صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۱  ، 
شناسه خبر : ۲۸۵۷۱۱
محمد مرسی چرا شکست خورد؟
مقدمه: از زندان و اعدام نمي‌ترسيد و به صراحت اعلام كرد. امكان دارد به خاطر مصاحبه با كيهان و انتقاد صريح از «السيسي»، زندانيو يا حتي اعدام» شود. اين جمله‌اي بود كه «سيد امين علي» فعال مصاحبه با افرادي كه بدون هيچ وابستگي به هيئت حاكمه، نظرات خود را خيلي صريح مي‌گويند لذت‌بخش بوده است چرا كه با عبور از محذورهاي سياسي و حزبي، مسائل و جراين‌ها را به نقد مي‌كشانند و ترس از زندان و حتي اعدام مانع از بيان حقيقت توسط آنها نمي‌شود. برعكس مصاحبه با ديپلمات‌ها؛ كه معمولا خبرنگاران از مصاحبه كردن با آنها لذت نمي‌برند. چرا كه نمي‌توانند مواضع روشني از آنها دريافت كنند. براي هر روزنامه‌نگار و خبرنگاري همواره مصاحبه با نخبگان مصري جذابيت خاص خودش را داشته است. چرا كه اين كشور با سابقه تمدن كهن خود، خاستگاه مرداني همانند جمال عبدالناصر و استاد عبدالباسط محمد عبدالصمد بوده است. از طريق دوستاني كه در جهان عرب داشتم توانستم با كي از نويسنده‌ها و روزنامه‌نگاران شجاع مصر ارتباط برقرار كنم. «سيد امين علي» تا سال 2013 سردبير روزنامه «الاسبوع» مصر بود و در چندين نشريه و روزنامه ديگر همانند روزنامه «الاحرار»، «النبا» و «مصر الفتاه» دبير تحريربه بوده است. وي كه داراي گرايش‌هاي ملي – اسلامي است، چندين كتاب منتشر كرد است و با موسسه «الاهرام» نيز همكاري دارد. اين مصاحبه هر چند به صورت ايميني انجام شد اما با توجه به ارتباط مستمر با اين فعال سياسي و رسانه‌اي مصري، حالتي چالشي به خود گرفت و برخي از سوال و جواب‌ها با توضيحاتي به وي برگردانده شد و ايشان با صبر و خوشرويي تمام به سوالات پاسخ دادند. در اين مصاحبه «سيد امين» به آتشفشاني آماده افجار شبيه بود كه منتظر جرقه‌اي براي فعال شدن بود. حرف‌هاي بسياري داشت كه گويا مجالي براي ارائه نيافته بود و در اين مصاحبه گوشه‌اي از اين رازهاي نگفته را آشكار كرد. وي از حكومت اسلام‌گرايان و انقلابيون بر مصر در سال 2012 گفت و تاكيد كرد كه حكومت اختاپوسي حسني مبارك بر تمام مصر سيطره دارد و انقلابيون حتي يك لحظه نيز حكومت نكردند. برخي از سخنان سيد امين بسيار عجيب بود به ويژه آنجا كه گفت: اين دستگاه اطلاعاتي مصر بود كه براي جلوگيري از روي كار آمدن جمال مبارك آغاز كننده انقلاب ژانويه بود.» وي از «حكومت فاشيستي» السيسي نيز بسيار متنفر بود و اعلام كرد: «السيسي ممكن است مدتي مردم را بفريبد اما هميشه نمي‌تواند آنها را در فريب نگاه دارد و مردم به زودي عليه وي قيام خواهند كرد.» متن اين مصاحبه خواندني پيش‌روي شما خوانندگان عزيز مي‌باشد.
پایگاه بصیرت / گفت‌وگو: محمدرضا مرادی - مترجم: مهرداد آزاد –

(روزنامه كيهان - 1394/06/16 - شماره 21151 – صفحه 8)

* مردم مصر در سال 2011 برای تغییر نظام به خیابان‌ها آمدند. اما اکنون بعد از گذشت چند سال باز نظامیان بر سر کار هستند. تحلیل شما از این وضعیت چیست؟

** به اعتقاد من آغاز کننده انقلاب ژانویه، دستگاه اطلاعاتی مصر بود تا از روی کارآمدن جمال مبارک جلوگیری کند و تمامی طیف نخبگان که در تظاهرات شرکت می‌کردند وابسته به این دستگاه اطلاعاتی بودند، اما وقتی مردم با صداقت و اخلاص با این انقلاب همراهی کردند کنترل امور از دست دستگاه اطلاعاتی خارج شد و لذا به مبارزه پنهان با این انقلاب روی آورد و در این کار موفق شد و آن را علنی اعلام کرد.

* به نظر شما چرا انقلاب مصر نتوانست کامل شود؟ موانع تحقق انقلاب مصر چه بود؟

** علت اینکه انقلاب مصر نتوانست راه خود را تداوم بخشد، این بود که انقلابیون با اعتماد به افرادی که بر ضدانقلاب بودند رهبری انقلاب خود را به آنان سپردند. افزون بر آن حکومت مبارک، حکومتی اختاپوسی بود که به همه جا ریشه انداخته بود و ساز و کارهای مختلف مدیریتی در اختیار داشت که می‌توانست روند زندگی را از حرکت متوقف کند و ایجاد بحران نماید. این ساز و کارها، مکانیزم‌هایی است که هنوز انقلابیون به آنها دست نیافته‌اند. از طرف دیگر انقلاب مصر حتی برای یک لحظه هم حکومت نکرد و تمام کسانی که بعد از سال 2011 بر سر قدرت آمدند، همان مهره‌های رژیم سابق بودند و حتی اخوان‌المسلمین و مرسی برای یک لحظه هم حکومت نکردند چون دستشان بسته بود و حکومت اختاپوسی مبارک، امور کشور را اداره می‌کرد و سایه آن بر تمام بخش‌های دولت گسترده بود.

* در حال حاضر دولت السیسی اخوان‌المسلمین را یک گروه تروریستی می‌داند و فعالیت این گروه را ممنوع اعلام کرده است. دلیل این اقدام دولت چیست؟ آیا ترس از قدرت اخوان المسلمین باعث شده است تا این گروه را از معادلات سیاسی حذف کنند؟

** دولت السیسی به این دلیل اخوان‌المسلمین را یک جنبش تروریستی اعلام کرد، که به بهانه آن، دست به اقداماتی برای سرکوب کامل انقلاب بزند و حکومت فاشیستی برقرار کند. ما یک مثل عامیانه داریم به این مضمون که: «حیوان بسته شده را بزن تا حیوان رها و بسته نشده بترسد» یعنی اگر ما هسته مرکزی و اصلی انقلابیون را با وحشی‌گری تمام سرکوب کنیم بقیه گروههای انقلابیون حساب کار دستشان می‌آید و عملاً قدرت اخوان‌المسلمین بزرگترین مانع و دیوار حائل در برابر فاشیسم و اقدامات فاشیستی و سرکوبگرانه بود.

* السیسی با شعار بهبود وضعیت اقتصادی و امنیتی وارد فعالیت‌های انتخاباتی شد؟ آیا بعد از گذشت دو سال این شعارها تحقق یافته است؟

** اولاً السیسی نیاز به طرح شعارهای انتخاباتی برای رسیدن به ریاست جمهوری نداشت، چون او با انتخابات کاملاً تقلبی به روی کار آمد؛ انتخاباتی که مردم مصر به روشنی تمام آن را تحریم کردند و رسانه‌های دولتی و یا وابسته به دولت هم به طور زنده و مستقیم آن را نقل کردند و به این تحریم علناً اشاره نمودند بدون آنکه علت آن را بازگو کنند. اما با این وجود السیسی رئیس جمهور شد و جهان غرب که با قدرت از او حمایت می‌کند او را به رسمیت شناخت.

از طرف دیگر او هیچ دستاورد اقتصادی نداشته است و به رغم پول‌هایی که از کشورهای خلیج (فارس) به سفارش آمریکا و اسرائیل به طرف او سرازیر شده، اما اوضاع اقتصادی کشور بدتر هم شده است. حکومت السیسی، برای تبلیغ طرح‌های اقتصادی بزرگ خود، به طور اساسی بر روی تبلیغات و رسانه‌ها تمرکز دارد؛ طرح‌هایی که معلوم شده توهمی و خیالی بوده است. به طور مثال در جریان حفر مسیر دوم کانال سوئز، چنین تبلیغ کردند که کانال سوئز جدیدی ایجاد کرده‌اند. در حالی که چنین چیزی حقیقت نداشت. جهان غرب هم با این مسئله همسویی نشان داد و برخلاف منطق و جغرافیا آن را کانال آبی جدیدی معرفی کرد.

* زمانی مصر پرچمدار مبارزه با اسرائیل بود اما اکنون دولت السیسی روابط دوستانه‌ای با اسرائیل دارد. این امر به معنای فراموشی مسئله فلسطین در نزد دولت مصر است. تحلیل شما در این مورد چیست؟

** همان‌طور که قبلاً توضیح دادم بزرگ‌ترین پشتیبان السیسی، آمریکا و اسرائیل است. السیسی هم تمایل دارد نقش ژاندارم مخصوص آنان را در منطقه بازی کند و تمام حرکت‌های مقاومت خصوصاً مقاومت اسلامی غزه و سینا و حتی یمن و هر نقطه دیگر را که خطری برای اسرائیل محسوب می‌شود به نفع آمریکا و اسرائیل سرکوب کند.

اما در خصوص مسئله فلسطین، مردم مصر هرگز آن را فراموش نکرده‌اند اما تبلیغات رسانه‌های رسمی دولتی برای عده اندکی از افراد ساده‌لوح چنین وانمود کرده‌اند که خطری که مصر را تهدید می‌کند نه از جانب اسرائيل بلکه از سوی حماس و ایران و حزب‌الله و انقلابیون لیبی است.

اینگونه افراد ساده‌لوح توسط رسانه‌های دولتی شستشوی مغزی شده‌اند اما اندک اندک اینها دارند بیدار می‌شوند. همچنین کسانی که با وجود گرایشات فکری مختلف اکنون در برابر رژیم السیسی مقاومت می‌کنند، همان‌ها بر ضد اسرائیل هستند از این رو السیسی با اسرائیل بر ضد آنها هم‌پیمان شده است.

* دلیل فعالیت‌های تروریستی در صحرای سینا چیست و چه گروه‌هایی و با چه اهدافی در این منطقه فعالیت می‌کنند؟

** برای فعالیت‌های تروریستی در سینا هیچ توجیهی نمی‌بینم اما فکر می‌کنم این مسئله صرفاً پوششی است برای خالی کردن سینا و در امان ماندن مرزهای غربی اسرائیل. اما گروه‌هایی که در آن منطقه با یکدیگر می‌جنگند عبارتند از: عناصر منسوب به گروه‌های اسلامی و قبایل متحد آنان که از ظلم و ستم و بی‌اعتنایی نیروهای مسلح به ستوه آمده‌اند و عناصر وابسته به محمد دحلان، فلسطینی جدا شده نزدیک به اسرائیل و نیروهای بین‌المللی.

هیچ کس نمی‌تواند به دلیل ممنوعیت‌های امنیتی و رسانه‌ای اخبار دقیقی از وضعیت آنجا ارائه دهد اما همین مقدار اطلاعات از طریق رسانه‌های نوین و اخبار و اطلاعات افراد بازگشته از آنجا به دست آمده است.

* چرا دولت السیسی نتوانسته است امنیت مصر را تامین کند؟

** دولت السیسی در واقع نمی‌خواهد در مصر امنیت برقرار کند چون می‌خواهد مردم همیشه احساس وحشت از هرج و مرج و آشوب بکنند تا حکومت فاشیستی او را بپذیرند و این برنامه از پیش طراحی شده و مورد نظر و مطلوب اوست. با این وجود فکر نمی‌کنم که او موفق شود، چون ممکن است مدتی مردم را بفریبد اما همیشه نمی‌تواند آنها را در فریب نگه دارد.

* آیا در شرایط کنونی در مصر آزادی بیان و فعالیت‌های سیاسی وجود دارد؟

** در سایه حاکمیت حکومت فاشیستی، نمی‌توان از آزادی بیان و آزادی فعالیت‌های سیاسی سخن گفت. این یک قاعده ثابت در علوم سیاسی است. آن دسته از رسانه‌هایی که اجازه دارند سخن بگویند، صرفاً انعکاس دهنده مطالب و تبلیغات رسانه‌های دولتی هستند. سیاستی که الان در مصر وجود دارد این است که هر روز از السیسی و رژیم او تعریف و تمجید کنی و قربان‌صدقه او بروی و اگر انتقاداتی هم وجود داشته باشد انتقاداتی از جنس انتقادات شرکای ذی‌نفع است.

چه بسا یک گفت‌وگوی مطبوعاتی نظیر آنچه الان با من انجام می‌دهید باعث حکم زندان ابد یا اعدام برای من شود و اگر از کنار آن بی‌سر و صدا بگذرند و آن را نادیده بگیرند به خاطر این است که این گفته‌ها به گوش مردم در داخل نرسیده است.

اکنون مجرمیت و ممنوعیت برای تمام احزاب و گروه‌ها اعمال شده و احزاب پوشالی جایگزین، ساخته شده‌اند تا دکور دموکراسی در برابر جهان کامل شود. این احزاب ساختگی هیچ محبوبیتی در بین مردم ندارند. در مصر حدود 94 حزب سیاسی وجود دارد که نزدیک به 82 مورد آن پوشالی و خیالی است و بقیه احزاب هم یا تعطیل شده‌اند یا با حکومت کنار آمده‌اند. روزنامه‌ها همگی مصادره و تعطیل شدند و هزار روزنامه‌نگار نیز از کارشان بیکار گشتند.

* انتشار برخی اخبار نشان‌دهنده این است که مصر در بسیاری از تحولات دنباله رو عربستان شده است. آیا این برای مصر به عنوان قلب جهان عرب کسر شأن و خفت نیست؟

** دنباله‌روی مصر از سیاست‌های سعودی نه مربوط به زمان حاضر بلکه به دوره مبارک بازمی‌گردد. در آن زمان شاید می‌توانستید به شخص مبارک حمله کنید اما حق نداشتید به شاه عربستان تعرضی بکنید. مشابه این وضع الان هم وجود دارد. به نظر من چنین دنباله‌روی و شیفتگی، صرفا دیکته‌های غرب به دولت مصر است و اگر روابط واشنگتن با ریاض تیره شود خواهید دید روابط قاهره هم با ریاض همان لحظه به تیرگی خواهد گرائید. این امر قطعا ذلت بزرگی برای مصر به شمار می‌رود.

* حسنی مبارک دیکتاتور مصر اخیرا از تمامی اتهامات تبرئه و آزاد شد. دلیل این امر چیست و آیا این به معنای دهن‌کجی به انقلاب مصر نیست؟

** قبلا گفتم که رژیم مبارک به عنوان یک دولت اختاپوسی بود که در دوره پس از وقوع انقلاب ژانویه هم حکومت می‌کرد و السیسی مامور اطلاعاتی مبارک بود و اگر السیسی فرد مورد اعتماد مبارک نبود هیچ‌گاه به قدرت و این پست نمی‌رسید. همچنین انقلاب مصر زمانی شکست خورد که شورای نظامی، وظیفه اداره کشور را در (11 فوریه 2011) به عهده گرفت و انقلابیون به خاطر کم‌تجربگی سیاسی و یا توطئه‌چینی از سوی برخی از آنها از حضور شورای نظامی استقبال کردند.

* دستگاه قضایی مصر تا چه میزان استقلال دارد؟

** به طور کلی در سایه حاکمیت یک رژیم فاشیستی، سیستم قضایی مستقلی وجود ندارد و بخش زیادی از احکام صادره از دستگاه قضایی مصر مسخره‌آمیز است و دوگانگی و تقلب و ستمگری کاملا در آنها مشهود است. وجود فساد در تشکیلات قضایی عواقب خطرناکی بر این کشور و هر کشور دوستدار برپایی حکومت پیشرفته به دنبال دارد.

* به نظر شما چه کشورها و گروه هایی نمی‌خواهند روابط ایران و مصر از سر گرفته شود؟ پیشنهاد شما در این مورد چیست؟

** زمانی که دکتر محمد مرسی خواست روابط با ایران را برقرار کند حکومت اختاپوسی به مقابله با آن برخاست و سلفی‌هایی که الان طرفدار رژیم السیسی هستند حملات شدیدی بر ضد مرسی انجام دادند و اعلام کردند او شیعه شده و مصر را به ایران فروخته و از این قبیل تبلیغات دروغین به راه انداختند. ارزیابی من این است که هیچ کس در مصر نمی‌تواند تمایل خود را به برقراری رابطه با ایران علنا ابراز کند و اگر تمایلی ابراز شود صرفا پیام‌هایی تهدید‌‌‌آمیز و تحریک‌کننده برای عربستان خواهد بود تا دلارهای بیشتری به مصر بدهد و با اینکه فقط این اخوا‌ن‌المسلمین بودند که در دوره حاکمیت خود تلاش کردند به ایران نزدیک شوند اما آنان که در حال حاضر تحت تعقیب هستند و نیاز دارند نیروهای سیاسی را پیرامون خود گرد آورند، از بیان علنی این موضوع هراس دارند.

من در مقالات و نوشته‌های خود بر ضرورت تبدیل دشمنی میان 4 کشور صاحب قدرت یعنی مصر و ایران، ترکیه و عربستان به همکاری و تشکیل یک قدرت متحد در جهت خدمت به جهان اسلام علیه دشمن تاریخی یعنی اسرائیل بارها تاکید کرده‌ام. اما لازمه این امر استقلال سیاسی این کشور‌ها از آمریکا و غرب است و ما نیازمند زدودن چالش‌های میان این قدرت‌ها و ایجاد حسن‌ نیت در آنها هستیم و باید چالش عراق به‌گونه‌ای حل شود که منجر به پیروزی مردم عراق اعم از سنی و شیعه و تمام اجزای آن به صورت دموکراتیک شود.

همچنین بحران سوریه، یمن و لیبی به شکلی حل شود که منجر به استقلال این کشورها از حیطه نفوذ و تاثیرگذاری دیگران شود و تلاش‌های خالصانه برای برقراری نظام‌های دموکراتیک متعدد صورت گیرد تا با ایجاد روابط متوازن با این 4 قدرت منطقه‌ای در برابر همه عوامل ایجادکننده دشمنی میان شیعه و سنی بایستد و مانع وقوع جنگ‌های مذهبی و فرقه‌ای غربی‌ها در کشورها شود.

* مردم ایران و مصر دارای دو تمدن کهن و باشکوه هستند. به نظر شما برقراری روابط بین این دو کشور و دوستی آنها بایکدیگر چه کمکی می‌تواند به اسلام کند؟

** قطعا بازگشت روابط رسمی میان دو ملت ایران و مصر به نفع امت اسلامی و موجب افزایش قدرت اسلام خواهد بود. اما تحقق این مسئله نیاز به استقلال در تصمیم‌گیری دارد که به نظر من این امر هیچ‌گاه اتفاق نخواهد افتاد. چرا که تمایل مرسی برای نزدیکی به ایران یکی از عوامل مشوق غرب برای سرنگون کردن سریع وی بود.

* چه زمینه‌ها و شرایطی برای برقراری روابط ایران و مصر باید مهیا شود؟

** با وجود حکومت فعلی مصر، برقراری رابطه بین مصر و ایران امکان‌پذیر نیست. این حکومت از حمایت‌های کشورهای خلیج فارس ارتزاق ‌می‌کند و به‌طور کامل تحت قیمومت غرب است و لذا پیش از برقراری رابطه، باید از زیر یوغ غرب خارج شود.

http://kayhan.ir/fa/news/54584

ش.د9402452

نام:
ایمیل:
نظر: