كمتر از هشت ماه به انتخابات يازدهمين دوره مجلس شوراي اسلامي باقي مانده است. تحرك انتخاباتي در ردههاي پاييني و مياني حزبي از مدتها پيش آغاز شده و به تدريج وارد فضاي جديتر جلسات جرياني در ميان بزرگان مؤسس و مؤثر احزاب و گروههاي سياسي ميشود كه معمولاً براي اصل حضور در انتخابات و نحوه آن، برآورد وضعيت اردوگاههاي انتخاباتي خودي و رقيب و به تبع آن بازبيني سناريوهاي مختلف رفقا و رقباي سياسي و بازانديشي در كم و كيف ائتلافها و... در اين جلسات تصميمسازي و تصميمگيري ميشود. مخالفت «بهزاد نبوي» با ايده «مشاركت مشروط در انتخابات» «حجاريان» در جبهه اصلاحات و مخالفت تلويحي «حداد عادل» با ايده نواصولگرايي و نقشآفريني جوانانه به سياق دعوت «قاليباف» در اردوگاه اصولگرايي، دو كد و عنوان خبري بود كه هفته گذشته در رسانهها بازتاب پيدا كرد و نمايي از اقدامات انتخاباتي در لايههاي زيرين و رويين جريانها و گروههاي سياسي را نشان داد.
اما پرسش اين است كه با توجه به مدت زمان باقيمانده تا انتخابات و اينكه جاي چنين مباحثي در اتاق فكرهاي حزبي و جرياني براي پخته كردن اين مباحث است، با چه هدفي اين موضوعات طرح و به عرصه عمومي كشانده ميشوند؟ چرا عدهاي همواره در آستانه هر انتخاباتي بازي تحريم مشاركت، مشاركت مشروط يا رأي سفيد و... را طرح ميكنند؟
اين موضوع در وهله اول به اهميت انتخابات در جمهوري اسلامي مربوط ميشود. همه گروهها و افراد با هر سليقه و ذائقه سياسي در طول اين چهار دهه از انقلاب اسلامي و با تجربه برگزاري بيش از 40 انتخابات، به اين ادراك و فهم از رفتار سياسي و سلوك انتخاباتي در جمهوري اسلامي ايران رسيدهاند كه انتخابات در ايران تنها راه درست و مسالمتآميز و البته مردميترين شيوه انتقال قدرت و امنترين راه براي تلاش به قصد اصلاح و تصحيح روش حكمراني است و انصافاً نظام اسلامي امين چيزي است كه از صندوقهاي انتخابات مردمي بيرون ميآيد. در واقع، در لايههايي از گروههاي سياسي به ظاهر منتقد نظام و متمايل به غرب نيز مختصات منحصربهفرد مردمسالاري ديني باور شده است؛ البته برخي در بطن اين نكته درست، مطالبه غلطي نيز براي تغيير اساسي نظام سياسي در اثر القائات نظام سلطه در برخي برهههاي انقلاب مانند انتخابات دوره دهم رياستجمهوري در سال 1388 داشتهاند كه با هوشمندي مردم و رهبري سر مطالبات آنها به صخره محكم انقلاب و نظام اسلامي خورده و گاهي براي بزرگ كردن سهم خود از كيك قدرت جرياني، به ترفندهايي مانند مشاركت مشروط متوسل شدند.
تأثيرگذار بودن مردم در انتخابات نكته مهم ديگري است كه مدنظر گروههاي سياسي قرار دارد. جريانها و گروههاي سياسي با طرح اين مسائل به دنبال يارگيري از ميان مردم، نخبگان و حتي مسئولان براي انتخابات پيش رو به نفع خود هستند؛ در حالي كه نكته مهمي كه در اين قبيل مباحث از ديد آنها پنهان ميماند، نظر واقعي مردم و مطالبه آنها از كساني است كه ميخواهند خود را در معرض انتخاب مردم بگذارند. آنچه براي مردم مهم است، كارآمدي و داشتن برنامه راهگشا براي برونرفت كشور از اين وضعيت اقتصادي و شرايط خطيري است كه تحريمهاي ناجوانمردانه از بيرون و پارهاي ضعف و سوءمديريتها در داخل رقم زده است؛ ضمن اينكه مردم همچنان به اصل حضور در پاي صندوقهاي انتخابات اعتقاد دارند و آن را براي حفظ، تقويت و افزايش امنيت ملي خود ضروري ميدانند.