وقتی اسم «فرهنگ» و سیاستگذاری در آن به میان میآید، اولین فکری که به ذهن خطور میکند، این است که منظور کدام حوزه است و قرار است سیاستها در حوزه سینما، کتاب، موسیقی و... اعمال شود یا خیر؟ در این میان، واژه «فرهنگ عمومی» خیال همه را راحت میکند؛ چرا که از همان ابتدا تکلیفش مشخص است، یعنی همه آنچه را که مربوط به حوزه فرهنگی میشود، شامل خواهد شد.
همانطور که از نام فرهنگ عمومی بر میآید، مربوط به عموم جامعه است و تنها شامل حال اهالی فرهنگ و هنر و سلبریتیها نمیشود. همچنین ضرورت پرداختن و تدوین سیاستهای درست در این حوزه، بیش از دیگر حوزههای فرهنگی با اهمیت خواهد بود. برای درک بهتر جایگاه فرهنگ عمومی کشور، شاید بهتر باشد چهار دهه به عقب بازگردیم، زمانی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، انقلابی که دیگر فرهنگی بودن آن بر هیچ کسی پوشیده نیست و همین مهم نیز دلیلی شده است تا سیاستگذاری در فرهنگ عمومی و به تبع آن، جلوگیری از تأثیرات نادرست بر این حوزه از اهمیت فوقالعادهای برخوردار باشد.
اگر بخواهیم کمی راحتتر درباره فرهنگ عمومی صحبت کنیم، باید بگوییم کشورها برای نهادینه کردن دستاوردهایشان در حوزههای گوناگون، از طریق فرهنگ عمومیشان اقدام میکنند؛ چرا که در این حوزه، تنها اقناع افکار عمومی کارساز است و همیشه از آییننامه و بخشنامههای الزامآور هیچ خبری نیست، موضوعی که هر چند کار در حوزه فرهنگ عمومی را سخت میکند، اما اثرگذاریاش را نیز بسیار بیشتر از دیگر حوزههای فرهنگی میکند.
شاید یکی از اصلیترین وجوه تمایز فرهنگ عمومی در کشور ما با بیشتر مردم جهان همان فرهنگ ایثار و شهادت باشد؛ فرهنگی که از دیرباز تا امروز جزئی از وجود مردم ایران شده و یکی از وظایف دستگاههای متولی فرهنگی به ویژه آنهایی که اسم فرهنگ عمومی را به یدک میکشند، حفظ و ترویج آن باشد. البته دایره مشمولات فرهنگ عمومی و وظایف دستگاههای این حوزه به حدی است که قطعاً شمردن آن از حوصله مخاطب خارج است؛ اما اگر قرار به شمردن اصلیترین آنها باشد، میتوان به ترویج کتاب و کتابخوانی، ترویج فرهنگ سلامت، ترویج فرهنگ مصرف بهینه، حجاب و عفاف، قانونمداری و... اشاره کرد؛ چرا که در اصل فرهنگ عمومی در همه جنبههای زندگی انسان مدرن امروزی اثرگذار است و در صورت سهلانگاری متولیان این حوزه، شاهد آسیبهای جبرانناپذیری به فرهنگ عمومی کشور خواهیم بود. با وجود اینکه همه دستگاههای فرهنگی و در رأس آنها وزارت ارشاد میتوانند در حوزه فرهنگ عمومی اثرگذار باشند، اما با توجه به ظرفیتها و همچنین جایگاه والای فرهنگ عمومی، از همان دهه اول پیروزی انقلاب، یعنی در سال ۱۳۶۴ شورای فرهنگ عمومی به منظور تعیین اهداف، سیاستگذاری و هدایت فرهنگ عمومی کشور ذیل همین وزارتخانه آغاز به کار کرد و تا امروز دستاوردهای خوبی هرچند ناکافی در این حوزه داشته است.
با توجه به نقش گسترده فرهنگ عمومی در زندگی انسان، به طور قطعی همه ابزارهای نوین فرهنگی امروز از تلویزیون گرفته تا کتاب، موسیقی و... در کنار آنچه به منزله آداب و رسوم قدیمی میشناسیم، در این حوزه اثرگذار هستند و نباید فراموش کرد که فرهنگ عمومی، حوزهای نیست که با یک بخشنامه بتوان مؤلفهای مثبت را به آن اضافه کرد یا در مقابل فرهنگ غلطی را از جامعه حذف کرد؛ زیرا اثرگذاری در این حوزه کاری زمانبر است و میطلبد دستگاههای متولی با آیندهنگری، برنامهها و سیاستهای درستی را برای این حوزه تدوین کنند.