صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۰۲ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۸:۰۲  ، 
شناسه خبر : ۲۶۸۱۸۶

در ابتدا ستون یادداشت روز،روزنامه کیهان را میخوانید که به مطلبی با عنوان«اینجا هیچ‌کس بیطرف نیست»نوشته شده توسط محمد ایمانی اختصاص یافت:

جنگ غزه هرچند در منطقه‌ای به عرض 12 و طول 40 کیلومتر رخ می‌دهد، اما جنگی در مقیاس و ابعاد جهانی است. به یک معنا این جنگ به عنوان نهمین جنگی که مستقیما از سوی صهیونیست‌ها راه‌اندازی شده، ادامه جنگ جهانی چهارم برسر سرنوشت خاورمیانه اسلامی است. مافیای صهیونیستی نقش ویژه در تحریک آمریکا به آغاز پروژه خونین خاورمیانه جدید و قرن جدید آمریکایی در سال 2001 داشت. آن زمان برخی مقامات آمریکایی از جمله رئیس سازمان سیا اعلام کردند جنگ علیه 24 کشور اسلامی آغاز شده است. نقش مستقیم رژیم صهیونیستی در 9 جنگ - به فاصله 66 سال- و البته نقش پنهان صهیونیست‌ها در جنگ‌های افغانستان و عراق و سوریه، روشن می‌کند چرا  حضرت امام خمینی(ره) از رژیم صهیونیستی به عنوان غده‌ای سرطانی که باید از بین برود یاد کرد. به این گفته حضرت امام باید به چشم استراتژی امنیت ملی و منطقه‌ای نگریست.

صهیونیست‌ها در حالی که کشتار غیرنظامیان را شدت بخشیده‌اند- و اکنون شمار شهدای فلسطینی از مرز 620 نفر گذشته- علنا به درماندگی خود اذعان می‌کنند. هلاکت 52 نظامی صهیونیست و چند فرمانده ارشد آنان در جنگ با غزه بی‌دفاع، اتفاقی بی‌سابقه است.باریکه 360 کیلومتر مربعی غزه آن گونه که محافل آمریکایی گفته‌اند، آبرو و اعتبار ارتش صهیونیستی را برده است. حق با یاکوف عامیدور مشاور پیشین امنیت ملی اسرائیل است که می‌گوید «جنگ غزه می‌تواند باتلاقی برای نتانیاهو باشد، باتلاقی که چند تن از اسلاف او را گرفتار کرد». به تعبیر موشه یعلون وزیر جنگ رژیم صهیونیستی «جنگ طولانی و سختی در پیش روی اسرائیل است.» مقاومت اسلامی فلسطین در نبرد نامتقارن، هر روز بیش از گذشته، ناتوانی و ضعف ارتش صهیونیستی را به رخ می‌کشد و این برای رژیم اشغالگری که فقط با رعب‌افکنی و القای توهم قدرتمندی سرپا مانده، کشنده است. تله‌های انفجاری، تونل‌های مرگ، پهپادها و موشک‌های حماس، شکست اطلاعاتی و نظامی صهیونیست‌ها را به طرز کم‌سابقه‌ای فاش می‌کند؛ هرچند که آمریکا از هیچ حمایتی نسبت به قاتلان کودکان و زنان غزه دریغ نکرده باشد. اوباما در حمایت از این رژیم کودک‌کش- همان گونه که شیمون پرز گفت- در میان دولت‌های آمریکا رکورددار است. دولت اوباما در قبال جنایات رژیم صهیونیستی با سرسپردگی تمام رفتار کرده و اعتبار خود را به حراج گذاشته است.

مسئولیت ما در قبال این جنایت بزرگ چیست؟ و آیا اگر مسئولیت خطیر خود را نفهمیدیم یا به لوازم آن پایبند نماندیم، در محکمه عقل و مصلحت و شرع و وجدان محکوم نخواهیم بود؟ خیانت کردند محافلی که به شعار سایت وزارت خارجه اسرائیل (نه غزه نه لبنان) مهر تایید زدند. آنها البته بی‌طرف نبودند که در جنگ نیابتی آمریکا و اسرائیل علیه ملت ایران نقش پیاده‌نظام را بازی کردند و عصای دست دشمنان ملت ایران شدند. چنین سیاستمداران و سیاست‌بازانی حتی اگر بی‌طرف هم می‌ماندند- که نماندند- انسان  مسلمان نبودند. کسانی که حمایت از مظلومین فلسطین و لبنان را ماجراجویی خوانده و سرزنش می‌کردند، حتما در الفبای مسلمانی رفوزه شدند چه آن که پیامبر اعظم(ص) شهادت داده بود «من سمع مسلما ینادی یاللمسلمین فلم یجبه فلیس بملسم. هر کس بشنود مسلمانی فریاد یاللمسلمین سر می‌دهد و او را اجابت نکند، مسلمان نیست» و «هر کس صبح کند و به امور مسلمانان اهتمام نداشته باشد، مسلمان نیست.» چگونه می‌شود در شرایط تعدی ظالم به مظلوم بی‌تفاوت ماند حال آن که امیر مومنان(ع) فرمود؛ «کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا. دشمن ستمگر و یاور مظلوم باشید.» آنها که خلاف سیره پیامبر اعظم(ص) و امیر مومنان(ع) گفتند یا رفتار کردند، در تشجیع مستکبران به تعدی و ریختن خون مسلمانان مظلوم در چهار گوشه منطقه اسلامی شریکند؛ همان‌گونه که آل سعود و دیگر گروه‌های مرتجع منطقه متهمند. اما حتی اگر این نگاه اسلامی به ماجرای غزه در میان نبود، امنیت ملی ما اقتضا می‌کرد در قبال این جنگ تحمیلی به منطقه که آن را جنگ جهانی چهارم نامیده‌اند، بی‌تفاوت نباشیم. مردم مظلوم فلسطین و لبنان و سوریه، حتی اگر مسلمان هم نبودند، به اعتبار مظلومیت‌شان سزاوار پشتیبانی همه‌جانبه بودند.

 در عین حال در کنار این مسئولیت شرعی و اخلاقی، واقعیت این است که اگر جریان‌های مقاومت، رژیم سرطانی صهیونیستی را مهار نمی‌کردند، اکنون ما باید در مرز و خاک خود با آنها می‌جنگیدیم. صهیونیست‌ها ابایی نداشته‌اند که نقشه سرزمین‌های اشغالی را از نیل تا فرات ترسیم کنند. اگر اسرائیل غده سرطانی است که قطعا هست، نمی‌توان در برابر این غده سرطانی بی‌تفاوت بود.یک پرسش مهم این است که آیا ما از ظرفیت بزرگ ریاست جنبش عدم تعهد برای اعمال فشار بر جنایتکاران جنگی صهیونیست و حامیان آنها به اندازه کافی بهره گرفته‌ایم؟ چرا دبیرخانه جنبش عملا تعطیل است؟ آیا معقول است که همه یا عمده همت و فرصت‌های وزارت محترم امور خارجه صرف مذاکرات هسته‌ای شود و دیگر مسائل مهم منطقه‌ای و جهانی مغفول بماند؟  ضمن قدردانی از همه تلاش‌های مسئولان وزارت خارجه در مذاکرات باید پرسید آیا عاقلانه است که اجازه دهیم ما را به عنوان متهم آن سوی میز مذاکرات بنشانند و مشغول دارند و خود، امنیت منطقه را از عراق تا سوریه و لبنان و فلسطین شخم بزنند؟ آیا گشوده شدن دست شیاطین بزرگ و کوچک در منطقه، مقدمه آسیب به امنیت و منافع ملی ما نیست؟ آیا ما در سیاست خارجی به مقوله مسلم و خدشه‌ناپذیری به نام «عمق استراتژیک» قائل هستیم و اگر این مقوله تردیدناپذیر است، چه‌قدر در وزارت امور خارجه برای حفظ و گسترش آن اهتمام داشته‌ایم؟ پیشدستی به جای انفعال، اصل قدرت ملی در حوزه بازدارندگی  است همچنان که امیر مومنان(ع) فرمود؛ «با دشمنان بجنگید پیش از آن که با شما بجنگند، به خدا سوگند با هیچ قومی در خانه‌اش نجنگیدند مگر اینکه او را خوار ساختند.» مردم فلسطین به اعتبار خیانت برخی سران خود در گذشته اکنون حقیقت این کلام حکیمانه را با گوشت و پوست خود لمس می‌کنند. سازش‌طلبی فردی با مختصات یاسر عرفات و اتکای محض او به مذاکرات دوره‌ای، نه تنها کمترین حقی را برای ملت فلسطین اعاده نکرد و موجب گستاخ‌تر شدن اشغالگران شد، بلکه حتی به قیمت جان خود وی تمام شد.

نسبت ما با جنگ غزه، فرع بر نگاه کلان‌تر ما به جهان و غرب است. نمی‌شود در داخل مدعی شعار مشروع آزادی بود و حتی با این مستمسک به معارضه نامشروع با اصل انقلاب ملت ایران پرداخت اما در نسبت با غرب، خلاف شعار استقلال (آزادی در محیط جهانی) رفتار نمود و به تمکین و تسلیم در برابر قدرت‌های زورگو دعوت کرد. ادعای آزادی‌خواهی و اصلاح‌طلبی در داخل و دعوت به محافظه‌کاری در برابر سلطه‌طلبان، حاوی غلیظ‌ترین لایه‌های منطق شترمرغی است. فاجعه از آنجا آغاز می‌شود که شماری از مدعیان روشنفکری و سیاستمداری، به سیاست منحط غربی نه به چشم «نقض حقوق و کرامت انسان» بلکه به دیده الگو و قبله قدسی سیاست می‌نگرند.مصاحبه ماه گذشته یکی از همین مدعیان روشنفکری- که از مشاورت رئیس‌جمهور عزل شد- با روزنامه زنجیره‌ای آرمان، همین آناتومی شترمرغی را به تصویر می‌کشد آنجا که از یک‌سو ادعا می‌کند برای توسعه و پیشرفت باید جهانی (!بخوانید غربی) شویم و با تسامح از کنار شعارهایی چون نفی سبیل و استقلال و مبانی دینی بگذریم و از دیگر سو با وقاحت اعلام می‌کند «اینکه یکی از سیاستمداران ما گفت حاضریم ظرف 2-3 ماه مشکل هسته‌ای را حل کنیم، منتهی به شرط اینکه غرب صادق باشد، خیلی معنی‌دار است.یعنی ما هنوز در سیاست جهانی دنبال صداقت می‌گردیم و از زاویه اخلاق می‌بینیم. جهان، جهان هابزی است و بر اساس مبانی فکری اسلامی مدیریت نمی‌شود.»

در جهان هابزی که انسان گرگ درنده تصور می‌شود، چگونه می‌توان غرب را به عنوان سمبل پیشرفت و توسعه تلقی کرد یا با کنار گذاشتن شعار استقلال و عزت و نفی سبیل، خود و دیگران را هم‌سفره گرگ‌ها یا طعمه سر سفره آنها فرض کرد؟ اگر مرداد 1392 یوری آونری عضو اسبق پارلمان رژیم صهیونیستی در کانتر پانچ نوشت «اوباما به همراه سران اسرائیل می‌گوید فلسطینی‌ها باید به مثابه گوسفند عاقل با گرگ عاقل بنشینند و برای ناهار تصمیم بگیرند، نطق‌های اوباما در این باره تهوع‌آور است... رفتار آمریکا و اسرائیل باعث شد ادبیات شیطان بزرگ و کوچک در جهان رایج شود»، باید پرسید آن نگاه منحط شبه روشنفکرانه و مدعی دروغین مصلحت‌گرایی چگونه توقع رفتار گوسفندی - یا حداکثر شغالی- از ملت و دولت ما دارد؟! یعنی این شبه روشنفکران وطنی اندازه یوری آونری درک ندارند یا بر اساس ماموریت موضع می‌گیرند؟ اگر لیبرال- دموکراسی غرب با همه آرایش‌ها و زیورها، درنده‌تر از گرگ رفتار می‌کند، چگونه می‌توان چنین گرگی را تقدیس کرد و همفکری و همرأیی با او برای ناهار را مصلحت‌اندیشی معطوف به منافع ملی دانست؟ آیا گرگ جز زبان قدرت چیز دیگری می‌فهمد؟ کدام ملت در برابر گرگ‌های عصر تجدد مانند بره‌ها و آهوها رفتار کرد و حیثیت و امنیت او محفوظ ماند؟ و فراتر از همه اینها گوسفند شدن که این همه تئوری‌پردازی و فلسفه‌بافی و ادعای عقلانیت نمی‌خواهد. گوسفند خوب سرش را پایین می‌اندازد و می‌چرد و فربه می‌شود تا کی گرگی او را بدرد یا قصاب مهربان، اقساط علوفه‌های خورده شده را با او تسویه کند!

تخطئه سبعیت آشکار صهیونیست‌ها، واجد کمترین تاثیرات است. چه اینکه مدعیان دیروز شعار نه غزه نه لبنان نیز- از برخی نشریات شبه اصلاح‌طلب داخلی تا شماری از فتنه‌گران فراری- امروز مجبور شده‌اند به سرزنش اسرائیل بپردازند. این خود البته پیشرفت مهمی است که قائلان به حیات گوسفندی و منطق «به ما چه؟»، به تخطئه خون‌آشامان صهیونیست  می‌پردازند تا شاید ننگ 5 سال پیش را به فراموشی بسپارند و خود را سفید کنند. اما آنها هرگز در قواره ملت شرافتمند ما نبوده‌اند. اگر «اسرائیل غده سرطانی است و باید از بین برود»، لاجرم باید تمام ظرفیت دیپلماتیک، رسانه‌ای و قدرت خود را به میدان آورد. روح شهید گمنام تهرانی مقدم شاد که وصیت کرد «روی سنگ مزارم بنویسید اینجا مدفن کسی است که می‌خواست اسرائیل را نابود کند.» باید باور داشت که «اسرائیل باید نابود شود» اگرنه در محکمه عقل و دین و وجدان محکوم سرزنش خواهیم بود.باور «اسرائیل باید نابود شود» شرط وفاداری ما به اسلام و ایران و انسانیت است. باشد که یکایک مسئولان ما- و به یک معنا همه مسئولیم- با اعتقاد به ضرورت نابودی غده سرطانی اسرائیل، مسئولیت خود را نو کنند. امروز بقا یا زوال رژیم صهیونیستی، مرز تخلف‌ناپذیر انسانیت است و اگر نتوانیم همین امروز صهیونیست‌ها و حامیان آنها را دست‌کم نزد افکار عمومی محاکمه کنیم، لاجرم محکوم خواهیم شد.


روزنامه وطن امروز ستون سرمقاله خود را به مطلبی با عنوان«حمله دشمن فرضی!»به قلم محمد واعظی اختصاص داد:

صهیونیست‌‌ها چه فکر می‌کردند، چه شد؟ نبرد 17 روزه حماس با رژیم صهیونیستی، چهارمین نبرد جدی اعراب و اسرائیل است. طی نیم قرن اخیر، صهیونیست‌ها ارتش‌های عربی را بویژه در جنگ شش روزه در هم شکستند و هرجا جنگی بوده پیروزی با صهیونیست‌ها بوده است که دامنه تصرفات خود را گسترش دادند. اما با پیروزی انقلاب اسلامی این پیروزی‌ها به افول میل کرد. ارتش صهیونیستی از حالت تهاجمی به حالت دفاعی و از حالت پیشروی به عقب‌نشینی و التماس برای برقراری آتش‌بس رو ‌آ‌ورد.

جنگ 33 روزه حزب‌الله با ارتش صهیونیستی، اولین طعم شکست را به صهیونیست‌ها چشاند و نشان داد اگر اعراب قصد جنگیدن داشته باشند راه برای پیروزی باز است. جنگ 22 روزه و 8 روزه حماس هم از همین دست پیروزی‌ها بود. اکنون انتفاضه رمضان، ارتش رژیم صهیونیستی را به دام انداخته است و رژیم صهیونیستی از این نبرد جان سالم به در نخواهد برد. صهیونیست‌ها در نبردهایی توفیق داشتند که از قبل، رهبران عرب را خریده بودند و فشنگ‌ها را قبل از خشاب‌گذاری، از لوله تفنگ اعراب درآورده بودند. اما امروز در برابر ارتش مردمی حزب‌الله، حماس و ... قرار دارند که قرار است تا آخرین فشنگ، تا آخرین نفر و تا آخرین نفس، جنگ ادامه پیدا کند. این راهبرد نه تنها سطح خودکشی‌ها در ارتش اسرائیل را بالا خواهد برد بلکه شکست را برای ارتش رژیم صهیونیستی رقم خواهد زد.

قرار بود رژیم صهیونیستی، مقاومت را در سوریه سرگرم کند. با پیروزی بشاراسد بر تروریسم،‌صهیونیست‌ها بازی داعش و تجزیه را در عراق به پا کردند تا شاید نگاه‌ها از سرزمین‌های اشغالی و ادامه جنایات صهیونیست‌ها در قدس شریف منحرف شود و حکام مستبد و کودک‌کش رژیم صهیونیستی نفسی تازه کنند. اما خدا خواست صهیونیست‌ها در تله جدید گرفتار آیند و بی‌اختیار به جنگی ناخواسته کشیده شوند. کشته شدن سه صهیونیست شهرک‌نشین و اقدامات تلافی‌جویانه صهیونیست‌ها مقدمه‌ای شد تا در آستانه روز قدس، روز نفرت جهانی از پدیده صهیونیسم، رژیم اشغالگر قدس به دام جنگ واقعی اعراب و اسرائیل که می‌توان آن را جنگ چهارم واقعی اعراب و اسرائیل توصیف کرد، کشانده شود.

پدیده‌های جنگ چهارم چیست؟ برای اولین بار آتش موشک‌های مقاومت تمام سرزمین‌های رژیم صهیونیستی حتی تل‌آویو و حیفا را در هم کوبید. اکنون بیش از نیمی از جمعیت سرزمین‌های اشغالی در پناهگاه‌ها به سر می‌برند. فعالیت اقتصادی تقریبا تعطیل است. ارتش اسرائیل که در نیم قرن اخیر سرزمین‌های زیادی از اعراب را به تصرف و اشغال درآورده است در جنگ چهارم حتی نتوانست 300 متر پیشروی داشته باشد. زیرساخت‌های دفاعی، خط تولید مهمات و موشک و آرایش نظامی مقاومت در غزه پس از دو هفته نبرد، دست نخورده باقی مانده و اسرائیل فقط توانسته است زنان، کودکان و پیران را در غزه هدف قرار دهد.دستگاه اطلاعاتی اسرائیل از کار افتاده و هدف‌های انسانی، نه نظامی در دستور کار ارتش رژیم صهیونیستی است . شمار زیادی از نظامیان رژیم اشغالگر قدس کشته و زخمی شده‌اند که به تدریج آنها مجبور به اعلام بخشی از آن تلفات شده‌اند. آثار شکست و استیصال در کابینه اسرائیل و ارتش رژیم صهیونیستی مشاهده می‌شود. خط برقراری آتش‌بس در واشنگتن، پاریس، لندن، قاهره و ... فعال است اما نتوانستند کاری بکنند.

امروز جنازه صدها کودک فلسطینی و پیکر متلاشی شده خانواده‌های آنها بویژه در قتل‌عام‌های خانوادگی، در رسانه‌های جهان در جلوی چشمان مردم حیرت‌زده پنج قاره جهان قرار دارد. رژیم صهیونیستی بیش از این تاب این نفرت جهانی علیه خود را نخواهد داشت.فردا روز جهانی قدس است. قرار است ملت‌‌های جهان در این روز به خیابان‌ها بیایند و جنایت‌های جنگی و کشتارهای بی‌رحمانه رژیم صهیونیستی علیه یک ملت بی‌دفاع را محکوم کنند.فردا شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل، سراسر جهان را فرا خواهد گرفت.فردا روزی است که اسرائیل علاوه بر چشیدن طعم شکست نظامی، طعم تلخ شکست سیاسی را خواهد چشید.بدون شک تداوم پایداری و مقاومت در غزه در برابر ارتش تا بن دندان مسلح رژیم صهیونیستی، پیروزی جنگ چهارم اعراب و اسرائیل را به دنبال خواهد داشت. این پیروزی تحولات بزرگی را در حوزه سیاسی و نظامی منطقه رقم خواهد زد. پس از این دیگر رژیم صهیونیستی هرگز خود را درگیر یک نبرد نظامی با اعراب نخواهد کرد. امروز مردم غزه به نمایندگی از ملت فلسطین و اعراب و حتی کل مسلمانان جهان، با رژیم صهیونیستی می‌جنگند. امروز مردم سرزمین‌های اشغالی بویژه منطقه کرانه غربی رود اردن به نمایندگی از همه فلسطینی‌‌ها و مردم عرب و مسلمانان جهان، هر روز در برابر نظامیان صهیونیستی تظاهرات می‌کنند و مشعل فروزان مقاومت را روشن نگه می‌دارند.و فردا همه جهان، یکصدا علیه جنایات اسرائیل و نیم قرن خونریزی، تجاوز، نقض حقوق بشر و جنایات گسترده جنگی قیام خواهند کرد و آزادی قدس شریف را فریاد خواهند زد.

مطلبی که روزنامه حمایت در ستون یادداشت خود با عنوان«رژیم صهیونیستی در سراشیبی سقوط»به قلم دکتر محمد صادق کوشکی به چاپ رساند به شرح زیر است:

ارتش رژیم صهیونیستی از سه شنبه 17 تیر ماه، دور جدید حملات وحشیانه خود را در نوار غزه آغاز کرده است. این رژیم به بهانه مقابله با حملات موشکی مبارزان فلسطینی به اراضی اشغالی 1948 مناطق مسکونی و زیرساخت های نوار غزه را بمباران می کند. صهیونیست‌ها از بامداد روز جمعه گذشته نبردهای زمینی علیه غزه را نیز آغاز کرده‌اند. این در حالی است که جنایات رژیم صهیونیستی در طول شش دهه گذشته شامل اشغال، تجاوز، تنبیه جمعی، اعدام خودسرانه، بکارگیری بدون تمایز و وحشیانه زور، ضبط و مصادره زمین‌های فلسطینیان از طریق شهرک‌سازی، ساخت دیوار حائل و انتقال غیرقانونی شهرک نشینان، بازداشت خودسرانه و زندانی کردن بیش از 6 هزار فلسطینی، استفاده از شکنجه و دیگر اقدامات غیر قانونی علیه شهروندان غیر نظامی و تخریب خانه‌ها و انتقال اجباری شهروندان بوده است.در مقابل اما نیروهای مقاومت هم دست بسته نبوده و به توفیقاتی دست یافته‌اند. گروه های مقاومت فلسطین در واکنش به تجاوزات اخیر رژیم صهیونیستی صدها موشک و گلوله دست ساز به سمت شهرک های صهیونیست نشین مجاور باریکه غزه شلیک کردند که به اذعان منابع صهیونیستی برای ارتش این رژیم غیرمنتظره بود. از سوی دیگر اخیرا یک سرباز صهیونیست را به اسارت خود درآورده اند، که اکنون انعکاس وسیعی در رسانه ای جهان داشته است. رژیم صهیونیستی تا امروز با داشتن یکی از قوی‌ترین و پیشرفته‌ترین ارتش‌های جهان و برخورداری از همه‌گونه کمک‌های مالی، تسلیحاتی و سیاسی نتوانسته اراده مقاوم یک ملت تنها و بی پناه محاصره شده را در هم بشکند. این رژیم با چنین ارتشی هنوز نتوانسته بیش از 500 متر در باریکه غزه پیشروی کند. لذا اسارت این نظامی صهیونیست در حقیقت نماد شکست این رژیم با چنین ارتشی است. 

غزه نوار باریکه ای با عرض 11 کیلومتر و طول 45 کیلومتر و جمعیتی در حدود 2 میلیون نفر است که متراکم ترین منطقه جهان به لحاظ جمعیتی است. به همین دلیل است که در اثر حملات رژیم صهیونیستی بیشترین تلفات مردم و غیرنظامیان را دارد. با وجود همه محدودیت‌های مردم غزه و همچنین به رغم برخورداری رژیم صهیونیستی از همه نوع امکانات مالی و تسلیحاتی، این رژیم صهیونیستی است که تقاضای آتش بس دارد. بدیهی است اکنون که یکی از نظامیان آنها به اسارت نیروهای مقاومت درآمده می‌بایست تلاش کند که مبادله‌ای همچون مبادله ای که در خصوص گلعات شالیت صورت گرفت، انجام پذیرد. در این راستا رژیم صهیونیستی مجبور است شروط و خواسته های مردم فلسطین را بپذیرد. البته این در صورتی است که مبارزین فلسطینی مبادله را بپذیرند. همانطور که اشاره شد رژیم صهیونیستی نتوانسته به عمق بیش از 500 متر در داخل غزه پیشروی نماید. علل و عوامل متعددی در این روند تأثیرگذار بوده است. تاکنون تعداد بیش از 15 نظامی اسرائیلی خودکشی کرده اند و بیش از 35 نظامی اسرائیلی به دلیل خودداری از اجرای دستور و ورود به غزه بازداشت و محاکمه شده‌اند.

 کسانی نیز که وارد غزه شده اند سرنوشتی جز مجروح شدن و مرگ نداشته اند. بر اساس آخرین آمارها، تعداد کشته‌های ارتش رژیم صهیونیستی در غزه به بیش از 50 تن رسیده؛ از سوی دیگر تعداد زخمی‌های این رژیم نیز به بیش از صدها نفر رسیده است. در اینجا دیگر صحبت از زمین‌گیر شدن ارتش صهیونیستی نیست بلکه سخن از شکست این رژیم است. فقدان انگیزه ارتش رژیم صهیونیستی برای حمله و انگیزه بالای مدافعین غزه در دفاع از سرزمین، ناموس، و دین و آرمان‌هایش علل اصلی این شکست‌های رژیم صهیونیستی بوده است. همچنین می‌توان دست برتر مبارزین فلسطینی در طراحی‌های تاکتیکی و نظامی در مقابل ارتش مجهز رژیم صهیونیستی را دلیل دیگر برتری مبارزین مقاومت در برابر مهاجمین صهیونیستی دانست. رژیم صهیونیستی حدود 1 هفته است که به دنبال برقراری آتش بس افتاده، اما این نیروهای مقاومت هستند که این موضوع را نمی پذیرند. در حقیقت این رژیم صهیونیستی است که در موضع ضعف و حتی التماس افتاده است. به همین دلیل هیچ افق مثبتی فراروی این رژیم برای پیشروی در غزه وجود ندارد. البته تاکتیک رژیم صهیونیستی در تمامی جنگ های گذشته، کشتار وسیع مردم بوده تا مردم را رودرروی مقاومت قرار دهد و از این طریق بتواند بر مقاومت فشار وارد سازد. تاکتیکی که در جنگهای 33 روزه،22 روزه و 8 روزه هم به اجرا در آمد. البته این تاکتیک شکست خورده و هیچ‌گاه به نتیجه نرسید، هر چند امروز نیز در حال اجرا و پیگیری است. این تاکتیک از قبل از تشکیل رژیم صهیونیستی توسط گروه‌های شبه نظامی آرگون، اشترن و هاگانا ایجاد شده و تاکنون نیز تداوم داشته است.

 نطفه و بنیاد این رژیم از ابتدا بر پایه کشتار وسیع مردم بیگناه و ایجاد وحشت در بین ملت های منطقه بسته شده است. با توجه به حجم وسیع کشتار فلسطینی‌ها و نیز به رغم حملات گسترده نظامیان رژیم صهیونیستی و همچنین حمایت‌های گسترده غرب،  این رژیم هنوز نتوانسته به اهداف راهبردی خود از جمله خلع سلاح مقاومت و نابودی آن دست یابد. هرچند که حزب الله لبنان اعلام کرده که از مقاومت غزه حمایت می‌کند اما احتمال ورود مستقیم آن به صحنه تحولات غزه بسیار اندک است. حزب الله لبنان همواره بیشتر تلاش کرده به جای ورد مستقیم به میدان نبرد، حمایتهای لجستیکی از مقاومت فلسطین به عمل آورد. با توجه به مجموعه عوامل دخیل در تحولات غزه، می‌توان چشم انداز آتی این تحولات را چنین ترسیم کرد که رژیم صهیونیستی در سراشیبی سقوط قرار گرفته و جز شکست و نابودی راه دیگری ندارد. کشورهای منطقه و همچنین سایر ملل مستقل و حامی مظلومین سراسر جهان می توانند با حمایت‌های سیاسی، حقوقی و حتی اقتصادی از مردم مظلوم غزه، دین خود را به مقاومت ادا کنند و بکوشند تا با مقابله حقوقی و سیاسی در سراسر جهان با  این رژیم کودک کش، نقش ویژه خود را ایفا کنند.

محمد کاظم انبارلویی مطلبی را با عنوان«روز جهانی قدس»در ستون سرمقاله روزنامه رسالت به چاپ رساند که در ادامه میخوانید:


صهیونیست‌‌ها چه فکر می‌کردند، چه شد؟ نبرد 17 روزه حماس با رژیم صهیونیستی، چهارمین نبرد جدی اعراب و اسرائیل است. طی نیم قرن اخیر، صهیونیست‌ها ارتش‌های عربی را بویژه در جنگ شش روزه در هم شکستند و هرجا جنگی بوده پیروزی با صهیونیست‌ها بوده است که دامنه تصرفات خود را گسترش دادند. اما با پیروزی انقلاب اسلامی این پیروزی‌ها به افول میل کرد. ارتش صهیونیستی از حالت تهاجمی به حالت دفاعی و از حالت پیشروی به عقب‌نشینی و التماس برای برقراری آتش‌بس رو ‌آ‌ورد.جنگ 33 روزه حزب‌الله با ارتش صهیونیستی، اولین طعم شکست را به صهیونیست‌ها چشاند و نشان داد اگر اعراب قصد جنگیدن داشته باشند راه برای پیروزی باز است. جنگ 22 روزه و 8 روزه حماس هم از همین دست پیروزی‌ها بود. اکنون انتفاضه رمضان، ارتش رژیم صهیونیستی را به دام انداخته است و رژیم صهیونیستی از این نبرد جان سالم به در نخواهد برد. صهیونیست‌ها در نبردهایی توفیق داشتند که از قبل، رهبران عرب را خریده بودند و فشنگ‌ها را قبل از خشاب‌گذاری، از لوله تفنگ اعراب درآورده بودند. اما امروز در برابر ارتش مردمی حزب‌الله، حماس و ... قرار دارند که قرار است تا آخرین فشنگ، تا آخرین نفر و تا آخرین نفس، جنگ ادامه پیدا کند. این راهبرد نه تنها سطح خودکشی‌ها در ارتش اسرائیل را بالا خواهد برد بلکه شکست را برای ارتش رژیم صهیونیستی رقم خواهد زد.

قرار بود رژیم صهیونیستی، مقاومت را در سوریه سرگرم کند. با پیروزی بشاراسد بر تروریسم،‌صهیونیست‌ها بازی داعش و تجزیه را در عراق به پا کردند تا شاید نگاه‌ها از سرزمین‌های اشغالی و ادامه جنایات صهیونیست‌ها در قدس شریف منحرف شود و حکام مستبد و کودک‌کش رژیم صهیونیستی نفسی تازه کنند. اما خدا خواست صهیونیست‌ها در تله جدید گرفتار آیند و بی‌اختیار به جنگی ناخواسته کشیده شوند. کشته شدن سه صهیونیست شهرک‌نشین و اقدامات تلافی‌جویانه صهیونیست‌ها مقدمه‌ای شد تا در آستانه روز قدس، روز نفرت جهانی از پدیده صهیونیسم، رژیم اشغالگر قدس به دام جنگ واقعی اعراب و اسرائیل که می‌توان آن را جنگ چهارم واقعی اعراب و اسرائیل توصیف کرد، کشانده شود.

پدیده‌های جنگ چهارم چیست؟ برای اولین بار آتش موشک‌های مقاومت تمام سرزمین‌های رژیم صهیونیستی حتی تل‌آویو و حیفا را در هم کوبید. اکنون بیش از نیمی از جمعیت سرزمین‌های اشغالی در پناهگاه‌ها به سر می‌برند. فعالیت اقتصادی تقریبا تعطیل است. ارتش اسرائیل که در نیم قرن اخیر سرزمین‌های زیادی از اعراب را به تصرف و اشغال درآورده است در جنگ چهارم حتی نتوانست 300 متر پیشروی داشته باشد. زیرساخت‌های دفاعی، خط تولید مهمات و موشک و آرایش نظامی مقاومت در غزه پس از دو هفته نبرد، دست نخورده باقی مانده و اسرائیل فقط توانسته است زنان، کودکان و پیران را در غزه هدف قرار دهد.دستگاه اطلاعاتی اسرائیل از کار افتاده و هدف‌های انسانی، نه نظامی در دستور کار ارتش رژیم صهیونیستی است . شمار زیادی از نظامیان رژیم اشغالگر قدس کشته و زخمی شده‌اند که به تدریج آنها مجبور به اعلام بخشی از آن تلفات شده‌اند. آثار شکست و استیصال در کابینه اسرائیل و ارتش رژیم صهیونیستی مشاهده می‌شود. خط برقراری آتش‌بس در واشنگتن، پاریس، لندن، قاهره و ... فعال است اما نتوانستند کاری بکنند.

امروز جنازه صدها کودک فلسطینی و پیکر متلاشی شده خانواده‌های آنها بویژه در قتل‌عام‌های خانوادگی، در رسانه‌های جهان در جلوی چشمان مردم حیرت‌زده پنج قاره جهان قرار دارد. رژیم صهیونیستی بیش از این تاب این نفرت جهانی علیه خود را نخواهد داشت.فردا روز جهانی قدس است. قرار است ملت‌‌های جهان در این روز به خیابان‌ها بیایند و جنایت‌های جنگی و کشتارهای بی‌رحمانه رژیم صهیونیستی علیه یک ملت بی‌دفاع را محکوم کنند.فردا شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل، سراسر جهان را فرا خواهد گرفت.فردا روزی است که اسرائیل علاوه بر چشیدن طعم شکست نظامی، طعم تلخ شکست سیاسی را خواهد چشید.بدون شک تداوم پایداری و مقاومت در غزه در برابر ارتش تا بن دندان مسلح رژیم صهیونیستی، پیروزی جنگ چهارم اعراب و اسرائیل را به دنبال خواهد داشت. این پیروزی تحولات بزرگی را در حوزه سیاسی و نظامی منطقه رقم خواهد زد. پس از این دیگر رژیم صهیونیستی هرگز خود را درگیر یک نبرد نظامی با اعراب نخواهد کرد.

 امروز مردم غزه به نمایندگی از ملت فلسطین و اعراب و حتی کل مسلمانان جهان، با رژیم صهیونیستی می‌جنگند. امروز مردم سرزمین‌های اشغالی بویژه منطقه کرانه غربی رود اردن به نمایندگی از همه فلسطینی‌‌ها و مردم عرب و مسلمانان جهان، هر روز در برابر نظامیان صهیونیستی تظاهرات می‌کنند و مشعل فروزان مقاومت را روشن نگه می‌دارند.و فردا همه جهان، یکصدا علیه جنایات اسرائیل ونیم قرن خونریزی، تجاوز، نقض حقوق بشر و جنایات گسترده جنگی قیام خواهند کرد و آزادی قدس شریف را فریاد خواهند زد.

 

«تحلیل سیاسی هفته»این هفته روزنامه جمهوری اسلامی را چاپ شده در ستون سرمقاله اش  میخوانید:

ماه ضیافت الهی به روزهای پایانی خود نزدیک می‌شود و کم کم باید با این ماه پرفیض و برکت و مغفرت وداع کرد. صدای برچیده شدن سفره معنوی این ماه به گوش می‌رسد و زمزمه ملائک که در این ماه از آسمان به زمین آمده بودند تا از میهمانان این ماه پذیرایی کنند، در شب‌های باقیمانده شنیده می‌شود که "بندگان بسیاری به ساحل امن و امان رسیدند" و ایکاش سهم ما از این میهمانی الهی، عاقبت بخیری و عافیت دین و دنیا و آخرت باشد.چند صباحی دیگر از ماه عزیز الهی باقی نمانده و سرانجام صبحی از راه می‌رسد که طلیعه‌اش دیگررمضان نیست. باید از این فرصت باقیمانده حداکثر استفاده را برد و خود را در جمع کسانی قرار داد که در زیر آبشار رحمت الهی از آلودگی‌ها پاک شدند و خود را برای خدا صاف کردند. هنوز فرصت برای بازماندگان از این قافله باقیست و می‌توان به فطرت پاک الهی بازگشت. هنوز فرشتگان الهی در زمین و آسمان ندای "هل من تائب" سر می‌دهند و افراد را به استفاده از فضای معنوی رمضان و تولدی دوباره فرا می‌خوانند.

در این هفته همچنین درحالی که مسلمانان ایران و جهان در هفته پایانی ماه مبارک رمضان برای برپایی روز جهانی قدس آماده می‌شدند، داغی سنگین بر قلب امت اسلام نشست و صهیونیستهای سفاک و جنایتکار برای دومین هفته پیاپی مردم روزه‌دار غزه را به خاک و خون کشیدند، به همین دلیل امسال روز قدس از هر سال دیگر خونین‌تر و غمبارتر است. بیش از دو هفته است که رژیم صهیونیستی در غزه حمام خون به راه انداخته و در این مدت هیچ فریادرسی برای کودکان و زنان بیدفاع غزه نیست. رژیم‌های مدعی دفاع از حقوق بشر در غرب و مجامع بین‌المللی که باید حامی مظلوم باشند فقط تماشاچی جنایات صهیونیستها بوده و با سکوت مرگبار خود باعث تشدید این فجایع هستند. متأسفانه دریغ از یک اقدام بازدارنده که این حامیان مدعی حقوق بشر انجام دهند. دریغ از اینکه جامعه جهانی که غرب مدعی نمایندگی آن است و سازمانها به اصطلاح حقوق بشری کوچکترین اعتراضی به کشتار بی‌رحمانه صدها زن و کودک فلسطینی ابراز کنند. همه مهر سکوت بر لب نهاده و فجایع غزه را به نظاره نشسته‌اند.

اعراب مرتجع هم به شیوه مرسوم، سکوت مرگ پیشه کرده‌اند و این نسل کشی فجیع را نظاره می‌کنند و برگ سیاه دیگری در کارنامه سیاه خود در این بیش از 6دهه اشغال فلسطین ثبت می‌کنند.از این رو روز جهانی قدس که میراث بزرگ امام خمینی برای مسلمانان جهان است باید امسال توفنده‌تر از همیشه برگزار شود. امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در اولین سال پیروزی انقلاب اسلامی در ایران طی پیامی با اعلام آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز قدس از عموم مسلمانان جهان و دولتهای اسلامی خواستند که برای کوتاه کردن دست رژیم غاصب صهیونیستی از فلسطین و قدس شریف،‌ حمایت خود را از مردم فلسطین اعلام کنند. از آن تاریخ 35 سال می‌گذرد و در این مدت مسأله فلسطین و آزادی بیت المقدس به عنوان اولویت نخست امت اسلامی تبدیل شده و روز قدس نیز هر ساله از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از نقاط جهان برخوردار شده است. قطعاً روز قدس امسال فرصتی است که ملت ایران و دیگر ملتهای مسلمان بتوانند به طور یکپارچه به یاری ملت مظلوم فلسطین برخیزند و اقدامات ددمنشانه رژیم صهیونیستی را محکوم کرده و به جهانیان نشان دهند ملت فلسطین تنها نیست و مسلمانان در کنار برادران و خواهران مظلوم خود در غزه ایستاده‌اند.

در پایان هفته گذشته و در پایان مذاکرات ششماهه ایران و گروه 1+5 در وین اعلام شد که مذاکرات برای دستیابی به توافق جامع تا 4 ماه دیگر یعنی تا سوم آذر تمدید می‌شود. البته برای طرف ایرانی قابل پیش‌بینی بود که با توجه به وجود برخی اراده‌های سیاسی خارج از محیط مذاکره و زیاده‌خواهی‌هایی که در فضای مذاکره بر سر تعداد سانتریفیوژها و آب سنگین اراک تأثیر می‌گذارد، مشکلاتی در دستیابی به توافق پدید آید ولی همانطور که هیات ایرانی تاکید کرده در صورت وجود اراده و حسن نیت در طرف مقابل، تنظیم توافق جامع و نهایی دور از دسترس نیست و می‌توان در فضایی سازنده به نتیجه‌ای "برد - برد" که هم متضمن رفع نگرانی‌های غرب و هم دستیابی به حقوق هسته‌ای ایران و رفع تحریم‌ها باشد، دست یافت.این هفته، اوجگیری حملات وحشیانه صهیونیستها علیه مردم بی‌دفاع فلسیطن در صدر اخبار و گزارش‌های خارجی قرار داشت.

ارتش صهیونیستی این هفته تهاجم زمینی به غزه را آغاز کرد تا بیش از پیش عطش خونریزی و کشتار خود را فرو نشاند و ماهیت پلید و جنایتکارانه‌اش را در معرض دید و قضاوت جهانیان قرار دهد. صهیونیست‌ها با یورش زمینی با سبعانه‌ترین شکل، صدها فلسطینی دیگر را به خاک و خون کشیدند به گونه‌ای که روز اول حمله و تنها در محله "شجاعیه" غزه نزدیک به 80 نفر قتل عام شده، هزاران نفر زخمی و صدها منزل با خاک یکسان شدند. اکنون پس از گذشت 18 روز از یورش وحشیانه صهیونیستها، شمار شهدای فلسطینی به 700 نفر نزدیک شده است، این درحالی است که مجامع جهانی با سکوت ننگین خود به جلادان صهیونیست برای گسترش جنایاتشان چراغ سبز نشان می‌دهند.دولتهای جهان نیز بی‌اعتنایی نفرت انگیزی را پیش گرفته‌اند و چشم خود را به روی وحشی‌گری صهیونیست‌ها فرو بسته و به گونه‌ای عمل می‌کنند که گویی کودکان و زنان فلسطینی مستحق این جنایات هستند و این بیانگر حاکم بودن روحیه ارعاب و محافظه‌کاری بر دولتهای جهان است و از مرگ وجدان‌ها و افول انسانیت نزد دولتمردان جهان حکایت می‌کند. در مقابل،‌ انزجار ملت‌های جهان از صهیونیست‌ها روز به روز بیشتر می‌شود و شاید اگر سالها تلاش تبلیغاتی می‌شد اینگونه میسر نبود تا مردم جهان به خصوص نسل جدید، به ماهیت پلید صهیونیست‌ها پی ببرند و به حقانیت ملت فلسطین ایمان آورند. خون فلسطینی‌های بی‌دفاع تأثیر خود را گذاشته و صهیونیست‌ها را در انزوای مرگبار جهانی قرار داده است. این از نشانه‌های شکست قطعی صهیونیست‌ها می‌باشد که قطعاً بازتاب آنرا می‌توان در مراسم روز جهانی قدس به روشنی مشاهده کرد.

این هفته عراق نیز شاهد تحولات تازه، هم در زمینه سیاسی و هم نظامی بود. در صحنه سیاسی، تشکیل مجلس گام مهمی بود در مسیر اعاده ثبات و سیاسی، به ویژه پس از حوادث ماه گذشته و تحرکات گروه تروریستی داعش. پس از تشکیل جلسه و انتخاب "سلیم الجبوری" به عنوان رئیس، مجلس عراق روز گذشته نیز برای انتخاب رئیس‌جمهور تشکیل جلسه داد. مجلس باید تا 30 روز آینده بر سر انتخاب رئیس‌جمهور توافق کند. براساس توافق گروهها، رئیس‌جمهور در عراق سهم کردها می‌باشد و نخست‌وزیر به شیعه‌ها و رئیس مجلس نیز به سنی‌ها تعلق دارد. "برهم صالح" و "فواد معصوم"، دو نامزد مطرح ریاست جمهوری هستند. بازگشت جلال طالبانی به عراق پس از طی یک دوره طولانی معالجه در آلمان، واقعه دیگری است که می‌تواند به بهبود شرایط سیاسی این کشور کمک کند به خصوص با در نظر گرفتن اینکه، طالبانی حامی تمامیت ارضی عراق است و با زمزمه‌های جدایی طلبی که توسط مسعود بارزانی و دارودسته وی مطرح می‌شود مخالفت صریح دارد.

در صحنه نظامی نیز ارتش عراق پیشروی‌هایی در فلوجه و الانبار داشت که گزارش‌ها حکایت از کشته شدن صدها نفر از تروریست‌های داعش دارد. مجموعه این رویدادها نشانه‌های آنرا دارد که اوضاع عراق به سمت ثبات پیش می‌رود.این هفته سقوط هواپیمای مالزی در اوکراین، ابعاد بحران در این کشور را گسترده‌تر کرد و دامنه اختلافات غرب با روسیه را افزایش داد. هواپیمای مالزیایی در مسیر خود، هنگام عبور از شرق اوکراین سقوط کرد و همه 298 سرنشین آن کشته شدند.دولت اوکراین عامل سقوط هواپیما را شلیک موشک روسی توسط جدایی‌طلبان عنوان کرد، ادعایی که توسط جدایی‌طلبان و روسیه رد شد. در پی این حادثه غرب نیز در تایید ادعای اوکراین وارد عمل شد و روسیه را به دلیل به وجود آوردن بحران در شرق اوکراین و حمایت از جدایی طلبان به باد انتقاد گرفت. قرار شد ناظرانی از سازمان‌های بین‌المللی چند و چون ماجرا را پیگیری کنند و با رفتن به محل حادثه، به جمع‌آوری شواهد و مدارک بپردازند تا اینکه مشخص شود چه کسی مقصر این حادثه است. با اینحال با توجه به اینکه بعد سیاسی حادثه قوی‌تر از سایر ابعاد آن است بعید است به این زودیها و یا حتی برای همیشه، واقعیت حادثه آشکار شود.

رضا بخشیانی در مطلبی چاپ شده در ستون سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد با عنوان«تقویت رقابت یا بسط انحصار؟»اینگونه نوشت:

طی هفته‌های گذشته، ایده شکل‌دهی قطب سوم خودروسازی از سوی مسوولان محترم دولت یازدهم به‌طور متناوب در رسانه‌ها مطرح شده است. این موضوع به‌ویژه در مصاحبه مشاور عالی رئیس‌جمهور با روزنامه دنیای اقتصاد مورخ 29/4/93 به‌طور مشروح تبیین شد. با وجود جذابیت اولیه‌ای که در ظاهر این طرح و ایده به چشم می‌خورد، اما تجربه منفی سه دهه گذشته کشور در بحث صنعت خودرو سبب شده است تا تحلیلگران اقتصادی با نگاه تردید و ابهام به این طرح بنگرند.تردید و ابهامی که نه از ناحیه اهداف برنامه‌ریزان دولت یازدهم، بلکه از ناحیه ساز و کارهای حاکم بر بازار و صنعت خودرو کشور نشأت گرفته است. آن طور که مهندس ترکان در مصاحبه خود عنوان داشته است هدف دولت از شکل‌دهی قطب سوم خودروسازی، برخورداری کشور از «خودروسازی رقابت‌پذیر و دارای قدرت صادرات» است. 

مسلما این هدف از منظر تمام کارشناسان اقتصادی هدفی مطلوب است؛ اما آنچه در این میان محل پرسش است سازوکار دستیابی به چنین هدفی است. آیا چنین هدفی در گذشته برای شکل‌دهی قطب دوم خودروسازی کشور مدنظر نبوده است و آیا فضای صنعت و بازار خودرو کشور با شکل‌گیری قطب دوم خودروسازی رقابتی‌تر و پویاتر شده است؟ آیا حجم صادرات صنعت خودرو کشور پس از شکل‌گیری قطب دوم خودروسازی افزایش چشمگیری یافته است؟ با بررسی تجربه سه دهه گذشته صنعت خودرو می‌توان دریافت که پاسخ اکثر پرسش‌های فوق منفی است. درواقع شکل‌دهی قطب دوم خودروسازی در کشور نه تنها سبب ایجاد بازار و صنعت رقابتی خودرو نشده است، بلکه به نوعی می‌توان آن را گامی جهت تضعیف میزان رقابت در بازار خودرو نیز ارزیابی کرد. اگر پیش از این منافع یک خودروساز ایجاب می‌کرد تا بازار خودرو ایران، بازاری غیررقابتی، بسته و انحصاری باشد، امروز منافع تعداد بیشتری از شرکت‌های خودروساز، این مهم را ضروری می‌سازد. 

درواقع شکل‌گیری شرکت‌های متعدد خودروسازی در داخل، حلقه بسته‌ای را در اقتصاد ایران شکل داده است. در حلقه اول، دولت به خاطر حمایت از تولید داخل و شرکت‌های خودروساز، اقدام به وضع تعرفه بالای واردات خودروهای خارجی می‌کند. در حلقه دوم خودروسازان داخلی با بهره‌گیری از رانت بازار انحصاری داخلی، اقدام به تولید خودروهای کم کیفیت، با تیراژ پایین و قیمت‌های بالا می‌کنند. در حلقه سوم، منافع درآمدی دولت و شرکت‌های خودروسازی ایجاب می‌کند تا وضعیت موجود– وضع تعرفه‌های بالا و شکل دهی بازار انحصاری– برای مدت طولانی و در دولت‌های مختلف همچنان حفظ شود. این امر به معنای انکار تلاش و زحمات گسترده بخش ارزنده‌ای از مهندسان و کارکنان با تجربه صنعت خودرو کشور نیست؛ اما باید توجه داشت در یک بازار انحصاری، تیراژ پایین، هزینه‌های حاشیه‌ای سرسام‌آور و کیفیت پایین شرکت‌های خودروسازی در طول زمان آنها را به بنگاه‌های غیرقابل رقابت با شرکت‌های مشابه خارجی تبدیل کرده و سبب از بین رفتن تمامی این تلاش‌ها و زحمات شده است.
 
در این میان آنچه مغفول مانده این است که کیفیت بالای خودرو عامل رقابت نیست، بلکه این فشار بازار رقابتی است که سبب می‌شود تا تولیدکننده برای حفظ و بقای خود در بازار، مجبور به ارائه بهترین محصول با بالاترین درجه از کیفیت باشد. مسوولان محترم دولتی طی دهه‌های گذشته به خودروسازان توصیه کرده‌اند به‌منظور کسب توانایی رقابت با بنگاه‌های خارجی، کیفیت محصولات خود را افزایش دهند که این درواقع نقض اصل فوق‌الذکر است.همچنین صرف تاکید بر خصوصی بودن قطب سوم خودروسازی ـ آن‌طور که در مصاحبه مشاور عالی رئیس‌جمهوری ـ مورد تاکید قرار گرفته با توجه به تجربه گذشته نیز درمان درد صنعت خودرو نخواهد بود. همان‌طور که اشاره شد از منظر نگارنده، مساله اصلی صنعت خودرو، بازار انحصاری و غیررقابتی آن است که انگیزه و فشار لازم برای ارتقای کیفیت خودرو و حضور در بازارهای خارجی را از شرکت‌های داخلی گرفته است. به نظر می‌رسد پس از گذشت سه دهه از سیاست‌های حمایتی دولت از شرکت‌های خودروساز و مشاهده نتایج عینی آن، دیگر چنین توجیهی برای حفظ وضعیت موجود منطقی نباشد. نگارنده بر این نظر است که گام مهم و اساسی دولت محترم یازدهم، جهت ایجاد تغییر، می‌تواند کاهش تدریجی وضعیت انحصاری بازار خودرو باشد. در صورت اتخاذ چنین سیاستی، حضور قطب سوم خودروسازی می‌تواند نویدبخش روزهای خوب برای آینده صنعت خودرو باشد.


و در آخر ستون سرمقاله روزنامه مردم سالاری را میخوانید که به مطلبی با عنوان«تفکر هیتلری صهیونیست‌ها در غزه»نوشته شده توسط علی مددی به چاپ رسید:

17 روز از تهاجم نظامی صهیونیستها به مردم مظلوم غزه می‌گذرد در حالی که ده‌ها سال از اشغال فلسطین می‌گذرد و اگر امروز تعداد شهدای این تهاجم نابرابر از مرز 500 نفر گذشته، آمار دقیقی از تعداد شهدای فلسطینی که به دست صهیونیستها جان باخته اند، در دست نیست. اما باید پاسخ بدهیم که گناه این مردم بی‌دفاع چیست؟ آیا درست است که مردم فلسطین را از وطنشان بیرون کنند؟ سالها در محاصره غذایی و دارویی قراردهند و یک باره با بهانه‌ای واهی، جان و مالشان را تهدید کنند؟ آیا درست است که در برابر دیدگان مادران فلسطینی، فرزندانشان را به خاک و خون بکشند؟ آیا درست است خانه و محل کار این مردم مظلوم را با سلاح‌های ویرانگر مورد هجوم قرار دهند و از همه بدتر آنکه بیمارستان را در غزه بمباران کنند در حالی که بر اساس توافقنامه‌های جهانی، بیمارستان نباید در معرض تهدید جنگی قرار گیرد و این نوع تهاجم، کاری غیر انسانی شناخته شده است.

اما جنگ همواره مورد نکوهش تمامی انسان‌های فهیم بوده و کشتارهای بی‌رحمانه‌ای که در جنگ جهانی اول و دوم یا جنگ بین کشورها از جمله جنگ ویتنام رخ داده، هرگز از ذهن مردم پاک نمی‌شود. هیچ کس به خود جرات نمی‌دهد از هیتلر به نیکی یاد کند یا از خونخواران تاریخ همچون چنگیز، اسطوره بسازد. اما امروزه سردمداران رژیم اشغالگر قدس مورد حمایت قرار می‌گیرند و در حالی که زنان، کودکان و غیر نظامیان را در غزه می‌کشند، از سوی کشورهای مدعی حقوق بشر از جمله انگلیس، آلمان و آمریکا حمایت می‌شوند.

اما به راستی این تهاجم را چگونه می‌توان تحلیل کرد؟ کشتار مردم غزه، جنگی مذهبی، سیاسی و غیر انسانی است. امروزه صهیونیست‌ها نه به عنوان یک یهودی، بلکه به عنوان صهیونیست دست به کشتار مسلمانان می‌زنند تا جنگ مذهبی را در اذهان عمومی تداعی کنند. این در حالی است که ادیان الهی با هر نوع کشتار به ویژه انسانهایی که پیرو دین الهی باشند، هیچ موافقتی ندارند. بنا بر این جنگ غزه، جنگ عده ای تندرو، علیه دین اسلام است. نکته دیگر رویکرد سیاسی در حمله به غزه است. امروزه مذاکرات ایران با 1+5 به نتایج خوبی رسیده و به زودی رابطه ایران با جهان به حالت عادی در می‌آید و این چیزی است که برای رژیم اشغالگر قدس قابل قبول نیست. بنابراین کشوری که بقای خود را در تفرقه دیده، سعی می‌کند عقده خود را در قالب کشتار مسلمانان غزه به نمایش بگذارد. از سوی دیگر به روز جهانی قدس نزدیک می‌شویم و در این روز مسلمانان، بلکه آزادی خواهان دنیا به رفتار صهیونیستها اعتراض می‌کنند. بنابراین صهیونیستها با فرار رو به جلو و تهاجم به غزه سعی می‌کنند اعتراض جهانیان را تحت شعاع قرار دهند، غافل از اینکه بر خشم مسلمان افزوده شده و صهیونیست در اذهان جهانیان منفورتر می‌شود.

 بحث بعدی زیاده خواهی صهیونیستها است. این رژیم اعلام کرده که تهاجم خود را تا اشغال کامل غزه ادامه خواهد داد. بنا بر این زنگ خطر برای کشورهای مسلمان به صدا درآمده و باید مراقب باشند، زیرا امکان دارد گزینه بعدی کشور مسلمان دیگری باشد. کشورهای مسلمان باید بدانند که تفکر صهیونیست، تسخیر کامل جهان و ادامه تفکر هیتلری است. به همین دلیل باید نگران همه گیر شدن این تفکر باشیم. اما در پایان لازم است به این جمله امام حسین (ع) برسیم که فرمودند «اگر دین ندارید، آزاده باشید». اکنون سخن مردم مظلوم غزه با انسانهای آزاده جهان از این نوع است. آزادگان جهان و آنها که به معنای واقعی، مدعی حقوق بشر هستند، نباید سکوت کنند. اگر کشته شدن یک کودک در کشورهای پیشرفته با واکنش گروه‌های حقوق بشری رو به رو میشود، اکنون زمان آن است که تمامی گروه‌های حقوق بشری و البته هر کس که خود را انسان می‌داند، نسبت به کشتار غزه واکنش نشان دهد و خواهان مجازات متجاوزان صهیونیست شود. بی‌شک روز قدس بهترین زمان برای حضور است برای آنکه انسانها اعلام کنند که مسلمان هستند و اگر هم مسلمان نیستند، ثابت کنند که ازاده هستند.

نام:
ایمیل:
نظر: