سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرزندِ فکری امام خمینی(رحمهالله علیه) است که توانسته در چهل سالگی انقلاب اسلامی از حریم فکری آن به خوبی دفاع نماید. این نهاد ثابت نموده است که با آگاهی از شرایطِ زمانی و مکانی، در هر شرایطی، حافظ این حریم است.
واژۀ سپاه پاسداران در ادبیاتِ سیاسی جهانِ کنونی، واژهای است که به ارادۀ یک ملت انقلابی برای مقابله با استکبار جهانی اشاره دارد. مجموعهای که برآیند آن بر اساس انسانیت متعالی شکلگرفته است و در سختیهای روزگار با توکل بر ارادۀ بیپایان الهی، همۀ توانِ خود را برای ادامۀ مسیر به کار میبرد. لباسِ سبز این مجموعه، نهتنها در ایران زادگاهش، که در همۀ جهان بهعنوان یک نماد در برابر زیادهخواهی استکبار و دادخواهی مستضعفان شناختهشده است. اگرچه برخی تلاش دارند که آن را محدود در سرزمین ایران معرفی نمایند، امّا باید گفت: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِ» (صف/ آیه 8)، لذا هرروز بر شکوفایی جهانی او افزوده میگردد. البته درخشش منطقهای او بیش از سایر جهان چشمگیر است. در این سطور تلاش میگردد؛ نگاهی اجمالی به مسیرِ پیموده شده توسط این نهاد انقلابی از آغاز تولد تاکنون و همچنین چالشهای پیش روی آن در آینده مورد واکاوی قرار گیرد.
پیدایش سپاه پاسداران
در آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، نظام نوپای ایران با تلاطمهای زیادی روبرو بود که از آن جمله میتوان تهدید جریانهای وابستۀ مسلح در داخل، جداییطلبان و تهاجم همسایگان ایران را نام برد. برای دفاع از نظام نوپای جمهوری اسلامی با اهداف والای خود، نیاز به یک نیروی نظامی منسجم بود. در آن ایام، ارتش، شهربانی، ژاندارمری و سایر نهادهای نظامی و امنیتی، وضع مناسبی نداشتند. لذا نیروهای انقلاب هر یک برحسب توانایی خود، به تشکیل یک نیروی مسلح پرداختند که در تهران چهار گروه مسلح در حمایت از انقلاب اسلامی پدید آمد. این چهار گروه عبارتاند از:
1- گارد انقلاب: یکی از این تشکلها در پادگان جمشیدیه تهران و با حضور جواد منصوری، عباس آقا زمانی (ابو شریف)، عباس دوزدوزانی و ابراهیم حاج محمّدزاده تشکیل شد و رابط این گروه با شورای انقلاب مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی بود. این گروه به گارد انقلاب شهرت یافت.
2- گارد دانشگاه: گروه دیگر هم، گارد دانشگاه بود که زیر نظر شهید محمد منتظری اداره میشد. این گروه که در ارتباط با شهید بهشتی بود، از افرادی که در فلسطین آموزش چریکی دیده بودند تشکیل میشد و در کنار آنها برخی افسران ارتش مانند: شهید کلاهدوز، شهید نامجو و کتیرایی را نیز برای آموزش نیروها به کار گرفت.
3- پاسداران انقلاب اسلامی: این گروه بهفرمان امام(رحمهالله علیه) و زیرنظر دولتِ موقت و با مسئولیت آقای لاهوتی تشکیل شد. مهمترین افراد این گروه عبارتاند از: دانش منفرد آشتیانی، غلامعلی افروز، ابراهیم سنجقی، علیمحمد بشارتی، مرتضی الویری، محسن رفیقدوست، آقای تهرانچی و آقای هاشم صباغیان بهعنوان نمایندگان دولت موقت. در این گروه هفت نفر بهعنوان شورای فرماندهی انتخاب شدند که عبارتاند از: آقای دانش آشتیانی شد فرمانده، آقای غلامعلی افروز مسئول امور پرسنلی، آقای محمّدعلی بشارتی مسئول اطلاعات، آقای الویری مسئول روابط عمومی و آقای رفیقدوست مسئول تدارکات. این گروه چون با حُکم امام خمینی(رحمهالله علیه) تشکیلشده بود، ازنخست نامِ پاسداران انقلاب اسلامی را بر خود دید.
4- مجاهدین انقلاب اسلامی: نیروهای مسلح سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به سرپرستی محمّد بروجردی و موردحمایت مرتضی مطهری، نیز یکی دیگر از گروههای مسلح در حمایت از انقلاب اسلامی بودند.
چهار گروه فوق، بعد از مدتی با یکدیگر متحد شدند و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تشکیل دادند. در تاریخ ۱۸ فروردین ۱۳۵۸، همۀ این گروهها با سپاه پاسداران ادغام شدند و جوادِ منصوری بهعنوان فرمانده سپاه انتخاب شد. به فاصلۀ اندکی پس از او عبّاس آقا زمانی معروف به (ابوشریف) فرماندهی سپاه و فرماندهی عملیات آن را برعهده گرفت. در اواخرِ فروردین 1358 با توجه به شرایطِ جامعه و انقلاب اسلامی و همچنین بروزِ وابستگی برخی از افراد دولتِ موقت به بیگانگان، به دستورِ امام خمینی(رحمهالله علیه) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از دولت، مستقل گشت. درنتیجه در تلاطم دولتها و رویکردهای آنان، به یک ساحل اَمن برای کشتی انقلاب بَدل گشت. تجربۀ تاریخی بعد از انقلاب نیز حاصل این تدبیر را بارها و بارها به نمایش گذاشت.
سپاه پاسداران در هشت سال دفاع مقدس
در دهۀ 60 ه.ش. ایران در دو جنگ بهصورت همزمان شرکت داشت که ماهیتِ آنان برای انقلاب اسلامی دفاعی بود. نبردِ اوّل که بسیار شُهرت دارد، دفاع در برابر تهاجم عراق و دیگری جنگ داخلی حاصل از اعلام نبرد مسلحانه سازمان منافقین و جداییطلبان نقاط مختلف کشور بود. برادرانِ سپاه در کنار برادران کمیتههای انقلاب اسلامی، در هر دو جبهه به مبارزه پرداختند. لکن در اَذهان عمومی آن زمان، به علتِ نوعی تقسیمکار طبیعی، نامِ کمیتۀ انقلاب اسلامی در مبارزه با منافقین و نام سپاه در جبهههای غربی کشور و همچنین مقابله با جداییطلبان شُهرت یافته است.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ در هشت سال دفاع مقدس، با جانفشانی از کیانِ انقلاب اسلامی دفاع نموده است. در آن ایام مشهور شده بود که یک پاسدار عمر مفیدش تنها شش ماه است. یا به شهادت میرسد و یا آنکه به علتِ جانبازی شدید، توان انجام خدمت بیشتر را ندارد. همین مثل یعنی «عمر ششماهه سپاه» نشان از حجم خطرات اَعم از درگیری شهری با منافقین یا نبرد در خطِ مقدم جبهههای غرب کشور یا کوهستانهای سرد و پُرالتهاب کردستان دارد. این حجم از تهدیدات را تنها کسانی میتوانند بهدرستی درک کنند که در عرصۀ میدانی آن زمان حضور داشتند و نسل جدید با تعریفِ لسانی یا مکتوب فقط میتواند قطرهای از آن دریای پرتلاطم را دریابد.
در آن ایام، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با همۀ توان و ارادت خود، پای آرمانهای حضرت روحالله(قدس الله نفسه زکیه) ایستاد و به کمک ناخدای پیر خود، کشتی انقلاب را به مقصد 68 رسانید. در این مقصد اگرچه ناخدا تغییر نمود، اما مسیر همان بود و درنتیجه حافظان انقلاب اسلامی نیز باید در شرایطِ جدید، خود را برای حفاظت از حریم و حرم انقلاب اسلامی آماده مینمودند. در اینجا بود که دورۀ جدیدِ جهاد آغاز گشت.
سپاه پاسداران در دوران سازندگی
دفاع مقدس نتایج و برکات فراوانی برای انقلاب اسلامی داشت، باعث انسجام نیروهای انقلاب و رویشهای فراوانی همانند اعتمادبهنفس عمومی گشت. لیکن آسیبهای فراوانی نیز به همراه داشت. لذا بعد از دفاع مقدس، جهاد مقدس سازندگی باهدف جبران عقبماندگی دوران طاغوت و تخریبهای حاصل از حملات عراق، آغاز گردید. در این عرصه نیز طلایهدار سازندگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که بهفرمان ناخدای جدیدِ انقلاب، به کمکِ دولت سازندگی شتافت. از دستاوردهای این دوران میتوان به خودکفایی تکنولوژیکی در عرصههای نظامی و صنعتی همانندِ سدسازی اشاره نمود. در این دوران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ثابت نمود که یک ساحلِ امن برای انقلاب است و در همۀ عرصهها اعم از نظامی، سیاسی، اقتصادی و صنعتی، هرگاه کشتی انقلاب دچار تلاطم شود، میتواند به آن تکیه نماید. درنتیجه هرگونه موجِ تهدیدآمیز همانند تحریمهای داماتو و غیره، در پناه الهی و استحکام ارادۀ آنان، بهآسانی دفع گردید.
در این دوران، منافقان فراوانی که در بدنۀ جامعه نفوذ داشتند، تلاش نمودند با قلم و زبان خود به تخطئه فعالیتهای آنان بپردازند. این تخطئهها دو هدف را دنبال مینمود؛ تضعیفِ ارادۀ پاسداران انقلاب اسلامی و تغییرِ نگاه مردم نسبت به آنان. در دهۀ60 ه.ش. آنان در نزد مردم جایگاه ویژه یافتند و در دهۀ70 ه.ش. برخی تلاش نمودند که این جایگاه را تخریب نمایند. امّا باتوجه به طهارتِ ذاتی این نهاد مقدّس، اگرچه لطماتی برآن واقعِ گشت، ولی منافقان نتوانستند به اهدافِ خود برسند و علیرغم تبلیغاتِ منفی، جایگاه آنان در بین مردم، بهویژه در مناطقِ محروم، به بالاترین حدِ خود رسید.
چالش های پیش روی سپاه پاسداران
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مسیر آیندۀ خود چالشهای فراوانی دارد که مهمترین آنان عبارتاند از:
1- استحالۀ تفکر انقلابی
ماهیت و هویت اصلی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، روحیۀ انقلاب در بین نیروهای آن است. درصورتیکه این روحیه موردِ تهدید قرار گیرد یا از بین برود، نهتنها توانایی دفاع از حریم و حرم انقلاب را ندارد، به یک سازمان بزرگ تبدیل خواهد شد که مانعِ ترویج روحیۀ انقلابی در بین مظلومان جهان است. اما اگر روحیۀ انقلابی در این نهادِ مقدس، تقویت گردد، صلاحیت آن را دارد که به همراه ناخدای خود، پرچم انقلاب را به صاحب حقیقی آن بسپارد.
2- تضعیف اراده در برابر تهاجم روانی
حملات روانی دشمنان در سالهای اخیر علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در نوع خود کمنظیر است. در این حملات، هدف اصلی این تهاجم، تضعیفِ ارادۀ نیروهای انقلابی است. لذا با تقویت مبانی اسلامی ناب، میتوان این روحیه را تقویت نمود و در برابر تهاجمات مذکور، بهراحتی مقاومت کرد.
3- از دست دادن سرمایههای اجتماعی
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در بین مردم دارای سرمایۀ اجتماعی بالایی است که در سختیها، از آن حمایت مینمایند. اگر این سرمایه اجتماعی تخریب گردد، نهاد مذکور در نیل به اهداف خود دچار مشکلات فراوان خواهد شد. لذا ضرورت دارد که جمعی از متعهدان متخصص، باهم فکری یکدیگر به ارائه راهکار برای تقویت این سرمایۀ اجتماعی بپردازند. شایانذکر است، در اذهان عمومی، سپاه را با طهارت، تقوا و مردمی بودن میشناسند. تقویت این سه مؤلفه، میتواند سببِ افزایش سرمایۀ اجتماعی آن گردد.
4- تعریف جایگاه جدید خود در تمدن اسلامی
تمدنِ جدید اسلامی؛ در حال شکلگیری است. ازاینرو ضرورت دارد که سپاه پاسداران که طلایهدار پیدایش آن بوده و با یک بازنگری جدید در فعالیتهای خود و در نظر گرفتن این الزامات این تمدن جدید، به تبیین جایگاه بنیادین خود در آن بپردازد. درصورتیکه در این زمینه کوتاهی گردد، دیگر نمیتواند پاسدار حریم و حرم انقلاب اسلامی باشد.
پایان سخن
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرزندِ فکری امام خمینی(رحمهالله علیه) است که توانسته در دهههای بعد از انقلاب اسلامی از حریم فکری او بهخوبی دفاع نماید. این نهاد ثابت نموده است که با آگاهی از شرایطِ زمانی و مکانی، در هر شرایطی، حافظ این حریم است. یعنی سپاه پاسداران، همیشه و برای همیشه حافظ انقلاب اسلامی است و ان شاءالله در این مسیر ثابتقدم خواهد ماند.