ما به دنبال خوانشی از تقریب هستیم که امام(ره)، رهبر معظم انقلاب و آیتاللّه بروجردی به دنبال آن بودهاند. برای ارزیابی و آسیبشناسی روند تحقق تقریب مذاهب اسلامی و وحدت اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با حجتالاسلام دکتر «یحیی جهانگیری» مدیر کل ارتباطات علمیـ بینالمللی دانشگاه مذاهب اسلامی و قائم مقام پژوهشکده بینالمللی «عروةالوثقی» گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید:
جمهوری اسلامی به دنبال چه مفهوم و خوانشی از «تقریب مذاهب» است؟
خوانش ما از «تقریب مذاهب»، این است که به دنبال تعطیلی و تغییر مذاهب یا تکفیر و تکثیر مذاهب نیستیم؛ چرا که تقریب مذاهب یعنی مذاهب در عین باورداشتِ باورهای درونی خود، در کنار هم قرار بگیرند و از ظرفیتهای مذاهب دیگر برای تنومندسازی مذهب خود و اسلام بهرهمند شوند. ما معتقد هستیم، شیعه در کنار باورهای مذهبی خود، میتواند از مذاهب دیگر بهرهمند شود، همچنان که مذاهب دیگر در کنار داشتن باورهای خود باید از مذاهب دیگر بهره بگیرند؛ چرا که در غیر این صورت به تنه اسلام ضربه زدهایم. با نگاهی به قرنهای سوم و چهارم، میبینیم که برای نمونه در جهان اسلام «شیخ طوسی» از محضر علمای اهل سنت بهره میبرد و علمای اهل سنت نیز در درس شیخ طوسی حاضر میشدند؛ حال باید ببینیم چه اتفاقی افتاد که از همدیگر جدا شدیم!
با توجه به اینکه چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، قصد داریم روند تحقق تقریب مذاهب اسلامی و وحدت اسلامی را آسیبشناسی کنیم و ببینیم، چه مسئلهای این روند را تهدید میکند؟
چند عامل این نظریه را تهدید میکند که یکی از آنها عامل بیرونی به نام «دشمن» است. دشمن با ترفندهای تئوریک و تکنیکهای علمی به دنبال این است که تقریب مذاهب را یک پروژه شکستخورده و خسرانآفرین برای شیعه و سنی قلمداد کند و به شیعه بگوید، با تقریب مذاهب آموزههای تشیع به خطر میافتد و مناسک، آموزهها و اتفاقات شیعی تحلیل میروند. همچنین به اهل سنت بگوید که با پروژه تقریب مذاهب، جهان اهل سنت به سوی شیعه شدن حرکت خواهد کرد؛ این چیزی است که دشمن به مثابه یک عامل بیرونی به پروژه تقریب مذاهب صدمه میزند. در این بین عوامل گوناگون دیگری، مانند عوامل داخلی وجود دارند که میخواهند این پروژه به اهداف و نتایج خود نرسد.
پس از ۴۰ سالی که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، شعار تقریب مذاهب به کجا رسیده است؟
واقعیت این است که پس از ۴۰ سال دیگر نباید آزمون و خطا کنیم و با شعارزدگی چشم خود را روی واقعیتهای پیرامونمان بپوشانیم. امروز باید دقت کنیم که دشمن در کنار پروژه تقریب، چه پروژههایی را برای ما تدارک دیده است؛ گزینههای آلترناتیوی که دشمن گاهی با تکفیر میسازد و ما نباید خود را در خواب خرگوشی نگه داریم. ۴۰ سال پیش پروژهای به نام تکفیریها نبود و دشمن این گروه را در چند سال اخیر ساخته است، تکفیریها از القاعده به وجود آمدند و در آخر به داعش رسیدند. باید توجه کرد که داعش چگونه دشمنی، مانند رژیم صهیونیستی را به فراموشی سپرد تا قضیه فلسطین فراموش شود و شیعه را دشمن جهان اسلام معرفی کرد.
به راستی، ما اگر تقریب را ارزیابی کرده بودیم، امروز در جایی که ایستادهایم، نبودیم. متأسفانه مرکز آسیب تقریب این است که مرکز دیدهبانی و رصدگری ندارد، امروز تقریب باید رصدگران و دیدهبانهایی داشته باشد و آیندهپژوهی کند که چه اتفاقاتی در آینده میتوانند پروژه تقریب را رقم بزنند. متأسفانه، امروز تقریب را فقط در حوزه الهیات خلاصه کردهایم و مداوم درباره مشترکات فقهی شیعه، مشترکات فقهی سنی و مشترکات کلامی بحث میکنیم؛ این در حالی است که اگر فقط به مشترکات الهی بسنده کنیم، مطمئناً تقریب ضربههای دیگر خواهد خورد.
در این راستا، باید چه اقداماتی انجام شود؟
باید درباره تقریب الهیاتی و الهیات تقریبی بحث کنیم.
ما از تقریب الهیاتی و تقریبی که الهیات دارد، سخن گفتهایم؛ اما از الهیات تقریبی که درباره چگونگی تقریب داشتن حرف میزند و اینکه اساساً چگونه میتوانیم مشترکات را بیشتر و اختلافات را کم کنیم، کمتر سخن گفتهایم. نکته بعدی این است که ما نباید تقریب را فقط به الهیات خلاصه کنیم، مگر در نشست وحدت فقط باید آخوندهای مذهبی دور هم جمع شوند و صحبت کنند؟ چرا نباید هنرمندان جهان اسلام دور هم جمع شوند و درباره تقریب از منظر هنر صحبت کنند؟ چرا صنعتگران جهان اسلام که اتفاقاً دغدغههای مشترک دارند، دور هم جمع نمیشوند و درباره اینکه دشمن چگونه اقتصاد جهان اسلام را هدف قرار داده، صحبت نمیکنند؟ اگر اینگونه بحث میشد امروز در صورت تحریم یک کشور، همه جهان اسلام به پا میخاستند، اما الآن دشمن میگوید ایران شیعی است یا سوریه علوی است، یا اینکه یمن زیدی است و شما با آنها کاری نداشته باشید. ما امروز باید تقریب را در ساحتهای فراالهیاتی نیز گسترش دهیم.
به نظر شما تقریب مذاهب به این نحو میتواند موفقتر باشد؟
اساساً بدون این اقدامات، تقریب نمیتواند موفق باشد و در حال حاضر با این وضع نمیتوانیم به موفقیت برسیم.
در این چهار دهه چقدر در این زمینه موفق بودهایم؟
ما یک حاج قاسم سلیمانی داریم که نه فقط برای شیعه، بلکه برای کل جهان الگوست و سنیِ عراقی، علویِ ترکیهای و زیدیِ یمنی به او افتخار میکنند، اما باید برای دوران پساداعش که دوره تقریب هم است، حاجقاسمهای تقریب تربیت کنیم، حاج قاسمهایی که پس از شکست دشمن بتواند تقریب را در آنجا جاری کند.
چطور میتوانیم این کار را انجام دهیم؟
لازمه آن این است که دکترین و دکترینالهای تقریبی تدوین کنیم و باید درباره زیستبوم تقریبی بحث کنیم. باید ببینیم برای نمونه در سوریه یا یمن چه تقریبی داشته باشیم؛ چرا که هر مدل تقریبی، برای هر جامعهای مؤثر نخواهد بود، لذا ما امروز باید برای جهان اسلام زیستبوم تقریبی تدوین کنیم و بر اساس شاخصههای روانشناختی، جامعهشناختی و مردمشناختی آن منطقه، نسخه تقریبی بپیچیم و دکترینالهای تقریبی، یعنی الگوهای عینی و واقعی ارائه کنیم. جهان برای عملیاتی کردن الگوهای خود، اول دکترینسازی میکند، بعد دکترینال و سپس الگو میسازد.