در روزهاي اخير، طرح موضوع شفافسازي آراي نمايندگان مجلس شوراي اسلامي با موجي از مخالفتها و موافقتها مواجه و به يكي از مناقشه برانگيزترين مباحث سياسي كشور تبديل شد و افراد، گروهها و جريانهاي سياسي هر يك از منظر خود به آن پرداختند. صرفنظر از پرداختن به درست يا نادرست بودن اين جنجالهاي سياسي، چند پرسش مطرح است كه اين طرح چه كمكي به عبور كشور از پيچ و خمهاي موجود ميكند و اساساً موافقت يا مخالفت با آن چه معنايي دارد؟ و اينكه چرا شفافسازي در محاصره نزاعهاي سياسي قرار ميگيرد؟
در واقع اين مسئله در مجلس دهم با عنوان طرح شفافسازي آراي نمايندگان مطرح شد؛ اما پيگيري آن مقارن با ارسال لايحه FATF از سوي دولت شد و نمايندگان تصميم گرفتند به جهت شائبهدار شدن طرح به مسائل جناحي، ادامه پيگيري را به وقت ديگري موكول كنند. در نهايت پس از يك دوره پرفراز و نشيب زماني، قيد دو فوريتي آن در مجلس رأي نياورد و به طور موقت از دستور كار مجلس خارج شد. اين همه آن چيزي است كه از نظر شكلي در مجلس رخ داد؛ گرچه در اين ميان، سليقههاي مختلف سياسي متناسب با ذائقه و كاركرد خود برداشتهاي خود را نيز داشتند و گاهي هم از آن براي نوازش حريف و رقيب استفاده ميكردند. شفافسازي طرحي ملي است كه با اقبال جامعه مواجه ميشود و ميتواند تضمينكننده منافع ملي كشور باشد. بديهي است در موارد خاص نظامي، امنيتي و دفاعي، بايد مراقبتهاي ويژه صورت گيرد تا شفافيت به نقطه عكس تبديل نشود و امنيت ملي را مخدوش نكند؛ اما اصل طرح شفافسازي در همه حوزههاـ چه مجلس شوراي اسلامي، چه قوه قضائيه، چه شوراي نگهبان و چه كارگزاران اجرايي و...ـ به افزايش اعتماد ملي كمك ميكند. در واقع مردم دوست دارند بدانند به عنوان مثال نماينده منتخبشان چه ميزان در جلسات حضور فعال دارد. چه مقدار نطق قبل از دستور دارد و در رأيگيريها چگونه عمل ميكند؟ اصرار بر شفافسازي به معناي عبور از خطوط قرمز قانوني كه سازوكار آن براساس قانون اساسي يا آييننامههاي داخلي تبيين شده نيست. شفافسازي در نظام اسلامي به هيچ جريان سياسي تعلق ندارد و تمامي كارگزاران نظام بايد از اين اصل استقبال كنند. مخالفت با اين طرح به هر دليلي نميتواند اقناعكننده افكار عمومي باشد. اساساً مردم نقطه مقابل شفافسازي را پنهانكاري ميدانند؛ بنابراين نبايد از اين ابزار بسيار ارزشمند براي اقناعسازي و رضايتمندي جامعه غفلت كنند. آنچه نظام اسلامي را در مقابل تهديدات بيروني و مشكلات داخلي بيمه ميكند، حضور گسترده آحاد مردم پاي انقلاب است؛ از اين رو مردمي كه براي حفظ انقلاب از بذل جان و مال دريغ نميورزند، نبايد نامحرم تلقي شوند. چه اشكالي دارد كه مردم مطلع شوند حقوق نماينده يا وزير يا قاضي چقدر است؟ اگر امروز دشمن در فضاي مجازي با هدف ايجاد دلسردي و نااميدي بذر نفاق را ميپراكند و به دنبال بدبين كردن مردم به حاكميت از همين راه است؛ آيا بهتر نيست اين منافذ را شناسايي كرده و آنها را مسدود و دشمن را نااميد كنيم؟ مطالبهگر اصلي در طرح شفافسازي، مردم هستند كه به باور امام و رهبري، ولي نعمتان انقلاب به شمار ميآيند و انقلاب يك لحظه بدون اين پشتوانه قادر به ايستادگي در برابر هجمههاي دشمنان نيست. وحدت ملي، عزم ملي، اقتدار ملي، منافع و امنيت ملي در گرو رفتار صادقانه مسئولان در هر سطحي كه هستند با مردم است و مخالفت با شفافسازي چه در قوه قضائيه، چه مجلس و چه رياستجمهوري و چه ساير دستگاههاي خدماتي نظام، برگ امتيازي براي مخالفان به شمار ميآيد. شفافسازي، مقبوليت و اعتماد ميآورد، همراهي با نظام و تحمل بار مشكلات را آسان كرده، به كار آمدي و پيشرونده بودن در داخل كمك ميكند و همه اينها دشمن را نااميد ميكند و نااميدي دشمن يعني ناكارآمدن كردن تيغ او در بدبين كردن مردم و حاكميت از يكديگر. جريانهاي سياسي با هر سليقه و مشي جناحي، مراقب باشند در جورچين دشمن بازي نكنند. استفاده جناحي از يك طرح ملي يعني بازي در جورچين دشمن. اساساً هيچ مسئولي نبايد به خود حق بدهد كه وقتي كارگزار نظام شد منافع جناحي را بر منافع ملي برتري دهد و با عناوين و برچسبهاي باندي، جامعه را از طرحي كه منفعت عمومي و اقبال عمومي را به دنبال دارد محروم كند. اين موضوع نبايد به محل مناقشه تبديل و قرباني اغراض سياسي شود.