صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۰۶ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۸:۵۴  ، 
شناسه خبر : ۳۱۶۲۸۰
بررسي حكمت موجود در روابط زن و مرد  در گفت‌وگوي صبح صادق با دكتر «عليرضا ميرزايي»‌
يكي از اهداف مهم قوانين تشريعي الهي، تعديل و هدايت غرايز بوده است و آنچه اين تعادل را حفظ مي‌كند، رابطه منظم و صحيح بين زن و مرد است. به عبارتي در تعامل بين زن و مرد قوانين و مقرراتي وجود دارد كه سبب حفظ تعادل مي‌شود. «پوشش» بخش كوچكي از اين قواعد است.
پایگاه بصیرت / گفتگو با دکتر عليرضا ميرزايي

  مسئله حجاب و رعايت حدود قوانين الهي در جامعه يكي از موضوعاتي است كه جريان‌هاي ضد انقلاب و ضد ايران بر آن متمركز شده‌اند و تلاش مي‌كنند با ايجاد شبهات ديني در اين زمينه و همچنين تبديل يك فريضه الهي به مسئله سياسي سوءاستفاده‌هاي خاص خود را انجام دهند؛ از اين رو براي پاسخ به شبهات مطرح با دكتر «عليرضاميرزايي» استاد دانشگاه و جانشين رئيس مجتمع آموزش عالي شهيد محلاتي گفت‌وگو كرديم كه در ادامه مي‌خوانيد.

* به عنوان سؤال اول بفرماييد آيا قواعدي براي رابطه بين زن و مرد در جامعه وجود دارد؟ منشأ آن كجاست؟

قواعد عقلي و شرعي بسياري براي تنظيم رابطه زن و مرد وجود دارد كه بررسي قوانين شرعي، نوعي انضباط تبيين شده در اين رابطه را نشان مي‌دهد كه دليل آن هم صيانت از اخلاق در جامعه است.

يكي از اهداف مهم قوانين تشريعي الهي، تعديل و هدايت غرايز بوده است و آنچه اين تعادل را حفظ مي‌كند، رابطه منظم و صحيح بين زن و مرد است. به عبارتي در تعامل بين زن و مرد قوانين و مقرراتي وجود دارد كه سبب حفظ تعادل مي‌شود. «پوشش» بخش كوچكي از اين قواعد است. حال ممكن است اين پرسش مطرح شود كه چرا بر حجاب داشتن خانم‌ها تأكيد شده است؟ پاسخ اين است كه خداوند جاذبه‌هايي را در زن براي تحكيم بنيان خانواده قرار داده است و نظم در روابط زن و مرد كه البته بيشتر ناظر به خانم‌هاست، براي يك هدف متعالي استكمالي در رشد انسان است، يعني قيمت و قدرت انسان براي يك زيست ابدي و سعادتمندانه در دنيا و آخرت بالا مي‌رود.

وقتي در دستورات ديني كه به نظم در رابطه‌ زن و مرد مربوط مي‌شود، نگاه مي‌كنيم، مي‌بينيم دستورات دقيقاً به همان بعد صيانتي زن‌ها اشاره دارد. در آيه 59 سوره احزاب اين‌طور آمده است: اي پيامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوشش‌هاي خود را بر خود فروتر گيرند. اين براي آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديك‌تر است و خدا آمرزنده مهربان است». در واقع، فلسفه حجاب و پوشش كه بخشي از اين رابطه منضبط است، در اين آيه بيان شده است. براي نمونه مي‌گويد به زنان خود بگو از جلباب استفاده كنند، جلباب به تن‌پوش يا چادري مي‌گويند كه سرتا پا را بپوشاند خداوند در اين آيه شريفه مي‌فرمايد، اين مناسب‌ترين پوشش براي شماست تا شناخته شوند و مورد اذيت قرار نگيرند. مفسران دو احتمال را در اين «شناخته شدن» مطرح مي‌كنند: اول اينكه، شناخته شدن به اين معناست كه زنان حرّه و آزاد از زنان غير آزاد و كنيز تميز داده شوند. دوم اينكه زناني كه به عفاف، حجاب و تقوا معتقد هستند، شناخته شوند تا مورد اذيت و آزار قرار نگيرند؛ يعني مردها بفهمند كه اين زنان معتقد هستند و بايد حدود روابط را درباره آنها رعايت كنند. البته نه به اين معنا كه اجازه دارند به زنان بدون پوشش تعرض كنند.

 

* در قرآن چه آياتي به پوشش زنان اشاره دارد؟

در كتاب آسماني خداوند آيات فراواني وجود دارد كه به اين مسئله اشاره دارد و بر پوشش زنان تأكيد شده، دليلش هم نوع فيزيك بدني و ظاهر زنان است كه نسبت به جنس مخالف يعني مرداني از جاذبه‌ها و حساسيت‌هاي بيشتري برخوردارند و طبعاً بيشتر بايد محافظت شوند. يكي از آياتي كه درباره نوع حضور زن در بيرون از محيط امن خود وجود دارد، آيه 31 سوره نور است كه خداوند در آن مي‌فرمايد: به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را (از هر نامحرمي) فرو بندند و پاكدامني ورزند و زيورهاي خود را آشكار نگردانند. مگر آنچه كه طبعاً از آن پيداست و بايد روسري خود را بر سينه خويش اندازند و زيورهاي‌شان را آشكار نكنند و پاهاي خود را (به گونه‌اي به زمين) نكوبند تا آنچه از زينت‌شان نهفته مي‌دارند معلوم گردد... . در واقع، مي‌توان گفت با حجاب و پوشش اسلامي تمتع و لذت بصري از مردان ناپاك گرفته مي‌شود. خداوند همچنين در آيه 235 سوره بقره مي‌فرمايد: اگر به كنايت از آن زنان خواستگارى كنيد يا انديشه خود در دل نهان داريد، گناهى بر شما نيست؛ زيرا خدا مى‌داند كه از آنها به زودى ياد خواهيد كرد، ولى در نهان با آنان وعده منهيد، مگر آنكه به وجهى نيكو سخن گوييد و آهنگ بستن نكاح مكنيد تا آن مدت به سر آيد». به عبارتي، اين آيه مي‌گويد، با زنان به نيكي سخن بگوييد و از حرف‌هاي غير متعارف، ناصواب و غير شرعي دوري كنيد. خداوند همچنين در آيه 32 سوره احزاب مي‌فرمايد: اي همسران پيامبر! شما همچون يكي از زنان معمولي نيستيد اگر تقوا پيشه كنيد؛ پس به گونه‌اي هوس‌انگيز سخن نگوييد كه بيمار دلان در شما طمع كنند و سخن شايسته بگوييد. اين آيه مي‌گويد طوري صحبت كنند كه در آدم‌هاي مريض طمع ايجاد نكند.

 

* درباره ارزش اجتماعي زنان و ارتباط آن با انضباط رفتاري توضيح دهيد.

مي‌توان به ملاقات حضرت موسي با دختران شعيب اشاره كرد. وقتي حضرت موسي مجبور مي‌شود از مصر فرار كند، به كنعان مي‌آيد و در آنجا مي‌بيند گله‌داران در حال آب دادن گوسفندان‌شان هستند، در حالي كه دو دختر در كناري ايستاده‌اند تا بعد از مردان بيايند و گوسفندان خود را آب بدهند. حضرت موسي به كمك ايشان مي‌آيد تا به خدمت حضرت شعيب مي‌رسد كه پير شده و توان انجام اموري چون گله‌داري را ندارد. يكي از دختران حضرت شعيب ماجراي كمك موسي را براي پدر تعريف مي‌كند. اين همراهي حضرت موسي از چاه تا منزل شعيب همراه با حيا و رعايت همان انضباطي كه گفته شد صورت مي‌گيرد و بسيار جالب و مورد توجه است. حضرت موسي به دختران شعيب مي‌گويد: شما پشت سر من به راه بيفتيد، تا پشت سر دختران راه نرود. شعيب به موسي پيشنهاد مي‌دهد آنجا بماند و كار كند و حتي يكي از دختران او را همسر خود قرار دهد، البته به شرط كار ده ساله. به اين معنا كه جناب شعيب به واسطه عفت و حياي دخترانش ارزش بالايي براي آنها قائل بود و شرايطي را براي حضرت موسي تعيين كرد تا بتواند با دختر او ازدواج كند. حضرت موسي همه ويژگي‌هاي يك جوان ايده‌آل را داشت؛ اما جناب شعيب مي‌خواهد هم ارزش دختر خود را نشان دهد و هم شرايط حضرت موسي به سطح مطلوب برسد.

يك بحث تاريخي‌ـ فرهنگي ديگر عرض مي‌كنم كه بعد اجتماعي و بازتاب مباحث اجتماعي ما درباره رابطه زن و مرد را بيان مي‌كند. اساساً به وجود آمدن روايت‌هاي عاشقانه، روايت دست نيافتن بي‌ضابطه و آسان به معشوق است. شاعر مي‌گويد: «خاك شد ديده غم ديده مجنون و هنوز/ چشم جان جانب ليلي نگران است هنوز»؛ مجنون از دنيا رفت اما با چشم جان به ليلي مي‌نگريست. اگر دسترسي آسان بود، اين حالات به وجود نمي‌آمد. «ويل دورانت» در كتاب «لذات فلسفه» مي‌گويد: «امروزه دسترسي آسان به زن‌ها سبب شده ارزش اجتماعي آنان پايين بيايد.» مقوله عشق كه روايت حرمان و هجران است، در دسترسي‌هاي آسان و بي‌قاعده به وجود نمي‌آيد. شاعر مي‌گويد: «گر عشق نبودي و غم عشق نبودي، چندين سخن نقض كه گفتي كه شنودي» بنابراين انضباط رفتاري در روابط في‌مابين خانم‌ها و آقايان به دليل صيانت از جايگاه خود آنها و سالم‌سازي اجتماع است و نبايد به راحتي مورد هجمه قرار گيرد.

 

* آيا جهان امروز توانسته براي حفظ كرامت و شخصيت زن قوانيني وضع كند؟

در دنياي امروز، با وجود انواع گروه‌هاي فمينيستي و فعال در مورد حقوق زنان و پويش‌هايي كه مي‌خواهد زن را تكريم كند، هنوز قواعدي وضع نشده كه زن قرباني خشونت‌هاي رفتار، اخلاقي، اجتماعي و حتي اقتصادي دنياي معاصر نشود. روابط به شدت ناسالم است و قرباني اصلي آن زن‌ها هستند. شما به ندرت مي‌بينيد مردي قرباني اين نوع خشونت‌ها شده باشد؛ اما اين اخبار در مورد زن‌ها به شدت زياد و نگران كننده است؛ در حالي كه قواعد و قوانين شرع مقدس صدها سال قبل براي صيانت از كرامت زن وضع شده است. زن در غرب كالايي براي استفاده‌هاي تجاري است؛ آن هم نه هر زني، زني با شكل و شمايل و فرمي خاص كه در نظر مردم مطلوب به نظر مي‌رسد. غرب نتوانسته است به اين پرسش پاسخ دهد كه اگر شما به زن توجه داريد، چرا فرم و قالب خاصي را در نظر مي‌گيريد. خب از هر زني مي‌توانيد براي تبليغ كالا كمك بگيريد. به عبارت ديگر كسي كه كار تبليغاتي مي‌كند، مي‌داند كه زيبايي زن مورد توجه مخاطبان است و به همين دليل از زن زيبارو استفاده مي‌كند؛ يعني اصلاً شخصيت زن و خواسته‌هاي او مهم نيست. اينجا فقط ظاهر براي آنها مهم است. چرا كار زن اينقدر ارزان است؟ اتفاقاً همين طرفداران كرامت(دروغين) زن از آنها ارزان استفاده مي‌كنند و آنها را ابزاري براي طمع‌هاي خود مي‌دانند. دليل اين به‌هم ريختگي اين است كه قانون رفتاري در غرب و شرق را كسي نوشته است كه هيچ آگاهي از زن، انسان و طبيعت ندارد؛ در حالي كه واضع قانون بايد با تمام زواياي وجودي انسان آشنايي داشته باشد و قواعد مناسبي را تعيين و تبيين كند. دين مبين اسلام، چنين واضعي را تنها خدا مي‌داند. ابن عربي در يكي از فصوص خود مي‌گويد: «بهترين لحظه براي مرد وقتي است كه به حلال خود نگاه مي‌كند؛ زيرا زن جلوه جمال خداست». شما هيچ‌وقت نمي‌توانيد اين نوع تجليل را در ادبيات جهان پيدا كنيد.

 

* آيا حجاب براي مرد وجود ندارد؟

بدن مرد و زن بايد كاملاً پوشيده باشد؛ اما حساسيت آن‌چناني در فيزيك مرد وجود ندارد و اين مسئله به طبيعت‌شان برمي‌گردد؛ براي نمونه برخي مردها تنها به فيزيك زنان توجه دارند؛ چون اين مسئله جلب توجه مي‌كند؛ ولي زنان متوجه موقعيت اخلاقي و رفتاري و كلاس مرد هستند. زن در آن سطح مجذوب بدن مرد نمي‌شود و توجهش را جلب نمي‌كند؛ ولي عكس آن صادق است. اين هم تبعيض نيست و لجاجتي در آن وجود ندارد. هرچند اسلام درباره حجاب مرد هم سخن گفته است.

 

* يعني شما مي‌گوييد طبيعت و ويژگي خلقي زن اين قواعد را مي‌طلبد؟

بله، قواعد موجود كه عقلي است به دليل ويژگي‌هايي است كه جزء ذات مرد و زن و طبيعت آنهاست. فكر نكنيم حكومت اين قواعد را وضع و رعايت آن را اجباري كرده است. آيا 2500 سال پيش كه زنان ايراني همگي حجاب داشتند، حكومت فعلي سر كار بود! نه، اين طبيعت مرد و زن است و نبايد با طبيعت و خصوصيات دروني خود بجنگيم. شمايل حضرت مريم را از قبل قرن 16 نگاه كنيد؛ دختري با شمايل كاملاً شرقي، شبيه دختران منطقه فلسطين كه مستور است و پوشيده در هاله‌اي از نور؛ اما در سال‌هاي اخير شبيه دختران غربي نمايش داده مي‌شود و حتي قسمتي از بدن او برهنه كشيده مي‌شود. اين يعني كساني كه با طبيعت زن مبارزه مي‌كنند، در حال تغيير المان‌هاي قديمي و نوعي اجبار براي تغيير طبيعت زنان دارند.

 

* جريان‌هاي خاص تلاش مي‌كنند از واژه حجاب اجباري استفاده كنند آيا ما توانسته‌ايم قواعد ديني را خوب تبيين كنيم كه اين واژه‌سازي بي‌تأثير باشد؟

اول اينكه ما در دانش مورد نظر خيلي ضعف داريم. در جلسه‌اي كه مخاطبانم خانم‌ها بودند، گفتم هر كسي آيه حجاب را بخواند به او يك جايزه خوب مي‌دهيم. هيچ‌كس بلد نبود. حتي تلويزيون ما كنترلي براي رعايت قواعد مورد نظر عقل و دين ندارد. بايد در زمينه آگاهي‌بخشي كار كنيم. مدل پيشنهادي من، مدل كانون به جامعه است؛ يعني ابتدا از افراد و خانواده شروع كنيم و قواعد ديني را گسترش دهيم.

دوم اينكه ما اصلاً حجاب اجباري نداريم؛ در حالي كه برخي اهل علم و فرهنگ هم اين كلمه را به كار مي‌برند و مشخص است نمي‌دانند مفهوم آن چيست! شما نمي‌توانيد براي حجاب حدي تعيين كنيد و اصلاً تعيين حد و مرز در اين موضوع وجود ندارد. براي مثال اگر شما بگوييد روسري را برداريد، خب اين حد حجاب است؟ اگر كسي بيشتر خواست چه مي‌كنيد؟ اگر بگوييد نه تا اينقدر برهنگي، اينكه دوباره مي‌شود اجبار...! آيا مي‌توانيم دستور دين را كه با شناخت دقيق و صحيح انسان وضع شده كنار بگذاريم بعد خودمان حدي تعيين كنيم؟ چه كسي گوش مي‌دهد؟ وقتي شما دستور خدا را كنار گذاشتيد، بقيه هم دستور شما را كنار مي‌گذارند؛ پس اين حرف‌ها غلط است و نشان مي‌دهد عالمانه و كارشناسانه نيست؛ براي نمونه زني كه مي‌گويد بايد اختيار در حجاب باشد، خودش حدود حجاب خودش را با چه قواعدي تعيين كرده؟ از كجا معلوم او درست انتخاب كرده، شايد جور ديگري باشد! البته بنده قائلم جامعه ما دچار تب و واكنشي در برابر برخي اقدامات شده است؛ در حالي كه قواعد به‌هم ريخته است و رابطه‌ها شكل درستي ندارند، با بدحجابي مواجه مي‌شويم. من معتقدم عموم جامعه متدين هستند و قواعدي ديني را رعايت مي‌كنند و دليل دستورات دين را مي‌دانند.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
حسین
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۵۶ - ۱۳۹۸/۰۵/۰۹
کلام استاد کاملا گویا و نو بود
نام:
ایمیل:
نظر: