پایگاه بصیرت، گروه حماسه و جهاد / انسان‌ها تمدن‌ساز و فرهنگ‌پرورند. تمدن‌ها و فرهنگ‌ها میراث‌هایی هستند که یک نسل برای نسل پس از خود باقی می‌گذارد و نسل جدید چیزهایی به میراث نسل گذشته می‌افزاید یا بخش‌هایی از آن را به فراموشی می‌سپارد.فرهنگ، ثمره تلاش محلی انسان است و هر کار فرهنگی می‌تواند با پذیرش ملل مختلف فراگیر شود و از مرحله فرهنگی به مرحله تمدنی پای گذارد، پس فرهنگ، بخشی از تمدن به حساب می‌آید و دقیقاً از همین منظر است که چیزی به نام برخورد تمدن‌ها و منازعه فرهنگ‌ها پدید آمده است؛ اما ستیز فرهنگ‌ها و تمدن‌ها با هم، ستیزی رو به جلو و در جهت پیشرفت و تعالی بشری نیست، چراکه فرهنگ‌ها ذاتاً یا سازنده‌اند و یا مخرب.فرهنگ و تمدن غرب که از آغاز دوران رنسانس خود در نیمه دوم قرن ۱۶ میلادی به دنبال تبیین فرهنگی جدید و متفاوت با دیگر فرهنگ‌های حوزه تمدنی بشری بود، با انکار خداوند، معنویت و اخلاق، ‌ستیزی کافرانه را با تمدن‌های الهی، اخلاق‌گرا و معنویت‌محور آغاز کرد و تاکنون با اختاپوس رسانه‌ای خود موفق شده است با انواع حیله‌ها، ترفندها و حتی ژست‌های اخلاق‌گرایانه و بشردوستانه، آن را فرهنگی برتر، به‌ویژه در بین ملل محروم، ستمدیده و ناآگاه معرفی کند. تمدن اسلامی به لحاظ دوران شکوفایی و اقتدار و دستاوردهای شگرف علمی و فرهنگی در سرلوحه تمدن‌های بزرگ بشری قرار دارد. این تمدن خواه اسلامی و خواه مسلمانی، با بعثت حضرت رسول‌اکرم(ص) پایه‌گذاری شد و روزبه‌روز گام‌های تکاملی خود را در حرکتی شتابنده با موفقیت برداشت. شگفت آنکه این تمدن توحیدمحور و عدالت‌گستر با فرمان الهی به خواندن آغاز شد: اقرأ باسم ربک‌الذی خلق. (تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی، دکتر محمد سپهری، ص ۱۵) پدیده شگفت‌انگیز انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) که در نقطه کانونی ترویج و توسعه فرهنگ غرب اتفاق افتاد، دقیقاً بازگشتی به فرهنگ و تمدن کهن اسلامی بود که براساس توجه به اخلاق و معنویت استوار بود. این تمدن نو احیا، خیلی سریع به یمن دفاع مقدس توانست دامنه گسترش خود را نه‌تنها در اقصی‌نقاط کشور که در پهنه کشورهای اسلامی توسعه دهد و در سال‌های بعد شاهد راه افتادن موج عظیمی از حرکت‌ها و جنبش‌های دین‌گرایانه در سطح جهان باشد و سرانجام نیز در سال‌های اخیر انعکاس آن را در بیداری اسلامی ملل مسلمان بیابد. نگارنده در این فرصت اندک بر آن نیست که سبک آرمانی زندگی در سال‌های دفاع مقدس را مورد بازکاوی و بررسی قرار دهد که البته امروزه بیش از هر زمان دیگری ضرورت آن بر نویسندگان و محققان روشن و بدیهی است؛ اما می‌خواهد جلوه‌هایی از سبک اسلامی ـ ایرانی مردم و خصوصاً جوانان آن سال‌ها را به‌صورت گذرا بازخوانی کند. نگرانی مقام معظم رهبری از دور شدن از تمدن و فرهنگ اسلامی ـ انقلابی سال‌های دفاع مقدس از یک طرف و احساس بی‌هویتی و سردرگمی اجتماعی در انتخاب درست سبک زندگی سبب شد که ایشان در سال گذشته این موضوع را مورد توجه قرار دهند و اندیشمندان و محققان و جامعه اسلامی را برای چاره‌سازی در این باره فعال کنند. به‌نظر می‌رسد نمونه عینی و مصداق عملی سبک زندگی در سال‌های دفاع مقدس و رویکرد دوباره جامعه به آن دوران طلایی و آسمانی می‌تواند ما را به آن هدف متعالی برساند و با بازکاوی فرهنگ آن سال‌ها، ضمن برطرف کردن موانع و محدودیت‌های پیش‌آمده، برای احیای مجدد آن، اقدامات اساسی و زیربنایی برداشته شود. در این بازگشت می‌توان درمان بسیاری از بیماری‌های اجتماعی امروز را با نگاهی به افکار، انگیزه‌ها و رفتار و منش مردم و جوانان آن روز در مصادیق عملی و پیش رو یافت. در ذیل، به نمونه‌های عینی اندکی از سبک زندگی در دفاع مقدس اشاره شده است: ۱ـ خلوص در نیت و نگرش به کار به عنوان یک توفیق الهی یکی از برجسته‌ترین اعمال و رفتار دینی رزمندگان سال‌های دفاع مقدس که آنها را به عنوان انسان‌هایی فرازمینی معرفی و ریشه‌های عبادت و معنویت را در آنها پایدار و مستحکم می‌کرد، مداومت اخلاص در کلیه امور مادی و معنوی و در صدر قرار گرفتن خلوص نیت در بنیادهای فکری و عملی آن‌ها بود. به بیان دیگر، موتور محرکه و انگیزه اصلی آن‌ها در انجام امور روزانه، عبادات و مجاهدت‌هایشان، فقط در این بود که احساس می‌کردند به عنوان انسان مکلف، فرصتی طلایی یافته‌اند که دستورات خداوند را انجام دهند. با این نگرش، هیچ وسوسه‌ای نمی‌توانست آنها را در انجام به نحو احسن کارها، دلسرد و یا کم‌کار کند و یا تمایلات شخصی و بهره‌بری‌های فردی را در کار مداخله دهد و یا سختی کار و دشورای‌های محیط کار آن‌ها را از انجام آن باز دارد. از طرفی، به دلیل نگرانی و ترس از نفوذ شیطان در تصمیمات و عملکرد فردی‌شان، اصرار خاصی بر پنهان نگه داشتن اعمال نیک خود داشتند تا از دستبرد ریا و تملق و خودستایی در امان بمانند. ۲ـ کم‌اعتنایی به دنیا و پرهیز از تجمل‌پرستی در نگاه دینی رزمندگان دفاع مقدس، دنیا به لحاظ جذبه‌ها، توانمندی‌ها، آمال و آرزوهایی که آدمی را به خود وابسته می‌کند و با قدرت آمرانه خود، افراد را به دنبال خود می‌کشاند، یک تهدید به حساب می‌آید که باید از آن فرصت ساخت. گرایش و دلبستگی به دنیا پذیرش خطری است که می‌تواند منشأ همه بدی‌ها و کژی‌های آدمی شود. به همین دلیل، دین، دوستی با آن را سررشته همه بدی‌های انسانی می‌شمارد (حب‌الدنیا رأس کل خطیئه) به اعتقاد رزمندگان اسلام، ملاک دوستی و دشمنی با دنیا را باید در نوع نگرش به آن جست‌وجو کرد. وقتی فرصت باشد، می‌شود مزرعه‌ای برای آخرت (الدنیا مزرعه‌الاخره). آن‌ها با پشت پا زدن به زخارف دنیا، همواره جویای کمال انسانی بوده و حتی در معاشرت‌های اجتماعی به دنبال کسب رضایت خداوندی بودند. رزمندگان اسلام معتقد بودند آدمی تا با کسی احساس دشمنی نکند، خود را در مقابل او ایمن نمی‌کند، لذا اگر چه حتی از مظاهر دنیا و زخارف آن استفاده می‌کردند و این را منافاتی با مبانی دینی نمی‌دانستند، ولی همیشه به دیده شک و تردید به دنیا می‌نگریستند تا نکند از ناحیه‌ای که در آن قرار دارند، آسیبی ببینند. دنیا در نگاه آن‌ها به میدان مینی می‌مانست که ضمن پاکسازی آن از آلودگی، با احتیاط و هوشیاری کامل باید از آن عبور کرد. ۳ـ درک متقابل و ارتباطات عاطفی یکی از مشکلات کنونی در سبک زندگی، ابراز دوستی‌های دروغین و کمبود روابط عاطفی بین مردم است که با رواج روزافزون دروغ در جامعه، بسیاری از ساختارهای ارتباطی و عاطفی را دچار تزلزل و تردید کرده است. از منظر دین و آنچه که در سال‌های دفاع مقدس مصادیق عملی فراوانی یافت، پیوندهای عاطفی، بنیاد مستحکمی بود که بین مؤمنان متداول شده بود. این پیوندها که ریشه در اعتقادات دینی داشت و با پشتوانه ایمان الهی برقرار می‌شد، از قوی‌ترین پیوندهای بشری بود که فارغ از بهره‌های مادی که معمولاً اتکای آن بر سود، طمع و یا ترس است، استوار بود. روابط حاکم بر نیروهای مؤمن و ارزشی، الفتی فراتر از خون و نسب را برقرار کرد به طوری که ضربه به دیگری را ضربه به خود می‌پنداشتند و شادی دیگران را شادی خود می‌دانستند. به همین دلیل در ارائه خدمت به همدیگر از هم پیشی می‌جستند و عموماً تلاش می‌کردند تا به طور پوشیده و مخفی به دیگران خدمت‌رسانی کنند. واکس زدن کفش‌های همدیگر، شستن ظروف و لباس‌های دوستان، دور از چشم آنها طلب دعای خیر برای همرزمان و ... نمونه‌هایی ساده از این نوع پیوندهای الهی به حساب می‌آمد. استفاده نکردن از امکانات رفاهی در شهر به هنگام مرخصی با این انگیزه که دوستانمان در جبهه به این نوع امکانات دسترسی ندارند، در نگاه آن‌ها، نوعی وفاداری و درک متقابل تعریف می‌شد. ۴ـ توجه به زیردستان و حفظ حقوق عمومی از دیگر مشکلات سبک زندگی کنونی، عدم رعایت حقوق شهروندی و عدم احترام اجتماعی نسبت به یکدیگر است که ریشه در زیاده‌خواهی‌های فردی و دست‌اندازی به منافع عمومی دارد. در طول دفاع مقدس، نسل جدیدی از مدیران و فرماندهان و مسئولان در صحنه‌های رزم و زندگی پدید آمدند که علاوه بر اینکه خود را بر نیروهای تحت امر برتر نمی‌دانستند، سعی می‌کردند تا نیروهای‌شان کمترین آسیب را در شرایط سخت نبرد متحمل شوند، از این رو، خود را به آب و آتش می‌زدند. آن‌ها نیروهای‌شان را مانند فرزندان و خویشاوندان خود می‌پنداشتند و برترین احترام‌ها را نسبت به آن‌ها روا می‌داشتند. این نوع فرماندهان و مسئولان، همراه و همسنگر نیروهای خود بودند، با آن‌ها هم‌سفره می‌شدند و بیشترین توجه را به آن‌ها مبذول می‌داشتند. به همین دلیل، رابطه فرمانده با نیروی تحت امر، رابطه‌ای دوستانه و پدرانه به شمار می‌رفت. فحش، دشنام و ظلم فرماندهان به نیروهای تحت امر و برخورداری فرماندهان از برتری‌ها و امتیازات حقوقی بیشتر که طبیعت هر سازوکار نظامی است، در نظام فرماندهی این دسته از فرماندهان هیچ جایگاهی نداشت. وجود انواع خاطرات ثبت شده در کتب دفاع مقدس در این باره شاهدی بر این مدعاست. ساده‌زیستی و قناعت به کمترین امکانات، همنشینی و همصحبتی با نیروهای تحت امر، تقسیم امتیازات و امکانات فرماندهی بین نیروها، رعایت انصاف و عدالت بین نیروها در تشویقات و تنبیهات، همراهی نیروها در مأموریت‌های سخت و دشوار، تلاش در جهت ایجاد رابطه دوستانه و اخوت اسلامی به جای رابطه کاری و فرمانده و فرمانبری، پرهیز از جدا کردن محل خواب و استراحت با نیروها، پرهیز از صدور فرمان‌های اقتدارگرایانه و اعمال تنبیهات سخت و غیرمنصفانه، انتقادپذیری و فراهم‌آوردن زمینه‌های بیان نظرات مخالف، اعمال انتقادات و پیشنهادها و موعظه‌های سازنده، توجه به استعداد، خلاقیت و توانمندی نیروها و اعمال برخوردهای بزرگ‌منشانه با نیروهای تحت امر، از دیگر خصوصیات اخلاقی و رفتاری فرماندهان جنگ بود که زمینه‌های دوستی‌های متقابل و هم‌زیستی‌های خداپسندانه را فراهم آورده بود.