به گزارش پایگاه خبری النشره، موشه یعلون وزیر جنگ رژیم صهیونیستی اخیرا در واکنش به تهدیدات داعش در منطقه که محور اصلی نشستها و دیدارهای بینالمللی و منطقهای و داخلی در تمام نقاط جهان شده است، گفت که داعش دور از ما کار میکند و خطری برای منافع ما به شمار نمیرود.
این موضع اسرائیل سوالاتی را در باره ماهیت این مواضع شکل داده است، این در حالی است که آمریکا هم پیمان اصلی اسرائیل داعش را خطری برای منافع خود در منطقه ارزیابی کرده و به صورت علنی با آن اعلام جنگ کرده است، درست مانند کاری که بعد از انفجار برجهای دو قلوی تجارت جهانی در سال 1380 از سوی آمریکا صورت گرفت.
کسانی که در تمامی ابعاد در ماهیت داعش دقت کنند، میتوانند به این نتیجه برسند که چرا اسرائیل آن را خطری برای خود به شمار نمیآورد؟
در زمینه ایدئولوژیک، داعش دیدگاه تکفیری و افراطی را برای خود برگزیده که با تمامی کسانی که با آن مخالف هستند، وارد جنگ میشود، این دیدگاه خصمانه در قبال مذاهب دین اسلام و سایر ادیان باعث شده تا داعش به فکر ایجاد دولتی خالی از هر گروه و فرقه دیگر باشد و تمامی ارکان این دولت تنها به رویکردهای تکفیری پایبند باشند، این همان دیدگاه نژاد پرستانه صهیونیستی است که دشمنی با عربها، مسیحیان و مسلمانان را در دستور کار دارد و یهودیان را ملت برگزیده خدا و فوق بشر میداند و خواستار برپایی دولت نژاد پرست یهودی و حذف وجود عربی در فلسطین اشغالی است.
در عملکرد نیز داعش از خشونت و تروریسم بر ضد تمام گروههایی که آنها را تکفیر کرده، استفاده میکند. این گروه از کشتار دیگران به نام دین ابایی ندارد، این همان دیدگاهی است که صهیونیسم نیز آن را قبول دارد و به خودش اجازه میدهد جنایتهای وحشیانهای را علیه ملت فلسسطین انجام دهد و زن، کودک و پیر و جوان آنها را بکشد. نمونه این اقدام را در تجاوز اخیر صهیونیستها به غزه دیدیم.
در زمینه اهداف و برنامهها نیز داعش به دنبال تشکیل دولتی عاری از تمامی کسانی است که تفکری غیر از دیدگاههای تکفیری دارند، آنها میخواهند جوامع عربی را از بین برده و با ایجاد جنگهای داخلی و از بین بردن عناصر اجتماعی عرب به خواسته خود برسند، صهیونیستها نیز همین رویکرد را دنبال میکنند و دولت صهیونیسم را تنها راه از بین بردن آرمان فلسطین میدانند. آنها اعلام دولت نژاد پرست یهودی و تسلط آن بر منطقه را نیز به همین بهانه توجیه میکنند.
در زمینه اولویتها نیز باید گفت که داعش اولویتی برای مبارزه با اسرائیل ندارد، اولویتهای داعش تنها برپایی خلافت اسلامی است و این همان چیزی بود که به وضوح در جریان حمله اسرائیل به غزه نیز بیان کرد. این بدان معناست که اولویت اصلی داعش از بین بردن جوامع عربی است، درست همان هدفی که اسرائیل به دنبال آن است.
به این ترتیب طبیعی است که رژیم صهیونیستی داعش را خطری برای منافع خود نداند، بلکه بر عکس داعش بزرگترین خدمت را به طرحهای این رژیم و سیاستهای منطقهای آن میکند. صهیونیسم با استفاده از خطر داعش در منطقه و استفاده از بزرگنمایی ناشی از این خطر میخواهد به اهداف زیر دست پیدا کند:
اول: تل آویو سعی دارد خود را جزئی از ائتلاف بینالمللی و منطقهای معرفی کند که به دنبال مبارزه با داعش است، این اقدام با هدف بهبود وجهه اسرائیل و نفی صفت تروریسم از آن صورت میگیرد، بویژه بعد از جنایتهایی که این رژیم در غزه انجام داده، این رویکرد برای تلآویو ضروری به نظر میرسد.
دوم: تلاش برای تروریستی نامیدن حرکتهای مقاومت فلسطینی از طریق تشبیه آن به داعش. به این ترتیب اسرائیل میتواند جنایتهای خود بر ضد ملت فلسطین را توجیه کرده و حمایت بینالمللی برای خود بخرد.
سوم: اسرائیل با استفاده از خطر داعش در کشورهای عربی بویژه همسایه خود میتواند احداث دیوار نژاد پرستانه در طول رود اردن را توجیه کند و به این ترتیب اشغالگری خود در شهرکهای صهیونیست نشین را در منطقه غور اردن تقویت کرده و آرمان فلسطین را از بین ببرد.
چهارم: استفاده از خطر داعش میتواند باعث تشدید تحریک منطقهای برای گسترش درگیریهای مذهبی و فرقهای شود و دعوت این رژیم برای تشکیل دولت نژاد پرست یهودی در فلسطین اشغالی را توجیه پذیر میکند.
پنجم: تلاش برای ایجاد توجیهات داخلی جهت افزایش بودجههای امنیتی اسرائیل و دور کردن افکار عمومی اسرائیل از بحران اقتصادی و اجتماعی موجود در سرزمینهای اشغالی که در نتیجه هزینههای گزاف امنیتی و تجاوزهای مکرر صهیونیستها به نوار غزه برای این رژیم به وجود آمده است.
این اهداف اسرائیل با رویکردهای آمریکا در استفاده از نقش داعش در بهبود وجهه جهانی خود نیز تناقضی ندارد. البته آمریکا میخواهد به بهانه مبارزه با داعش وجهه خود را بهبود بخشد و به همین بهانه نفوذ و حضور نظامی خود در منطقه بویژه عراق را بار دیگر احیا کند. به همین علت میبینیم که تشدید خطر داعش در منطقه با تحرکات سیاسی و دیپلماتیک آمریکاییها همزمان شده و آنها به تشکیل دولت جدید عراق رضایت میدهند تا بتوانند بیشترین میزان مشارکت احتمالی نیروهای خود در این دولت را رقم بزنند.
همچنین آمریکا میخواهد نشان دهد که همچنان خودش رهبری جهان را تحت عنوان مبارزه با تروریسم بر عهده دارد، به همین علت بر رهبری خود در معادلات جهانی تاکید میکند و وجود قطبهای بینالمللی و منطقهای را به رسمیت نمیشناسد.
با توجه به ائتلاف راهبردی آمریکا و رژیم صهیونیستی و اهداف مشترک آنها در منطقه میتوان گفت که خطر تروریسم داعش و بزرگنمایی این خطر در راستای منافع و اهداف هر دوی اینها قرار دارد تا منطقه تحت سیطره آمریکا باقی بماند از سوی دیگر آرمان فلسطین نیز در راستای اهداف صهیونیستی به صورت کامل از افکار عمومی منطقه حذف شود.