صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۷  ، 
شناسه خبر : ۳۱۷۴۱۷
نگاهی به دو رویکرد انتخاباتی جناح های سیاسی
پایگاه بصیرت / مهدی سعیدی

چگونگی ورود به انتخابات یکی از مهم‌ترین مسائلی است که اذهان بزرگان جریان‌های سیاسی و اتاق‌های فکر ایشان را به خود مشغول کرده است. در یک نگاه دو رویکرد برای مواجهه با انتخابات وجود دارد. رویکرد اول، رسالت خود را پیشرفت کشور و ساختن جامعه می‌داند و تلاش دارد معطوف به کارآمدی نظام سیاسی، دغدغه‌ها و برنامه‌های خود را به افکار عمومی عرضه کند و در نهایت با جلب اعتماد و رأی ملت، قدرت را در اختیار بگیرد و اهداف خود را محقق کند؛ اما رویکرد دیگر هدف اصلی خود را کسب قدرت می‌داند. در این راستا، هر اقدامی معطوف به کسب و جلب آرا است و افق مشخصی برای پیشرفت کشور ندارد، هرچند شعارهای‌شان معطوف به کسب قدرت است و منافع مردم اصالتی را برای‌شان ندارد.

این دو الگو هرچند ممکن است فرضی ذهنی به نظر آید و با جریان‌های سیاسی موجود در کشور تطبیق کامل نداشته باشد؛ اما می‌تواند شاخصی برای صف‌آرایی افراد و جریان‌های سیاسی باشد که در کشور به فعالیت سیاسی مشغولند و هر کدام به یک سوی این دو رویکرد، دور یا نزدیک هستند.

از سویی دیگر، انتخاب شعارهای انتخاباتی نیز اهمیت ویژه‌ای دارد. شعارهای انتخاباتی می‌تواند از بالا به پایین باشد، یعنی محصول اتاق‌های دربسته‌ای که در آن بزرگان جریان سیاسی گردهم آمده‌اند یا برآمده از پایین و از دل مردم و با مرور مطالباتی که مردم زمزمه می‌کنند.

در سال‌های اخیر، اصلاح‌طلبان همواره تلاش کرده‌اند خود را نماد افکار عمومی معرفی کرده و تریبون و صدای مردم بدانند. این جریان با رویکرد جامعه‌شناسانه تلاش کرده است شعاری از میان شعارهای مردم را برگزیده و آن را ورز داده و در آستانه انتخابات در دست گیرد. البته از میان شعارهای مردم آن موردی برگزیده می‌شود که اولاً با مطلوبات این جریان قابل جمع باشد، ثانیاً ظرفیت فراگیر شدن را داشته باشد. در همین راستا، رئیس دولت اصلاحات در دیدار با جمعی از دانشجویان اعلام می‌کند: «اگر جامعه احساس کند که صدایش شنیده می‌شود، آرامش بیشتری کسب می‌کند.» در این دور از انتخابات نیز شعار «می‌خواهم زندگی کنم» بیش از دیگر شعارها بر دهان اصلاح‌طلبان می‌چرخد و احتمال اینکه به شعار مطلوب این جریان بدل شود، وجود دارد.

نوع انتخاب شعارها، نشان می‌دهد اتاق فکر این جریان به خوبی به شگردهای تبلیغاتی و رسانه‌ای آگاه است؛ اما این همه واقعیت صحنه انتخابات نیست! آنچه واقعیت دارد، آن است که مردم حرف‌های بسیار دیگری نیز دارند! مردم امروز منتظرند یک جریان سیاسی که نزدیک هشت سال اداره کشور را برعهده داشته، قبل از آنکه شعارهای جدیدی را برای انتخابات در دست گیرد، پاسخ دهد که چرا شعارهای انتخابات‌شان در‌ گذشته محقق نشده است؟ چرا تدبیرهای این جریان در عرصه سیاست خارجی، اوضاع اقتصادی کشور را سامان نداده است؟ چرا آنچه تحت عنوان برجام طرح‌ریزی شده و چندین سال همه توان کشور را به خود مشغول کرده است، ثمری برای کشور نداشته و انتظار مخاطبان را برآورده نکرده است؟

به نظر می‌رسد، هرچند مدعی صدای مردم بودن می‌تواند وجهه‌ای برای جریان‌های سیاسی باشد؛ اما مهم‌تر آن است که جریان‌های سیاسی پس از کسب قدرت چه خدمتی به ملت کرده‌اند! زمان برای پاسخگویی فرا رسیده است.

نام:
ایمیل:
نظر: