کلیدواژه «مقاومت» یکی از واژگان اصلی بود که رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود در حرم مطهر حضرت امام(ره) آن را تبیین کردند. برای روشن شدن ابعاد منطقهای مقاومت و نقش آن در ائتلافسازی منطقهای و... با دکتر «حسین شیخالاسلام» مدیرکل سابق امور بینالملل مجلس شورای اسلامی و تحلیلگر مسائل بینالملل گفتوگو کردیم که به اجمال در این شماره میآید. متن کامل این گفتوگوی تفصیلی در پایگاه بصیرت قابل دسترسی است.
* با توجه به نظریه مقاومت که رهبر معظم انقلاب در حرم امام راحل(ره) مطرح کردند، در خصوص زمینههای شکلگیری هستههای مقاومت در منطقه توضیح دهید.
مقاومت پدیدهای است که قاعدتاً در دین مبین اسلام بروز و ظهور داشته است و سمبل آن در این زمان حضرت امام(ره) بودند که با پایداری و ایستادگی سبب پیروزی انقلاب اسلامی شدند. مقاومت دو درجه دارد که یکی مقاومت مردمی و دیگری مقاومتی است که آن را به اسم سازمان مقاومت میشناسیم. مقاومت مردمی آن چیزی است که در پیروزی انقلاب اسلامی شاهد بودیم. وقتی میلیونها نفر جمعیت به صحنه آمدند، توپ، تانک و مسلسل دیگر اثر نداشت و آمدن مردم با یک انگیزه الهی برای یک هدف مشخص بود. حضرت امام(ره) این پدیده مردمی را در سیاست خارجی در اولین جایی که متجلی کردند، در قضیه فلسطین و روز قدس بود.
اولین ماه مبارک رمضان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یعنی مرداد ماه سال ۱۳۵۸ قرار شد آخرین جمعه این ماه، مردم به صحنه بیایند. حضرت امام(ره) این روش را به عنوان مراسم برائت از مشرکان در مکه مکرمه هم به همه جهان اسلام نشان دادند. در واقع انتفاضه در اثر مراسم برائت سال ۱۳۶۷ در مکه، یعنی سال بعد از کشتار حجاج در فلسطین شکل گرفت و دلیل آن پیام حضرت امام(ره) به حجاج بیتالله الحرام در این سال بود که بخشی از آن بسیار مهم است، چرا که آخرین پیام مفصل امام(ره) بود. در این پیام از قطعنامه 598، آمریکاییها و سعودیها صحبت کرده بودند و یک قسمت از پیام هم درباره فلسطین بود. آن سال اسم انتفاضه هنوز این نبود و حدود 12 ماه بعد در فلسطین میخروشند که این برگرفته از مراسم برائت ما بود و یک نمونه از پیشرفت انقلاب اسلامی است.
* روند شکلگیری و سازمانیابی گروههای مقاومت چگونه بود؟
سازمانها و تشکیلات مقاومت موضوع مهمی است که امروز تجمیع آنها در جبهه و محور مقاومت تعریف میشود. سال ۱۳۶۱ حزبالله در حال شکلگیری بود. در جنبش «امل» از مؤمنان، شیعیان، طایفههای مختلف از نماز شبخوانها و مشروبخورها بودند که استخواندارها و مؤمنان آن زمان تصمیم میگیرند یک سازمانی تشکیل دهند و حالا که انقلاب اسلامی پیروز شده از جمهوری اسلامی ایران الگو بگیرند. وقتی کاملاً از لحاظ فکری منسجم شدند، به ایران آمدند و بحثهایی داشتند و فکرها کاملاً متحد شد. سپس حدود هشت نفر خدمت حضرت امام رسیدند و آقای «سیدعباس موسوی» (که اولین دبیر کل حزبالله بود و خدا رحتمش کند نیز همراه آنها بود، البته آن زمان هنوز حزبالله تشکیل نشده بود) عقاید خود را ارائه کردند. ایشان خیلی با علاقه میخواستند بگویند که با شما بیعت میکنیم. حضرت امام(ره) فرمودند همه اینهایی که بیان شد، زیاد اهمیت ندارد، از این به بعد شما باید اسرائیل را از بین ببرید.
* امام(ره) با چه چشماندازی از یک گروه مبارز خواست تا برای نابودی رژیم جعلی صهیونیستی تلاش کند؟
فحوای کلام امام(ره) این بود که درست است که همه دنیای استکبار از رژیم صهیونیستی پشتیبانی میکند، اما همه آنها از شاه هم حمایت میکردند و ملت ایران، شاه را از بین برد. شاه یک چیزی در این منطقه داشت که اسرائیل ندارد. در واقع امام با این صحبت خود میخواستند حرفهایشان را مستدل کنند. به آنها در ادامه گفتند چرا شما میتوانید رژیم صهیونیستی را از بین ببرید. شاه در این منطقه 2500 سال ریشه شاهنشاهی داشت، ولی رژیم صهیونیستی در این منطقه ریشه ندارد و شما باید آن را از بین ببرید. رژیم صهیونیستی به منزله سمبل ظلم، ستم و آدمکشی در منطقه مطرح است و زمینها و خانههایی که روی آن راه میروند، برای آنها نبوده و با بیرون کردن صاحبان اصلی آنجا آمده و توی سر آنها نیز میزنند که نهایت ظلم است. نظر من این بود که باید در روز قدس مردم به صحنه بیایند و مخالفت خود را با ظلم ابراز کنند. اینها هم که میخواهند اسلحه در دست بگیرند و مقاومت کنند و یک گروه سازماندهی شده داشته باشند، ریشه این ظلم را بخشکانند و اعتقاد داشتند که میتوانند این کار را انجام دهند.
در سال ۱۹۴۸ که فلسطین اشغال شد، تقریباً ۷۲ درصد خاک فلسطین و نیمی از فلسطینیان از سرزمین و خانه خود آواره شدند. در سال ۱۹۶۷ باقیمانده فلسطین همراه با شبهجزیره سینا و ارتفاعات جولان به اشغال صهیونیستها درآمد. آنها در سال 1982 تا بیروت پیش آمدند و در همین بخش بود که در ورودی بیروت آقای سیدعباس موسوی و دوستانشان با صهیونیستها جنگیدند ولی موفق نشدند؛ چون صهیونیستها با تانک مرکاوا آمده بودند و اینها اسلحههای ساده داشتند. از همین جا حزبالله شکل میگیرد و با جنگیدن، صهیونیستها را از بیروت بیرون میکنند. اسرائیلیها آمده بودند که در بیروت بمانند. وقتی به بیروت آمدند آمریکا، انگلیس، فرانسه و ایتالیاییها نیز به بیروت نیرو آوردند، به این معنا که نه تنها از نظر سیاسی، بلکه از نظر نظامی نیز پشتیبانی میکنیم. «صبرا» و «شتیلا» دو اردوگاهی است که فلسطینیها در بیروت پناه داده شده بودند که حامیان اسرائیل که «فالانژها» باشند، چند هزار نفر را در این دو اردوگاه قتل عام کردند. «شارون» نیز برای اینکه قدرت نشان دهد، شخصاً آمد و به اینها تیر خلاص زد. بعد از آن حزبالله لبنان با اشغالگران جنگید و آنها را از بیروت بیرون کرد.
* نیروها و گروههای مبارز در لبنان و فلسطین چه پیروزیهای شاخصی در برابر رژیم صهیونیستی کسب کردهاند؟
سال 2000 نیروهای مقاومت و ارتش لبنان توانستند بر صهیونیستها پیروز شوند و جنوب لبنان آزاد شد که یکی از پیروزیهای بزرگ تاریخ رقم خورد. سال 2005 غزه آزاد شد و سال 2006 رژیم صهیونیستی به مدت 33 روز به لبنان حمله کرد تا حزبالله لبنان را تسلیم کند، اما نتوانست. سال 2008، 22 روز غزه را کوبید که باز هم نتوانست پیروز شود. سال 2012، 8 روز به غزه حمله کرد و اینجا بود که موشک ساخت ایران از غزه به نزدیکی کاخ نتانیاهو شلیک شد و حالا نتانیاهو درخواست آتشبس میداد و این فلسطینیها بودند که شرط میگذاشتند. رژیم صهیونیستی سال 2014 بیش از 50 روز غزه را هدف خود قرار داد. افزون بر این چندین مرتبه هم در سالهای اخیر غزه را هدف حملات خود قرار داده که هر یک بیشتر از 48 ساعت طول نکشیده است.
این عقبنشینی صهیونیستها به دلیل این است که «مقاومت» توانست با موشک آنها را مورد حمله قرار دهد، این در حالی است که آمریکا و غرب که همگی پشتیبان رژیم صهیونیستی هستند، چیزی به اسم گنبد آهنین ساختهاند که پیشرفتهترین فناوری نظامی جهان را دارد و قرار بوده صهیونیستها زیر سایه امن و ایمن آن هر جنایتی را که میخواهند نسبت به غزه یا دیگران انجام دهند؛ اما خوشبختانه تواناییهای مقاومت ناکارآمدی این فناوری آمریکاییـ صهیونیستی را نشان داده است و دیگر اجازه نمیدهد یک مظلوم قربانی اهداف سیاسی صهیونیستها یا حتی سیاست داخلی آنها شود.
* آخرین وضعیت پیروزیهای نیروهای مقاومت در سرزمینهای اشغالی چگونه بود و چه آثار و پیامدهایی داشت؟
برای روشن شدن قضیه اینطور بگویم که «لیبرمن» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به غزه حمله کرد که غزه با 450 موشک پاسخ آنها را داد و گنبد آهنین نتوانست دفاع لازم را از شهرکنشینها داشته باشد و نتانیاهو درخواست آتشبس کرد که در اینجا لیبرمن و نتانیاهو با هم سر این مسئله دعوا کردند و لیبرمن از ائتلاف بیرون رفت و کابینه سقوط کرد و پارلمان برای انتخابات بعدی رفت. شرق و غرب به نتانیاهو کمک کرد که در انتخابات پیروز شود، ولی نتوانست. مخالفانش یک حزبی به نام «آبی سفید»ها ساختند. نتانیاهو با وجود تلاش بسیار، نتوانست کابینه تشکیل دهد و شکست خورد. با یک زرنگی به غزه حمله کرد که تندروها با او متحد شوند، اما غزه با 600 موشک جواب آنها را داد و نتانیاهو ناچار به آتشبس شد. راهپیماییهای بازگشت الگو گرفته از انتفاضه، مراسم برائت و روز قدس است که فلسطینیها این را جزء شرایط آتشبس گذاشتند.
این یعنی گنبد آهنین، پاسخگوی مقاومت نیست؛ یعنی مقاومت و مردم غزه دیگر گوشت قربانی نیستند که هر جا آقای نتانیاهو خواست آنها را وجه مسامحه قرار دهد؛ یعنی وقتی گنبد آهنین، پاسخگوی موشکهای غزه نیست، در جاهای دیگر هم آخرین مدل دفاعی گنبد آهنین که غربیها و آمریکاییها دارند، پاسخگو نیست. این میتواند در خلیجفارس یا هر جای دیگر باشد، یعنی جناح مقاومت توانسته است مقابل جناح تجاوزکار، جنایتکار، زورگو و آدمکش یک بازدارندگی ایجاد کند و این همان چیزی است که منظور حضرت آقا در سخنرانی مرقد حضرت امام(ره) بود که فرمودند مقاومت باید یک بازدارندگی ایجاد کند.