«شب قدر» شب پيوند آسمان و زمين، شب نزول رحمت و شب مقدرات است و به تعبير زيباي امام باقر(ع) در جواب معناي آيه «انا انزلناه في ليله مباركه، شب قدر شبي است كه همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن تجديد ميشود. شبي كه قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبي است كه خداي تعالي دربارهاش ميفرمايد: «فيها يفرق كل امر حكيم»؛ در شب قدر هر حادثهاي كه بايد در طول آن سال واقع شود، تقدير ميشود: خير و شر، طاعت و معصيت و فرزندي كه قرار است متولد شود، يا اجلي كه بنا است فرا رسد، يا روزياي كه قرار است برسد و... .
شب قدر از جمله شبهاي عبادي است كه انسان آگاه را به تفكر وا ميدارد كه چگونه ساعتي عبادت و راز و نياز، آثاري بس ارزنده بنابر قول ائمه اطهار(ع) دارد؟! و فلسفه اين چند ساعت راز و نياز و قرآن به سر گذاشتنها چيست كه اينگونه بندگان را منضبط و مطيع ميكند. يكي از دلايل تفضل شب قدر، پركردن پيمانه اعمال صالح مسلمانان و جبران كمبودهاي آنان است تا با دستي پر اين جهان را ترك كنند، به گونهاي كه امام صادق(ع) در تفسير آيه شريفه: «ليله القدر خير من الف شهر» فرمودند، مراد اين است كه انجام كار خوب در آن شب برابر عمل صالح در طول هزار ماه است. از اين روايت ميتوان فهميد مبنا و اساس عمل صالح خود بنده است و وجود شب قدر با اختيار انسان هيچ منافاتي ندارد، به گونهاي كه اگر يك عمل صالح با زماني پربركت و مقدس همراه شود؛ از ارزشي چند برابر برخوردار ميشود و گاه همراه شدن يك عمل صالح با ولايت و اعتقاد و امامت ميتواند انسان را به اوج شرافت برساند، همانطور كه اگر ميشنويم «ضربه علي يوم الخندق افضل من عباده الثقلين» يك ضربه علي از تمامي عبادت جن و انس بهتر است، از اين جهت است كه در حركت ايشان همه ارزشهاي الهي نهفته است؛ پس راز سعادتمند شدن انسانها در شب قدر، عمل اختياري صالحي است كه با عنايت خداوند بركت يافته و چند برابر ميشود همانطور كه اميرالمؤمنين خود خواست و خود در راه خدا شمشير زد.
پس «قدر» باران رحمتي است كه در جويبار هر فرد و هر جمع به اندازه خود او جاري است. شخصيت افراد به گونهاي است كه برخي از آنان توان درك و جذب رودي وسيع از رحمت و بركت را دارند و برخي ديگر زمينه كمتري براي جذب رحمت و عنايت حضرت حق داشته و برخي ديگر، هيچگونه آمادگي براي پذيرش اين رحمت واسعه ندارند؛ تا جايي كه به تعبير قرآن زمينه وجودشان همچون سنگي سخت و نفوذناپذير است.
نكته ديگري كه شايد ذهن هر پرسشگر خداجو را به خود مشغول كند، رابطه بين ولايت و شب قدر است؛ در پاسخ به اين نوع نگاه و پرسش بايد به دو مسئله توجه داشت؛ يكي اينكه شب قدر شب نزول قرآن است؛ بنابراين قرآن بايد در عالم خاكي جايي براي نازل شدن داشته باشد و ديگر اينكه آنچه از واژه شب قدر فهميده ميشود، ظرف زمان است؛ ولي اين ظرف از نوع مادي نيست كه با مظروف خود (شبيه كوزه و آب) يكي نشود، چرا كه كوزه براي هميشه كوزه است و آب براي ابد آب؛ بلكه ظرف زمان در اينجا از سنخ معني است و در آن ظرف و مظروف يكديگر را قبول ميكنند و متحد ميشوند. بنابراين حقيقتي كه محل نزول قرآن است و حقايق آن را قبول كرده و ظرف قرآن شده است، با آن يكي شده و قرآن ناطق ميشود. مطلب مهم ديگري كه بعد از پذيرش اين نكته بايد به آن توجه داشته باشيم، اين است كه آنكه قرآن را قبول كرده و عين آن ميشود، جز انسان كامل كسي نيست و در رأس همه افرادي كه مصداق عنوان ياد شده هستند، حضرت محمد(ص) است و پس از ايشان طبق روايت خود حضرت شايستهترين و نزديكترين افراد امام علي(ع) و يازده فرزند ايشان هستند؛ به همين سبب بود كه خداوند به رسولش(ص) فرمود: سوره قدر را تلاوت كن كه اين سوره نسبت(شناسنامه) تو و نسبت اهل بيت(ع) تو تا روز قيامت است.