صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> گزارش
تاریخ انتشار : ۳۱ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۵  ، 
شناسه خبر : ۳۱۷۱۷۱
حمله پهپادي به آرامكو، پيامدها و سناريوهاي پيش رو
پایگاه بصیرت / محمدحسن سجادي

با هدف قرار گرفتن شركت نفتي آرامكو، بن‌سلمان عنوان كرد حدود 7/5 ميليون بشكه نفت از ظرفيت فرآوري و صادرات نفت عربستان كاسته شده است. اين حادثه از اين نظر كه پس از حمله عراق به كويت مشابهي نداشته، قابل توجه است. صرف نظر از همه جزئيات اين حادثه، از جنبه‌هاي گوناگوني مي‌توان اين حمله پهپادي را مورد توجه قرار داد كه طيف گسترده‌اي از موضوعات، از جمله ناكارآمدي شبكه پدافندي موشكي عربستان، حمايت نكردن ايالات ‌متحده از عربستان و تمايل رژيم سعودي به كره جنوبي براي تقويت سامانه موشكي خود تا پيام انصارالله به سرمايه‌گذاران در عربستان و امارات را در بر داشته است. با وجود اين، آنچه نقطه تمركز خواهد بود، گزينه‌هاي آينده عربستان در قبال اين حادثه است كه در يادداشت پيش رو بررسي خواهد شد. اين گزينه‌ها عمدتاً نااطميناني‌هايي هستند كه در زمينه سياست‌هاي آينده عربستان در قبال اين حادثه مطرح مي‌شود.

 

افزايش تنش در پي تهديد غول نفتي

نخستين گزينه‌اي كه به ذهن مي‌رسد، اين است كه عربستان سعودي حملات خود را به دليل مقابله‌به‌مثل عليه انصارالله افزايش دهد، اما آنچه اين گزينه را دشوار مي‌كند، دور باطلي است كه عربستان طي خواهد كرد. طبيعتاً حملات انصارالله به مراكز حياتي عربستان، هزينه بيشتري براي اين كشور خواهد داشت تا حملات عربستان به انصارالله براي يمن. به‌ عبارت ‌ديگر، اگر عربستان در پي اين حادثه حملات خود را تشديد كند، در سوي ديگر انصارالله نيز وارد مرحله جديدي از حملات خواهد شد كه شامل هدف قرار دادن مراكز حياتي، مانند پايگاه‌هاي برق يا پالايشگاه‌هاي نفتي جديد خواهد بود. بنابراين پيامدهاي سنگين اين سياست براي عربستان، رياض را به تأمل بيشتر در پاسخگويي وادار كرده است.

 

تمايل به حل منازعه با يمن

گزينه ديگري كه عربستان مي‌تواند در نظر داشته باشد، اين است كه با توجه به افزايش هزينه‌هاي جنگ براي دولت سلمان، تلاش كند جنگ يمن را به پايان برساند. اين گزينه نيز چند مشكل اساسي دارد؛ نخست اينكه عربستان هم‌اكنون در موضع قدرت قرار ندارد، بنابراين درخواست پايان جنگ مي‌تواند ضمن زير سؤال بردن اعتبار بين‌المللي عربستان، منافع حداقلي را براي اين كشور در مذاكرات احتمالي داشته باشد. از سوي ديگر، اقناع افكار عمومي داخلي عربستان نيز در اين وضعيت دشوار خواهد بود و شاهزادگان سعودي به اين پرسش افكار عمومي كه نتيجه و دستاورد جنگ براي عربستان چه بود، پاسخ قابل ‌قبول ندارند؛ بنابراين امكان حركت به ‌سوي اين گزينه با موانع اساسي روبه‌روست.

 

گفت‌وگوي مستقيم با ايران

گفت‌وگوي مستقيم با ايران گزينه ديگري است كه عربستان سعودي مي‌تواند مورد توجه قرار دهد. با وجود اين، چند نكته مهم نيز درباره اين گزينه قابل طرح است. نخست، اگر عربستان بپذيرد كه در زمينه يمن با ايران گفت‌وگو كند، به معناي آن است كه ايران را به مثابه كنشگري مؤثر در زمينه تحولات يمن پذيرفته است؛ موضوعي كه همواره عربستان از آن پرهيز مي‌كند. از سوي ديگر، عربستان مي‌داند نفوذ فزاينده جمهوري ‌اسلامي در يمن انكارپذير نيست و قدرت‌يابي انصارالله در يمن نيز به تداوم اين نفوذ كمك كرده است. دوم، گفت‌وگو با ايران به برقراري مجدد روابط ميان دو كشور نياز دارد كه خود نيازمند پيش‌زمينه‌هاي سياسي و ديپلماتيك است و زمان‌بر خواهد بود، مگر اينكه گفت‌وگوها محرمانه و غيررسمي باشد. سوم، موضوع ايران و يمن براي عربستان موضوعي «سهل و ممتنع» بوده؛ به اين معنا كه هم عربستان مي‌داند انصارالله به‌تنهايي نمي‌تواند چنين توانايي نظامي توسعه‌يافته‌اي داشته باشد و اعلام مي‌كند كه ايران از انصارالله حمايت مي‌كند و هم تاكنون نتوانسته به‌ جز اتهامات رسانه‌اي مدركي دال بر اين فرضيه بيابد، اين موضوع كار را براي عربستان دشوار كرده است؛ بنابراين تحقق گزينه مذكور نيز دشوار به نظر مي‌رسد.

 

مصمم شدن براي «متنوع‌سازي اقتصادي»

گزينه ديگر اين است كه عربستان شرايط جنگي با يمن را به حالت كنوني ادامه دهد؛ اما تصميم خود مبني بر متنوع‌سازي اقتصادي را كه در برنامه‌هاي اقتصادي بن سلمان و سند 2030 بوده، با جديت و سرعت بيشتر پيگيري كند تا از اين طريق ميزان آسيب‌پذيري‌هاي خود در حوزه اقتصاد انرژي را كاهش دهد. البته اين گزينه نيز با چند مانع روبه‌رو است.

اولاً، چنين سياستي يك روند طولاني‌مدت به حساب مي‌آيد و در كوتاه‌مدت نمي‌تواند پاسخ مناسبي به تحولات اخير باشد.

ثانياً، تغيير رويكرد عربستان از اقتصاد مبتني بر انرژي به اقتصاد توريستي نيز در ميان جنگ امكان‌پذير نيست، علاوه بر اينكه اين صنعت در برابر تهديدات نظامي آسيب‌پذيرتر است، چراكه اقتصاد توريستي به فضاي باثبات و امن نياز دارد.

 

تقويت سامانه موشكي و پدافندي

حمله به آرامكو به منزله قلب اقتصادي عربستان نشان داد، شبكه‌هاي پدافندي اين كشور توان كافي براي تأمين امنيت مراكز استراتژيك را ندارد. از سوي ديگر پاسخگو نبودن ايالات ‌متحده در زمينه ناكارآمدي سامانه پاتريوت، ولي‌عهد سعودي را بر آن داشت تا به دنبال جايگزين‌هاي مناسب باشد. در اين راستا، درخواست سلمان از كره جنوبي براي تقويت سامانه‌هاي موشكي عربستان نخستين گام براي اجراي سياست تقويت سامانه موشكي محسوب مي‌شود. اين سياست به نسبت گزينه‌هاي پيشين سهل‌الوصول‌تر و سطحي‌تر بوده و به نظر از جمله معدود گزينه‌هايي است كه موانع كمتري براي تحقق دارد. از سوي ديگر، به نظر مي‌رسد حمله به آرامكو بهانه لازم را به كشورهاي توليدكننده تسليحات خواهد داد تا بازار فروش خود به عربستان را فعال نگه‌ دارند. البته ترديدي وجود ندارد كه حتي تقويت سامانه‌هاي پدافندي عربستان نيز نخواهد توانست مانع آسيب‌پذيري اين كشور در برابر انصارالله شود.

 

تقويت ائتلاف‌سازي عليه ايران

شايد پيوستن عربستان به ائتلاف دريايي در روزهاي گذشته را بتوان نخستين واكنش عربستان به تحولات اخير دانست. عربستان سعودي به تجربه دريافته است بازنده اصلي نبرد يمن بوده است، بنابراين هم‌ توان نظامي و هم ظرفيت كافي براي غلبه بر اين بحران را ندارد. عربستان گذشته از تقويت نظامي خود، «ائتلاف‌سازي يا پيوستن به ائتلاف‌ها» را مطلوب‌ترين گزينه در نظر گرفته است. در اين قالب، ائتلاف عليه ايران در چارچوب ابتكار ائتلاف دريايي ايالات ‌متحده را انتخاب كرده است، اين در حالي است كه شكاف در شوراي همكاري و نداشتن درك مشترك از منافع و تهديد، عملاً عربستان را از كارآمدي اين شورا نااميد كرده است؛ از سوي ديگر آنچه مي‌تواند نقطه عطف تعيين‌كننده‌اي براي عربستان باشد؛ اين است كه رياض، ايالات‌متحده را قانع كند در جنگ يمن مداخله كند. اجرايي شدن اين گزينه نيز با توجه به فضاي كنوني سياست خارجي آمريكا و نزديكي به انتخابات 2020 با وجود تلاش SAPRAC (لابي سعودي در آمريكا) بسيار دشوار به نظر مي‌رسد.

 

نتيجه

آنچه مي‌توان از حادثه آرامكو دريافت، اين است كه روند قدرت‌يابي انصارالله به‌ سرعت ادامه دارد و در مقابل عربستان با وجود هزينه‌اي بالغ ‌بر حدود هفت ميليارد دلار در ماه و طولاني شدن جنگ با يمن نوعي فرسايش را در ساختار اقتصادي و نظامي خود مشاهده مي‌كند. شايد بيراه نباشد اگر عربستان سعودي را بازنده بزرگ جنگ يمن بدانيم؛ چرا كه اهداف تعريف شده براي عربستان در حالت حداكثري با اهداف تعريف شده ساير كنشگران متفاوت بوده است كه در مقايسه با سياست‌هاي پيچيده‌تر امارات در يمن نيز قابل ‌اثبات است. در انتها چند گزاره را مي‌توان نتيجه گرفت:

نخست، عربستان سعودي گزينه‌‌اي كه در كوتاه‌مدت پاسخي قاطع و تأثيرگذار به حمله به آرامكو بدهد، ندارد و نگراني از پيامدهاي آن و وارد شدن ضربه ديگر بر پيكر اقتصاد عربستان مهم‌ترين مانع براي شاهزادگان رياض است.

دوم، در وضعيت كنوني و اين پيش‌فرض كه شرايط يمن به حد كافي هزينه‌بر و پيچيده است، فضا را براي اقناع‌سازي عربستان و ورود كنشگران جديد مانند ايالات‌متحده دشوار كرده است. اين مسئله زماني سخت‌تر مي‌شود كه افكار عمومي جهان نيز ديدگاه مناسبي به جنگ عربستان در يمن و هدف قرار دادن غيرنظاميان ندارند.

در پايان نيز به نظر مي‌رسد عربستان دو گزينه كه شامل پاسخ كوتاه پدافندي در قالب تقويت سامانه دفاعي و ورود به ائتلاف‌هاي موجود، مانند ائتلاف دريايي عليه ايران را در دسترس‌ترين پاسخ‌ها مي‌داند، اگرچه هر دو پاسخ نمي‌تواند اصل قضيه، يعني روند فزاينده قدرت انصارالله را پاك كند.

نام:
ایمیل:
نظر: