پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي/ صدها نفر از استادان دانشگاه‌ها عصر روز یازدهم تیرماه در ديدار با رهبر معظم انقلاب اسلامي به هم‌انديشي و تبادل نظر در زمينه‌هاي علمي، دانشگاهي، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي پرداختند. در ابتداي اين نشست که بيش از ۲ ساعت به طول کشيد، ۷ نفر از استادان دانشگاه‌ها، ديدگاه‌هاي مختلف خود را بيان کردند. سپس حضرت آيت‌الله خامنه‌اي با تأکيد بر اهميت «تداوم جدي، پر شتاب و همه جانبه‌ي نهضت علمي» بعنوان عامل اصلي شکل دهنده سرنوشت آينده ايران و جهان اسلام، افزودند: «تحقق اين هدف مهم، نيازمند فعاليت و مديريت جهادي کساني است که عاشق پيشرفت ميهن و ملت هستند.» متن محور بندي شده بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي بدين شرح است: بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌ والحمدلله ربّ‌العالمين و صلّي‌الله علي محمّد و آله الطّاهرين‌ جلسات ارزشمند با اساتيد محترم دانشگاه خوشامد عرض مي‌کنم به برادران و خواهران عزيز، اساتيد محترم دانشگاه؛ مجموعه‌ي دانشمنداني که در اينجا حضور داريد. اين جلسه همواره يکي از شيرين‌ترين جلسات براي اين حقير است؛ هم به‌خاطر مطالبي که در اينجا گفته مي‌شود - که غالباً مفيد و داراي ژرف‌نگري و پشتوانه‌ي فکري و علمي است - و هم بيشتر از آن، به‌خاطر خودِ فضاي علمي جلسه. و اساساً هم هدف اصلي ما از اين جلسه همين است که ما احترام و تکريم خودمان را نسبت به دانشمندان و علماي متعهّد - که بزرگ‌ترين ثروتهاي کشور هستند - به شکل نمادين در اينجا ابراز کنيم. سخنان زيادي در ذهنهاي شما هست هرکدام از شما مطالبي براي گفتن داريد که اگر اقبالي و توفيقي براي شنيدن آنها مي‌بود، يقيناً فوايدي بر آن مترتّب بود. و اميدواريم اين سخنان، اين افکار در جاي خود به شکل مناسب، در مجامع علمي، در مبادلات دانشگاهي مطرح بشود، و مسئولين از اين نظرات، از اين افکار استفاده کنند. و يقيناً آنچه مجموعه‌ي انديشه‌هاي دانشمندان و ژرف‌نگران ما در سطح دانشگاه کشور، نسبت به مجموع مسائل کشور خواهند داشت، مجموعاً يک ثروت بزرگي را به دست‌اندرکاران مديريت کشور تقديم خواهد کرد و ارائه خواهد کرد، که اميدواريم مورد استفاده قرار بگيرد. ليکن خب، طبعاً جلسه‌ي محدود کنوني ما اين ظرفيت را ندارد که بتوانيم از همه‌ي نظرات استفاده کنيم. من از برادران عزيز و خواهر عزيزي که صحبت کردند، تشکّر ميکنم. همه‌ي سخنرانان و گويندگان نکات بسيار خوبي را مطرح کردند و از بياناتشان استفاده کرديم؛ ان‌شاءالله از مجموع اين بيانات هم در برنامه‌ريزي‌ها، در تبادل نظر با مسئولين اجرايي کشور استفاده خواهد شد و بايد اثر آن ان‌شاءالله ديده بشود. خب، ما هدفمان تکريم علم و عالم، و شنيدن و نيوشيدن(۱) مطالب دوستان و اساتيد محترم بود که بحمدالله تا امروز و تا اين لحظه حاصل شد. عرايضي هم عرض مي‌کنيم. تلاش براي بهره برداري حداکثري از فضاي معنوي ماه رمضان اوّلاً فضاي رمضان، فضاي صفا و معنويت و صدق و اخلاص است. از اين فضا سعي کنيم حدّاکثر استفاده را بکنيم؛ هم در آنچه ارتباط قلبي ما با خدا است، اين رابطه‌ي معنوي را، رابطه‌ي شخصي را با خداي متعال در اين ايام تقويت کنيم - که برترين و بزرگ‌ترين فايده و نفع براي هر انساني، تقويت اين رابطه است - هم براي زندگي جاويد ما و حيات اخروي ما، که زندگي واقعي آنجا است؛ هم براي آن مفيد است، هم براي همين زندگي نقدِ حاضر ما مفيد و اثربخش. علاوه‌ي بر اين، سعي کنيم از اين فضاي معنويت و صفا که در ماه رمضان در سطح جامعه عموميت دارد، براي ارتباطات صحيح و معنوي ميان خودمان و ديگران استفاده کنيم و تصميم‌هاي درست بگيريم، اقدامهاي درست بکنيم؛ خوشبيني را، اعتماد را، ايجاد محبّت را، خيرخواهي نسبت به يکديگر را در ارتباطات خودمان دخالت بدهيم، و اين بهره را از ماه رمضان ببريم که در روابط اجتماعي و روابط انساني يک تلطيفي به‌وجود بياوريم؛ و فضاي زندگي را، فضاي کشور را، يک فضاي نوراني‌تري بکنيم؛ اين هم از عهده‌ي يکايک ما برمي‌آيد؛ شما که استاد هستيد و داراي جايگاه علمي برتري هستيد و طبعاً بر روي محيط پيرامون خودتان - چه دانشجو و چه غير دانشجو - ميتوانيد در اين زمينه تأثير بيشتري بگذاريد. چند نکته قابل ملاحظه براي مجموعه‌هاي علمي کشور چند نکته را من يادداشت کرده‌ام که عرض بکنم؛ چون اين ديدار، ديدار مغتنمي است براي بنده که انسان، با جمعي از زبدگان و نخبگان فکري و علمي مواجه است. ما که دائماً به نيروي انساني کشور افتخار ميکنيم، خب، بهترين نيروي انساني و برجسته‌ترين نيروي انساني همين عناصري هستند که در دانشگاه مشغول تربيت انسانهاي دانشورند؛ يعني اساتيد محترم دانشگاه. فرصتي است که ما نکاتي را به صورت روياروي عرض بکنيم. ضرورت تداوم و پيشبرد نهضت علمي کشور نکته‌ي اوّل مربوط به همين نهضت علمي کشور است. اين موضوع به نظر بنده خيلي مهم است. مسئله‌ي حرکت علمي کشور، به نظر من يک‌چيز اساسي است براي حيات آينده‌ي ملّت ما و جامعه‌ي ما، بلکه به يک اعتبار براي حيات دنياي اسلام. ما سالها است - شايد ده‌سال، دوازده‌سال است - که روي مسائل علم تکيه مي‌کنيم و پاسخ هم داده است؛ يعني حقيقتاً حرکت علمي و نهضت علمي در کشور شروع شده است و پيش رفته است و کارهاي بزرگي انجام گرفته است - که نمونه‌ي آن را از اساتيد محترم شنيديد، و نمونه‌ها خيلي بيش از آن چيزي است که اين دوستان در اينجا بيان کردند - کار شروع شده است و واقعاً در دنيا هم شناخته شده اين حرکت علمي کشور و در واقع رونمايي شده از نهضت علمي کشور عزيز ما، لکن آنچه من را دچار دغدغه ميکند، اين است که ما اين حرکتمان هنوز به نقطه‌ي ثبات نرسيده است. ما مثل کساني هستيم که در يک سراشيبي تند، داريم به طرف بالا حرکت ميکنيم. بله، حرکت کرده‌ايم، پيش هم رفته‌ايم، کارهاي زيادي هم انجام گرفته است، امّا وسط راهيم؛ به دلايل مختلف در نيمه‌ي راهيم - من حالا نميخواهم خيلي در اين زمينه تفصيل بدهم؛ خب، صحبت کرده‌ايم در جاهاي مختلف، به مناس��تهاي مختلف عرايضي را عرض کرده‌ايم - در اين سربالايي تند که داريم حرکت ميکنيم، اگر توقّف کرديم، اين توقّف با عقب‌گرد همراه خواهد بود؛ توقّف ديگر نيست. اگر حرکت ما از دوْر افتاد، بازگرداندن اين نهضت، اين حرکت، اين شتاب علمي مشکل‌تر خواهد بود؛ اين دغدغه‌ي ما است. من ميخواهم عرض بکنم به اين حرکت علمي بايد با همه‌ي توان نيرو رساند، مدد رساند، بايد کار کرد؛ نبادا وضعيتي پيش بياوريم که اين حرکت متوقّف بشود؛ مطلب اوّل ما و مطلب اصلي ما اين است. ضرورت شناخت دشمنان دروني و بيروني در برابر نهضت علمي کشور مطمئنّاً انگيزه‌هايي وجود دارد در جبهه‌ي دشمنان ما براي متوقّف کردن حرکت علمي کشور. حالا بعضي‌ها روي کلمه‌ي دشمن حسّاسيت دارند؛ به ما اعتراض ميکنند که چرا مدام ميگوييد دشمن، دشمن؛ درحالي‌که شما قرآن [را] ملاحظه کنيد، مي‌بينيد اوّل تا آخرِ قرآن چقدر تکرار شده عنوان «شيطان»، عنوان «ابليس»؛ مکرّر گفته شده، مکرّر تکرار شده. از دشمن که نبايد غفلت کرد. دشمن‌دانستنِ دشمن که عيب نيست؛ اينکه ما روي دشمن مدام تکيه ميکنيم، معنايش اين نيست که از عيوب خودمان و مشکلات دروني خودمان غافليم؛ نه، اَعدي‌ عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتي بَينَ جَنبَيک؛(۲) از همه‌ي دشمنها بدتر، دشمن دروني ما است، دشمن خود ما است، نفْسِ راحت‌طلب ما است، تنبلي ما است، تن‌آسايي ما است، عدم تدبير ما در پيشبرد امورمان [است‌] - اينکه معلوم است - اينها به جاي خود محفوظ؛ امّا غفلت از دشمن بيروني، خطاي راهبردي عظيمي است که ما را دچار خسارت خواهد کرد. خب، بايد دشمن را شناخت، ديد - حالا [اينکه] شما ميگوييد برخوردمان با دشمن اين‌جور باشد، آن‌جور نباشد، بحث ديگري است - دشمني او را بايد فهميد، نقشه‌ي او را بايد تشخيص داد. ضرورت بکارگيري مديريت جهادي در نهضت علمي کشور يکي از نقشه‌هاي مهمّ دشمن، متوقّف کردن حرکت علمي در کشور است. خب، وقتي اين را فهميديم، برميگرديم به دانشگاه؛ اينجا آن مديريت جهادي که ما عرض کرديم،(۳) معنا پيدا ميکند. چون جهاد عبارت است از تلاشي که در مقابل يک دشمني‌اي انجام ميگيرد؛ هر جور تلاشي جهاد نيست. جهاد عبارت است از آن تلاشي که در برابر يک چالش خصمانه از سوي طرف مقابل صورت ميگيرد؛ اين جهاد است. آن‌وقت معناي مديريت جهادي در اينجا اين است که توجّه بکنيد که حرکت علمي کشور و نهضت علمي کشور و پيشرفت علمي کشور مواجه است با يک چالش خصمانه، که در مقابل اين چالش خصمانه شما که مديريد، شما که استاديد، شما که دانشجو هستيد، بايد بايستيد؛ اين شد حرکت جهادي و مديريت دستگاه؛ چه مديريت دانشگاه، چه مديريت وزارت، چه مديريت هر بخشي از بخشهاي گوناگون اين عرصه‌ي عظيم، خواهد شد مديريت جهادي. حرکت انحرافي تشويق نخبگان دانشگاهي به ترک کشور ما البتّه در گذشته، در يک دوراني، نمونه‌هاي نامطلوبي در دانشگاه داشتيم. کساني را در يک دانشگاه معتبر کشور داشتيم که جوانهاي نخبه را تشويق ميکردند به ترک کشور! اينکه مکرّر ميگويند فرار مغزها، فرار مغزها؛ آدمهايي داشتيم که دانشجوي نخبه را جستجو ميکردند، پيدا ميکردند، تشويق ميکردند به اينکه کشور را ترک کنند و بروند؛ در يک دوراني اين را داشتيم؛ و در يک دوراني ديديم اين را و گذرانديم اين دوران را که در داخل وزارت کساني بودند که در مقابل حرکت علمي و پيشرفت علمي مانع‌تراشي ميکردند؛ [البتّه‌] ممکن است با دلايلي از نظر خودشان موجّه، امّا واقعيت همين بود که مانع‌تراشي بود. اينها نبايد تکرار بشود؛ دانشگاه در اختيار کساني قرار نگيرد که پيشرفت علمي را به هيچ مي‌انگارند؛ به آن اهمّيت نميدهند؛ دانشگاه در اختيار کساني قرار بگيرد که عاشق پيشرفت علمي کشورند؛ اهمّيت اين مسئله را براي سرنوشت اين ملّت و براي سرنوشت اين کشور درک ميکنند. اين عرض اصلي ما است؛ مخاطب اين مسئله، هم مسئولين دولتي هستند، هم مسئولين دانشگاه‌ها هستند، هم خود شما اساتيد هستيد؛ دانشگاه حرکتي را شروع کرده، نگذاريد اين حرکت متوقّف بشود؛ اين حرکت بايست ادامه پيدا کند و بايد مضاعف بشود. عرض کردم - حالا جاي تفصيل کلام در اينجا نيست - ما هنوز خيلي راه در پيش داريم تا به آن نقطه‌اي برسيم که از لحاظ علمي مورد نظر است؛ خيلي بايد تلاش کرد؛ خيلي بايد مجاهدت کرد. تحريم‌ها با پيشرفت علم بي‌اثر مي‌شود از لحاظ کوتاه‌مدّت هم اعتقاد بنده اين است - يعني اين اعتقاد ناشي از کاري است که کارشناس‌ها و صاحب‌نظرها کرده‌اند - که تحريمها هم - که امروز مسئله‌ي تحريمها يکي از مسائلي است که در ذهنها مطرح است - با پيشرفت علم بي‌اثر ميشود. با نگاه کوتاه‌مدّت و ميان‌مدّت هم که نگاه کنيم - با قطع نظر از آن آينده‌ي طولاني و بلندمدّت - اگر کشور ميخواهد تحريمها که امروز ابزاري است در دست دشمنان ما براي تحقير ملّت - از تحريم براي فشار آوردن روي آبروي ملّي، غير از فشارهاي عملي که مربوط به زندگي است استفاده ميکنند و تحقير ميکنند؛ اينکه ما از گذشته، در اين چند سال مدام تکرار ميکرديم که روي مسئله‌ي تحريمها خيلي تکيه نکنيد، به‌خاطر اين است - [بي‌اثر شود]، با نگاه علمي به مسائل کشور، و توجّه به علم، و پيوند دادن علم و صنعت و کشاورزي - که توضيحات آقايان محترم را در اين زمينه‌ها شنيديد - تحريمها بي‌اثر خواهد شد. جايگاه شرکت دانش‌بنيان در اقتصاد مقاومتي و ما در اين زمينه‌ها ميدان کار برايمان باز است و ميتوانيم کار کنيم؛ شرکتهاي دانش‌بنيان يکي از اساسي‌ترين کارها در مقوله‌ي همين اقتصاد مقاومتي است که مطرح شده و درباره‌ي آن بحث شده است و مورد تأييد و تصديق همه‌ي اطراف مسائل کشور قرار گرفته است. البتّه در تشخيص شرکتهاي دانش‌بنيان دقّت بشود، يعني شاخصه‌ها و مشخّصه‌ها [معين بشود] و شرکت دانش‌بنيان استانداردسازي بشود؛ اين‌جور نباشد که به اسم شرکت دانش‌بنيان کساني بيايند و همين کارهايي را که در برخي از عرصه‌هاي ديگر معمول است - دلّالي و مانند اينها - در [اينجا] پيش ببرند. به معناي واقعي کلمه، شرکتِ دانش‌بنيان [باشد]؛ اين را بايد يکي از محورهاي اساسي قرار داد. راه اندازي "تور علمي" براي آگاه سازي مديران و مسئولان از دستاوردهاي علمي کشور من اينجا در داخل پرانتز اين را هم عرض بکنم که برخي از کساني که جايگاهي براي حرف زدن دارند و تريبون دارند، در اصل مسئله‌ي پيشرفت علمي کشور ترديد ميکنند! ما اين را مصلحت نميدانيم؛ يعني واقعاً از روي بي‌اطّلاعي است. يک وقتي يکي از مسئولين کشور درباره‌ي مسائل نظامي يک نظري داده بود که خب مطابق واقع نبود؛ بنده گفتم يک «تور نظامي» براي مسئولين کشور قرار بدهيد؛ بيايند يک خرده‌اي در محيطهاي نظامي گردش کنند، حقايقي را، واقعياتي را ببينند، معلوماتشان نسبت به موجودي نظامي کشور بالا برود. حالا در مورد مسائل علمي هم متأسّفانه گويا همين‌جور است؛ بايد يک «تور علمي» بگذاريم براي مسئولين در بخشهاي مختلف. حالا بعضي از بخشها را دوستان بيان کردند؛ يکي از آقايان نانوفنّاوري را فرمودند - البتّه فقط نانوفنّاوري نيست - فرمودند چاهي حفر ميکنيم، به نم که ميرسد، آن را ول ميکنيم؛ نه، دارند دنبال ميکنند. آن کساني که حفّار چاه هستند، واقعاً دارند دنبال ميکنند، به جاهاي خوبي هم رسيدند. خب، [مثلاً] الان پزشکي کشور، از جمله‌ي پيشرفته‌ترين پزشکي‌هاي دنيا است؛ ما از علوم روز دنيا و مرزهاي دانش دنيا در پزشکي، چندان عقب‌ماندگي نداريم؛ خيلي نزديکيم. در زمينه‌هاي ديگر هم همين‌جور؛ همين دانش هسته‌اي، دانش سلّولهاي بنيادي، و کارهاي بزرگي از اين قبيل، فراوان است که ما پيشرفتهاي خيلي خوبي داشته‌ايم. کساني که اطّلاع ندارند، خوب نيست ترديد بکنند؛ خب بروند مطالعه کنند، تماس بگيرند و همين‌طور که عرض کرديم يک گردش علمي بگذارند و به يک جاهايي برسند. مطلب اصلي ما اين بود که عرض کرديم. من خواهش ميکنم از مسئولان وزارتخانه‌هاي مربوط، و از مسئولان دولتي ذي‌ربط که مرتبط با مسائل علم و دانشگاه و صنعت هستند، مسئله‌ي پيشرفت علمي و ارتباط علم با فنّاوري در کشور را جدّي بگيرند؛ يعني نسبت به اين مسئله واقعاً هيچ کوتاهي صورت نگيرد. اين مسئله، مسئله‌ي اساسي ما است؛ يکي از اصلي‌ترين، اساسي‌ترين و فوري‌ترين مسائل ما است. کار تحقيقات به‌جاي خود، [امّا] در پژوهشها و آنچه در اين زمينه لازم است انجام بگيرد، به نظر ما هيچ نبايستي کوتاهي صورت بگيرد. ضرورت تعيين سهم دانشگاهها در تحقق نقشه‌ي جامع علمي کشور يک مطلب ديگري که من يادداشت کردم که عرض بکنم [اين است‌]: خب، نقشه‌ي جامع علمي بحمدالله تصويب شد؛ آن‌طور که به من گزارش کردند، مورد استقبال هم قرار گرفته است. چندين سند علمي بر اساس نقشه‌ي جامع علمي تهيه شده، تنظيم شده، ابلاغ شده، و چندين سند علمي ديگر در حال تدوين است؛ و به ما گفته شد که بعضي از مسئولين بخشهاي علمي از مجموعه‌اي که اجراي نقشه‌ي جامع علمي را به‌عهده دارند، درخواست تدوين سند علمي ميکنند براي بخشهاي خودشان. خب، اين اتّفاق افتاده است؛ اين يک اتّفاق مهم و کارسازي در کشور بوده است. آنچه مکمّل اين کار ميتواند بشود، اين است که براي دانشگاه‌هاي گوناگون کشور بر اساس مزيتها، مسئوليت و سهم نسبت به مجموعه‌ي نقشه‌ي جامع علمي تعيين بشود؛ دانشگاه‌هاي معتبر کشور، دانشگاه‌هاي مختلف کشور، سهم خودشان را در مجموعه‌ي اين سند بزرگ چشم‌انداز علمي کشور بدانند و در آن بخشهاي ويژه‌ي مربوط به خودشان کار کنند؛ يعني در مجموع يک جدولي به‌وجود بيايد که هر دانشگاهي سهم خودش را در پر کردن اين جدول بداند و تشخيص بدهد. ميتوان براساس مزيتها و استعدادها، دانشگاه‌ها را تقسيم کرد و سهم هر دانشگاهي را به‌عهده‌ي آن دانشگاه گذاشت. فعّاليت علمي ناظر به نيازهاي کشور باشد مطلب ديگري که من يادداشت کردم عرض بکنم، اين است که خب، در کار علمي و فعّاليت علمي بحمدالله حرکت شروع شده است؛ يک نکته‌ي اساسي در فعّاليتهاي علمي اين است که فعّاليت علمي کشور، ناظر به نيازهاي کشور باشد که اين به‌طور کامل امروز تأمين‌شده نيست. همان‌طور که دوستان اشاره کردند، مقالات علمي نمايه‌شده‌ي کشور ما امروز مشتري دارد، يعني مشتري کار علمي در دنيا فراوان است؛ ولي خب، اين کافي نيست. بله، [اينکه‌] شما مقاله‌اي تهيه کنيد و مرجع واقع بشود، و به آن ارجاع داده بشود، مايه‌ي افتخار است، چيز خوبي است، براي کشور هم خيلي خوب است و نشانه‌ي پيشرفت علمي کشور است؛ امّا از اين مهم‌تر اين است که آنچه شما در زمينه‌ي مسائل علمي کار ميکنيد، ناظر باشد به نيازهاي کشور. خب، امروز ملاحظه کرديد، در مورد مسائل مربوط به صنعت، مربوط به کشاورزي، مربوط به مديريت بحران، مربوط به مسائل گوناگون کشور، مطالبي را صاحب‌نظران ابراز کردند، نيازهايي را گفتند، کمبودها و ضعفهايي را که وجود دارد مطرح کردند؛ خب ميتواند تحقيق علمي، پژوهش علمي، مقاله‌ي علمي، براي تأمين اين نيازها تهيه بشود و ناظر به رفع اين نيازها باشد. اين هم مسئله‌ي مهمّي است. اگر چنانچه در اين زمينه دانشگاه‌هاي کشور تلاش بکنند، اين مهم‌ترين کمکي است که به اداره‌ي کشور کرده‌اند. بحث کمکي که مي‌توانند دانشگاه‌ها و محيطهاي علمي بکنند، همين است که در زمينه‌هاي گوناگون، تأثير بگذارند در تصميم‌گيري‌هاي مسئولين؛ ناظر باشد کار علمي آنها به نيازهايشان؛ حالا چه با مقالات علمي، چه با پايان‌نامه‌هايي که به دانشجوها ميدهند، چه با مناظرات علمي. بهره‌گيري از جايگاه استادي براي تربيت فرهنگي - هويتي جوانان کشور يک نکته‌ي ديگري که مناسب است به شما اساتيد عرض بکنيم و اينجا من يادداشت کرده‌ام، اين است که استاد جايگاه تأثيرگذاري در ذهن شاگردان خودش دارد؛ خاصيت استادي اين است؛ يعني تفوّق(۴) علمي شما بر دانشجو و تعليمي که به او مي‌دهيد، يک جايگاه اثرگذاري براي شما در ذهن او و در شخصيت او به‌وجود مي‌آورد؛ از اين جايگاه براي تربيت دانشجويتان استفاده کنيد. ما امروز نيازمنديم که جوانان ما خوش‌روحيه، اميدوار، شجاع، داراي اعتمادبه‌نفس، داراي ايمان، داراي روحيه‌ي آينده‌نگر، داراي روحيه‌ي خدمت [باشند]؛ احتياج داريم دانشجوي ما اين‌جور بار بيايد. خب، اين را شما مي‌توانيد در محيط علمي، در کلاس درس تأمين کنيد. عکس آن هم ممکن است: مي‌شود با تعبيراتي، با متلک گفتن به بنيانها و اصول پذيرفته‌شده‌ي کشور، دانشجو را نسبت به آينده‌ي کشور بي‌اعتماد کرد، بي‌اعتقاد کرد، لااُبالي کرد؛ اين هم ميشود. آنچه از استاد انتظار ميرود فقط تغذيه‌ي علمي دانشجو نيست، بلکه تقويت روحيه‌ي معنوي او و شخصيت معنوي او هم از استاد متوقّع است؛ شما ميتوانيد در اين زمينه اثر بگذاريد. سعي کنيد دانشجو را پايبند به تعلّقات معنوي، تعلّقات خانوادگي، تعلّقات ميهني بار بياوريد؛ دانشجو را معتقد و مؤمن به فرهنگ اسلامي بار بياوريد. بعضي به‌عکس عمل کردند در طول سالهاي متمادي قبل از انقلاب؛ بعد از انقلاب هم البتّه تا امروز رگه‌هايي مشاهده شده در دانشگاه‌ها؛ خب، ما هم اطّلاع داريم، شما هم اطّلاع داريد، کساني را و جرياني را مي‌شناسيم، مي‌شناختيد - حالا اسم کسان و اشخاص مورد نظر نيست - جرياني وجود دارد که مرعوب و مغلوب تسلّط فرهنگ غربي است؛ هرچيزِ غربي براي او مايه‌ي تمجيد [است‌] و هرچيزِ ميهني و ملّي و خودي مورد تحقير و اهانت قرار ميگيرد؛ داريم کساني از اين قبيل؛ اين درست عکسِ آن‌چيزي است که بايد باشد. استاد در محيط دانشگاه، در محيط درس، ميتواند دانشجوي خودش را، هم از لحاظ ديني مؤمن بار بياورد، هم از لحاظ ميهني، انسان علاقه‌مند به آينده‌ي کشورش و آينده‌ي ميهنش و سرنوشت ملّتش بار بياورد؛ ميتواند او را اميدوار، باروحيه، خوش‌بين، معتقد به مباني نظام کشور بار بياورد؛ ميتواند هم عکس عمل بکند. توقّعي که از استاد است اين است: نبايد سخن استاد موجب دل‌زدگي و يأس دانشجوي جوان بشود؛ مَنِش استاد هم همين‌جور است. محيط دانشگاه، کار اصلي اساتيد دانشگاه آنچه من به برادران و خواهران عزيز، اساتيد محترم عرض ميکنم اين است که - قبلاً هم البتّه مکرّر در همين جلسه و جلسات ديگر اين را گفتيم - استاد، محيط دانشگاه را کار اصلي خود و دلبستگي اصلي خود بداند؛ نه کار دوّم؛ نه کار فرعي و تبعي. استاد در دانشگاه مکث داشته باشد، توقّف داشته باشد، حضور داشته باشد، نيازهاي علمي دانشجو را برطرف کند، با دانشجو ارتباط برقرار بکند، صِرف رفتن و يک اداي تکليفي به‌نحو اجمالي انجام دادن و آمدن نباشد؛ اين هم نکته‌ي ديگري است که عرض کرديم. وقت بگذارند اساتيد؛ دلسوزانه با دانشجو برخورد کنند؛ اين کار، دانشجو را هم به تلاش علمي وادار خواهد کرد، يعني اين موجب ميشود که دانشجو رفتار استاد را در زمينه‌ي پيگيري کار علمي براي خودش الگو قرار بدهد و به‌طور طبيعي تحت تأثير قرار ميگيرد. وظيفه خطير اساتيد معارف براي تقويت ايمان دانشجو و تقويت عمل و ساختن شخصيت ديني و معنوي دانشجويان يک نکته‌ي ديگر هم در مورد دروس معارف است. استادان دروس معارف، فرصت بسيار ارزشمندي را دارند در دانشگاه؛ اين مجموعه‌ي عظيم دانشجويان، جماعت ميليوني دانشجو در ساعات فراواني در اختيار استاد معارفند؛ اين خيلي فرصت باارزشي است. بهترين جوانها در اختيار شما هستند؛ اگر استاد معارف با هوشمندي، با تکيه‌ي به معلومات عميق و به‌روزشده‌ي در مسائل گوناگون فکري و اسلامي، با دانشجو مواجه بشود، ما بيشترين سود را از حضور اساتيد معارف در دانشگاه خواهيم برد. و به‌نظر ما بسيار بجا و مناسب است که نهاد نمايندگي(۵) به اين مسائل توجّه کنند و دقّت کنند، برنامه‌ريزي کنند که بتوان از حضور اين استادان محترم در دانشگاه براي تقويت ايمان دانشجو و تقويت عمل و ساختن شخصيت ديني و معنوي دانشجويان بهره‌برداري بشود. ضرورت تحول بنيادين در علوم انساني مسئله‌ي ديگر هم مسئله‌ي علوم انساني است، که از مدّتي پيش اين مطلب را مطرح کرديم؛ دلايل اين کار هم مکرّراً گفته شده. حقيقتاً ما نيازمند آن هستيم که يک تحوّل بنيادين در علوم انساني در کشور به‌وجود بيايد. اين به معناي اين نيست که ما از کار فکري و علمي و تحقيقي ديگران خودمان را بي‌نياز بدانيم - نه، برخي از علوم انساني ساخته‌وپرداخته‌ي غربي‌ها است؛ در اين زمينه کار کردند، فکر کردند، مطالعه کردند، از آن مطالعات بايد استفاده کرد - حرف اين است که مبناي علوم انساني غربي، مبناي غيرالهي است، مبناي مادّي است، مبناي غير توحيدي است؛ اين با مباني اسلامي سازگار نيست، با مباني ديني سازگار نيست. علوم انساني آن‌وقتي صحيح و مفيد و تربيت‌کننده‌ي صحيح انسان خواهد بود و به فرد و جامعه نفع خواهد رساند که براساس تفکّر الهي و جهان‌بيني الهي باشد؛ اين امروز در دانشهاي علوم انساني در وضع کنوني وجود ندارد؛ روي اين بايستي کار کرد، فکر کرد. البتّه اين کار، کار شتاب‌آلودي نيست - کار بلندمدّتي است، کار مهمّي است - منتها دوستاني هم که مشغول اين کار هستند، لازم است سرعت متناسب را به اين کار بدهند، يعني ضمن اينکه نبايد در اين کار شتاب‌زدگي کرد، عقب‌ماندگي هم در اين کار مطلوب نيست و مورد قبول نيست؛ بايستي کار بشود. البتّه من شنيدم و اطّلاع دارم که علاوه بر آنچه در شوراي عالي انقلاب فرهنگي در اين زمينه انجام ميگيرد، اساتيد متعدّد دانشگاه هم در اين زمينه کارهاي مهم و خودجوش دارند انجام ميدهند، که اين کارها خوب است در يک صراط قرار بگيرد؛ يعني اين دو مجموعه‌ي کاري با يکديگر هم‌افزايي کند، تا ان‌شاءالله نتايجي عايد کشور و عايد دانشگاه کشور در اين زمينه بشود. آفت بزرگ تبديل کردن دانشگاه به باشگاه سياسي آخرين مطلب هم - که ظاهراً وقت تمام شده - اين است که من خواهش ميکنم از مديران دانشگاه‌ها و مسئولان گوناگون مديريتي که دانشگاه را مرکز جوَلان سياسي و تلاشها و فعّاليتهاي جناحهاي سياسي قرار ندهيد. سمّ مهلک حرکت علمي اين است که دانشگاه‌ها تبديل بشوند به باشگاه‌هاي سياسي؛ کاري که در يک دوره‌اي انجام گرفت. اين به‌معناي نفي حرکت سياسي در بين دانشجويان دانشگاه‌ها نيست؛ بنده هميشه مدافع و منادي کار سياسي دانشجوها و دانشگاهيان بوده‌ام و هستم - الان هم معتقدم - منتها نگاه سياسي، مَشرب سياسي، فهم سياسي و فعّاليت سياسي داشتن، يک حرف است و دانشگاه را و کلاس درس را و محيط علمي را جولانگاه کار سياسي قرار دادن، يک حرف ديگري است؛ اينها با همديگر تفاوت دارد. آرامش دانشگاه کمک‌کننده‌ي به اين است که دانشگاه بتواند در زمينه‌ي مسائل علم - که اين‌همه اهمّيت دارد - کار خودش را انجام بدهد، وظيفه‌ي خودش را انجام بدهد، و اگر خداي نکرده عکس اين بشود، اوّلين ضربه‌اي که خواهيم خورد، اين است که حرکت علمي در دانشگاه و به تبع آن در کشور متوقّف خواهد شد، يا کند خواهد شد؛ و عرض کرديم توقّف، به‌معناي عقب‌گرد است. پروردگارا! به محمّد و آل‌محمّد تو را سوگند ميدهيم در اين ساعات حسّاس و در اين ايام مبارک، برکات خودت را بر دانشگاه کشور و دانشگاهيان و دانشجويان ما نازل بفرما. پروردگارا! ما را در راهي که به هدايت عمومي ملّت ايران بينجامد و به سرافرازي دنياي اسلام بينجامد، هدايت بفرما. پروردگارا! به محمّد و آل‌محمّد، به ما بصيرت مواجهه‌ي با چالشهاي گوناگون در دورانهاي گوناگون عنايت کن؛ به ما اخلاص لازم در حرکتي که انجام ميدهيم عنايت کن. پروردگارا! شهداي عزيز ما، بخصوص شهيدان دانشگاه، و بخصوص شهيدان اخير اتمي کشور را - که شهيدان علمند، شهيدان مجاهدت عمومي ملّت ايرانند - مشمول رحمت و مغفرت و تفضّل خود قرار بده. پروردگارا! ما را در راه اين شهيدان ثابت‌قدم بدار. و السّلام عليکم و رحمةالله و برکاته‌ ۱) فهميدن‌ ۲) عدّةالداعي، ص ۳۱۴ ۳) از جمله، پيام به مناسبت آغاز سال جديد (۱۳۹۲/۱۲/۲۹) ۴) برتري‌ ۵) نهاد نمايندگي مقام معظّم رهبري در دانشگاه‌ها