پایگاه بصیرت، گروه حماسه و جهاد/ مطالعه جنگ امرى اجتناب ناپذیر است. در طول پنج هزار سال تاریخ نوشته شده فقط 270 سال است که جنگى در آن رخ نداده و در همه سال‏ها جنگ بوده است. در این بین جنگ ایران و عراق بى شباهت به بسیارى از جنگ‏ هاى نوین، برآیند عوامل و متغیرهاى‏ پیچیده و تاریخى، فرهنگى، سیاسى و اعتقادى و ایدئولوژیک است. برخى از این عوامل به اختلافات تاریخى و طولانى بین دو قوم ماد و آشور در عصر باستان و بعدها بین دو فرهنگ و دو ملت عرب و عجم باز مى‏ گردد و برخى دیگر به تحولات سیاسى، اجتماعى و نظامى در سطوح ملى، منطقه‏ اى و بین‏ المللى در مقطع زمانى پیش از جنگ هشت ساله (1367-1359) مربوط مى ‏شود. شناخت این عوامل - اعم از عینى یا ذهنى- زمینه‏ ساز جنگ، به اندازه دستاورد و نتیجه جنگ به عنوان مجموعه ‏اى از تصمیمات سیاسى و نظامى و فناورى که در صحنه نبرد واقعى به کار گرفته مى ‏شوند، مهم است. اساساً شروع جنگى بزرگ و طولانى بدون وجود عوامل تاریخى، فرهنگى و استراتژیک غیر محتمل است. از انقلاب اسلامى تا آغاز جنگ تحمیلى ادعاى تحریک شیعیان مخالف رژیم از جانب ایران و تهدید انقلاب اسلامى یکى از دلایل صدام حسین براى حمله به ایران بود. رژیم صدام که به طور معمول اجازه فعالیت سیاسى به هیچ گروه مخالفى را نمى‏ داد، انقلاب ایران را زمینه ساز تغییرات داخلى در عراق و حامى جنبش‏ هاى مذهبى و سیاسى مى‏ نامید. از این رو در حین اوج ‏گیرى جریان مخالف شیعى در اواخر سال 1979م، روابط دو کشور نیز تیره ‏تر شد و در مارس 1980م سفیر ایران، بغداد را ترک کرد و تعدادى از کنسول‏گرى‏ هاى ایران در عراق بسته شد. در 8 آبان ماه 1358، دولت عراق براى اولین بار، آشکارا لزوم تجدیدنظر در قرارداد 1975م الجزایر را عنوان کرد و خواستار استرداد حاکمیت شط‏ العرب به عراق شد. در این اثنا و در اول آوریل 1980م، طارق عزیز، معاون نخست‏ وزیر عراق در حالى‏ که مشغول سخنرانى در دانشگاه المستنصریه بغداد بود، ترور شد. اگر چه طى این حادثه طارق عزیز تنها مجروح شد، با این حال دولت عراق ترور او را به شیعیان نسبت داد و در اقدامى تلافى‏ جویانه آیت‏ الله محمدباقر صدر و خواهر وى را اعدام کرد. همچنین دولت بعثى با شایع کردن این خبر که یک رابطه سازمانى میان حزب الدعوه و رژیم انقلابى ایران وجود دارد، به اخراج هزاران شیعه ایرانى ‏الاصل از عراق مبادرت ورزید. محکومیت اعمال و جنایات صدام از سوى امام خمینى(ره)، موجب آشکارتر شدن تهدیدهاى صدام حسین علیه ایران شد و او در یک سخنرانى در جمع دانشجویان دانشگاه المستنصریه اذعان داشت که "رسم ما تهدید کردن نیست اما به شما مى‏ گوییم سوگند به خدا، سوگند به خدا، سوگند به خدا و به نام هر ذره از خاک عراق که آن خون‏ هاى پاکى که در المستنصریه به زمین ریخته شد به هدر نخواهد رفت... مابه کسانى که سعى در تلافى نبرد القادسیه دارند مى‏ گوییم که روح القادسیه همانند خون و شرف مردم آن که پیام را بر سر نیزه‏ هایشان حمل مى‏ کردند، از کوشش ‏هاى آنها عظیم ‏تر است" بدین ترتیب صدام براى برانگیختن احساسات مردم به استفاده از خاطره نبرد قادسیه پرداخت و از اختلاف بین ایران و عراق به عنوان اختلاف بین "اعراب و ایرانیان" یاد کرد. صدام که سعى داشت درگیرى خود با ایرانیان را تحت لواى اسلام و تاریخ عرب و همچنین اختلافات قومى و نژادى عرب و عجم قرار دهد، به بدگویى از امام خمینى(ره) و انقلاب اسلامى ایران نیز دست زد. در این هنگام، رژیم عراق به مداخله خود در ایران شدت بخشید و با استمرار کمک مالى و تسلیحاتى، فعالیت جبهه التحریر عربستان (خوزستان) و مرکز فرهنگى خلق عرب در خوزستان را افزایش داد و جنبه‏ هاى خرابکارانه آن را تشدید نمود. در پى آن، به تاسیسات نفتى و لوله ‏هاى نفت ایران در نقاط مختلف آسیب‏ هاى فراوان وارد کرد و ضمن انفجار تاسیسات نفتى کرمانشاه، اعمال خرابکارانه در مناطق نفتى را به صورت روزانه در آورد. از سوى دیگر همزمان تحرکات مرزى نیز شدت گرفت و نیروهاى عراقى با سلاح ‏هاى سبک و سنگین، خمپاره و آرپى‏جى به پاسگاه‏ هاى مرزى‏ایران حمله کردند. در فروردین و اردیبهشت 1359هـ.ش (آوریل 1980م) یگان‏ه اى مرزى عراق، بسیارى از نقاط مرزى ایران مانند دهلران، تنگاب نو، قصرشیرین، حوالى سوسنگرد، بستان، مهران، سومار، خرمشهر و موسیان و نیز فرودگاه و پالایشگاه آبادان را مورد تهاجم قرار دادند. علت فاصله زمانى میان تصمیم‏ گیرى درباره جنگ در اوایل سپتامبر 1980م و شروع واقعى آن در 22 سپتامبر 1980م به دو عامل باز مى‏ گردد: اولین عامل، برنامه ‏ریزى‏ و سازماندهى جنگ است که حدود چند ماه وقت مى‏ برد و عامل دوم به تلاش عده ‏اى در عراق براى سازماندهى کودتایى نظامى به منظور سرنگونى حکومت اسلامى در تهران باز مى‏ گشت. این کودتا که به نام پایگاه هوایى "نوژه" خوانده مى‏ شود، از حمایت کامل عراق بهره ‏مند بود و برنامه ‏ریزى کامل کودتا نیز در این کشور انجام شد. با این حال شکست کودتاى نوژه، آخرین شانس عراقى‏ ها را براى از میان برداشتن دولت جدید ایران از میان برد. به همین سبب در شهریور 1359هـ.ش روند تحرکات مرزى و عملیات ایذایى عراق به شدت افزایش یافت. در این ماه تعداد تجاوزات نیروهاى عراقى به مرزهاى‏ ایران در هوا، زمین و دریا بالغ بر 357 مورد رسید. دولت عراق در روز 17 شهریور 1359هـ.ش یادداشتى به کاردار سفارت ایران در بغداد ارسال کرد و قصد خود را براى تصرف "زین القدس" اعلام نمود. آنگاه به پاسگاه‏هاى مرزى ایران حمله کرد و در این تاریخ وارد خاک ایران شد و منطقه زین‏ القدس را با توسل به قواى نظامى به تصرف درآورد. در روز 19 شهریور (10 سپتامبر) نیز بار دیگر یادداشتى به کاردار سفارت ایران در بغداد تسلیم کرد و متعاقب آن به منطقه میمک و سیف‏ سعد در منطقه ایلام حمله کرد و آن‏جا را نیز با استفاده از نیروى نظامى تصرف کرد. در همین زمان صدام خطاب به مردم عراق اعلام کرد: "هر عراقى باید آماده باشد که خون خود را براى ملت و اصول خود بریزد." در همین حال، دولت عراق براى زمینه‏ سازى در صحنه بین ‏المللى، نامه‏ هایى براى هشت سازمان جهانى و منطقه‏ اى ارسال و در تمام آن‏ها ادعا کرد که نیروهاى ایرانى مرتکب تجاوزات نسبت به اشخاص، نفوذ داخل اراضى عراق و خرابکارى‏ ها شده‏ اند! در این نامه ‏ها بغداد ادعا کرد که عراق خواهان صلح و ثبات در منطقه است اما هرگونه تجاوز و تهاجم مسلحانه به سرزمین خود و یا اتباع خویش را بر طبق حق قانونى دفاع از خود که قوانین بین ‏المللى نیز آن را به رسمیت مى‏ شناسند دفع مى‏ کند. در 27 شهریور 1359، صدام حسین عهدنامه 1975 الجزیره را که مغایر با مقاصد توسعه‏ طلبانه خود مى‏ دید، در برابر دوربین‏ هاى تلویزیونى پاره کرد. سخنگوى وزارت خارجه عراق نیز اعلام کرد که "از کلیه کشتى‏ ها و نفتکش ‏هایى که قصد عبور از شط ‏العرب را دارند، خواسته مى‏ شود پرچم عراق را بر عرشه خود نصب کنند." پس از آن عراق با استفاده از زور درصدد اعمال سلطه و حاکمیت خود بر اروندرود برآمد. سپس این کشور در 31 شهریور 1359 با حملات گسترده هوایى و زمینى و تجاوز به مناطق مرزى و غارت اموال مرزنشینان، جنگ تحمیلى 8 ساله را آغاز نمود. علل و اهداف عراق از آغاز جنگ اگر چه به ظاهر موضوع اختلافات مرزى به عنوان دلیل اصلى تجاوز عراق به خاک ایران محسوب مى ‏شود، اما در واقع تجاوز عراق به دلیل نارضایتى ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروى از انقلاب اسلامى ایران و مهار گسترش آن به منطقه و حمایت از منافع دولت‏ هاى محافظه کار عربى صورت گرفت. بنابراین از مهم‏ترین علل و اهداف تجاوز ارتش رژیم عراق به خاک ایران مى‏ توان به عواملى نظیر تحریک‏ هاى امریکا، اوضاع آشفته سیاسى، اقتصادى و نظامى ایران، ادعاهاى ارضى و مرزى بى‏ اساس در مورد حاکمیت مطلق بر اروندرود، تجزیه خوزستان، تسخیر جزایر سه‏ گانه ابوموسى، تنب بزرگ و تنب کوچک، سرنگونى نظام نوپاى جمهورى اسلامى ایران، تحکیم موقعیت داخلى رژیم بعثى و داعیه رهبرى صدام بر جهان عرب اشاره نمود. در بعد داخلى، جنگ براى صدام، نقطه اوج سیاست‏ هاى وى براى جلب علاقه آمریکا به منظور برگزیدن این کشور به عنوان قدرت برتر خلیج فارس محسوب مى ‏شود. در واقع با توجه به خلاء قدرتى که پس از سقوط نظام شاهنشاهى ایران در کل منطقه به وجود آمد، صدام قصد داشت عراق را به عنوان آلترناتیو رژیم شاه و ژاندارم جدید منطقه به امریکایى‏ ها معرفى کند. در بعد منطقه‏ اى، رژیم عراق با طرح استرداد جزایر سه ‏گانه در کنار حق حاکمیت شط‏العرب، اهداف خود را با منافع کشورهاى عربى گره زد و خود را در خط مقدم دفاع از منافع اعراب قرار داد. در همین ارتباط وى در مهرماه 1358 (اکتبر 1979) ادعاهاى اسلاف خود را در مورد استرداد جزایر سه‏ گانه ایران در خلیج ‏فارس به امارات متحده عربى تکرار کرد. رژیم بعثى که ادعاى نمایندگى از طرف همه اعراب را مى‏ نمود و از زبان دولت امارات متحده از استرداد جزایر سه‏ گانه سخن مى‏ گفت، با به کارگیرى این حربه، موفق به دریافت کمک‏ هاى مالى، تسلیحاتى و تبلیغاتى دولت‏ هاى عرب منطقه شد. بدین ترتیب دولت بعثى عراق در برخورد با کشورهاى حاشیه خلیج ‏فارس نه ‏تنها روش مسالمت‏ آمیز و صلح‏ جویانه‏ اى را در پیش گرفت، بلکه به شدت تبلیغ کرد که منجى و حامى آنها در برابر خطرات انقلاب اسلامى است و یک روند نه‏ چندان طولانى جهت مواجهه کامل با جمهورى اسلامى ایران را در برنامه کارى خود دارد. به همین دلیل اعراب منطقه که بیش از هر چیز نگران صدور انقلاب ایران به کشورهاى خود و بى ثباتى ناشى از آن بودند، در دوره هایى که ایران در جنگ، موقعیت برترى به دست مى ‏آورد، از هیچ نوع کمکى به عراق دریغ نمى کردند. در بعد بین ‏المللى نیز جلوگیرى از گسترش انقلاب اسلامى به سراسر منطقه دلیل اصلى حمایت قدرت‏هاى بزرگ از رژیم بعثى به حساب مى‏ آید. از این رو سرنگونى نظام جمهورى اسلامى، تجریه ایران و جلوگیرى از گسترش نفوذ انقلاب اسلامى ایران مهم‏ترین هدف رژیم بعثى و بزرگ‏ترین دلیل حمایت رژیم‏ هاى عرب منطقه و قدرت‏هاى بزرگ از عراق بود. طه یاسین رمضان، معاون نخست‏ وزیر وقت عراق، دراین‏ باره گفته است: "این جنگ براى عهدنامه 1975 و یا چندصد کیلومتر خاک و یا نصف شط‏ العرب نیست، این جنگ براى سرنگونى رژیم جمهورى اسلامى است." در این راستا امریکا نیز تمایل خود را مبنى بر براندازى نظام جمهورى اسلامى ایران ابراز کرده بود. در یک اظهار نظر، برژینسکى مشاور امنیتى کارتر، استراتژى امریکا را در مقابله با انقلاب ایران تقویت دولت‏ هایى عنوان نمود که توان انجام عملیات نظامى ‏علیه رژیم [امام] خمینى(ره) را دارا باشند. همچنین برژینسکى در نیمه تیرماه سال 1359 در دیدارى محرمانه با صدام حسین در اردن، حمایت واشنگتن را در مورد تهاجم عراق به ایران اعلام کرد. بدین ترتیب عراق، کشورهاى منطقه و قدرت‏هاى بزرگ جهان نسبت به براندازى نظام جمهورى اسلامى، اشتراک نظر داشتند و در این راستا حمایت‏ هاى بى‏ شائبه‏ اى از رژیم بعثى به عمل آوردند.