صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۹  ، 
شناسه خبر : ۲۷۱۹۴۹
دبيركل كانون هابيليان در گفت‌وگو با «جوان»:
جعفر تكبيري - اشاره: توسعه روز افزون افراط‌گرايي و خشونت در منطقه حساس خاورميانه، اين روزها به بحث اصلي مجامع بين‌المللي تبديل شده است. گروه‌هاي تروريستي غرب‌ساخته كه با هدف‌هاي خاص سياسي و با حمايت‌هاي اطلاعاتي لجستيكي سازمان‌هاي جاسوسي به وجود آمده، حالا از كنترل اربابان اصلي‌شان خارج شده و منافع به وجودآورندگانشان را در معرض خطر قرار داده‌اند. واقعيتي كه رهبران كشورهاي غربي را در دو راهي سخت حمايت يا مقابله با اين جريان‌ها قرار داده است. از يك سو پديدآورندگان اين گروه‌هاي تروريستي در منطقه به دليل آنكه هنوز راه زيادي تا تحقق اهدافشان باقي مانده، طاقت رها كردن و مقابله با اين گروه‌هاي تروريستي را ندارند و از سوي ديگر تهديد شديد منافع غرب در منطقه و حتي تهديد مستقيم به انجام عمليات‌هاي تروريستي در داخل خاك كشورهاي حامي‌شان، موجي از رعب و وحشت را در ميان كشورهاي غربي به وجود آورده و آنان متحير به دنبال راه‌حلي براي كنترل اين تروريست‌ها هستند. اما جمهوري اسلامي ايران به عنوان يكي از مقتدرترين و تأثير‌گذارترين كشورهاي منطقه از ابتداي پيدايش موضوع تروريسم در خاورميانه سياستي واحد براي تقابل با اين پديده شوم اتخاذ كرده است. سياستي كه بدون توجه به تغيير دولت‌ها همواره مبارزه با تروريسم و افراط‌گرايي را در دستور كار خود قرار داده است. اين روند در حالي است كه جمهوري اسلامي براي مقابله با اين روند خطرآفرين در منطقه خاورميانه، مبارزه را محدود به خاك خود ندانسته و با قرار گرفتن در كنار كشورهاي قرباني تروريسم، حمايت معنوي، فكري و فني خود را به ساير كشورها نيز ارسال كرده است. موضوعي كه باعث شده اين كشورها همواره از ايران به عنوان يكي از مبارزان اصلي در راه سرنگوني تروريسم ياد كنند. اما جمهوري اسلامي ايران تنها به اين كمك‌ها اكتفا نكرده است و با توسعه ديپلماسي خود كوشيده ساير كشورهاي دنيا را نيز به اين حركت پيوند بزند. روندي كه باعث برخورد ريشه‌اي با پديده افراطي‌گري و تروريسم مي‌شود. در همين ارتباط حسن روحاني رئيس‌جمهوري، در سخنراني سال گذشته خود در مجمع عمومي سازمان ملل متحد، در خصوص افزايش خشونت و افراط‌گرايي به ويژه در خاورميانه هشدار داد و پيشنهادي در خصوص مبارزه با اين پديده با هدف رسيدن به جهاني عاري از خشونت و افراطي‌گري مطرح كرد كه مدتي بعد و در آذر ماه سال 92 در قالب قطعنامه‌‌اي در مجمع عمومي سازمان ملل به تصويب رسيد. پس از اين حركت بود كه موجي از تحركات ديپلماتيك در جهان به راه افتاد. چندي پيش بود كه كنگره جهاني جريان‌هاي تكفيري و افراطي از نگاه علماي جهان اسلام در قم برگزار شد و پس از آن تهران ميزبان نخستين كنفرانس بين‌المللي «جهان عليه خشونت و افراط‌گرايي» بود كه در آن مقامات و چهره‌هاي 40 كشور دنيا حضور داشتند. در ارتباط با برگزاري اين كنفرانس خبرنگار روزنامه «جوان» گفت‌وگويي با سيد‌محمد‌جواد هاشمي‌نژاد دبير كل كانون هابيليان انجام داد. گفت‌وگويي كه ادامه آن به ماجراي گروهك تروريستي منافقين و سرنوشت آنان در عراق منجر شد.

* جناب آقاي هاشمي‌نژاد، ‌با سپاس از وقتي كه در اختيار روزنامه جوان براي انجام اين گفت‌وگو قرار داديد، در ابتدا بفرماييد كه كنفرانس جهان عليه خشونت و افراط‌گرايي چطور برگزار شد؟

** موضوع تروريسم در سراسر منطقه ما به معضل بزرگي تبديل شده و طبيعتاً برخي از كشورهاي منطقه و كشورهاي غربي جزو حاميان و مروجين تروريسم به صورت مستقيم و غير‌مستقيم بودند. تجربه ثابت كرده كه هرجا كشورهاي غربي به مداخله در امور كشورهاي ديگر پرداختند، اين روند منجر به بروز خشونت و پديد آمدن معضل تروريسم در اين كشورها شده است.

بنابراين من معتقدم كه برگزاري اين قبيل كنفرانس‌ها بسيار مهم است، چراكه جمهوري اسلامي خود قرباني تروريسم بوده و هست. از سوي ديگر مي‌بينيم كه كشورهاي دنيا به اين نتيجه رسيده‌اند كه به رغم همه سياه‌نمايي‌ها عليه جمهوري اسلامي، كشورمان يكي از ايده‌پردازان قدرتمند مبارزه با تروريسم در دنيا است.

بنابراين كشورمان امروز به يكي از مراكز مهم جهاني براي مقابله با تروريسم تبديل شده است. از اين رو برگزاري كنفرانس جهان عليه خشونت و افراط‌گرايي در چنين سطحي از مقامات، نه تنها مي‌تواند حقانيت جمهوري اسلامي در مبارزه با تروريسم را اثبات كند، بلكه مي‌تواند مواضع درست و برحق جمهوري اسلامي در مبارزه با تروريسم را در سراسر جهان بازتاب دهد. آنچه در كنفرانس توسط مقامات كشورمان نيز مطرح شد، در حقيقت موضع اصولي جمهوري اسلامي طي 30 سال گذشته در ماجراي مبارزه با تروريسم بود.

* به نظر شما دليل اصلي ترويج تروريسم در منطقه خاورميانه چيست؟

** جواب اين سؤال را بايد در ريشه‌هاي فكري اين جريانات جست‌وجو كرد. اين ريشه‌ها به كشورهاي حامي اين جريانات بازمي‌گردد و من معتقدم تا زماني كه با اين ريشه‌ها مقابله جدي و اساسي صورت نگيرد، اين حملات نظامي سطحي ناموفق خواهد بود. حتي ممكن است كه در ادامه همين حملات نظامي باعث ترويج تروريسم در منطقه نيز شود.

* به اعتقاد شما، چرا كشورهاي غربي مي‌كوشند موضوع تروريسم امروز در منطقه خاورميانه را به يك جنگ شيعه و سني تبديل كنند؟

** قدرت‌هاي بزرگ در پي منافع خود و توسعه حضور نامشروع خود در منطقه براي سلطه بر سرزمين‌هاي اسلامي هستند. اين خواسته جز با ايجاد درگيري داخلي در كشورهاي منطقه ميسر نمي‌شود. علاوه بر اين، درگيري در كشورهاي منطقه نه تنها باعث حضور بلند مدت آنان مي‌شود، بلكه سود سرشاري را نيز از همين درگيري‌ها عايد خود مي‌كنند.

در كنار اين موضوع، نبايد فراموش كرد كه وجود درگيري در منطقه خاورميانه باعث از بين رفتن زيرساخت‌هاي كشورهاي منطقه نيز خواهد شد و مانع توسعه مي‌شود.

در پاسخ به سؤال شما نيز بايد بگويم كه خوشبختانه امروز بر كسي پوشيده نيست كه گروه‌هاي تكفيري، جامعه اهل سنت را نمايندگي نمي‌كنند و همه مي‌دانند كه اين موضوع يك جنگ شيعه و سني نيست بلكه تقابل مردم كشورها با تروريست‌هايي است كه به دنبال تصرف سرزمين آبا و اجدادي اين مردم هستند.

* شما بهترين شيوه مقابله با اين جريان تروريستي را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

** قطعاً مبارزه با تروريسم يك عزم جهاني مي‌خواهد و اين مبارزه بايد يك مبارزه اصولي باشد. در كنفرانس جهان عليه خشونت و افراط‌گرايي، ‌رئيس‌جمهور پيشنهاد كرد كه براي مبارزه با تروريسم بايد كشورهاي حامي اين جريان دست از حمايت آنها بردارند. شبكه‌هاي مالي و تسليحاتي كمك‌رساني به اين گروه‌ها بايد قطع شود.

اين موضوع نيازمند آن است كه همه دنيا نگاه مثبتي براي مبارزه با تروريسم داشته باشند. در جريان تحولات پس از 11 سپتامبر نيز، امريكا كوشيد تا فقط با تروريسم مدنظر خود مبارزه كند و ديديم كه در اين راه نتوانست موفق شود، چراكه آنها نتوانستند اين عزم جهاني را به وجود بياورند. علاوه بر اين همان‌طور كه گفتم اين مبارزات بايد يك مبارزه ريشه‌اي باشد و بايد گروه‌هاي تكفيري چه وابسته به دولت‌ها و چه جريانات تروريستي را محكوم كرد و هيچ تبعيضي در اين خصوص قائل نشد.

* شما سكوت مدعيان حقوق بشري در خصوص جنايات تروريست‌ها در منطقه خاورميانه را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

** سياستمداران و گروه‌هاي حقوق بشري نوع حركت ‌سياسي‌شان به يك نحو است. وقتي خواستي را كشورهاي غربي مطرح مي‌كنند و به دنبال تحقق آن هستند، به دنبال آن گروه‌هاي حقوق بشري نظير سازمان ملل و شوراي امنيت بلافاصله در همين راستا ورود پيدا مي‌كنند و در جهت خواست آنها موضوعات را مطرح مي‌كنند.

همچنان كه قدرت‌هاي جهاني تلاش دارند نقش صلح‌طلبانه و حركت صحيح جمهوري اسلامي ايران در جهت مبارزه با تروريسم را كمرنگ جلوه دهند، تلاش مي‌كنند به رغم وضوح كامل نقش غير سازنده امريكا در عراق و سوريه، اين نقش را پر رنگ جلوه دهند و نقش جمهوري اسلامي را در سايه خود قرار دهند. همان‌طور كه آنها اين سياست را دنبال مي‌كنند، سازمان‌هاي حقوق بشري نيز تابع همين سياست هستند و تلاش مي‌كنند تا به شيوه‌هاي مختلف موضوعات را فرعي و اصلي كنند.

* جمهوري اسلامي چطور مي‌تواند رهبري مبارزه با تروريسم را در منطقه به دست بگيرد؟

** من معتقدم جمهوري اسلامي عملاً رهبري اين جريان را، در منطقه در دست دارد. شما ببينيد وقتي كه كشورهاي غربي سال‌ها جمهوري اسلامي را متهم به تروريسم و صدور آن مي‌كردند، حالا به سراغ ما آمده‌اند و از ما مي‌خواهند كه در اين رابطه نقش ايفا كنيم. همين موضوع اثبات مي‌كند كه جمهوري اسلامي در موضوع مبارزه با تروريسم در منطقه نقش محوري دارد و اگر اينطور نبود، امريكا به هيچ عنوان از ايران درخواست نمي‌كرد تا در مبارزه با داعش به آنها كمك كند.

البته ما ديديم كه كشورمان تحت تأثير اين فضا‌سازي قرار نگرفت و با ايالات متحده همكاري نكرد؛ بلكه با كمك ملت‌ها و دولت‌هاي منطقه وارد يك مبارزه اصولي با تروريسم در منطقه شد تا بتواند ريشه اين پديده شوم را بخشكاند. همچنين اين اقدام كشورمان، سياست‌هاي اصولي جمهوري اسلامي در راه مبارزه با تروريسم طي 30 سال گذشته را نيز به اثبات مي‌رساند.

* همان‌طور كه شما در سخنان خود اشاره كرديد، جمهوري اسلامي خود قرباني تروريسم است و گروهك منافقين در اين پرونده، نقش ويژه‌اي دارد. آيا اسناد و شواهدي در خصوص پيوند اين گروهك تروريستي با تروريست‌هايي كه امروز در منطقه حضور دارند، وجود دارد؟

** بالاخره يك حلقه وصلي ميان تمام اين گروهك‌هاي تروريستي وجود دارد. شما گروه‌هاي تكفيري كه امروز در منطقه حضور دارد را نيز بررسي كنيد، هركدام زاييده گروه ديگري است و همه اينها اهداف واحدي را دنبال مي‌كنند. اما نكته‌اي كه هيچ كس شكي در آن ندارد، آن است كه اينها در مجموع به عنوان ابزار يك جريان خاص در حال عمل هستند.

گروهك منافقين نيز به همين نحو عمل مي‌كنند. اين گروهك تلاش مي‌كند تا در هر قضيه‌اي نقش‌آفريني كند تا خود را در چشم حاميانش برجسته نگه دارد و عنوان كنند كه ما هنوز حيات داريم و آماده همكاري هستيم. اطلاعات و شواهد حكايت از آن دارد كه گروه‌هاي تروريستي حاضر در منطقه از تجربيات مخرب 50 ساله اين گروهك در ترويج خشونت و تروريسم استفاده كرده‌اند.

* آيا سندي مستقيم در خصوص همكاري‌هاي تروريست‌هاي حاضر در سوريه و عراق با گروهك منافقين در اختيار هست؟

** همكاري‌ها لزوماً به معناي همكاري نظامي نيست. در برخي اوقات همكاري‌ها، يك همكاري اطلاعاتي است و اين موضوع طبيعي است. در موضوعات ديگر نيز شاهد بوديم كه عبدالمالك ريگي سركرده گروهك جندالشيطان در اعترافات خود گفت كه همكاري‌هاي اطلاعاتي با گروهك منافقين داشته است. در خصوص منافقين نيز اخبار نشان مي‌دهد كه بعضي از اعضاي سازمان با سركردگان گروهك‌هاي تروريستي در سوريه ملاقات‌هايي داشته‌اند و يكسري از اخبار نيز ادعا مي‌كرد كه برخي اعضاي گروهك منافقين هنگام جنگ با ارتش سوريه به هلاكت رسيده‌اند. شايد مهم‌ترين خبر در اين خصوص ملاقات سركرده تروريست‌هاي سوري با سركرده منافقين در فرانسه است و مواضع واحد مي‌گيرند.

* با اين تفاسير، دليل ادعاي اخير مريم رجوي پيرامون ارتباط ايران و داعش براي چه بود؟

** منافقين در موضوع داعش دچار اشتباه محاسباتي شدند. آنها تصور مي‌كردند اين گروه قادر است بر دو كشور عراق و سوريه پيروز شود و پيشروي‌هاي ابتدايي گروهك تروريستي داعش نيز باعث ذوق‌زدگي منافقين شد. لذا آنها با حمايت از اين اقدامات، اين تحركات تروريستي را انقلاب مردم منطقه ناميدند تا اينكه عراق و سوريه با همكاري جمهوري اسلامي توانستند اين جريان را مهار كنند و به عقب برانند. از اين رو زماني كه پيشروي داعش معكوس شد، منافقين نيز موضع خود را عوض كردند و با ژست ضد‌تروريستي و طرح چنين مسائلي به دنبال بحران‌سازي براي جمهوري اسلامي ايران هستند.

همچنين بعد از تثبيت موقعيت جمهوري اسلامي در منطقه كه ناشي از برخورد قاطعانه ما با موضوع تروريسم است، نگاه تمام كشورها معطوف به اقدامات جمهوري اسلامي در اين زمينه شد و ايران عملاً پرچم مقابله با تروريسم را در منطقه به دست گرفت. ماجرايي كه باعث ارتقاي جايگاه كشور در ميان كشورهاي دنيا شد. لذا اين موضوع براي منافقين خوشايند نبود و اين گروهك تروريستي به سركردگي مريم رجوي تحركات مختلفي را آغاز كرد تا آتش نزاع ميان غرب و ايران را شعله‌ور نگه دارد.

در موضوع هسته‌اي نيز به دليل تلاش‌هاي گسترده ايران براي حل مسائل موجود در پرونده هسته‌اي كه باعث نزديكي ايران به كشورهاي ديگر مي‌شود، منافقين تلاش‌هاي زيادي مي‌كنند كه اجازه حل اين مسائل را ندهند. در همين راستا منافقين مدام جلسات جعلي افشاي اطلاعات هسته‌اي مي‌گذارند. اگرچه خوشبختانه دست آنها براي طرف‌هاي غربي نيز رو شده و تا به حال نتوانسته‌اند كسي را فريب دهند.

* پس مي‌توان احتمال داد كه رويكردي كه ايالات متحده در خصوص گروهك منافقين در پيش گرفت، در خصوص ساير گروه‌هاي تكفيري نيز اجرايي شود؟

** قطعاً اگر تروريست‌ها تهديداتي عليه برخي منافع امريكا در منطقه داشته باشند، حمايت‌ها از آنان كمرنگ‌تر خواهد شد و اگر اقدامي عليه منافع امريكا نداشته باشند، قطعاً سيل حمايت‌ها براي اين گروهك‌ها جاري خواهد شد. امروز واقعاً خود فريبي است اگر كسي تصور كند كه گروه‌هاي تروريستي نظير القاعده و جبهه النصره به صورت مستقل عمل مي‌كنند. همين چند روز پيش بود كه سازمان ملل رسماً اعلام كرد كه رژيم‌صهيونيستي حامي مستقيم گروه النصره است. امروز راز پنهاني در اين زمينه وجود ندارد. حرف اصولي جمهوري اسلامي نيز همين بود كه اين گروه‌هاي تروريستي روزي عليه حاميان خود عمل خواهند كرد.

در طول سال‌هاي اخير نيز بارها شاهد اين موضوع بوديم. به طور مثال حمايت امريكايي‌ها از گروهك طالبان در افغانستان و سپس حمله به اين گروه يا حمايت از تروريست‌هاي سوري و در ادامه محكوميت برخي از اين گروه‌ها همه حكايت از آن دارد كه مكر اين كشورها به خودشان بازخواهد گشت.

* از آخرين وضعيت كمپ ليبرتي و اخراج منافقين از عراق چه خبر؟ فكر نمي‌كنيد روند اخراج منافقين كمي با كندي پيش مي‌رود؟

** حق با شماست. يكي از دلايل كندي روند اخراج منافقين از عراق عدم همكاري كشورهاي غربي با دولت عراق براي پذيرش اعضاي اين گروهك است. نكته مهم‌تر روش‌ها و زمينه‌هاي غلطي بود كه امريكايي‌ها در خصوص اين سازمان به كار گرفتند. يكي از اين اشتباهات رسميت بخشيدن به سازمان و مذاكره با آنها بود، در حالي كه تعيين تكليف اين گروه بايد توسط دولت عراق صورت مي‌گرفت.

همين موضوع روند كار را با كندي مواجه كرد. در كنار اين غربي‌ها نيز علاقه‌اي ندارند كه اين افراد خطرناك در كشورشان حضور داشته باشند و همين موضوع باعث عدم پذيرش آنها از سوي ديگر كشورها شده است. در مجموع همان‌طور كه گفتم مشكل اصلي اينجاست كه امريكا و سازمان ملل، ‌گروهك منافقين را يكي از طرف‌هاي گفت‌وگو قرار داده و اين موضوع باعث سو‌ءاستفاده منافقين شده و آنها خواستار انتقال دسته‌جمعي به يك كشور اروپايي هستند.

موضوعي كه به هيچ وجه به كام غربي‌ها خوش نمي‌آيد و آنها دوست ندارند خاك خود را مركز يك گروهك تروريستي كنند. علاوه بر اين با توجه به شيوه پليسي و فضاي بسته‌اي كه در داخل سازمان وجود دارد، اعضاي سازمان اين اجازه را ندارند كه به صورت فردي تقاضاي انتقال و پناهندگي به كشورهاي ديگر را كنند و عملاً در داخل سازمان از حقوق انساني برخوردار نيستند.

البته نبايد فراموش كرد كه امريكايي‌ها نيز ترجيح مي‌دهند اين غده چركين در عراق باقي بماند تا بعدها بتوانند از آنها استفاده كنند.

* به طور دقيق مشخص است كه تا امروز چه تعداد از اعضاي گروهك منافقين موفق به خروج از ليبرتي و رفتن به كشورهاي ديگر شده‌اند؟

** بنا بر آمارهايي كه وجود در مرحله اول حدود 100 نفر از ليبرتي خارج شده‌اند و پس از آن نيز 180 نفر ديگر توانسته‌اند از اين كمپ خارج شوند.

* چند نفر  اكنون در ليبرتي حضور دارند؟

** حدود 3 هزار نفر هم اكنون در اين كمپ حضور دارند.

* از زمان حضور منافقين در پادگان اشرف روند فرار اعضاي گروهك منافقين شروع شد و تعدادي از اعضاي بريده سازمان، موفق به فرار از اين پادگان شدند. آيا اين روند در كمپ ليبرتي نيز ادامه دارد؟

** به رغم اينكه سازمان به شدت با افرادي كه قصد فرار دارند، ‌برخورد مي‌كند اگر در برخي اوقات شاهد فرارهايي از كمپ هستيم، به دليل شرايطي است كه براي آنها فراهم شده است. عموماً به دليل شرايط خفقان موجود در سازمان اين شرايط كمتر فراهم مي‌شود. البته نبايد فراموش كرد كه امريكايي‌ها اين گروه را به شكلي گردهم آورده كه گروه بتواند اين شرايط خفقان را همچنان حفظ كند. بي‌شك اگر تدابير دولت عراق در خصوص اين گروهك اجرا مي‌شد، شرايط با امروز كاملاً متفاوت بود.

* آيا در دولت جديد عراق نيز براي اخراج منافقين عزمي وجود دارد؟

** قطعاً اين عزم وجود دارد. دولت جديد عراق به رغم تمام مسائل و مشكلاتي كه امروز با آن دست و پنجه نرم مي‌كند، در موضوع اخراج منافقين قاطع است و ميان گروه‌هاي مختلف عراقي براي اخراج منافقين از خاك اين كشور وحدت بي‌نظيري وجود دارد. دولت عراق مي‌كوشد با همكاري جمهوري اسلامي ايران و سازمان ملل به زودي اين قضيه را فيصله دهد و خاك عراق را  از لوث وجود منافقين پاك كند. اين موضوع را نيز نبايد فراموش كرد كه انتقال اين گروهك از كمپ اشرف به ليبرتي به طور كامل ناشي از تلاش‌هاي دولت عراق بوده و اين موضوع نشان مي‌دهد كه دولت عراق نسبت به بحث امنيت داخلي خود بسيار حساس است.

بر اساس اطلاعات موجود، دولت عراق مشغول كنترل روند انتقال منافقين از ليبرتي به كشورهاي ديگر است و تا به امروز با حداقل تلفات توانسته است اين فضا را مديريت كند و همه اميدوار هستند كه اين فضا به سمتي برود كه اين پايگاه براي هميشه برچيده شود.

* شما پيش‌تر مصاحبه‌اي انجام داديد و مدعي شديد كه مسعود رجوي سركرده اصلي گروهك منافقين همچنان زنده است. اين موضوع چقدر صحت دارد و ممكن است توضيح بيشتري در اين خصوص براي خوانندگان ما دهيد؟

** بعد از حمله امريكايي‌‌ها به عراق مسعود رجوي مخفي شده است. علاوه بر اين قطعاً با توجه به اشراف بسيار قوي جمهوري اسلامي به تحركات اين گروهك تروريستي، كشته شدن وي توسط مقامات كشور اطلاع رساني خواهد شد. علاوه بر اين من معتقدم جمهوري اسلامي بر اين فرد، اطرافيانش و مقري كه در آن حضور دارد، اشراف كامل دارد. ان‌شاءالله به زودي شاهد به درك واصل شدن اين فرد خواهيم بود و خانواده شهدا خواهند ديد كه اين چهره پليد به سزاي اعمالش خواهد رسيد.

نام:
ایمیل:
نظر: