صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۵  ، 
شناسه خبر : ۲۷۰۰۱۵

مترجم: ضحی عبدخدائی

تحلیلگران بر این باورند که مسکو مداخله دیگر قدرت‌های اروپایی و آمریکایی در منطقه را بر نمی‌تابد. درگیری‌هایی که بین مخالفان دولت یانوکوویچ و هواداران وی صورت گرفت به خروج رئیس جمهوری اوکراین انجامید و در این زد و خوردها 90 تن کشته شدند؛ این تنها آغاز درگیری‌ها بود.

تغییر و انتقال قدرت در اوکراین کنونی که توسط قدرت‌های غربی از جمله اتحادیه اروپا و آمریکا اداره و کنترل می‌شود، برای روسیه مانند تهدید از دست دادن یک همپیمان قدیمی است.

علاقه و فشار اتحادیه اروپا برای همپیمانی با اوکراین به دلیل کنترل مسیر گازی است که از اوکراین به این اتحادیه منتقل می‌شود. بنابراین روسیه با در دست داشتن ذخایر غنی گاز و مسیر عبور آن به اتحادیه اروپا می‌تواند هر موقع خواست کشورهای اروپایی را تهدید کند. از سوی دیگر به باور«مائو ریسیوخارامیوخضیر»، تحلیلگر مسائل حوزه اروپا، روسیه خواستار کنترل تمامی قسمت‌های منطقه اتحادیه جماهیر شوروی سابق است و این موضوع بدون اوکراین به رویایی بی‌اساس می‌ماند، اما خصومت اتحادیه اروپا با روسیه ریشه در گذشته دارد.

در ابتدای سال 2005 میلادی روسیه به دلیل اختلاف بر سرقیمت، جریان انتقال گاز خود را بر اتحادیه اروپا بست و در سال 2009، مسکو به دلیل طلبی که از اوکراین داشت ارسال گاز خود به اتحادیه اروپا را کاهش داد. علاوه بر این، منطقه اتحاد جماهیر شوروی سابق سومین صادر کننده ذرت و گندم دنیا ست، این موضوع برای کشورهای اروپایی که دارای اقتصاد شکننده‌ای هستند و از بالا رفتن قیمت اقلام خوراکی می‌هراسند، تهدیدی بزرگ به شمار می‌رود، خصوصاً که آنها تجربه خوبی از ورشکستگی اقتصادی سال 2008 که بر اقتصاد جهان به ویژه اروپا تأثیر گذاشت، ندارند.

این جبهه‌بندی‌ها و اختلافات باعث شد شبه جزیره کریمه که منطقه خود مختار با پارلمانی مجزا در شرق اوکراین است، به مرکز جدید بحران تبدیل شود. کریمه ابزاری در دست پوتین برای نشان دادن توان نظامی روسیه به اوکراین و اتحادیه اروپاست

به ویژه که 54/3 درصد از ساکنان این شبه جزیره که حدود 2 میلیون نفر می‌شوند، روس تبار هستند.

بنابراین، اکثریت جمعیت این شبه جزیره را روس تباران تشکیل می‌دهند و این موضوع توجیه مناسبی از طرف پوتین برای کسب حمایت مردم در صورت حمله روسیه به اوکراین است.

برای پوتین روشن است که مناطق شرق اوکراین با روسیه همپیمان هستند، اما غرب این کشور از کنترل وی خارج است و او تمامی سعی خود را صرف به کنترل در آوردن این منطقه می‌کند. تحلیلگران ابراز عقیده می‌کنند که کشورهای غربی به خصوص اروپا باید اهمیت تاریخی که اوکراین برای روسیه دارد را در نظر بگیرند.

از قرن 18 بعداز میلاد قسمت شرقی اوکراین (کریمه) از چنگ امپراتوری عثمانی در آمد. و در سال 1783 این شبه جزیره به روسیه ضمیمه شد. از آن زمان اوکراین جزو همپیمانان روسیه به شمار می‌رود البته در سال 1954 شبه جزیره کریمه به اوکراین باز گردانده شد که در آن زمان بخشی از اتحادیه جماهیر شوروی بود.

با در نظر گرفتن تاریخ گذشته و آنچه در روابط این دو کشور رخ داده است، اکنون روسیه احساس می‌کند نقشش در منطقه کمرنگ شده است، زیرا در سطح بین‌المللی به منافع این کشور احترام گذاشته نشده است.

به این منظور، روسیه در مورد اتفاقات اخیر اوکراین تصمیم گرفت کمی فعال‌تر برخورد کند تا این همپیمان توانا را از دست ندهد. به این دلیل هرگونه مداخله قدرت‌های بیگانه در این منطقه را برنمی‌تابد.هیچ بعید نیست که روسیه به اوکراین حمله کند. به ویژه که قوای نظامی روسیه با داشتن 2500 تانک، 1389 جنگنده و 171 کشتی جنگی سه برابر همسایگانش است، اما چیزی که تحلیلگران بعید می‌دانند این است که روسیه آغازگر حمله باشد.به نظر می‌رسد که روس‌ها به سختی اولین قدم را بردارند.

به باور تحلیلگران روس‌ها صبر می‌کنند تا همسایه اوکراینی خود آغازگر این نبرد باشد تا در مقابله با آن توجیهی قانونی داشته باشند. با این وجود کوچکترین عمل تحریک‌آمیز یا اعمال خشونت در برابر روسیه نه فقط اشتباه بزرگ نظامی بلکه اشتباه بزرگ سیاسی نیز محسوب می‌شود، چرا که موجبات تجزیه اوکراین را فراهم می‌آورد. اگر اوکراین به منطقه روسی‌نشین کریمه حمله کند، نشان خواهد داد که فقط از بخشی از مردم اوکراین که روسی‌تبار نیستند حمایت می‌کند نه از تمامی مردم کشور و این عمل دست روسیه را برای مداخله بیشتر بازمی‌گذارد.

در این میان موضعگیری جهان غرب در قبال تحولات اوکراین محدود به نظر می‌رسد. از طرفی، فشارهایی که از سوی سازمان ملل به روسیه اعمال می‌شود به دلیل برخورداری از حق وتو بسیار کم‌اثر است، بنابراین اگر تحریم اقتصادی و سیاسی بر روسیه اعمال شود از طرف کشورهایی است که به صورت متحد تصمیم به قطع روابط با روسیه گرفته‌اند، اما تمامی کشورهای عضو اتحادیه اروپا با این تصمیم موافق نیستند. کشورهایی مانند آلمان، لهستان و فرانسه که از لحاظ انرژی به ویژه گاز به روسیه بسیار وابسته‌اند و 100 درصد گاز آنها توسط شرکت روسی «گاز پروم» تأمین می‌شود حاضر نیستند ریسک تحریم روسیه و قطعی گاز از سوی مسکو را بپذیرند.

قسمت‌های اروپای شرقی نیز وابسته به سوخت هسته‌ای روسیه هستند. علاوه بر این مدارکی وجود دارد که نشان می‌دهد لندن هم به دلیل آسیبی که قطع روابط با روسیه به بخش‌های اقتصادی انگلیس وارد می‌کند، حاضر به اعمال چنین تحریم‌هایی نیست.

این در حالی است که در درگیری مخالفان، رئیس‌جمهوری سابق اوکراین با نیروهای دولتی به سبب تصمیمی که یانوکوویچ برای گسترش هر چه بیشتر روابط با روسیه و کاهش روابط اوکراین با اتحادیه اروپا اتخاذ کرده بود ،90 تن کشته شدند. از طرفی، به علت اوضاع نه چندان مناسب اقتصادی اوکراین ، اتحادیه اروپا نیز در آن زمان میل چندانی به ایجاد روابط قویتر با دولت کی‌یف نداشت.

به باور کارشناسان اتحادیه اروپا توان سرمایه‌گذاری در اوکراین را ندارد، بنابراین به نظر می‌رسد یگانه کمک این اتحادیه می‌تواند در شکل درخواست از بانک جهانی برای کمک به اوکراین باشد و بانک جهانی هم یگانه راه‌حلی که ارائه خواهد داد، قطع یارانه‌های مردم به ویژه در زمستان است ، برای اینکه اوکراین بتواند بدهی‌های خود را پرداخت کند.

به باور آگاهان، یگانه راهی که اوکراین پیش رو دارد این است که اوضاع سیاسی و اقتصادی خود را سروسامان دهد، اما در طولانی‌مدت این کشور باید به دنبال همپیمانان جدید بگردد و به آرامی وابستگی خود را به روسیه کم کند. البته این بدان معنا نیست که با مسکو قطع رابطه کند، چرا که اوکراین به دلیل کمبود انرژی همیشه به روسیه محتاج باقی خواهد ماند.

از این رو اوکراین باید روابطش را با روسیه به ویژه در زمینه‌های اقتصادی و انرژی حفظ کند. در طولانی‌مدت این وابستگی برای اوکراین زیان‌آور خواهد بود و باید این وابستگی کمتر شود.

از سوی دیگر، به دلیل کمبود ذخایر مالی و فساد، نبود مدیریتی مناسب در اوکراین کاملاً حس می‌شود.

مطلب مهم و کلیدی که دولت اوکراین باید در نظر بگیرد این است که دولت به عنوان حامی تمامی شهروندان اوکراینی باید از منافع آنها حفاظت کند و نشان دهد که فقط هدفش بیرون‌راندن یانوکوویچ و مخالفت با او نبوده، بلکه به دنبال منفعت و پیشرفت کشور است.

نام:
ایمیل:
نظر: