برداشته شدن گام دوم برجامی از سوی جمهوری اسلامی ایران، مولد مباحث تازهای در حوزه سیاست خارجی کشورمان شده است. واقعیت این است که اقدام هوشمندانه اخیر جمهوری اسلامی ایران، پیام قاطعانهای را به طرف مقابل، آن هم حدود یک سال پس از خروج ترامپ از برجام مخابره کرده است. این تصمیم هوشمندانه و قاطعانه در حالی اعلام شد که طی یک سال اخیر، تروئیکای اروپایی نه تنها اقدامی در راستای احیای برجام و منافع ملت ایران صورت نداد، بلکه با بازی مستقیم خود در زمین دولت ترامپ، تلاش میکند زمینههای مهار و تضعیف قدرت جمهوری اسلامی ایران را از طریق ایجاد محدودیت در سه حوزه «هستهای»، «موشکی» و «منطقهای» فراهم کند. مطابق متن برجام، جمهوری اسلامی ایران حق دارد در صورت نقض تعهدات طرف مقابل، تعهدات برجامی خود را به صورت کلی یا جزئی متوقف کند؛ از این رو، اقدام اخیر جمهوری اسلامی ایران از پشتوانهای کاملاً حقوقی و فنی برخوردار است. لازم است این کنش بهنگام و قاطع جمهوری اسلامی ایران از زوایای گوناگون ارزیابی شود تا جایگاه و اهمیت آن در برهه کنونی بیشتر رخ عیان کند:
۱ ـ ایالات متحده آمریکا و متعاقباً اتحادیه اروپا همچنان رویکرد «فشار» و «مذاکره» را در دستور کار سیاست خارجی خود (در قبال ایران) قرار دادهاند. این در حالی است که موضوعاتی، مانند انهدام پهپاد آمریکایی به دست سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و اراده جمهوری اسلامی ایران مبنی بر کاهش تعهدات خود در برجام، قدرت مانور دولت ترامپ را به شدت محدود کرده است. در چنین شرایطی عبور ذخایر اورانیوم غنیسازی شده ایران از مرز ۳۰۰ کیلوگرم، قدرت جمهوری اسلامی ایران را در منازعه با طرف مقابل تقویت کرده است.
۲ ـ گامهای برداشته شده از سوی جمهوری اسلامی ایران در زمینه توقف بخشی از تعهدات خود در برجام، نه تنها در تعارض با متن و سند برجام قرار ندارد، بلکه منتج به انهدام قطعات بزرگ جورچین مشترک «آمریکاییـ اروپایی» علیه کشورمان خواهد شد. در چنین شرایطی سه کشور اروپایی (آلمان، انگلیس و فرانسه) سعی دارند با تکیه بر ساختار حداقلی، قطرهچکانی و مبهم اینستکس و استفاده از بازوان رسانهای و تبلیغاتی خود در غرب، جمهوری اسلامی ایران را در زمینه توقف تصمیم اخیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان تحت فشار قرار دهند.
۳ ـ اقدام اخیر جمهوری اسلامی ایران، مانع از چینش جورچین مشترک ضد ایرانی واشنگتن و تروئیکای اروپایی خواهد شد. چینش این جورچین مشترک و خطرناک از ابتدای سال ۲۰۱۷ میلادی، یعنی از زمان حضور ترامپ در کاخ سفید آغاز شد. در آن زمان، «ترزا می» نخستوزیر انگلیس و «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه نقش محوری و پررنگی در تعریف این نقشه مشترک ایفا کردند. «برجام دفرمه شده»، «حفظ تعهدات هستهای ایران»، «خروج آمریکا از برجام»، «مهار قدرت موشکی ایران» و «متزلزل کردن قدرت منطقهای ایران» اجزا و قطعات کلان این جورچین را تشکیل میدهند. تاکتیکهای مقطعی و اخم و لبخندهای هدفمند مقامات اروپایی و تأخیر هدفمند سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه در راهاندازی سازوکار مالی ویژه (اینستکس) نیز اجزای کوچک این جورچین را تشکیل میدهند.
۴ـ یکی از اصلیترین تلاشهای اتحادیه اروپا طی روزهای آتی، تلاش برای وادارکردن جمهوری اسلامی ایران نسبت به توقف روند فعلی خواهد بود. در این راستا، اتحادیه اروپا سه اقدام را صورت خواهد داد:
الفـ افزایش رفتوآمد مقامات اروپایی به ایران.
بـ ارسال سیگنالهای تهدیدآمیز به ایران از جمله تهدید به وضع تحریمها.
جـ بزرگنمایی کاذب درباره ساختار اینستکس و طرح ادعای جدیت اروپا در حفظ برجام.
بدونشک، تنها راه مواجهه با این بازی هدفمند اتحادیه اروپا، یکی اصرار بر کاهش تعهدات جمهوری اسلامی ایران وفق سند برجام و دیگری، تبیین بدعهدیهای کشورهای اروپایی در قبال برجام طی سالهای اخیر (به ویژه پس از خروج کاخ سفید از برجام) است.
۵ـ طرح دوباره موضوع «غنیسازی صفر درصدی ایران» از سوی مقامات آمریکایی نشان میدهد، باید گارد بسته و سختی را در مقابل هرگونه زیادهخواهی طرف آمریکایی و اروپایی اتخاذ کرد. بدونشک، جمهوری اسلامی ایران بنا به فرموده رهبر معظم انقلاب، در قبال مسائل ناموسی کشور کمترین باج و امتیازی به طرف مقابل نخواهد داد؛ از این رو وزارت امور خارجه و دستگاه دیپلماسی کشورمان وظیفه مهمی بر دوش دارند. لازم است مصادیق اقدامات ناکافی اروپا، به صورت جدی و رسمی از سوی دستگاه دیپلماسی تبیین شود. در این معادله، مخاطب جمهوری اسلامی ایران تنها ملت ایران نخواهد بود، بلکه افکار عمومی دنیا، باید در جریان چنین بدعهدیها و ناکافی بودن اقدامات اروپا در حفظ برجام قرار گیرد. در این صورت، پروژه مشترک ضد ایرانی ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا به بنبست خواهد رسید.
۶ـ موضوع بعدی، مربوط به «قاعده بازی با تروئیکای اروپایی» است. عزم ایران نسبت به کاهش تعهدات برجامی خود، تروئیکای اروپایی را دچار نوعی «سردرگمی تاکتیکی» در قبال ایران کرده است؛ به این معنا که حتی میان سران اروپایی بر سر انتخاب ابزارها و مجاری مواجهه و انتقال پیام به ایران اختلاف وجود دارد. با این حال نباید فراموش کرد که بخش اعظم و اصلی ماجرا، یعنی همپوشانی بازی ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا و همسان بودن استراتژی این دو در سیاست «مهار همهجانبه ایران» به قوت خود باقی است. بدیهی است هر اندازه ما در مواجهه با اتحادیه اروپا صحنه را شفافتر ترسیم کرده و پیامهای قاطعانه خود به طرف اروپایی را بر اساس «ثوابت» یا همان استراتژیهای سیاست خارجی خود تعیین و ارسال کنیم، در مدیریت این بازی پیچیده موفقتر خواهیم بود.
۷ـ لازم است دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان در قبال اتحادیه اروپا سه اقدام مشخص صورت دهند که به صورت فهرستوار عبارتند از:
الفـ نپذیرفتن ساختار معیوب و قطرهچکانی اینستکس (حتی به عنوان گام نخست از سوی اروپا).
بـ اصرار و قاطعیت در زمینه کاهش تعهدات ایران در برجام.
جـ حذف حداکثری مجاری دیپلماسی پنهان با اروپا و هدایت بازی اروپا به سطح آشکار؛ به گونهای که رویکرد، رفتار و گفتار مقامات اروپایی به صورت شفاف و آشکار در معرض دید و قضاوت افکار عمومی ایران و جهان قرار گیرد.
سه اقدام مذکور، قدرت مانور و مدیریت صحنه بازی با تروئیکای اروپا را از سوی جمهوری اسلامی ایران تقویت خواهد کرد. در این زمینه حذف حداکثری مجاری دیپلماسی پنهان با اروپا از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است.
در نهایت اینکه اقدام اخیر جمهوری اسلامی ایران در توقف فروش مازاد آب سنگین تولید شده، توقف خروج مازاد ذخایر اورانیوم غنیسازی شده به خارج از کشور و افزایش درصد غنیسازی اورانیوم (از ۳/۶۷ به ۴/۵ درصد) پیام قاطعانهای را به طرف مقابل، آن هم یک سال پس از خروج ترامپ از برجام مخابره کرده است. آنچه مسلم است اینکه باید این معادله «راهبردیـ حقوقی» را به گونهای هدایت و مدیریت کرد که طرف مقابل (واشنگتن و تروئیکای اروپایی) نسبت به هزینههای رفتارهای بازدارنده خود در برابر کشورمان آگاه شود.