جريان چپ كه پيش از اين در خواب سياسي فرو رفته بود، پس از اعلام نتايج انتخابات مجلس احساس كرد ميتواند با انگيزه بيشتري در رقابتهاي سياسي انتخابات رياستجمهوري هفتم فعال شود
با پايان يافتن انتخابات مجلس پنجم و آغاز به كار مجلس در سال 1375، احزاب و گروههاي سياسي بلافاصله وارد فضاي سياسي انتخابات رياستجمهوري هفتم شدند كه قرار بود در خرداد سال آينده برگزار شود.
جريان چپ كه پيش از اين در خواب سياسي فرو رفته بود، پس از اعلام نتايج انتخابات مجلس احساس كرد ميتواند با انگيزه بيشتري در رقابتهاي سياسي انتخابات رياستجمهوري هفتم فعال شود. سازمان مجاهدين انقلاب در اين زمينه مقالهاي با عنوان «پيش به سوي انتخابات رياستجمهوري» در شماره 50 نشريه «عصرما» منتشر كرد و ضمن استقبال از فعال شدن گروهها و سازمانهاي سياسي و صنفي براي حركت به سوي انتخابات مهم رياستجمهوري، نوشت: «ائتلاف گروههاي خط امام كه با حضور در صحنه انتخابات پنجمين دوره مجلس شوراي اسلامي در هر چه شكوهمندتر برگزار شدن آن سهم مؤثري ايفا كردند، در انتخابات رياستجمهوري نيز جا دارد وظيفه اسلامي و ملي خود را به انجام رساند.»
يكي از مباحث مطرح در اين انتخابات مسئله دعوت جريان چپ از ميرحسينموسوي بود كه واكنشهاي متفاوتي در پي داشت؛ اما مهندس موسوي با انتشار پيامي مبني بر تشكر از اقشار مختلف مردم، انجمنها، گروهها و شخصيتهاي كشور كه از وي براي قبول نامزدي انتخابات رياستجمهوري دعوت كرده بودند، امتناع قطعي خود از نامزد شدن در انتخابات آينده رياستجمهوري را اعلام ميدارد. با اعلام تمايل نداشتن ميرحسينموسوي براي نامزدي در انتخابات، جريان چپ به فكر گزينه ديگري افتاد كه از نظر سوابق و شهرت به پاي موسوي نميرسيد. سيدمحمد خاتمي، وزير فرهنگ و ارشاد دولت موسوي و هاشمي و عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز، گزينهاي بود كه توانست نظر اين جريان را براي رقابت در انتخابات جلب كند.
سال 1376 در حالي آغاز شد كه فضاي انتخابات رياستجمهوري با قطعي شدن حضور چهار گزينه كاملا ًجدي و رقابتي شده بود. حجتالاسلام علياكبر ناطقنوري، حجتالاسلام سيدمحمد خاتمي، حجتالاسلام محمدمهدي محمديريشهري و سيدرضا زوارهاي رقبايي بودند كه با حضور خود عرصه انتخابات را رونق بخشيدند. در اين ميان، با توجه به آرايش سياسي گروههاي سياسي كشور مشخص بود كه رقابت اصلي بين ناطقنوري و خاتمي است.
پس از اعلام رسمي نامزدي خاتمي در انتخابات هفتمين دوره رياستجمهوري، فصل جديدي در انتخابات رياستجمهوري آغاز شد كه بيشتر گفتارها و نوشتارهاي جريانهاي سياسي را به خود معطوف كرد. خاتمي به طور همزمان مورد حمايت جناح خط امام و كارگزاران سازندگي واقع شد و حتي طيفهاي مليـ مذهبي كه به حكم دادگاه انقلاب از فعاليت سياسي رسمي محروم شده بودند نيز حمايت خود را از كانديداتوري خاتمي اعلام كردند. اين اردوگاه متشتت در حمايت از خاتمي، بعدها به جبهه دوم خرداد معروف شد و سعيد حجاريان اين جبهه را جبهه بينالعباسين نام نهاد كه يك سر آن به غلام عباس توسلي (از چهرههاي شاخص مليـ مذهبيها) و سر ديگر آن به عباس دوزدوزاني (از فعالان چپ سنتي) ختم ميشد.
گسترش طيف طرفداران خاتمي وزن رقابت را به نفع اين جريان تقويت كرده و احتمال پيروزي وي را با وجود برآوردهاي اوليه روز به روز بيشتر ميكرد. از سوي ديگر، حضور خاتمي با توجه به پيشينه چندين ساله وي در سمت وزارت ارشاد و اتخاذ سياستهاي باز فرهنگي كه زمينه ترويج ليبراليسم فرهنگي در ابتداي دهه 70 و همزمان با آغاز تهاجم فرهنگي دشمن را فراهم كرد، حساسيتهايي را در محافل مذهبي به همراه داشت و زمينه را براي افزايش تنشهاي سياسي در آستانه انتخابات فراهم آورد.
براي نمونه، دو نشريه «شلمچه» و «يالثارات» متعلق به گروه «انصار حزبالله» با انتشار ويژهنامهاي از عملكرد گذشته و ديدگاههاي سيدمحمد خاتمي به طور جدي انتقاد كردند. طرح مسائلي چون «تسامح ليبرالي، مجوز اهانت»، «مروج نسبيتانديشي در مسند رياستجمهوري!»، «رفتارهاي ضد ارزشي در تبليغات رياستجمهوري»، «بازار كتاب جولانگاه ابتذال»، «كارنامهاي گويا»، «تأملي بر مواضع چند ماهه كانديداي رياستجمهوري»، «كدام آزادي؟»، «تأملي دوباره در استعفاي آقاي خاتمي» و... بخشي از عناوين اين ويژهنامه بود كه در سطح وسيعي منتشر و توزيع شد.
از ديگر اتفاقاتي كه براي تخريب فضاي انتخابات رخ داد، به راه افتادن كارناوال شادي در عصر عاشورا(!) بود. در اين حركت كه ظاهراً براي تبليغ خاتمي انجام شد، كارواني از خودروهاي گرانقيمت حامل جوانان (دختران با آرايشهاي زننده و پسران لاابالي) مرفه تهراني در محلههاي شمال شهر مانند شهرك غرب طي مسير كرده و هر جا اجتماعي از مردم متوجه آنان ميشد، ايستاده و رقص و پايكوبي ميكردند؛ در حالي كه در نقاط ديگر كشور مردم ايران به مناسبت شام غريبان امام حسين(ع) و شهداي كربلا در حال عزاداري بودند. نكته قابل توجه اينكه تعدادي دوربين از اين برنامه فيلمبرداري كرده و اين فيلمها به سرعت تكثير و در كشور پخش شد. اين حركت زشت و زننده و برخي فعاليتهاي تخريبي ديگر سبب واكنش گروههاي سياسي و رئيسجمهور وقت شد. مجمع روحانيون مبارز فرداي به راه افتادن كارناوال عصر عاشورا ضمن اعلام برائت از اين اقدام، در اطلاعيهاي اعلام كرد: «دستهايي به كار افتاده است تا چهره منور حجتالاسلام والمسلمين خاتمي را مخدوش سازند.»
البته اين اقدام مشكوك بزرگان سياسيـ مذهبي كشور را نيز به واكنش واداشت و حتي رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز در ديدار با خانوادههاي معظم اسرا و مفقودان جنگ تحميلي، تلاشهاي برنامهريزي شده دشمن براي تلخ كردن عرصه شيرين انتخابات در كام مردم را يادآور شده و ضمن واكنش به راه انداختن كاروان شادي در عصر عاشورا، فرمودند: «بعضي از كارها را دشمن و غيرخوديها انجام ميدهند. كاروان شادي در عصر عاشورا، مربوط به مردم انقلابي و مسلمان نيست و به دست گرفتن عكس يك نامزد انتخاباتي نيز حيله آنها بوده است، بنابراين نبايد هيچ يك از نامزدهاي انتخابات رياستجمهوري را در اين زمينه متهم كرد، زيرا ربطي به آنها ندارد و شايد همان فريبخوردگاني كه در خيابانها آن مناظر زشت را به راه انداختند، ندانند كه دست پنهاني، براي خراب كردن فضاي انتخابات، ناراحت كردن متدينين و خراب كردن چهرهها، آنها را حركت ميدهد.»(31/2/1376)
روز دوم خرداد فرا رسيد و آنچه در اين روز مشهود بود، حضور گسترده مردم ايران پاي صندوقهاي بيش از 33 هزار شعبه اخذ رأي در داخل كشور و 160 شعبه خارج از كشور بود. انتخابات تا ساعت 10 شب طول كشيد و در كمال نظم و امنيت و رعايت قانون و مقررات به اتمام رسيد.
در اين دوره 487/466/36 نفر واجد شرايط شركت در انتخابات بودند كه از اين تعداد 745/145/29 نفر شركت كردند كه معادل 92/79 درصد بود. گفتني است، در اين انتخابات حجتالاسلام خاتمي 784/138/20 رأي (69%)؛ حجتالاسلام ناطقنوري 317/248/7 رأي، محمد ريشهري 205/744 رأي و زوارهاي 707/772 رأي آوردند.
به قدرت رسيدن سيدمحمد خاتمي سرآغاز مجموعه رخدادهاي سياسي مهمي بود كه در حوزه فعاليت گروههاي سياسي به شكلگيري دو جريان اصولگرا و اصلاحطلب انجاميد و مناقشات طولاني را در كشور آغاز كرد كه تا به امروز ادامه دارد.