آمریکا در 18 اردیبهشت 1397 از برجام خارج شد و از آن زمان به بعد با تمام توان خود وارد عرصه جنگ اقتصادی با ملت ایران شده است. تلاش برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران، تنها بخشی از تلاشهای آمریکا به منظور ضربه زدن به ملت ایران است؛ بنابراین درباره اقدام یکجانبه آمریکا و بررسی روندهای حقوقی آن، مصاحبهای با دکترحمیدرضا آصفی «سخنگوی سابق وزارت امور خارجه و سفیر سابق ایران در امارات متحده عربی و فرانسه» صورت دادیم.
* آیا کشوری میتواند از نظر حقوق بینالملل برای روابط اقتصادی و تجاری دیگر واحدهای سیاسی ممنوعیت و محدودیت وضع کند؟
خیر، این رفتار از نظر حقوق بینالملل پذیرفته نیست. بر اساس هنجارها و دادههای بینالمللی، هیچ کشوری نمیتواند به صورت یکجانبه کشورهای دیگر را تحت فشار قرار دهد. ضمن اینکه موضوع تحریمهای اقتصادی به نوعی نقض حقوق بشر نیز میتواند باشد؛ زیرا حق اقتصادی شهروندان کشور دیگر را تحت فشار قرار میدهد و حتی میتواند موجب فجایع گسترده انسانی شود.
البته جمهوری اسلامی به دلیل داشتن بنیانهای مستحکم اقتصادی و ظرفیتهای قوی، دچار فاجعه انسانی نمیشود؛ اما مشکلات اقتصادی برای کشور به وجود آمده است؛ از این رو تحریم اقتصادی نقض ابتداییترین حقوق انسانهاست. علاوه بر آن با روابط تجارت آزاد که استفاده از اهرم اقتصادی را برای رسیدن به اهداف سیاسی ممنوع کرده است مغایرت دارد؛ البته یک دسته تحریم وجود دارد که شامل تحریمهای سازمان ملل است. اگرچه این تحریمها هم پذیرفته نیست، به نوعی منطق و پشتوانه حقوقی در آن وجود دارد؛ زیرا از سوی یک کشور نیست، بلکه به صورت جمعی صورت میگیرد.
* در صورت اتخاذ چنین رویکردی از سوی کشوری میتوان پیگیری حقوقی را در مجامع بینالمللی انجام داد و به نتیجه رسید؟
این پرسش دووجهی است. اینکه به نتیجه برسد یک موضوع است و وارد عرصه شدن موضوع دیگری است. ما حتماً باید وارد این عرصه بشویم و به سازمان تعرفه و تجارت شکایت کنیم. همچنین ضروری است به مراجع اقتصادی و حقوقی متعدد رجوع شود و از ظرفیت مجمع عمومی و شورای امنیت استفاده و علیه آمریکا اقامه دعوا شود. حتی باید به نهادها و ارگانهای حقوقی و بینالمللی اروپایی مراجعه کرد تا فضای گشایش به وجود بیاید؛ زیرا این اقدام ناشایست آمریکا صرفاً در حمایت چند کشور مانند عربستان و رژیم غاصب صهیونیستی قرار گرفته است. ایران با گسترده کردن این فضا میتواند آمریکا را تحت فشار قرار دهد.
* سیاست به صفر رساندن فروش نفت ایران از سوی ترامپ چه تبعات سیاسیای دارد؟
دولت آمریکا در حال عرض اندام و قلدری در سطح بینالملل است و به صورت یکجانبهگرایی با دیگر کشورها برخورد میکند. آنها علاوه بر ایران، چنین سیاستهایی را علیه ونزوئلا، روسیه و چین در پیش گرفتند. از آنجا که نهادهای بینالمللی اقدام عملی جدیای از خود نشان ندادند و تنها به ایراد و اعلام موضع بسنده کردند، تاکنون این اقدامات برای آمریکا تبعات خاص سیاسی نداشته است؛ اما این سیاست، تبعات افکار عمومی و انزجار جامعه جهانی را به همراه داشته است. امروزه پرونده آمریکا در نقض حقوق مردم و استفاده نابهجا از اهرمهای اقتصادی به منظور رسیدن به اهداف سیاسی سنگینتر شده است؛ البته این اقدامات نمیتواند جمهوری اسلامی را آنقدر تحت فشار قرار دهد تا سیاست خود را عوض کند یا دیدگاه خود را به دولت آمریکا تغییر دهد.
* موانع ترامپ برای موفقیت در این طرح چیست؟
ترامپ چندین مانع پیش رو دارد؛ نخست موانع داخلی است. همه گروهها و جریانات سیاسی تأثیرگذار در آمریکا موافق این اقدام نیستند. بیشتر دموکراتها و برخی جمهوریخواهان اقرار کردند که اگر به قدرت برسند به برجام باز خواهند گشت؛ یعنی موافق سیاستهای ترامپ نیستند. موضوع بعدی افزایش قیمت نفت در آمریکاست. آنها در صدد کنترل قیمت نفت هستند تا افزایش نیابد و اگر در کنترل آن ناموفق شوند، ترامپ نمیتواند پاسخگوی مردم آمریکا باشد.
علاوه بر موارد داخلی، ترامپ به منظور به صفر رساندن صادرات نفت با موانع بیرونی هم روبهروست. کشورهای زیادی مخالفت خود را از این طرح آمریکا اعلام کردهاند؛ برای نمونه ترکیه، چین، روسیه و عراق. حتی اتحادیه اروپا مخالف این طرح است؛ اما در عمل آنچنان که باید اقدامی جدی نکرده است.
موضوع دیگر این است که برخی کشورها اعلام کردند کمبود نفت را جبران خواهند کرد؛ اما آیا میتوانند در درازمدت موفق به انجام این کار شوند؟ شاید بتوانند دو تا سه ماه این کار را انجام دهند؛ اما در تداوم بلندمدت مشخص نیست که بتوانند کمبود نفت ایران را جبران کنند. به ویژه در زمستان که تقاضاها بیشتر میشود. اینها مجموعهای از مسائلی است که میتواند برای ترامپ مانعتراشی کند. ضمن اینکه ما وارد دوره انتخابات ریاستجمهوری آمریکا خواهیم شد و اگر اقتصاد آمریکا دچار مشکل شود، طبیعی است که آقای ترامپ نمیتواند سیاستهای خود را مانند گذشته دنبال کند.
* راهحلهای ایران برای مقابله با این چالش چیست؟
راهحلهای گوناگونی وجود دارد. ایران سیاستهای راهبردی خود را نسبت به برجام اعلام کرده و مشخص شده است که تا چه میزان به مسئولیتهای خود پایبند خواهد بود و تا چه حد تعهدات داوطلبانه خود در عمل به برجام و سایر مسئولیتها را کنار میگذارد؛ یعنی مسئولیتهای جمهوری اسلامی ایران به تناسب رفتار آمریکا و دولتهای اروپایی در اجراییسازی برجام تنظیم خواهد شد. در کنار این اقدام قاطعانه، جمهوری اسلامی باید به سوی رهایی از وابستگی در اقتصاد نفتی حرکت کند؛ اگر چه در شرایط فعلی رسیدن به این هدف سختتر شده است و باید در زمانی که کشور در شرایط بهتر قرار داشت این کار عملی میشد؛ اما در این شرایط هم این موضوع باید در دستور کار قرار بگیرد.
مسئولان باید نگاه بلندمدت داشته باشند. تقابل ایران و آمریکا سالها ادامه خواهد داشت. باید وحدت ملی در سطح کشور افزایش یابد تا همه جریانات و گرایشهای سیاسی از دولت حمایت کنند. مقاومسازی اقتصاد، شفافسازی و جلوگیری از رانت و تبعیض باید در دستور کار قرار بگیرد. مردم وقتی ببینند رانت و تبعیض وجود ندارد و اینطور نیست که عده زیادی محروم و عده قلیلی بهرهمند از بعضی اطلاعات و رانتها باشند، بیشتر با دولت همکاری میکنند. از دیگر اقدامات میتواند ایجاد فضای کسبوکار و عملی شدن اصل 44 باشد؛ البته اقداماتی صورت پذیرفته است که کافی نیست و اینها باید به صورت جدی عملیاتی شود. با مجموعه کاملی از این کارها اثر تحریم خارجی به حداقل میرسد.
* همزمان با جنگ روانی پرحجم برای القای شرایط جنگی و تحت فشار قرار دادن مردم و مسئولان، دونالد ترامپ شماره تماسی به مسئولان ایران میدهد. هدف آمریکاییها از این اقدامات چیست؟
این موضوع به قبلتر برمیگردد. آمریکاییها در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل در سال قبل درخواست مذاکره داشتند و آن را به صورت علنی مطرح کردند. به نظر من پشت طرح این موضوع چند احتمال و هدف وجود دارد. به فرض اینکه آمریکاییها به دنبال مذاکره با ایران باشند؛ اول اینکه احساس میکنند از طرف ایرانیها تحقیر شدهاند و ایرانیها دست رد به سینهشان زدهاند. بر این اساس تلاش میکنند به هر قیمتی ایران را پای میز مذاکره بنشانند و این پیام را به دیگر کشورها و به افکار عمومی دنیا ارسال کنند که با فشاری که به کشور ایران وارد کردهاند، توانستهاند این کشور را که به دنبال مذاکره نبوده است وادار به مذاکره کنند.
موضوع دوم این است که آنها میخواهند از این طریق بین مردم ایران، گرایشها و جناحهای سیاسی کشور شکاف ایجاد کنند. عدهای در کشور مذاکرات را به مصلحت کشور و عدهای دیگر آن را خلاف مصلحت میدانند؛ البته بیشتر گرایشهای سیاسی کشور اعتقاد دارند که در مقطع حساس کنونی مذاکره با آمریکا هرگز به مصلحت کشور و مردم نیست؛ اما آمریکا در صدد است تا با این حربه دوگانه مذاکره یا عدم مذاکره را در کشور به وجود بیاورد. البته این ترفند آمریکاییها در شرایط فعلی خوراک انتخاباتی برای ترامپ هم محسوب میشود.
گفتو گو از فرهاد کوچکزاده