* بیش از یکسال از شروع کار رسمی دولت تدبیر و امید گذشته است. در این مدت نیز دولت با فراز و نشیبهای مختلفی روبهرو شده است. حال ارزیابیتان از عملکرد دولت آقای روحانی چیست؟
** به صورت کلی، این دولت از پیشبینیای که قبل از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم داشتیم، بهتر عمل کرده است و این پیشبینی نیز به دلیل محدودیتها، موانع و مخالفتهایی بود که از همان آغاز کار پیشبینی میشد. عمق ویرانیها به حدی است که بخشهایی که باید مورد بررسی دقیق قرار میگرفت، پس از بررسی روشن شد آنچه اتفاق افتاده از آنچه انتظار میرفت، بیشتر است. حال با توجه به محدودیت و موانعی که وجود دارد، به ویژه طیف افراطی که بیشترین عرض اندامشان را در هشت سال قبل از دولت روحانی داشتند و مشخص بود فردای بعد از انتخابات آستینهایشان را بالا میزنند و فعالیتهایشان را علیه دولت شروع میکنند، برآورد کلی این است که دولت موفق بوده است.
* فکر میکنید دولت توانسته به انتظاراتی که از آن به وجود آمده است، پاسخی دهد.
** در عرصه سیاست خارجی، دولت فراتر از انتظارات توانسته است عمل کند. من فکر میکنم اگر ارزیابی عملکرد دولت را در عرصه سیاست خارجی در منطقه و در جامعه بینالملل ارزیابی کنیم، بیشترین توفیق و تلاش در عرصه دیپلماسی بوده و باید تلاش بیشتری دولت داشته باشد تا در معادلات و منازعاتی که در منطقه ما هم وجود دارد و نگرانیهای جدی نیز ایجاد کرده است، تاثیرگذاری خود را بیشتر نشان بدهد؛ هر چند تلاشهای خوبی از سوی وزارت امور خارجه صورت میگیرد اما به اعتقاد من موقعیت استراتژیک ایران ظرفیتهای بیشتری برای این تاثیرگذاری دارد.
* خیلی از فعالان سیاسی و تحلیلگران، عرصه سیاست خارجی را موفقترین عرصه عملکردی دولت میدانند و شما نیز بر این مسئله صحه گذاشتید اما دولت در عرصههای دیگر هم توفیقاتی داشته است. دلیل اینکه این عرصه بیشتر نمایانتر است، چیست؟
** چشم میآید وگرنه به اعتقاد من، دولت در عرصه اقتصادی نیز توانسته است خوب عمل کند. وقتی تورم نقطه به نقطه از مرز بیش از 40 درصد به حدود 15 درصد میرسد و این مسئله را میشود کاملا در فضای داخلی کشور حس کرد، این توفیق بسیار بزرگی است چرا که دولت وقتی عرصه اجرایی کشور را تحویل گرفت و کار را شروع کرد با برخی مشکلات اقتصادی، روبهرو بود و حتی به قول آقای روحانی در بعضی از استانها ذخیره گندم در اندازه یک روز بیشتر نبود. رشد اقتصادی ما رسما منفی 5.8 درصد بود ولی آمارها بیان میکنند که رشد اقتصادی ما پایینتر از اینها نیز بوده است ولی اینک رشد اقتصادی ما به رقم مثبت رسیده است. مهمترین هنر دولت در عرصه اقتصاد کنترل تورم است.
* از دو حوزه موفق دولت اسم آوردید ولی حوزهای نیز وجود دارد که تقریبا اکثریت فعالان سیاسی اصلاحطلب به عملکرد دولت در این حوزه نقد وارد میکنند و آن، حوزه سیاست داخلی است. ارزیابی شما چیست؟
** سیاست داخلی مجموعهای از بخشها را شامل میشود. در بخش دانشگاهها، دولت عملکرد خوبی داشته علیرغم رویکردی که در دولت گذشته در چارچوبهای یکسویهای برای کاهش تاثیرگذاری وزارت علوم و دانشگاهها و روند دمکراتیکی که از دولت آقای خاتمی در دانشگاهها پایهگذاری شده بود، ایجاد شد و با همه مخالفتهای که مجلس با وزارت علوم در این عرصه دارد و تا آنجا پیش رفتند که آقای فرجیدانا را برکنار کردند، دولت توانسته موفق عمل کند اما در بحث سیاست داخلی، آن انتظاراتی که پیشبینی میشد هنوز دولت نتوانسته به وعدههای خود عمل کند که به ویژه این مسئله را میتوان در بخش احزاب گفت.
پیشبینی میشد در طول یکسال گذشته دولت بتواند با هماهنگی شورای مرکزی خانه احزاب، این نهاد صنفی را احیا کند. با توجه به اینکه اساسا خانه احزاب هیچگاه منحل نشده بود و این دولت دهم بود که مانع از فعالیت خانه احزاب شده بود. حامیان آقای روحانی که پشتوانه اصلی و بدنه اجتماعی او هستند، باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند. این بدنه اجتماعی همواره باید به عنوان پاشنه آشیل دولت مورد توجه قرار گیرد. بخصوص که مخالفان افراطی دولت نیز همین بدنه اجتماعی را هدف قرار دادهاند.
* دلیلی که انتظارات در این بخش برخلاف بخشهای دیگر هنوز محقق نشده است، چیست؟ یا شخص وزیر کشور هنوز در این راستا گام برنداشته یا آنکه دولت برای این مسئله برنامه مدونی ندارد؟
** قطعا فضای سیاسی کشور در مقایسه با هشت سال گذشته تغییر کرده و ما شاهد گشایشهایی در عرصههای مختلف مثل احزاب و رسانهها هستیم. وزارت کشور نیز تاکنون دو نشست با دبیران کل احزاب برگزار کرده و همه اینها حاکی از این است که رویکرد دولت یازدهم نسبت به دولتهای نهم و دهم متفاوت است. انتظار محتمل از دولت یازدهم این بود که وقتی دولتها تغییر میکنند بخش سیاسی وزارت کشور که رویکردها را تعریف و چارچوبها را تعیین میکند، این بخش نیز در راستای دولتی که بر روحانی در اینباره وجود دارد که نمایندگان اجرایی دولت در مناطق کشور حضور دارند و انتظار است که در راستای دولت منتخب فعالیت بکنند، همراستا با رویکرد دولت حرکت نکنند.
بخش عمده دیگر این است که علیرغم رویکرد اعتدالی دولت و تلاشش در همکاری و تعامل با نهادهایی که در حال مقابله با برنامههای دولت هستند، همچنان شاهد هستیم که مقاومتها و بحرانسازی علیه دولت ادامه دارد و از یک مسئله بسیار کوچک، یک پروپاگاندا و موج تبلیغاتی درست میکنند و آن را، به یک مسئله جدی و بحرانی برای کشور تبدیل میکنند تا علیه دولت بحرانسازی کنند. مسئله دیگر، فقدان مدیریت رسانهای فراگیر در دولت است که علیرغم فرصتهای رسانهای که وجود دارد ولی از این فرصتها بهرهگیری و استفاده نمیشود.
* به مسئله خوبی اشاره کردید. یکی از گلایههایی که بسیاری از فعالان رسانهای از دولت یازدهم دارند این است که از رسانههای حامی خویش بیشتر حمایت کند و حداقل آن فضای تبعیضآمیزی که در دولت قبل نسبت به رسانههای اصلاحطلب و مستقل به وجود آمد را از بین ببرد. فکر میکنید ادامه یافتن فقدان استراتژی رسانهای از سوی دولت یازدهم چه اثراتی بر جای خواهد گذاشت؟
** اگر رسانههای مختلف کشور را مورد بررسی قرار دهیم و حجم رسانههای حامی و حجم رسانههای منتقد و مخالف دولت که به انحای مختلف از هر تلاشی برای حاشیهسازی برای دولت فروگذار نیستند و در راس آنها صدا و سیما نیز قرار دارد، بررسی کنیم؛ ما را به این بحث میرساند که دولت نتوانسته از همه ظرفیتها استفاده کند و از فقدان استراتژی در این حوزه رنج میبرد. اگر دولت بتواند با رسانههای حامی خود رابطه مستمری برقرار کند و از ظرفیت آنها برای اطلاعرسانی از عملکرد خویش استفاده بکند، به نظرم بخشی از فضاسازیها علیهاش برطرف خواهد شد ولی این ضعف در دولت به شکل جدی مشاهده میشود که نمیتواند از این ظرفیتها استفاده کند و به نظر میرسد یک ناهماهنگی در تیم دولت در این ارتباط وجود دارد. رسانههای حامی سعی میکنند برنامهها و عملکردهای دولت را پوشش بدهند ولی حمایتها و توجههای لازم از سوی دولت به آنها صورت نمیگیرد.
* یکی دیگر از انتظاراتی که از دولت آقای روحانی با توجه به شعارهای انتخاباتی ایشان وجود داشت، استفاده بیشتر از زنان در حوزههای مدیریتی کلان بود. آقای احمدینژاد برای اولین بار تابوی وزیر زن را در کشور شکست و انتظار بود وقتی آقای روحانی کابینه و هیئت دولت را معرفی میکند، ایشان از چند زن برای صدارت وزارتخانهها بر عهده بگیرند. به عنوان یک فعال سیاسی که زن است، عملکرد دولت در این حوزه را چطور میبینید؟
** موافقم که دولت آقای احمدینژاد یک تابو را که خیلی هم در مورد وزیر زن جدی بود، شکست و زنانی را برای رای اعتماد معرفی کرد و یکی هم توانست رای بیاورد اما در عمل آنچه در بخشهای زیرمجموعه دستگاهها برای زنان روی داد، ناقض این رویکرد است. اقدام دولت آقای احمدینژاد، به ظاهر بیشتر یک اقدام نمادین بود. کنار گذاشتن همین وزیر زن آنهم به شکلی ناموجه و غیرمنصفانه، آن رویکرد را که ممکن است مثبت بدانیم، خنثی کرد. به هر حال خانم وحیددستجردی در حوزه وزارت بهداشت، عملکرد موفقتری نسبت به سایر وزرای ایشان داشتند. انتظار محتمل هم از دولت تدبیر و امید با توجه به شعارهایی رئیس دولت یازدهم در دوران تبلیغات در ایجاد تساوی در حقوق زنان و مردان و رفع تبعیض که از جامعه زنان مطرح کرده بود، این بود تا شاهد جریانسازی برای تحقق آنها در دولت یازدهم باشیم و اولین انتظار این بود که در هیئت وزیران، حداقل شاهد حضور تعدادی از زنان که میتوانستند عهدهدار مسئولیت برخی از وزارتخانهها باشند، باشیم ولی به دلیل برخی مقاومتها در اینباره و پیشبینی این مقاومتها، دولت ترجیح داد که این مسئولیت و تصدی را در دیگر ردهها که ممکن است تاثیرگذار باشد، از زنان استفاده کند و نمونه مشخص آن را میتوان در معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان محیط زیست، معاون حقوقی رئیسجمهور و سخنگوی وزارت خارجه مشاهده کرد. تعدادی از فرمانداران نیز از زنان انتخاب شدهاند. اما تا دولت برنامه مدونی برای جریانسازی عدالت جنسیتی نداشته باشد این قبیل اقدامات مقطعی نمیتواند رافع دغدغههای زنان باشد.
* این چند انتصاب توانسته انتظارات زنان را تحقق ببخشد؟
** در معاونت امور زنان ریاست جمهوری فردی حضور دارد که هم اساسا در این حوزه و مسئله تجربه دارد تا بتواند عدالت جنسیتی را جریانسازی کند و هم در این باره، تخصص دارد. اما تاکید بیش از اندازه بر حضور زنان در ساختار حقوقی بدون توجه به آنچه در بطن جامعه و در ساختار حقیقی میگذرد نمیتواند مشکلگشا باشد و خلاء حضور زنان در ساختار قدرت را برطرف کند. تا این خواست و اراده از بطن جامعه جوشیده نشود و جریانسازی نشود، هر دولتی بر سر کار آید، با توجه به نگاهی که به زنان دارد، دیدگاه و نظر خود را اجرا میکند، در حالی که در کشورهای توسعهیافته سازوکار به گونه دیگری است.
یک مثالی میزنم؛ تاکنون 9 مجلس در جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته است، سهم زنان از نظر نمایندگی هنوز به پنج درصد نرسیده است ولی میانگین حضور زنان در مجالس دنیا، سالهاست که از 20 درصد گذشته است. در مجموع میخواهم بیان کنم که برای حضور زنان در ساختار قدرت، نباید یکسویهنگری کرد و تا در اینباره، جریانسازی نشود و نهادهای مدنی غیردولتی در حوزه زنان شکل نگیرد و تا احزاب مسئله زنان را دستور کار خویش قرار ندهند و برنامه نداشته باشند، صرف این شعارها مشکلی از جامعه زنان را رفع نمیکند. صرفا ممکن است دولتی بر سر کار آید که نسبت به حضور و مشارکت زنان رویکرد مثبتی دارد و زنان چند پست را بگیرند و سپس دولتی با رویکرد جزمی بیاید و به گونه دیگر عمل کند.