صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۳۱ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۶  ، 
شناسه خبر : ۳۱۷۱۵۸
پایگاه بصیرت / هادي محمدي

دومين انتخابات پارلماني رژيم صهيونيستي به دليل ناكامي نتانياهو در تشكيل كابينه ائتلافي در فروردين 1398 موجب شد تا جامعه صهيونيستي با كنش انتخاباتي خود يك پارادوكس امنيتي را نشان دهد. ليكود به رهبري نتانياهو با تمامي كمك‌هاي ويژه ترامپ و اقدامات نمايشي نظامي در لبنان، سوريه و عراق، نتوانست در مقابل حزب ژنرال‌ها(آبي و سفيد) به اكثريت دست يابد و 32 كرسي در مقابل 33 كرسي از ژنرال بني‌گانتس بازنده شد. تركيب اصلي دسته‌بندي‌هاي انتخاباتي اين است كه ائتلاف راستگراها به رهبري نتانياهو در مجموع 55 كرسي، ائتلاف ليبرال‌ها و ميانه‌روها،‌ در مجموع 46 كرسي و تجمع عربي  با 12 كرسي و ليبرمن كه يك ترامپ كوچك و در رؤياي قدرت است با 8 كرسي قرار گرفته‌اند. حاصل اين خط‌كشي انتخاباتي اين است كه ليبرمن به هيچ‌وجه در كنار نتانياهو قرار نمي‌گيرد و آن را به صراحت بيان كرده و از طرف ديگر در ائتلاف كابينه احتمالي با تجمع عربي هم قرار ندارد.

نتانياهو بر سر دو راهي زندان يا نخست‌وزيري است. گانتس نيز پيشنهاد او براي ائتلاف حكومتي را رد كرده و شانس نخست‌وزيري شراكتي را به او نمي‌دهد. در عين حال اين پراكندگي و خرد شدن آرا، تنها به دشوار شدن احتمال تشكيل ائتلاف حكومتي دلالت ندارد و در بهترين شرايط ليكود و حزب آبي و سفيد اگر در كنار هم قرار گيرند،‌ سرنوشت سياسي نتانياهو با ابهام روبه‌روست؛ چرا كه او نماد افراطي‌گري در ميان چهره‌هاي سياسي رژيم صهيونيستي است و گانتس و حزب ژنرال‌ها هم نماد اعتدال هستند. ليبرمن نيز يك تاجر كوچك و ماجراجوست كه براي مشاركت در قدرت هر كاري مي‌كند. اين سه گونه حزبي صهيونيسم را يك انديشه و آرمان مي‌دانند؛ اما يك واقعيت ديگر در پس شرايط فعلي ژريم صهيونيستي است كه حتي ضرورت احتمالي اجراي دور سوم انتخابات را نيز مطرح مي‌كند.

نكته اصلي در بحران حاكميتي رژيم صهيونيستي اين است كه اساساً مقوله امنيت از ابتداي تشكيل اين رژيم، به عنوان اصلي‌ترين اولويت حاكميتي و ساختاري مطرح بوده و تمامي مقامات چپ و راست و ميانه براي اين مفهوم تلاش كرده‌اند. تقريباً از اواخر دهه هشتاد ميلادي كه جريان چپ اسرائيلي با ريزش پايگاه اجتماعي روبه‌رو و بحث مذاكرات سازش به شكل پنهاني آغاز شد، جريان راستگراي صهيونيستي قدرت را به شكل انحصاري در دست داشته و عموماً با سياست‌هاي افراطي و جنجالي، ‌فضاي كلي جامعه صهيونيستي را دچار اضطراب و پريشاني كرده است. همچنين اين تصور را دارد كه با مشت آهنين و نفي مطلق حقوق فلسطيني، قادر است اين رژيم را به سرانجام آرماني خود برساند. امروز نه تنها نخبگان و به ويژه نظاميان، كه معمولاً از قواعد منطقي بيشتري پيروي مي‌كنند، ‌بلكه جامعه صهيونيستي نيز از رويكردهاي افراطي راستگراها نگران است؛ يعني از يك‌سو به دنبال امنيت هستند و از سوي ديگر حاصل افراطي‌گري را، شتاب به سوي فروپاشي مي‌دانند؛ چرا كه هزينه‌هاي اين رژيم و جامعه صهيونيستي را افزايش داده و بر امنيت آنها اضافه نكرده‌اند. افرائيم هليوي، رئيس سابق سازمان موساد مي‌گويد: «ما در آستانه يك فاجعه قرار گرفته‌ايم و آن تاريكي قبل از فروپاشي است.» كاري گيلون، رئيس سابق سازمان امنيت داخلي اسرائيل نيز مي‌گويد: «ادامه سياست‌هاي افراطي عليه مسجدالاقصي ما را به جنگ يأجوج و مأجوج عليه مردم مي‌برد و نهايتاً[به] نابودي اسرائيل مي‌رساند.» حتي نتانياهو در سال 2017 در سالگرد تأسيس اين رژيم در حالي‌كه آرزوي برگزاري جشن صد سالگي را داشت،‌ گفت تاريخ به ما نشان مي‌دهد كه دولت اسرائيل عمري بيش از 80 سال ندارد!

حتي اگر رژيم صهيونيستي از بحران انتخاباتي خود خارج شود، باز هم شكاف اجتماعي، نخبگي و ساختاري اين رژيم‌ (امنيت و ماندگاري) هيچ پاسخ روشني ندارد. در رژيم صهيونيستي چه گانتس چه نتانياهو به نخست‌وزيري برسد،‌ تفاوتي نمي‌كند و پارادوكس امنيت و موجوديت به عنوان كابوس دائمي و مبناي شكاف بشتر در جامعه صهيونيستي باقي خواهد ماند.

نام:
ایمیل:
نظر: