صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> پرونده
تاریخ انتشار : ۰۹ تير ۱۳۹۸ - ۱۹:۴۸  ، 
شناسه خبر : ۳۱۵۷۴۹

آن‌گونه که رسانه‌هاي غربي در افکار عمومي جهانيان جا انداخته‌اند، حقوق بشر با ظهور انديشه اومانيسم و ليبراليسم در اروپاي قرن 17 و 18 و آغاز عصر روشنگري به جهانيان معرفي شده است و اگر تفکرات ليبرال دموکراسي غربي نبود، امروز چيزي به نام حقوق بشر در جهان شکل نگرفته بود! اما حقیقت این است که قرن روشنگري، علاوه بر اينکه از حقوق بشر و آزادی و برابری سخن گفت، قرني بود که تجارت برده در آن به بيشترين حد ممکن گسترش يافت. با مروري بر مواضع کمتر منتشر شده متفکران و بزرگان ليبرال دموکراسي، متوجه مي‌شويم که اين مدعيان دموکراسي، حقوق بشر و آزادي و برابري، از نظریه‌پردازان تبعيض نژادي و استعمارگري و سهام‌داران شرکت‌هاي برده‌داري بوده‌اند!

 

«جان استوارت ميل»

زاده انگلستان (۱۸۷۳ - ۱۸۰۶) از انديشه‌پردازان نامور ليبراليسم و چهره‌های بارز مکاتب فایده‌گرایی و تجربه‌گرایی است. وی مستعمرات انگليس را به دو گروه «مستعمرات اروپايي‌نژاد»‌ مانند استراليا و كانادا و سفيدپوستان آفريقاي جنوبي و «مستعمرات غيراروپايي‌نژاد» تقسيم ‌كرد. او درباره مستعمرات  اروپايي‌نشين، اصولي زيبا در باب حق خودگردانی داخلي مطرح می‌کرد اما درباره گروه دوم می‌گفت: «مردمي را كه در دوران توحش به سر مي‌برند، بايد فرمانبري آموخت. آن نوع حكومت كه براي حركت هر مردم در مرحله‌اي از پيشرفت ثمربخش‌ترين حكومت باشد، اگر چنان عمل كند كه مرحله بعدي پيشرفت آنان را با مانع يا دشواري روبه‌رو سازد، نامناسب‌ترين نوع حكومت براي آنها خواهد بود.» 

 

«فرانسيس بيکن»

زاده انگلستان (۱۶۲۶ - ۱۵۶۱) فيلسوف، سياستمدار، دانشمند، حقوقدان که برخي براي وي نقش کليدي در عبور از تفکرات قرون وسطي و حرکت به‌سوی علم‌گرايي قائلند و او را بنيانگذار دانش جديد تجربي می‌دانند اما وی یکی از توجیه‌گران سیاست‌های استعماری بود و استعمارگری انگليس را براي جلب سرمايه ضروری می‌دانست تا آنجا که خود شرکت‌هایی را برای تامین سرمایه اولیه توسعه‌طلبی‌های دولت انگلیس تاسیس کرد. مواضع و عملکرد او به نحوی است که وی به یکی از نظریه‌پردازان توسعه‌طلبی ماورای‌بحار مشهور است. او در رساله‌ای به نام «درباره پلانت‌ها» نوشته است که باید برای آینده انگلستان استعمارگری را با قدرت گسترش داد و سرمایه‌های مورد نیاز برای پیشرفت را از این طریق تامین کرد.

 

«جان لاک»

زاده انگلستان (۱۷۰۴ - ۱۶۲۳) متفکر شهير و تئوري‌پرداز کليدي ليبراليسم و از پیشگامان مکاتب قرارداد اجتماعی و تجربه‌گرایی که خود به تجارت برده مشغول بود و از مدافعان گسترش استعمار انگليس عليه ملت‌هاي آسيايي به حساب مي‌آمد. وی از طريق شرکت «رويال اَفريکن» در تجارت برده از آفريقا به آمريکا سرمايه‌گذاري زيادي کرد. «موريس كرنستون» در بررسي آرای لاك، او را «پيشاهنگ واقعي امپرياليسم تجاري بريتانيا» مي‌نامد. او دبير نگارش پيش‌نويس قوانين بنيادي کارولينا بود که به سفيدپوستان در برابر بردگان آفريقايي‌شان «قدرت مطلق» مي‌داد. وي همچنین در کتاب «دو رساله در باب حکومت» استدلال می‌کند که مي‌توان به حق مالکيت بوميان آمریکا حمله‌اي استعماري کرد.

 

«الکسي شارل دوتوکويل»

زاده فرانسه (۱۸۵۹ - ۱۸۰۵) از بنيانگذاران دانش جامعه‌شناسي جديد و از نظریه‌پردازان مشهور لیبرالیسم است. وی در نوشته‌هاي خود به طور علنی از كشتار سرخپوستان آمريكايي دفاع مي‌كند و مي‌نويسد: «در كنار ثروت جهان جديد، بايد فرصت كمي براي زندگي به آنها (سرخ‌پوستان) داد. آنها منتظر ما بودند. آن سرزمين نوين (آمريكا) با بندرهای طبيعي، رودخانه‌هاي عميق، جلگه‌هاي اطراف رودخانه مي‌سي‌سي‌پي و هرآنچه در آن  قاره است، منتظر ما بودند ... اين گونه به نظر مي‌رسيد كه اين سرزمين‌هاي پهناور خالي از سكنه براي ما هستند. نژاد اروپايي از آسمان‌ها و با تلاش خود به برتري بر ساير نژادها رسيده است. ما در صدر درخت انسانيت قرار داريم و آنها در پايين اين درخت قرار دارند.»

 

«بارون دو مونتسکیو»

زاده فرانسه (۱۷۵۵ - ۱۶۸۹) از متفکران سیاسی در عصر روشنگری و مهم‌ترین متفکر فلسفه سیاسی مدرن است. او علی‌رغم همه آنچه درباره حقوق طبيعي، لزوم آزادي و برابري و برادري، جدايي قوا، قانون اساسي، حکومت مشروطه و پارلمانی گفته است، برده شدن آفريقاييان را ناشي از سرشت طبيعي آنان می‌داند و مدعی می‌شود: «اين موجودات که يکسره به رنگ سياه هستند، با چنان بيني پهن، کمتر مي‌توانند مورد ترحم قرار گيرند. بسيار سخت است که بدان باور شويم که خدا که موجودي خردمند است، در چنين اندام سياه و زشتي، رواني پاک دميده باشد.براي ما محال است که فرض کنيم اين موجودات، انسان هستند؛ زیرا اگر آنان را انسان بدانيم، اين سوءظن پديد مي‌آيد که پس ما دودمان مسيحي نيستيم.»

 

«ايمانوئل کانت»

زاده آلمان (۱۸۰۴-۱۷۲۴) چهره محوری فلسفه جدید که عقل‌گرایی و تجربه گرایی را باهم در آمیخت و دنياي معرفت‌شناسي را متأثر از نظریات خود کرد، فلسفه وی از اندیشه‌های مسلط بر نیمه نخست سده نوزدهم است، اما دیدگاه‌های عجیبی در دفاع از آپارتاید یا همان برتری نژادی دارد! وی به تفاوت بنيادي بين سياه‌پوستان و سفيدپوستان قائل است و در این باره می‌گوید: «سیاه‌پوست می‌تواند با فرهنگ و با انضباط شود اما نمی‌تواند متمدن شود... تنها نژاد سفید می‌تواند استعداد اخلاقی داشته باشد... سیاهان را نمی‌شود به صورت اخلاقی پرورش داد، فقط می‌توان از آنها نوکران خوبی ساخت... انسانيت تنها در نژاد سفيد است که در بالاترين حد از کمال است.»

 

«ديويد هيوم»

زاده اسکاتلند (۱۷۷۶ - ۱۷۱۱) فيلسوف و از پيشروان مکاتب تجربه‌گرايي، طبیعت‌گرایی و فایده‌گرایی است که بسياري وي را بزرگ‌ترين فيلسوف تاريخ بريتانيا مي‌دانند و بر این باورند که هیچ‌کس مانند او تاثیر عمیقی بر تاریخ فلسفه نگذاشته‌است، مواضع نژادپرستانه‌اي در مواجهه با انسان غير غربي دارد. وي در کتاب «جستارها و رساله‌ها در باب موضوعات مختلف» مي‌نويسد: «من گمان مي‌کنم که سياه‌پوستان و به‌طور کلي تمام ديگر گونه‌هاي بشري، به‌طور طبيعي پست‌تر از سفيدپوستان هستند... هرگز نه هيچ ملت متمدني بوده است که سفيدپوست نباشد، نه هيچ فردي با انديشه يا کار برجسته. هیچ‌کس نمی‌تواند نمونه‌ای نشان دهد که سیاه‌پوستی از خود در زمینه‌های علمی یا هنری استعدادی نشان داده باشد»

برچسب اخبار
نام:
ایمیل:
نظر: