پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي/ در آستانه خجسته سالروز ولادت با سعادت منجي عالم بشريت حضرت صاحب‌الزمان (عج)، رهبر معظم انقلاب اسلامي چهارشنبه از نمايشگاه مجموعه توليدات علمي و پژوهشي مؤسسه دارالحديث بازديد کردند. در جريان اين بازديد، دانشنامه امام مهدي (عج) که به همت اين مؤسسه تهيه شده است، ارائه شد. رهبر انقلاب اسلامي بعد از اين بازديد، در جمع اساتيد، محققان، مسئولان و کارکنان مؤسسه دارالحديث و پژوهشگاه قرآن و حديث، ضمن تشکر صميمانه از تدوين دانشنامه امام مهدي (عج)، آن را نمونه برجسته اي از شناسايي خلاءها و مسئله يابي درست و هديه اي ارزشمند به جامعه اسلامي و جامعه علمي، در آستانه عيد بزرگ نيمه شعبان، خواندند و افزودند: موضوع مهدويت و ظهور امام زمان (عج) وعده قطعي الهي است که محقق شدن وعده هايي که در طول تاريخ، به بشريت، داده شده، در واقع نوعي اطمينان بخشي به انسانها است که آن وعده بزرگ نيز حتماً محقق خواهد شد. مشروح کامل سخنان بصورت محوربندي شده بدين شرح است: محوربندي بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار رئيس، مسئولان، اساتيد، پژوهشگران و کارکنان‌ مؤسسه‌ي «دارالحديث» و پژوهشگاه «قرآن و حديث» 21/3/93 بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌ تدوين و انتشار دانشنامه‌ي مهدويت، هديه‌ي ارزشمندي به جامعه‌ي اسلامي ايام سالگرد ولادت مبارک پرفيض حضرت بقيةالله (ارواحنافداه) و تبرّک ايام ماه مبارک شعبان به اين ولادت بزرگ و مبارک را تبريک عرض ميکنيم. ان‌شاءالله خداوند متعال، شما را، ما را جزو پيروان اين بزرگوار قرار بدهد، جزو شيعيان اين بزرگوار به‌حساب بياورد. و تشکّر ميکنيم از جناب آقاي ري‌شهري و همکاران عزيز و محترمشان به‌خاطر اين هديه‌ي ارزشمندي که به‌مناسبت اين عيد به جامعه‌ي اسلامي و جامعه‌ي علمي تحويل دادند؛ يعني همين دانشنامه‌ي مهدويت، با اين خصوصياتي که ذکر کردند، که خصوصيات مهمّي است. به نظرم ديروز يا پريروز کتاب را آوردند و من فرصت کردم توّرق مختصري بکنم؛ به نظرم کتاب برجسته و جالبي آمد. حالا ان‌شاءالله وقت ميگذاريم و کتاب را اوّل تا آخر، ان‌شاءالله مطالعه خواهم کرد. ولي کار، کار بسيار مهمّي است؛ کار بزرگي است. عمده اين است که ذهن متوجّه يک نياز و يک خلأ بشود و همّت براي پر کردن اين خلأ و برآوردن اين نياز برانگيخته شود. اين کارها شده - طبعاً هيچ کاري هم از ما انسانها بدون نقص و قصور نيست - مهم اين نيست که آيا اين کتاب کامل است، يا جامع است، يا نقصي دارد يا ندارد؛ مهم اين است که اين کتاب هست؛ نياز به آن احساس شد و همّت براي توليد آن برانگيخته شد و بحمدالله متولّد شد و به عرصه‌ي وجود آمد. من صميمانه از ايشان و همکاران محترمشان تشکّر ميکنم. يک جمله در باب اين ايام مبارک و وجود عظيم و عزيز حضرت بقيةالله (ارواحنا فداه) عرض بکنيم؛ يک جمله هم در باب مجمع شما و پژوهشگاه شما و دارالحديث بعداً عرض ميکنم. اعتقاد به امام زمان بخش مهمی از جهان‌بيني اديان الهي در مورد مسئله‌ي امام زمان (سلام الله عليه) شماها خوب کار کرديد و تلاش کرديد و احاطه‌ي به همه‌ي جوانب قضيه داريد؛ آنچه مهم است اين است که اعتقاد به امام زمان يک بخشي از جهان‌بيني اديان است؛ يعني اديان الهي همچنان‌که در جهان‌بيني عمومي خودشان نسبت به عالَم، آدم، منشأ آفرينش و منتهاي سِير حيات بشر - يعني درباره‌ي مبدأ و معاد - نظر مي‌دهند، يکي از بخشهاي اين جهان‌بيني - اين مجموعه‌ي عظيمي که زيربناي همه‌ي افکار و تأمّلات و احکام و قوانين و مقرّرات اديان است - عبارت است از مسئله‌ي نهايت سِير کاروان بشر در اين دنيا. مساله اساسي ترسیم افق نهايی حرکت کاروان بشري مسئله‌ي آن دنيا و آن نشئه، مسئله‌ي ديگري است؛ مسئله‌ي آخرت است. يک مسئله اين است که بشريت دارد به کجا ميرود. اگر ما جامعه‌ي بشري را در طول تاريخ به کارواني تشبيه کنيم که دارد يک مسيري را ميرود، [اين] سؤال مطرح است که اين کاروان به کجا ميرود؟ مقصد اين کاروان کجا است؟ منتهااليه اين سِير کجا است؟ اين يک سؤال جدّي است؛ اين بايد در هر جهان‌بيني‌اي پاسخ داده بشود. اديان به اين پاسخ داده‌اند. پاسخهاي نحله‌هاي فکري غير ديني در اين زمينه يکسان نيست، لکن پاسخ اديان به اين سؤال، تقريباً يکسان است؛ پاسخ مشخّصي است. تا آنجايي که اديان الهي و ادياني را که رونويسي از اديان الهي‌اند، مي‌شناسيم - ولو خودشان هم الهي نباشند، امّا پيدا است اصول و قواعد کار را از اديان الهي گرفته‌اند - همه معتقدند که اين کاروان در پايان، در آخر راه، به يک منزلگاه مطلوب و دلگشا و دلنشين خواهد رسيد. تحقق عدالت مهمترين ويژگي مقصد نهايي تاريخ خصوصيت عمده‌ي اين مقصد هم «عدالت» است؛ عدالت، خواسته‌ي عمومي بشريت از اوّل تا امروز و تا آخر است. اينهايي که سعي ميکنند در مباني و تفکّرات اصولي، معتقد به تنوّع و تغيير و تحوّل و مانند اينها بشوند، اين‌را نمي‌توانند انکار کنند که خواسته‌ي بشريت از روز اوّل تا امروز چند خواسته است، که از جمله‌ي اساسي‌ترين آنها عدالت است؛ بشر دنبال عدالت [است]؛ هيچ‌وقت از اين خواسته منصرف نشده است و در نهايت، اين خواسته برآورده ميشود، که در آثار ما [آمده] : «يملَأُ الله بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلماً و جَورا» (کتاب سليم‌بن‌قيس‌هلالي، ج ۲، ص ۵۶۷) - در اغلب متون «کَما مُلِئَت» [است]، در بعضي هم «بَعدَ ما مُلِئَت» - اين پاسخ همه‌ي اديان است. تحقق جامعه مهدوي در انتهاي راه کاروان بشريت در واقع هر فردي از آحاد بشر ميداند که اين سِير عمومي بشر به کجا منتهي خواهد شد. اگر بخواهيم تشبيه کنيم، اين‌جور بايد بگوييم که يک مسافري يا يک کارواني از پيچ‌وخم‌هاي دشوار، از معبرهاي سخت، از کوهستان‌ها، از وادي‌ها، از درّه‌ها، از لجن‌زارها، از خارزارها، همين‌طور دارد عبور ميکند، راه را ميپيمايد، براي اينکه خودش را به يک نقطه‌اي برساند؛ اين نقطه کجا است؟ اين نقطه عبارت است از يک اتوبان، يک جادّه‌ي مهم، يک جادّه‌ي باز، يک راه هموار. همه‌ي آنچه در تاريخ بشر تا امروز مشاهده مي‌کنيم، حرکت در همان کوره‌راه‌ها و در همان فرازونشيب‌ها و در همان خارستانها و لجن‌زارها و مانند اينها بوده ا��ت؛ بشريت دارد همين‌طور اين راه را طي ميکند تا به اتوبان برسد؛ اين اتوبان، دورانِ مهدويت است، دوران ظهور حضرت مهدي (سلام الله عليه) است. اين‌جور نيست که وقتي به آنجا رسيديم، يک حرکت دفعي انجام بگيرد و بعد هم تمام بشود؛ نه، آنجا يک مسير است. در واقع بايد گفت زندگي اصلي بشر و حيات مطلوب بشر از آنجا آغاز ميشود و بشريت تازه مي‌افتد در راهي که اين راه يک صراط مستقيم است و او را به مقصد آفرينش ميرساند؛ «بشريت» را ميرساند، نه آحادي از بشريت را، نه افراد را، مجموعه‌ها را ميرساند. البتّه اين به معناي اين نيست که در آن‌وقت طبيعت بشر تغيير پيدا ميکند؛ نه، طبيعت بشر، طبيعت ستيزه‌ي دروني و درگيري دروني ميان خير و شر است. عقل انسان هست، طبع انسان هم هست؛ غرايز انسان احکامي دارند، کششهايي دارند، تمايلات طبيعي انسان کار خودشان را ميکنند، عقل هم کار خود را ميکند؛ اين تنازع در آن دوران هم وجود خواهد داشت. اين‌جور نيست که در آن دوران، بشريت يکپارچه تبديل بشود به فرشته؛ نه، آنجا هم طبعاً اين درگيري هست، طبعاً خوب و بد هم در آن وقت وجود دارد؛ منتها راه و جادّه، جادّه‌اي است که مساعدِ خوب شدن و خوب حرکت کردن و درست راه را پيمودن و به سمت مقصود واقعي راه رفتن است؛ اين خصوصيت آن راه است که همان معناي حقيقي و واقعي «عدل» است. و اين قطعي است. و توفيقاتي که بشر در اثناي راه پيدا کرده است، مؤيد اين معنا براي ذهن انسان شکّاک است که آنچه وعده داده شده، تحقّق پيدا خواهد کرد. چگونگی تحقق وعده الهي برای قوم بني اسرائيل اين آياتي که تلاوت کردند، به‌نظر من آيات جالب و مهمّي است. يک نکته‌اي در اين آيات - آنجا که حضرت موسي را در آغاز ولادت، مادرش در آب مي‌اندازد - وجود دارد؛ وَ اَوحَينآ اِلي‌ اُمِ‌ موسي‌ اَن اَرضِعيهِ فَاِذا خِفتِ عَلَيهِ فَاَلقيهِ فِي اليمِّ ... اِنّا رآدّوهُ اِلَيکِ وَ جاعِلوهُ مِنَ المُرسَلين؛ (قصص: 7) [اينجا] دو وعده است: يک وعده وعده‌ي برگرداندن موسي به مادرش است؛ يک وعده وعده‌ي «جاعِلوهُ مِنَ المُرسَلين» است؛ يعني آن وعده‌ي عمومي‌اي که به بني‌اسرائيل داده شده بود که بني‌اسرائيل منتظر بودند که منجي بيايد؛ و اين منجي از طرف خدا است و خواهد آمد و بني‌اسرائيل را از دست فرعون نجات خواهد داد. خداي متعال در وحي به مادر موسي اين وعده‌ي دوّم را هم داد - جاعِلوهُ مِنَ المُرسَلين - يعني اين را ما از طرف خودمان مي‌فرستيم، و او را همان مُرسَلي قرار مي‌دهيم که بنا است آن وعده‌ي بزرگ را و آن آرزوي بزرگ را انجام بدهد؛ اين دو وعده را خداي متعال داد. يک وعده، وعده‌ي نقد و نزديک بود و آن، «اِنّا رآدّوهُ اِلَيک» بود. در آيات بعدي - که حالا آن آيات را آقاي سبزعلي متأسّفانه نخواند – مي‌فرمايد: فَرَدَدنهُ اِلي‌ اُمِّهِ کَي تَقَرَّ عَينُها وَ لا تَحزَنَ وَ لِتَعلَمَ اَنَّ وَعدَ الله حَقّ؛ (قصص: 13) اينکه ما بچّه را به مادر برگردانديم، خب بله، «تَقَرَّ عَينُها» دارد، «وَ لا تَحزَن» دارد - دلش خوش شد، دلش آرام گرفت، چشمش روشن شد - امّا اثر ديگرِ اين برگرداندن، اين بود که «وَ لِتَعلَمَ اَنَّ وَعدَ الله حَقّ»؛ بداند که اين وعده‌اي که ما داديم - و گفتيم منجي را مي‌فرستيم و کسي را خواهيم فرستاد که بنا است جامعه‌ي بني‌اسرائيل را در مصر از استضعاف خارج کند - وعده‌ي درستي است؛ دلش مطمئن بشود، و خاطرجمع بشود. يعني يک وعده‌ي کوچک از سوي پروردگار تحقّق مي‌يابد، براي اينکه هر انسان اهل تدبّري از تحقّق اين وعده‌ي کوچک، اطمينان پيدا کند که آن وعده‌ي بزرگ تحقّق پيدا خواهد کرد. شکل‌گيري جمهوري‌اسلامي مصداقي از تحقق وعده ‌الهي در مسير تحقق جامعه مهدوي آنچه از موفّقيتها در طول تاريخ براي بشريت از طريق دين حاصل شده، همان وعده‌هاي کوچک است؛ از جمله جمهوري اسلامي. جمهوري اسلامي هم يکي از همين وعده‌ها است؛ خداي متعال وعده داده بود که اگر مبارزه کنيد، اگر صبر کنيد، اگر به خداي متعال توکّل کنيد، در جايي که گمان آن را نمي‌بريد و اميد آن را نداريد، به شما قدرت خواهيم داد؛ همين اتّفاق افتاد: ملّت ايران مبارزه کرد، صبر کرد، ايستاد، فداکاري کرد، از دادنِ جان دريغ نکرد و اتّفاقي افتاد که هيچ‌کس تصوّر آن را نمي‌کرد! چه کسي خيال ميکرد در اين منطقه‌ي بسيار حسّاس، در اين کشور بسيار مهم، در مقابله‌ي با آن رژيمِ بشدّت حمايت‌شونده‌ي از سوي قدرتهاي بين‌المللي، يک حکومتي به‌وجود بيايد و يک انقلابي به پيروزي برسد، آن هم براساس دين، براساس فقه، براساس شريعت؟ چه کسي چنين تصوّري ميکرد؟ هيچ‌کس. اگر کسي بگويد من مي‌دانستم اين‌جوري مي‌شود، مگر از طُرق غيبي فهميده باشد؛ محاسبات، مطلقاً اين را نشان نمي‌داد، امّا اين اتّفاق افتاد. بدانيم آن وعده‌ي اصلي، آن کار بزرگ هم اتّفاق خواهد افتاد. اين يک نمونه‌اي از آن چيزي بود که اتّفاق خواهد افتاد. انتظار؛ يکي از بزرگ‌ترين دريچه‌هاي فرج براي جامعه‌ي اسلامي بايد منتظر بود. اين نگاه اديان به پايانِ راهِ کاروان بشري، نگاه بسيار اميدبخشي است؛ حقيقتاً روحيه‌ي انتظار و روحيه‌ي ارتباط با ولي‌عصر (ارواحنا فداه) و منتظر ظهور بودن و منتظر آن روز بودن، يکي از بزرگ‌ترين دريچه‌هاي فرج براي جامعه‌ي اسلامي است. منتظر فرج هستيم؛ خود اين انتظار، فرج است؛ خود اين انتظار، دريچه‌ي فرج است، اميدبخش است، نيروبخش است؛ از احساس بيهودگي، از احساس ضايع شدن، از نوميدي، از گيج و گمي نسبت به آينده جلوگيري مي‌کند؛ اميد مي‌دهد، خط مي‌دهد. مسئله‌ي امام زمان (سلام الله عليه) اين است و اميدواريم که خداي متعال ما را به معناي واقعي کلمه از منتظران قرار بدهد و چشم ما را به تحقّق اين وعده‌ي الهي روشن کند. قدرداني از زحمات مسئولين و پژوهشگران مؤسسه‌ي دارالحديث در مورد مجموعه‌ي کارهايي که شما برادران و خواهران عزيز تحت مديريت جناب آقاي ري‌شهري در اين سالها انجام داديد، من حقيقتاً بايستي تشکّر بکنم. کارهاي بسيار خوبي انجام گرفته، کارهاي نويي انجام گرفته. مهم اين است که ذهنها فعّال بشود براي شناختن نقاط خلأ؛ و خود اين، هنر بزرگي است؛ مسئله‌يابي، هنر مهمّي است: انسان نگاه کند، موارد خلأ را پيدا کند. اين مجموعه‌ي شما خوشبختانه آزمون خوبي را در اين زمينه گذرانده است؛ موارد خلأ را پيداکرده و بر اين همّت گماشته است که اينها را پر بکند. مسئله‌ي قرآن و حديث بسيار مسئله‌ي مهمّي است. در همين موضوع مهدويت و قضاياي مربوط به امام زمان - مسئله‌ي انتظار، مسئله‌ي طول عمر، مسئله‌ي دوران حکومت، مسئله‌ي وظايفي که منتظرين دارند، و مسائل گوناگوني که وجود دارد - بهترين مرجع عبارت است از حديث و آنچه از خود ائمّه (عليهم‌السّلام) نقل شده، که جاي ترديدي را باقي نميگذارد و اين مهم‌ترين مطلب است. همين‌طور که آقاي ري‌شهري اشاره کردند، بنده هم به اين معنا معتقدم که شواهد عقلي و اعتباري به‌عنوان مؤيد ميتوانند به کار بروند، [امّا] آنچه تعيين‌کننده و قاطع است، منابع روايي و حديثي و قرآني است که به اينها بايستي تکيه کرد، از اينها بايد استفاده کرد. البتّه بايد تنقيح(تصحيح) بشود؛ به حرفهاي سست نبايد اعتماد کرد. حرف قرص کم نداريم؛ حرفهاي قوي، محکم و بنيادهاي فکري مستحکم بحمدالله در اين زمينه خيلي زياد است و ميتوان به اينها تکيه کرد و از اينها استفاده کرد. از خداوند متعال مسئلت ميکنيم که شما را موفّق بدارد. و مجدّداً تشکّر ميکنيم از اينکه اين هديه‌ي باارزش را در ايام اين عيد مبارک به جامعه‌ي اسلامي تحويل داديد و جامعه‌ي فکري و معرفتي کشور ان‌شاءالله بهره‌ي کامل را از اين عيدي‌اي که شما داديد خواهد برد. والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته‌