ترامپ به همراه مشاوران خود با اعمال مجدد تحریمها سیاست به اصلاح فشار حداکثری را در پیش گرفت که پایه اصلی آن ضربه زدن به اقتصاد ایران بود. به اعتقاد کارشناسان، معطلسازی اقتصاد کشور به بهانه برجام، اقتصاد ایران را دچار رکودی بیسابقه کرد؛ بنابراین وضعیت به سال گذشته (افزایش افسارگریخته قیمتها) در کشور پاسخی به تحرک نداشتن دولت در چهار سال اول خود بود
۴- بهبود اقتصاد ایران در چند ماه گذشته، علیرغم پابرجا بودن تحریمها نشاندهنده شکست سیاست تحریم است.
تقریباً از بدو پیروزی انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی ایران مورد تحریم ایالات متحده آمریکا قرار گرفته است که این موضوع ابتدا با استقبال و همراهی متحدان غربی این کشور مواجه شد. آمریکا با تصور تأثیرگذاری سیاست تحریم، از سال ۱۳۸۴ به بعد علی رغم رفتارهای اعتمادزای ایران در صنعت هستهای، به بهانه غنیسازی اورانیوم تحریمهای جدیدی را اعمال کرد. با این اوضاع دشمنی غرب وارد فاز جدیدی شد که نشان میداد آمریکا برای خصومت علیه ملت ایران بهانه جدیدی را دستاویز خود قرار داده است. بهانهگیری آمریکا در حوزه صنعت هستهای ۱۲ سال به طول انجامید. پس از این، برجام میان ایران و شش قدرت جهان به امضا رسید و آمریکا متعهد شد که تحریمها به طور کامل لغو شود. نکتهای که اینجا وجود دارد این است که آمریکاییها در جلسات خصوصیشان چندین بار اعتراف به بیاثر شدن تحریمها کرده بودند؛ طوری که «جان کری» وزیر خارجه سابق آمریکا، در حمایت از برجام اعتراف کرده بود که مکانیسم تحریم علیه ایران عملاً داشت از بین میرفت که ما به سمت برجام رفتیم و «اگر کنگره آمریکا توافق با ایران را رد کند، اجماع بینالمللی از بین میرود، تحریمها دیگر کارآمد نخواهند بود و کشورها دیگر به موضع آمریکا توجهی نخواهند کرد. حتی سختترین محدودیتها (تحریم) هم ضد ایران نتوانست جلوی پیشرفت برنامه هستهای این کشور را بگیرد.»
بنابراین تصور عمومی مبنی بر اینکه هدف از تحریمها واداشتن جمهوری اسلامی ایران به متوقف کردن برنامههای هستهای و محدود کردن توانایی ایران در دستیابی به اقلام و تجهیزات مورد نیاز برای توسعه صنعت هستهای بود با خروج آمریکا از برجام و بهانهگیری موضوعات دیگر از بین رفت و بر نگرانی صوری واشنگتن از خطر ایران هستهای خط بطلان کشیده شد. اعمال مجدد تحریمها از سال ۲۰۱۷ به بعد نشان داد که آمریکا همچنان با حربه تحریم سعی در زمینگیر کردن نظام اسلامی در موضوعات مختلف دارد.
ترامپ به همراه مشاوران خود با اعمال مجدد تحریمها سیاست به اصطلاح فشار حداکثری را در پیش گرفت که پایه اصلی آن ضربه زدن به اقتصاد ایران بود. به اعتقاد کارشناسان، معطلسازی اقتصاد کشور به بهانه برجام، اقتصاد ایران را دچار رکودی بیسابقه کرد؛ بنابراین وضعیت به سال گذشته (افزایش افسارگریخته قیمتها) در کشور پاسخی به تحرک نداشتن دولت در چهار سال اول خود بود. در این میان به وجود آمدن تورم شدید در کشور، ترامپ را نسبت به اثرگذاری صددرصد تحریمها امیدوار کرد.
چرا تحریم؟
ارزیابیها نشان میدهد اعمال تحریم از سوی آمریکا علیه کشورمان به دلیل سلطه دلار در اقتصاد جهانی و در اختیار داشتن سوئیفت بانکی توسط این کشور بوده است؛ در حالی که بسیاری از کارشناسان اقدام آمریکا را در اعمال مجدد تحریم سبب از بین رفتن سلطه این کشور در موارد مطرح شده میدانند. «آدام شف» عضو مجلس نمایندگان آمریکا گفته است که «اعمال دوباره تحریمها سرعت ایجاد خدمات پیامرسانی مالی جایگزین را افزایش خواهد داد که این اتفاق توانایی آمریکا در اعمال تحریمها برای مقابله با ایران را تضعیف خواهد کرد.» در همین راستا رصد تجارت جهانی نشان میدهد پیشرفتهای فناوری اطلاعات تأثیر شگرفی بر خدمات مالی جهان داشته است. به کارگیری فناوریهای نوین امکان استفاده کشورها از پول دوجانبه را در تجارت میان کشورها فراهم کرده است که در این صورت دیگر آمریکا توان ارزیابی میزان مراودات اقتصادی کشورها را از دست میدهد. چین و روسیه نمونه موفقی هستند که در صدد کنار گذاشتن کامل سلطه دلار و سوئیفت آمریکایی بر اقتصاد خودشان هستند. به بیان بهتر سازوکار نوین بانکی، که قرار است جایگزین سوئیفت شود برخلاف پیامرسان سوئیفت، یک نهاد مرکزی سازماندهنده (آمریکا یا اروپا) وجود ندارد، بلکه همه اعضا، بهصورت دو به دو با یکدیگر به تبادل اطلاعات میپردازند.
از سوی دیگر یکی از عوامل موفقیت آمریکا در اعمال تحریم علیه کشورمان، عامل اجماع جهانی است که در سالهای اول دهه ۱۳۹۰ شمسی رخ داد. اکنون آمریکا با خروج از برجام، همچنین اعمال تحریم علیه کشورهای دیگر نه تنها ظرفیت اجماعسازی علیه جمهوری اسلامی ایران را ندارد، بلکه تمایل آمریکا به استفاده یکجانبه از تحریم علیه کشورمان سبب شده تا حتی برخی متحدان واشنگتن نیز از آنها به عنوان تهدیدی برای منافع اقتصادی خود یاد کنند.
نکته دیگر در اعمال تحریم علیه نظام اسلامی این است که تاکنون کاخ سفید تقریباً ۸۰ درصد اقتصاد ایران را تحریم کرده است و جایی نمانده که تحریم جدیدی را وضع کند. هر آنچه ترامپ به عنوان اقدام جدید مطرح میکند نمایشی است. در این راستا نشریه بلومبرگ در گزارشی مینویسد: «چیز زیاد دیگری در ایران برای تحریم کردن توسط آمریکا باقی نمانده است.» به اعتقاد «پتر هارل» تحلیلگر مؤسسه «مرکزی برای امنیت جدید آمریکا»، با توجه به چیزهای کمی که برای تحریم باقیمانده است، تحریمهای آمریکا بیشتر نمایشی هستند.
اعتراف به شکست
به نظر میرسد اصرار دولتمردان آمریکا بر ادامه تحریمها سبب بیاثر بودن تحریمها شده است. «الیزابت روزنبرگ» یکی از مقامات پیشین وزارت خزانهداری آمریکا معتقد است که تحریمها علیه تهران از سال ۲۰۱۰ به بعد شدت بیشتری یافت؛ ولی عدم ارزیابی درست واشنگتن از هزینههای اقتصادی تحریمهای ایران برای آمریکا، سبب شده که تحریم، مسیری اشتباه، پر هزینه و کماثر (بر ایران) باشد.
کارشناسان با یادآوری شروط دوازدهگانه آمریکا برای جمهوری اسلامی ایران معتقدند هدف از اعمال تحریم، پذیرش این شروط از سوی تهران بود؛ اما نه تنها هیچ کدام از آن شروط پذیرش نشد، بلکه حتی ترامپ نیز نتوانست ایران را پای میزه مذاکره بکشاند. اکنون که مدت زیادی از تحریم ایران از سوی ترامپ میگذرد و اقتصاد ایران هنوز پابرجاست، در مییابیم که ابزار فشار اقتصادی ناکارآمد بوده است.
ارزیابی
بررسی دیدگاهها و نظریات متعدد کارشناسی نشان میدهد بیشتر نخبگان به بیاثر بودن تحریمها پی بردهاند. اگرچه افکار عمومی به دلیل فضاسازیهای رسانهای و اجتماعی و فشارهای ناشی از مسائل اقتصادی در ارزیابیهای خود جایگاهی برای تحریم در نظر میگیرند، اما واقعیت امر نشان میدهد با گذشت زمان مردم عادی نیز به بیاثر بودن تحریمها پی خواهند برد. بهبود اقتصاد ایران در چند ماه گذشته، علیرغم پابرجا بودن تحریمها نشاندهنده شکست سیاست تحریم است. از سوی دیگر اصرار آمریکا برای مذاکره با ایران گویای این موضوع است که دولتمردان آمریکا نیز به از هم پاشیدن مکانیسم تحریمها علیه ایران واقفند.