضد علما بخصوص امام خميني در دادگستري قم آغاز گرديد و از سوي دادستان اخطاريه‏اي جهت امام خميني فرستاده شد. سرانجام در روزهاي پاياني ارديبهشت 1342 رژيم تصميم گرفت امام را احضار و از ايشان بازپرسي کند،. با نزديک شدن ماه محرم موضوع احضار امام مسکوت ماند ولي با سخنان ايشان در سيزدهم خرداد 1342 رژيم تصميم گرفت امام را به اتهام «اقدام بر ضد امنيت داخلي بازداشت کند. گام يازدهم : خبر دستگيري امام، جامعه ناآرام ايران را به آتشفشاني شديد مبدّل ساخت که شعله‏هاي آن در اغلب شهرهاي ايران زبانه کشيد، رژيم استبداد به ميدان آمد تا جلو گدازه‏هاي اين حرکت مقدّس را بگيرد که حماسه خونين قيام پانزده خرداد جامه وقوع بر تن کرد و بر تارک تاريخ معاصر ايران درخشيد و طليعه پيروزي انقلاب اسلامي گرديد که به چگونگي آن اشاره خواهيم کرد. امام را در آغاز به باشگاه افسران تهران منتقل نمودند و غروب همان روز ايشان را به پادگان قصر بردند و پس از نوزده روز به پادگان عشرت آباد انتقال يافته و در آن جا زنداني شدند در همان روزهاي اول دستگيري، قرار بازداشت موقت براي امام صادر گرديد و به رؤيت ايشان رسيد سرانجام با تلاش آيت اللّه ميلاني که در خيابان اميريه تهران اقامت داشت و نيز مذاکرات علماء مقرر گرديد امام از زندان عشرت آباد به منزلي در داوديه چهارکيلومتري تجريش منتقل شود. غرض رژيم از بردن امام به داوديه دور نگاه داشتن رهبر قيام از مراکز پرتراکم تهران بود اما به رغم تصور باطل رژيم به محض آن که مردم متوجه شدند رهبرشان به داوديه رفته است، به آنجا رفتند و در خيابان اصلي و کوچه‏هاي اطراف اجتماع نمودند. امام سه روز در اين خانه اقامت داشت که در دو روز آخر ملاقات با وي کاملاً ممنوع بود، سرانجام مرحوم روغني با مقامات امنيتي مذاکره نمود و خاطرنشان ساخت حاضرم از ايشان و همراهان پذيرايي کنم، روغني از بازاريان محترم تهران بود و خانه‏اش در قيطريه از توابع شهرستان شميرانات قرار داشت. امام پذيرفت که به اين خانه برود امام تا هفتم آبان 1342 در اين مکان مي‏زيست. در اين حال رژيم نقشه‏اي جديد را به اجرا گذاشت و تصميم گرفت در قيام امام تحريفي ايجاد کند لذا اعلام نمود: آيت اللّه خميني موافقت خود را با برنامه‏هاي شاه اعلام نموده است، بدين جهت آزاد شدند. اين جملات نادرست در روزنامه اطلاعات آن زمان درج گرديد که امام با مشاهده آن برآشفتند. بلافاصله در همان روز سرهنگ مولوي يک اتومبيل بنز آورد و امام را با اين ماشين به قم انتقال دادند. تاريخ ورود امام به قم 17 فروردين 1343 بود. مردم قم و مراکز حوزه علميه اين شهر به دليل آزادي امام جشن باشکوهي در مدرسه فيضيه برگزار کردند امام در اين مراسم فرمود در اولين وهله آن دروغي را که در جرايد نوشته‏اند و گفته‏اند علماء با رژيم سازش کرده‏اند را بايد تکذيب کرد و فرداي آن روز امام شهيد محلاتي را خواست و به وي فرمود به تهران برويد و به جواد صدر بگوئيد اگر مطالب روزنامه‏ها را تکذيب نکنيد هرچه ديديد از چشم خودتان ديده‏ايد. برجستگي هاي قيام 15 خرداد 1- برجستگي اصلي قيام 15 خرداد، جنبه مذهبي آن بود که با حضور رهبران مذهبي و روحانيت معظم شيعه، توده هاي مختلف مردم ايران نيز در آن مشارکت جستند. 2- حضور قدرتمند مرجعيت شيعه به مثابه مهمترين عامل گردآوري نيروهاي سياسي 3- نشانه رفتن اصل نظام شاهنشاهي؛ بر خلاف ساير رهبران نهضت هاي پيشين که در تلاش براي اصلاح امور بودند. 4- ضد امپرياليسم و ضد صهيونيزم بودن اين قيام 5- ممانعت از اجراي سياست دموکراسي کنترل شده "کندي" که در ديگر کشورهاي وابسته جهان سوم در حال اجرا بود 6- آشکار شدن قدرت مذهب به وسيله بسيج گسترده مردمي و مقاومت در مقابل برنامه هاي نامشروع شاه واکنش گروه هاي مختلف در برابر قيام 15 خرداد 1. روشنفكران: گذشته از روشنفكران وابسته كه با ارتجاعي قلمداد كردن قيام پانزده خرداد با استبداد هم صدا شدند، روشنفكران مستقل –به جز نهضت آزادي- نسبت به اين واقعه، سياست سكوت اختيار كردند.سياستي كه بعداً مورد انتقاد جلال آل احمد قرار گرفت. «هرگز صدايي به مخالفت برنياوردند و هميشه با يك دنباله روي كودكانه در اين دعواي مدام ميان حكومت و روحانيت، طرف حكومت را گرفته اند و آخرين بارش از قضيه 15 خرداد 42 به اين طرف». 2. مقدس مآبان: از ميان روحانيون نيز عده اي كه امام خميني از آنها به «مقدسين نافهم و ساده لوح بي سواد»ياد مي كرد با حرام دانستن مبارزه و پخش شايعات گمراه كننده مي كوشيد مردم را نسبت به ادامه نهضت، دلسرد و بدبين نمايند.. 3. روحانيت: حوزه هاي علميه ايران و عراق و نيز مراجع آن دو، هريك با صدور اعلاميه و تلگرام هاي جداگانه، كشتار مردم عزادار را در روزهاي 15 و 16 خرداد محكوم نموده و خواستار آزادي بدون قيد و شرط امام خميني شدند.، تا جاييکه شيخ محمود شلتوت رئيس دانشگاه اسلامي الازهر نيز طي اعلاميه اي از عموم مسلمانان خواست تا از علماي مجاهد ايران كه به جرم دفاع از حق به زندان افتاده اند پشتيباني نمايند. 4. شاه و دولت: محمدرضا شاه نيز دو روز پس از قيام 15 خرداد، طي سخناني، اين واقعه را برخاسته از پيوند امام خميني با دول بيگانه [يعني جمال عبدالناصر كه در آن روزگار با ايران به علت همكاي نزديك شاه و اسرائيل، روابطي خصمانه داشت] و حمايت هاي مالي آنها از شورشيان، دانست و در كتاب خود به نام «انقلاب سفيد» نيز «بلواي پانزهم خرداد 42 را بهترين نمونه اتحاد نامقدس دو جناح ارتجاع سياه (روحانيت) و قواي مخرب سرخ (حزب توده)» قلمداد نمود. اسدالله عَلَم، نخست وزير وقت و سرلشكر پاكروان، رئيس ساواك نيز طي مصاحبه هايي در همان ايام، تقريباً سخنان شاه را تكرار كردند و بر مرتبط بودن اين واقعه با حوادث خارجي تأكيد ورزيدند. 5. رسانه هاي داخلي و خارجي: روزنامه هاي كشور نيز كه تحت اداره و نظارت ساواك قرار داشتند اخبار اين واقعه را چندان تحت پوشش خبري قرار ندادند، روزنامه اطلاعات، تظاهركنندگان روز چهاردهم خرداد را دو گروه 200 ن��ري و يك هزار نفري «مهاجم» و «چماق بدست» معرفي كرد كه بدون هيچ هدفي، لوازم و امكانات موجود در مسير خود را به آتش كشيده اند. از ميان رسانه هاي خارجي، مطبوعات آمريكا، قيام 15 خرداد را به باد ناسزا گرفتند. راديو و مطبوعات شوروي سابق نيز همان ديدگاه نيروهاي چپ در ايران را منعكس مي كردند و آن را واكنش ارتجاعيعليه اصلاحات ارضي مي دانستند. از ميان رسانه هاي عربي، روزنامه مصري الاهرام بيش از ديگران به تمجيد و حمايت از اين قيام پرداخت و آن را انقلاب كاخ برانداز ناميد. اثرات قيام 15 خرداد تغيير ماهيت مبارزه از حالت سياسي به نبرد مسلحانه بيداري مردم و رويارويي آنان با اصل نظام طاغوتي اتحاد اقشار گوناگون با يکديگر آشكار شدن قدرت مذهب به وسيله بسيج گسترده مردمي هم نشيني استعمار در كنار استبداد داخلي و حمله توأمان مخالفين شاه عليه هر دو ارايه نظام جايگزين براي نظام سلطنت در ايران( نظريه ولايت فقيه) تغيير جغرافياي مكاني مركز مخالفت با شاه از تهران به قم و خارج شدن قم از حاشيه قرار گرفتن مرجعيت شيعه در سطح رهبري سياسي نيروي مذهبي پيدايش نسلي از روحانيون جوان مبارز با هدف ادامه مبارزه عليه رژيم پهلوي پس از تبعيد امام از ايران تثبيت مرجعيت و رهبري امام خميني رحمه‏الله با تأييد مراجع و علما و حمايت مردم.