برگزيت، طرحي كه پايههاي اتحاديه اروپا را به لرزه در آورده، حدود سه سال است كه به بحران سياسي و اقتصادي براي بريتانيا تبديل شده است. خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا در سال 2016، پس از برگزاري همهپرسي در جزيره رأي آورد و قرار شد انگليس تا 29 مارس 2019 از اتحاديه اروپا جدا شود؛ اما اين اتفاق نيازمند توافق بين اتحاديه اروپا و بريتانيا بود تا خروج اين كشور از اتحاديه را تسهيل كند؛ از اين رو ترزا مي سه توافق را به كمك اتحاديه اروپا تنظيم كرد؛ ولي هر سه بار در پارلمان انگليس رد شد. ناتواني خانم نخستوزير سبب شد كه وي از اتحاديه اروپا درخواست تمديد وقت براي برگزيت كند؛ اما اين بار نيز طرح وي در اتحاديه با بيمهري مواجه شد. تا اينكه برگزيت اشك نخستوزير را در آورد و وي استعفاي خود را علني كرد. طرح برگزيت كه بعد از جيمز كامرون، دومين قرباني سياسي خود را گرفت، به بحراني اساسي در قاره سبز تبديل شده است كه زمينه آن نيز گسترش خواهد يافت؛ بنابراين از زمان رأي آوردن برگزيت، اقتصاد انگليس به همراه پوند با سقوطي 3 ساله مواجه ميشود. در همين راستا، كارشناسان مسائل اروپا معتقدند «چندين دهه است كه اقتصاد لندن با اتحاديه اروپا در هم تنيده شده است و به اين راحتي انگليس نميتواند از آن خارج شود.» بنابراين اجراي برگزيت ميتواند بريتانيا را با شكست اقتصادي مواجه كند و حتي به مرگ اقتصادي آن كشور ختم شود. از نظر سياسي نيز جامعه انگليس دچار دوقطبي طرفداران برگزيت با حاميان اتحاديه اروپا شده است كه نتيجه اين موضوع براي آينده اين كشور مطلوب نخواهد بود. حالا كه اين روزها به جاي بانوي آهنين (تاچر) از بانوي گريان ياد ميكنند، چنان ضربهاي به اعتبار حزب محافظهكار وارد شده است كه برخي معتقدند ديگر جانشين مي نيز نخواهد توانست در اين زمينه اجماع مدنظر را به دست بياورد كه نتيجه اين روند موجب برگزاري انتخابات دوم برگزيتي خواهد شد؛
از اين رو، با توجه به اهميت موضوع (شكننده بودن دولت انگليس) بر دو نكته اساسي تأكيد ميشود:
1ـ انتخابات پارلماني اروپا در حالي كه با مراجعه شهروندان انگليسي و هلندي به شعبههاي رأيگيري آغاز شد كه نتايج اوليه نشان ميدهد در انگليس همچنان طرفداران برگزيت بالاتر از طرفداران طيف مقابل خود هستند. در هلند نيز جناح راست افراطي (مخالفان اتحاديه اروپا) رشد چشمگيري دارند؛ بنابراين اتحاديه اروپا در حال كم رنگ شدن است.
2ـ دولت انگليس كه نتوانسته است مشكلات مربوط به برگزيت و دوقطبي جامعه خود را حل و فصل كند، در اقدامي مضحك دم از حمايت از آمريكا در حمله نظامي به ايران ميزند؛ البته دولت طرفدار آمريكا بعد از دو روز سقوط ميكند. نوع تهديدات عليه كشورمان نشان ميدهد دشمنان انقلاب نه تنها در مواجهه با جمهوري اسلامي عمق راهبردي ندارند، بلكه خود نيز درگير مشكلات متعددي هستند؛ از اين رو نبايد تهديدات جنگ رواني آنها را جدي گرفت و بايد با برنامهريزي دقيق به فكر پوياسازي و مقاوم كردن اقتصاد بود كه جنگ امروز، جنگ اقتصادي است نه نظامي.