با توجه به آغاز فعاليتهاي انتخاباتي، جريانها و چهرههاي سياسي، گروهها و افراد لازم ميبينند بازبيني اساسياي در گفتارها و رفتارهاي گذشته خود داشته باشند تا از رقابتهاي پيش رو و صندليهاي مجلس جا نمانند. در اين ميان، اصلاحطلبان با جديت به فكر ايجاد تحول در گفتمان و اعمال خود در 22 سال گذشته افتادهاند؛ اعمالي كه با نقدها و نظرهاي زيادي روبهرو است. به همين دليل تدوين يك منشور عملي تضميني را ضروري ميدانند. «سعيد حجاريان» درباره چگونگي تنظيم اين منشور ميگويد: «در اين منشور تأكيد خواهد شد، وظيفه نماينده اصلاحطلب چيست و افراد بايد مفاد اين منشور را امضا كنند و حتي در مجامع رسمي (مانند آنچه خارج از كشور رخ ميدهد) تعهد و وابستگيشان را به اصول و مباني اصلاحطلبي اعلام كنند... كسي كه وظايف مطرح شده را نپذيرفت و حاضر نشد پيوند خود را با اصلاحات نشان دهد، نماينده اين جريان نخواهد بود.» حجاريان براي حضور در انتخابات نظريهاي طرح ميكند كه هم تحريم آن را نفي ميكند و هم داستانسراييهاي جريان اصلاحطلبي را رد ميكند. اصلاحطلبان كه مدتي است بر اجراي اصولي از قانون اساسي مانند رفراندوم تأكيد ميكنند، با تكيه بر قانون اساسي حضور در انتخابات را ضروري ميدانند و بقاي خود را در آن ميبينند. حجاريان عامل شكست ليست اميد را نداشتن يك رهبر قوي و راهبرد مناسب ميداند و خواستار بالا رفتن سطح فراكسيون اصلاحطلبان ميشود. آنچه مهم است غفلت از عوامل ناكامي نمايندگان ليست اميد و نااميدي طرفداران اين جريان از طراحيهاي امثال حجاريان در گذشته است؛ زيرا پيش از انتخابات مجلس دهم همين طراحان، عارف را به عنوان يك رهبر قدرتمند معرفي ميكردند و معلوم نيست مجدداً آن رهبر قوي بتواند وزن رئيس فراكسيون اصلاحطلبان را بالا ببرد. به دنبال حجاريان، برخي فعالان سياسي اصلاحطلب در گفتوگوها و يادداشتها بر وجود يك منشور جامع اصلاحطلبي تأكيد ميكنند و ميگويند: «امضاي اين منشور و التزام به مفاد و اصول آن از سوي تمامي جريانات و احزاب و كنشگران اصلاحطلب، بايد شرط لازم اصلاحطلبي دانسته شود.» طراحي و تدوين يك منشور و اجبار براي امضاي آن به معناي آن است كه اصلاحطلبان خود را در معرض انقراض و اضمحلال ميبينند و البته خودشان به آن اعتراف دارند. حجاريان در گفتوگو با روزنامه «سازندگي» ميگويد: «خاتمي و هر كسي ديگر بايد با وسواس بيشتري استراتژيشان را انتخاب كنند و آبروي خود را خرج هر كس و هر نوع انتخاباتي نكنند تا سرمايه اصلاحات هدر نرود.» شايد به دليل همين سخنان بود كه رئيس دولت اصلاحات سه روز پس از اين گفتوگو به فكر انتقاد از دولت و مجلس افتاد و براي حضور مجدد و مشخص كردن يك راهبرد جديد خود را آماده كرد. وي در ديدار جمعي از خبرنگاران و اصحاب رسانه نسبت به كمكاريها، خلف وعدهها و كاستيهاي دولت و مجلس واكنش نشان داد. رسانههاي غربي با تيتر «انتقاد خاتمي از كمكاريها و خلف وعدهها در مجلس دهم و دولت روحاني» به استقبال سخنان او رفتند. زيباكلام شعري از شهريار را در صفحه توئيتر خود قرار ميدهد كه «آمدي جانم به قربانت، ولي حالا چرا؟» و با كنايه ميگويد: «خاتمي پس از سالها زبان به نقد دولت و مجلس گشود و اي كاش تا قبل از پشيماني رأيدهندگان اقدام كرده بود.» برخي رسانهها با خوشحالي گفتند: «سيگنال نارضايتي مردم به رئيس دولت اصلاحات رسيده» است؛ در حالي كه اين ادعا از فاصله او و مردم حكايت ميكند. در اين ميان «حسين دهباشي» سازنده فيلم تبليغاتي رئيسجمهور در اين وضعيت خود را شريك جرم ميداند و ميگويد: «ما نميتوانيم ديگران را به عملي تشويق كنيم و فرداي ناكامي تنها بگوييم ما خود نيز شاكي هستيم.» اين اعلام برائت در برخي افراد تنها با زبان و در برخي ديگر همراه با عمل صورت ميگيرد. «حجتالاسلام رسول منتجبنيا» با يك اقدام عملي حزب جديد «جمهوريت ايران اسلامي» را تأسيس كرد تا از زير يوغ برادر خواندهها بيرون بيايد. او ميگويد: «در حال حاضر وضعيت ناكارآمدي مجلس براي همه آشكار است.... متأسفانه بعضي از دوستان همچنان پافشاري كرده و ميخواهند آن جمعيت بالادستي، برادرخوانده يا برادر خودخوانده اصلاحطلب را حفظ كنند. اين انحرافاتي است كه در جريان اصلاحات شكل گرفته است.»
حال سؤال اصلي اين است كه آيا با اين گسستگي فكري و ناهمگوني در راهبردها و روشهاي سياستورزي در جبهه اصلاحات، طراحي منشوري براي چگونگي حضور در انتخابات ميتواند جريان اصلاحطلبي را از ركود و سقوط نجات دهد؟! نظريات گوناگون كه يكي بر حضور ليستي، اما دعوتي تأكيد دارد و ديگري بر حضور فردي و اختياري اصرار دارد، نشان ميدهد اصلاحطلبان اصل حضور در انتخابات را براي حيات خود لازم و ضروري ميدانند، اما از ترس تكرار ناكارآمدي و بنبست دوباره دنبال شيوهاي براي حضور افرادي مؤثر و پيگير به منظور رسيدن به اهداف اصلاحطلبي و نه حل مشكلات مردم هستند. آنها بر روي برنامههايي همانند حضور بانوان در ورزشگاه و موتورسواري خانمها و... كه ذهن مردم را به خود مشغول ميكند، حساب باز كردهاند و معتقدند مردم گذشته را فراموش ميكنند و به آينده رأي ميدهند.