بوکوحرام؛ نامی که این روزها، رسانههای غربی از آن به عنوان گروهی اسلام گرا یاد میکنند، با پوشش متعهد بودن به آموزههای اسلامی و جهادی، به انواع اقدامات تروریستی، کشتار، آدم ربایی و غارت دست زده است.
به گزارش "ایرنا"؛ این گروه با تحصیلات مدرن و کلاسیک، بویژه برای دختران مخالف است و برای ترساندن مردم، دختران دانش آموز را میرباید و به فروش میرساند؛ به روستاها حمله کرده و کشتار براه میاندازند.
آنگونه که در گزارشهای خبری آمده طرفدارن این گروه با مظاهر قابل استفاده دنیای امروز، مانند علم و دانش و تحقیقات علمی و حتی با پدیدههای ساده زندگی عادی نظیر کلاه ایمنی برای موتورسواران، به نام اسلام مخالفت میکنند.
بوکوحرام، بعد از نامهای آشنایی چون طالبان، القاعده و... این روزها با عملکرد به شدت افراط گرایانه خود به نام دین بر سر زبانها افتاده است. آنها به طالبان نیجریه هم معروف هستند و قصد دارند در این کشور حکومتی اسلامی برپا کنند.
نخستین بار در 1381 فردی به نام "محمد یوسف" که حتی کروی بودن زمین را قبول نداشت، این گروه را در مرز نیجریه و نیجر تاسیس و با توجه به تاثیر پذیری از افکار و عقاید طالبانیسم، پایگاهی به نام افغانستان در ایالت "یوبه" ایجاد کرد.
یوسف در 1388 کشته شد و جای او را "ابوبکر محمد شیکاو" گرفت و از این سال فعالیتهای تروریستی این گروه تشدید شد که تاکنون چند هزار نفری در نیجریه قربانی این گروه شدهاند و البته آمار دقیقی از قربانیان این تفکر در دست نیست.
"آدریان ادواردز" سخنگوی آژانس پناهندگان سازمان ملل در تازهترین گزارشها از آفریقا گفته که 250هزار تن در داخل نیجریه آواره شده و حدود 60 هزار نفر نیز از ترس افکار و عقاید وحشتناک آنان از این کشور گریختهاند. آنها مناطق شمال شرقی نیجریه را که به عنوان یکی از مهمترین تولید کنندگان نفت قاره افریقاست و همچنین کشورهای نیجر و کامرون، دستخوش ناامنی کردهاند.
افکار و فعالیتهای این گروه سلفی و تندرو که جز خود کسی را قبول نداشته و هر مخالفی را مستحق مرگ میداند، سایه وحشت را بر کشور نیجریه و حتی بخشهایی از آفریقا حاکم کرده است. این گروه که واپس گرایانهترین برداشتها را از احکام دینی دارد، تا اینجا توانسته رعب گستردهای در منطقه ایجاد کند.
"ابوبکر عثمان" از اهالی ایالت بورنو نیجریه هنوز روزی را که مردان مسلح گروه بوکوحرام وارد روستای ایزگه شدند، به یاد دارد. آنان مردان روستا را دسته دسته به صف کرده و با سلاح گرم و کارد، سلاخی کردند. بعد خانه به خانه جستجو کردند تا اینکه درنهایت تعداد قربانیانشان در این روستا به دستکم 106 تن رسید.
در روستای ساینوک در 50 کیلومتری مایدوگری در شمال شرقی نیجریه هم 75 نفر را به قتل رسانده و خانهها را به آتش کشیدند. خیلی از اهالی این مناطق دختران و زنان جوان خود را برای در امان ماندن به داخل مردابها و جنگل برده و پنهان کردند.
بوکوحرامیها از سال 1389 تاکنون عملیات کشتار غیرنظامیان را در نیجریه با شدت پی گرفتند؛ صدها راننده خودروهای سنگین و کامیون را در جادههای شمال نیجریه سربریدند؛ شهریور سال گذشته تعداد 65 دانش آموز را در حالی که خواب بودند در دانشکده کشاورزی ایالت یوب قتل عام کردند، سپس در فروردین گذشته با بمبگذاری در یک ایستگاه اتوبوس 100 شهروند نیجریهای را کشتند.
تحرکات این گروه در16 اردیبهشت به روستای گامبورو در شمال شرق نیجریه رسید، همانجا که بعد از آتش زدن خانهها و انبار کالای آن، 200 نفر را به قتل رساندند.
درباره جنایات این گروه، حرف و حدیث کم نیست، بطوری که گفته میشود تا 10 هزار کودک را به قتل رساندهاند و بسیاری از کلیساها، مساجد و خوابگاههای دانشجویی را مورد حمله قرار داده و آتش زدهاند.
اینها بخشی از اعمال این گروه افراط گراست که در تازهترین جنایت خود 276 دختر دانش آموز 16 تا 18 ساله را از مدرسه شبانه روزی روستای شبوک در ایالت بورنو ربودند و گفتهاند که قصد دارند آنان را به عنوان برده به فروش برسانند.
ماجرای اخیر جنجالی بینالمللی ایجاد کرد و کشورهای غربی را به واکنش واداشت. هزاران نفر در آفریقای جنوبی، انگلیس و آمریکا تظاهرات کردند و یک کمپین توییتری در حمایت از دختران ربوده شده براه افتاد که تنها در یک روز یک میلیون بار توییت شد.
چرا بوکوحرام؟
بوکرحرام یکی از دهها گروه افراط گرای مذهبی است که مناطقی از غرب و شمال آفریقا را به میدان تاخت و تاز خود تبدیل کردهاند.
درخصوص علل و ریشههای شکل گیری این گروه، چند نظر وجود دارد؛
- یک دیدگاه معتقد است که بوکوحرام زایده افراط گرایی اواخر قرن حاضر است که شاید بتوان گروه طالبان افغانستان را اولین تجربه آن تلقی کرد. براساس این دیدگاه، تفکرات خطرناک "دگر مذهب ستیزی" ابن تمیمه در شبه قاره هند، شامل هند، پاکستان و افغانستان و حتی بنگلادش، به زایش طالبان و القاعده منجر شد که در نهایت بعد از "11 سپتامبر" دامنه آن به خاورمیانه و آفریقا کشیده شد.
معتقدان به این دیدگاه، میگویند، حمایتهای مالی برخی کشورهای ثروتمند عرب از جریانهای تندرو که به دنبال رهبری جهان اسلام بودند، این گروهها را که عمدتا از طیفهای فقیر و آسیب پذیر یارگیری میکنند، پرو بال داد.
- دیدگاه دیگر مبتنی بر این است که نگرانیها از رشد مسیحیت و یا سایر مذاهب اسلامی در منطقه خاورمیانه و آفریقا، موجب گسترش موج افراط گرایی شده است. بطوری که گروههای سلفی به فراخور وضعیت قومی و مذهبی، فعالیتهای خود را سازماندهی کردهاند. در سوریه تلاش کردند جنگ شیعه و سنی راه بیاندازند و در بخشهایی از آفریقا هم جنگ اسلام و مسیحیت !
- یک باور هم این است که این گروهها ساخته و پرداخته آمریکا و قدرتهای جهانی است که با ایجاد این گروهها، قصد دارند حضور خود را برای غارت منابع این منطقه توجیه کنند و از طرفی چهرهای منفور از دین در جهان نمایش دهند و همچنان تحت کنترل سرویسهای امنیتی غربی هستند.
- دیدگاه دیگری هم در خصوص این گروهها وجود دارد؛ اینکه اینان تحت تبلیغات فرقههای انحرافی از جمله وهابیت و نحلههایی از سلفی گری و با حمایت برخی دولتهای ثروتمند عرب پا گرفتند و در رشد آنان قدرتهای غربی هم نقش داشتهاند.
- برخیها نیز اعتقاد دارند، مدیریت ضعیف، فساد، مشکلات اقتصادی پایدار و افزایش نابرابریها باعث رشد گروههای افراط گرا شده است، بطوری که یک اسقف نیجریه، میگوید گروه بوکوحرام بیش از آن که یک گروه اسلام گرا باشد، بیشتر جنبش مقاومتی است که در مقابل حکومت ضعیف و ناتوان نیجریه شکل گرفته است.
"جاکوب زن" تحلیلگر مسایل آفریقا در "بنیاد جیمزتاون" نیز میگوید: بسیاری از سربازان این گروه تروریستی از میان جوانان فقیر و بدون هرگونه تحصیلات دینی جذب شدهاند.
طرفداران این گروه، به توافقنامه همکاری ضد تروریستی امضا شده در 10 سال پیش اشاره دارند که دو سوی منطقه نفت خیز صحرا را به هم متصل کرد و بعدها عنوان آن به "ابتکار عمل ضد تروریستی فراصحرا" تغییر یافت.
به گفته "جرمی کینان" کارشناس ارشد الجزایری در دانشکده مطالعات شرق و آفریقا، رشد و گسترش شاخه القاعده در مغرب در سراسر شمال آفریقا بر مناطق نفت خیز، به ویژه الجزایر، دلتای نیجر، نیجریه، و چاد متمرکز شده است.
او استدلال میکند که طمع سیری ناپذیر غرب در زمینه نفت و گاز باعث شده دولتهای غربی چشمها را به روی نقش دولتهای دارای نفت، همچون الجزایر، در بال و پر دادن به تروریسم منطقهای ببندند و به جای آن از هرج ومرج ایجاد شده برای مشروعیت بخشیدن به تلاش هایشان برای افزایش دسترسی به باقیمانده ذخایر انرژی قاره آفریقا استفاده کنند.
- واقعیت دیگری که نمیتوان نادیده گرفت اینکه، برخی جریانهای تکفیری و تروریستی منطقه، بعد از حمله غربیها به لیبی و ساقط کردن رژیم قذافی، جان گرفتند، بویژه بعد از آنکه القاعده توانست با ایجاد بزرگترین پایگاه خود در کشورهای اسلامی در نزدیکی بن غازی بر بخشهایی از شرق نفت خیز لیبی مسلط شده و بطور مستقل اقدام به فروش نفت کند.
اکنون نیز نگرانیهایی وجود دارد، مبنی بر اینکه بوکوحرام بتواند بر مناطق نفت خیز نیجریه دست یابد.
ریشه دین را میزنند
سوالی که اکنون نسل جوان امروز را به خود مشغول کرده، اینکه "این گروهها واقعا کی و چی هستند؟ چه میگویند و چه میخواهند؟"
در خصوص این گروهها یک واقعیت وجود دارد و آن نقش تاریخی دو تفکر وهابیت و آموزههای ابن تمیمه در شکل گیری این گروههاست و اکثر این گروهها اعم از جریانهایی که در عراق و سوریه، مصر، لیبی، یمن، افغانستان و نیز کشورهای آفریقایی تحت عنوان گروههای اسلامی فعالیت دارند، به جریان اصلی القاعده مرتبط هستند، بطوری که الوطن عربستان مینویسد: بوکوحرام از نظر ایدئولوژیک به القاعده وابسته است.
عملکرد این گروهها و بخصوص باورهایشان در ارتباط با مذهب و مناسبات اجتماعی، قابل تامل است، بطوری که یوسف، بنیانگذار بوکوحرام در صحبتهایی که با استقبال گسترده رسانههای غربی مواجه شد، گفته بود: "در دین مجاز به بردهداری هستیم و میتوانم با ربودن افراد، آنها را به بردگی خود درآورم."
او در گفت وگو با بیبی سی کروی بودن زمین را خلاف آموزههای قرآن دانسته و گفته بود که قبول ندارد منشا باران، ابهای تبخیر شده از گرمای خورشید است. او تمام کسانی را که پیروش نبودند، اعم از مسلمان و مسیحی، کافرانی خوانده بود که مستحق مرگ هستند.
عملکرد این گروهها در عراق، سوریه و افغانستان، با وضع قوانین بدوی نشان داد که آبشخور فکری، عقیدتی واحدی دارند و از نظر مالی از منابع واحدی تامین میشوند.
این گروهها هرچه باشند، یک تاثیر خطرناک و غیر قابل کتمان بر باورهای نسل امروز مسلمان و افکار عمومی جهان میگذارند؛ چهرهای خشن، بدوی و تمدن گریز از دین اسلام که به نمایش گذاشته شده است و مسوولیتی سنگین بر عهده مراجع و علمای دینی که با این تفکرات افراطی مقابله کنند.
درماندگی دولت نیجریه
یک کارشناس مسائل آفریقا در واشنگتن تاکید میکند حتی با کمکهای بینالمللی هم دولت نیجریه نمیداند برای پیدا کردن دختران ربوده شده چه کار کند.
آدرین لیباس در گفتگو با این شبکه درباره جستجوها برای پیدا کردن دختران ربوده شده در نیجریه میگوید: برخی از مقامات ایالتهای شمالی نیجریه پیشنهاد کردهاند با بوکوحرام مذاکره شود و حتی میتوان عفو محدود را به اعضای این گروه در مقابل آزادی دختران داد. آنها معتقدند این روش موثرتر از روش نظامی است.
دولت مرکزی نیجریه از سال 1388 تاکنون از نیروی نظامی برای مقابله با بوکوحرام در آن مناطق استفاده کرده است اما تا کنون نتوانسته است حملات این گروه را متوقف کند. البته از آن طرف هم این خطر وجود دارد وقتی شما امتیازی میدهید عملا این گروهها را به آدمربایی بیشتر تشویق میکنید و آنها برای رسیدن به خواستههای خود از غیرنظامیان استفاده میکنند. بنابراین دولت نیجریه در شرایط بسیار دشواری گیر کرده است.
به گفته این تحلیلگر، فشار بر دولت نیجریه به ویژه خواسته معترضان برای اقدامات بیشتر سبب میشود دولت بیش از پیش از روش نظامی استفاده کند و این روش هم ممکن است شرایط را پیچیدهتر کند زیرا تاکنون عملیات نظامی ضد تروریسم درشمال نیجریه تلفات زیادی درمیان غیرنظامیان به جا گذاشته است.